WEBVTT 00:00:05.600 --> 00:00:10.354 « برتر موويز – مرجع دانلود فيلم و سريال » [ bartarmoviz ] 00:00:10.600 --> 00:00:15.354 مترجم: دانیال افشار 00:00:15.600 --> 00:00:20.354 به لطف و حمایت آقای قدسی منش 00:01:39.877 --> 00:01:44.048 ‫جالبه، من هیچوقت خودمو ‫اونقدرها محبوب در نظر نگرفته بودم. 00:01:45.345 --> 00:01:47.176 ‫واقعا قبلا نمی‌دونستم 00:01:47.201 --> 00:01:50.037 ‫که چه دوست‌های زیادی داشتم. 00:01:53.307 --> 00:01:56.675 ‫نمیشه با دوز و کلک ‫تو زندگی پیش رفت، 00:01:56.700 --> 00:01:58.243 ‫علاوه بر اون باید خودت باشی، 00:01:58.268 --> 00:02:01.771 ‫به خودت باور داشته باشی، ‫براساس شمّ درونی‌ت پیش بری. 00:02:05.528 --> 00:02:08.488 ‫واقعا درک نمی‌کنم که چرا بازیگرها، 00:02:08.530 --> 00:02:11.783 ‫نمی‌تونن مثل بقیه‌ی آدم‌ها ‫ضعف‌های انسانی داشته باشن. 00:02:11.825 --> 00:02:15.161 ‫چرا نمی‌تونن یه اشتباه رو چندبار تکرار کنن، 00:02:15.203 --> 00:02:17.539 ‫اصلا هرازگاهی در اشتباه باشن. 00:02:24.921 --> 00:02:29.384 ‫تئوری بوگی همیشه این بود که: ‫وقتی مُردی، دیگه تمومه. 00:02:31.678 --> 00:02:35.181 ‫باید مُصرانه رو به جلو پیش بری، ‫چون زندگی واسه زنده‌هاست. 00:02:37.225 --> 00:02:40.884 ‫اسم من هامفری بوگارته، ‫محض خاطر اون کسایی میگم در بین بیننده‌ها 00:02:40.909 --> 00:02:43.523 ‫که شاید جوون‌تر یا پیرتر ‫از اونی باشن که منو بشناسن. 00:02:43.565 --> 00:02:46.317 ‫بوگی همون ظاهر چغر و مردونه‌ای رو داشت 00:02:46.359 --> 00:02:48.737 ‫که انگار آمریکایی‌ها ‫باهاش همذات‌پنداری می‌کنن. 00:02:48.778 --> 00:02:50.739 ‫آدم چغری بود. 00:02:50.780 --> 00:02:53.533 ‫می‌تونست تو دیالوگ بده بستون ‫داشته باشه و حاضرجوابی کنه، 00:02:53.575 --> 00:02:56.202 ‫و هرچی هم ناجورتر، بهتر. 00:02:57.120 --> 00:02:59.122 ‫بوگی. 00:02:59.164 --> 00:03:00.665 ‫به نظرم بوگی خیلی خفنه، 00:03:00.707 --> 00:03:03.404 ‫فرقی نداره چیکار میکنه، ‫هرکاری کنه باحاله. 00:03:05.378 --> 00:03:10.008 ‫وقتی به پدرم فکر می‌کنین، ‫اون کارآگاه فیلم نوآرها میاد تو ذهن‌تون، 00:03:10.050 --> 00:03:14.512 ‫"کازابلانکا" میاد تو ذهن‌تون، ‫بوگی و باکال میاد تو ذهن‌تون. 00:03:14.554 --> 00:03:16.306 ‫ولی چهل سال طول کشید 00:03:16.331 --> 00:03:19.626 ‫تا تونست تو کار سینما ‫جای پای خودشو محکم کنه. 00:03:19.651 --> 00:03:21.862 ‫پیش از اون مقطع، ‫زیست کاملی رو تجربه کرده بود، 00:03:21.887 --> 00:03:24.348 ‫با کلی ناکامی و کلی موفقیت، 00:03:24.439 --> 00:03:26.608 ‫و پیش از اینکه با مادرم آشنا بشه، 00:03:26.633 --> 00:03:28.594 ‫سه بار هم ازدواج کرده بود. 00:03:30.403 --> 00:03:35.241 ‫تو زندگی هر آدمی، چندثانیه هست که 00:03:35.266 --> 00:03:36.809 ‫کل سرنوشت‌ش رو تعیین می‌کنه. 00:03:38.661 --> 00:03:42.415 ‫من خیلی با زن‌ها راحت نیستم. 00:03:42.440 --> 00:03:44.501 ‫بدیهیه که باید یه سری از ‫زن‌ها رو دوست داشته باشم، 00:03:44.542 --> 00:03:48.963 ‫قطعا با یه تعدادی‌شون هم ازدواج کردم. 00:03:49.005 --> 00:03:53.051 ‫اگه ازدواج نکرده باشین و عاشق نباشین، ‫ول میشین، 00:03:53.093 --> 00:03:54.844 ‫و این خوشایند نیست. 00:03:54.886 --> 00:03:57.972 ‫عشق تنها احساسیِ که می‌تونه، 00:03:58.014 --> 00:03:59.849 ‫تا جایی که ممکنه، 00:03:59.874 --> 00:04:03.753 ‫باعث تسلی اون تنهایی ذاتی و ‫وحشتناک که تو وجود همه‌مونم هست بشه. 00:04:14.280 --> 00:04:16.324 ‫به بوگی گفتم: 00:04:16.366 --> 00:04:18.409 ‫بوگی، سر این دختره کمکتو لازم دارم. 00:04:18.451 --> 00:04:21.121 ‫تازه‌کاره، قبلا اصلا فیلم بازی نکرده. 00:04:21.171 --> 00:04:24.550 ‫و من میخوام تلاش کنم ‫که از تو هم گستاخ‌تر باشه، 00:04:24.582 --> 00:04:26.167 ‫و تو به این مشهوری 00:04:26.192 --> 00:04:29.112 ‫که گستاخ‌ترین آدمی هستی که ‫پرده تا حالا به خودش دیده. 00:04:29.187 --> 00:04:32.941 ‫یه‌جورایی خندید و گفت: "اصلا چشمم ‫آب نمیخوره همچین کاری بتونی بکنی." 00:04:32.966 --> 00:04:35.552 ‫بهش گفتم: "بوگی، من کارگردانم، 00:04:35.593 --> 00:04:38.363 ‫و قراره تو هرصحنه‌مون، ‫در حالی که سکه‌ی یه پولت کرده، 00:04:38.388 --> 00:04:40.265 ‫ولت کنه و بره." 00:04:40.306 --> 00:04:44.018 ‫- دختره کی بود استیو؟ ‫- کدوم دختره کی بود؟ 00:04:44.060 --> 00:04:47.355 ‫اونی که با چنین نظر مثبتی ‫نسبت به زن‌ها ولت کرد و رفت. 00:04:47.380 --> 00:04:49.465 ‫عجب دختری بوده. 00:04:54.487 --> 00:04:55.864 ‫اجازه هست؟ 00:04:57.240 --> 00:05:02.495 ‫خیلی عجیبه که بعد از ‫44 سال باید عاشق بشم، 00:05:02.537 --> 00:05:05.832 ‫اونم درست موقعی که فکر ‫نمی‌کردم دیگه اصلا اتفاق بیافته. 00:05:05.874 --> 00:05:07.584 ‫اولین باری که بوگی رو دیدم، 00:05:07.625 --> 00:05:09.627 ‫بهم سلام کرد و گفت: 00:05:09.669 --> 00:05:12.421 ‫"تست نقش‌ت رو دیدم و قراره ‫حسابی بهمون خوش بگذره." 00:05:12.462 --> 00:05:16.133 ‫ها! فکر کنم اون موقع هنوز خبر نداشت 00:05:16.158 --> 00:05:18.410 ‫که اوضاع قراره به چه سمت و سویی بره. 00:05:19.219 --> 00:05:20.721 ‫این دیگه واسه چی بود؟ 00:05:20.762 --> 00:05:23.390 ‫می‌خواستم ببینم خوشم میاد یا نه. 00:05:23.415 --> 00:05:28.086 ‫- حکم‌ت چیه؟ ‫- هنوز نمی‌دونم. 00:05:28.145 --> 00:05:30.689 ‫تو یکی دو تا فیلم دیده بودمش. 00:05:30.731 --> 00:05:35.027 ‫تو "کازابلانکا" دیده بودمش ‫ولی اصلا هیجان‌زده‌م نکرده بود. 00:05:35.068 --> 00:05:39.489 ‫لزلی هاوارد بازیگری بود ‫که منو به هیجان می‌آورد. 00:05:39.531 --> 00:05:43.076 ‫شگفت‌انگیزه، دیدگاه خاص خودشو داره. 00:05:43.125 --> 00:05:44.710 ‫گاهی اوقات مات و مبهوتم میکنه. 00:05:44.745 --> 00:05:48.308 ‫چشم بهم میزنم و می‌بینم که ‫داره با دیدی شفاف‌تر و جوون‌تر 00:05:48.333 --> 00:05:50.584 ‫به چیزها نگاه میکنه. 00:05:50.609 --> 00:05:53.820 ‫باهوش‌تر از منه، همین. 00:05:55.672 --> 00:05:58.293 ‫تو بچگی چیزی که بیشتر ‫از همه‌چی بهش آگاه بودم، 00:05:58.318 --> 00:06:01.011 ‫شهرت پدر و مادرم بود. 00:06:01.036 --> 00:06:02.954 ‫چیزی نیست که بتونی نادیده‌ش بگیری. 00:06:07.226 --> 00:06:11.313 ‫ستاره بودن، اونم توی عصرطلایی هالیوود، 00:06:11.355 --> 00:06:13.899 ‫دیگه بهتر از این نمیشد. 00:06:13.941 --> 00:06:16.818 ‫- امروز حالت چطوره؟ ‫- بهتر از دیشب. 00:06:16.860 --> 00:06:18.570 ‫اینو باهات موافقم. 00:06:20.781 --> 00:06:24.368 ‫گفت: "اگه میخوای یه حیات ‫کاری درست‌حسابی داشته باشی، 00:06:24.409 --> 00:06:27.955 ‫هرکاری بتونم برات می‌کنم، ‫ولی باهات ازدواج نمی‌کنم." 00:06:27.996 --> 00:06:30.415 ‫چون با سه تا بازیگر ازدواج کرده بود، 00:06:30.457 --> 00:06:32.542 ‫و همه پیگیر کارشون بودن، 00:06:32.584 --> 00:06:34.378 ‫و اولویت با کارشون بوده. 00:06:34.419 --> 00:06:35.921 ‫و من بهش قول دادم 00:06:35.963 --> 00:06:38.632 ‫که اولویت با ازدواج‌مون باشه. 00:06:38.657 --> 00:06:41.368 ‫تو فکر می‌کنی چی منصفانه‌ست؟ 00:06:43.428 --> 00:06:44.721 ‫اینو میذارم به عهده‌ی تو. 00:06:44.763 --> 00:06:46.181 ‫تا جایی که به یاد دارم 00:06:46.223 --> 00:06:47.557 ‫هردوتون اهل نیویورک هستین. 00:06:47.599 --> 00:06:49.434 ‫زیاد دلتون واسه این ‫شهر بزرگ تنگ میشه؟ 00:06:49.476 --> 00:06:50.602 ‫- نه. ‫- آره. 00:06:50.644 --> 00:06:52.729 ‫یه دقیقه صبر کنین! 00:06:52.771 --> 00:06:55.065 ‫خب، اینکه یک عدم توافق ‫خانوادگی نرمال و سالمه، 00:06:55.107 --> 00:06:58.022 ‫ولی بوگی، یعنی تو یه ‫جورایی میل‌ت رو به بازی کردن 00:06:58.047 --> 00:07:00.904 ‫در صحنه‌ی تئاتر و جلوی ‫مخاطب از دست دادی؟ 00:07:00.946 --> 00:07:02.531 ‫خب آره، اد 00:07:02.572 --> 00:07:04.481 ‫چون وقتی جوون که ‫بودم کلی اینکارو کردم، 00:07:04.506 --> 00:07:07.953 ‫من 21 سالگی شروع کردم و فکر ‫می‌کردم دنیا قراره حسابی به کامم باشه، 00:07:07.995 --> 00:07:10.622 ‫و اومدم هالیوود و اینجا بدجوری شکست خوردم، 00:07:10.664 --> 00:07:14.167 ‫بعد برگشتم نیویورک و اونجا هم تو چهارتا ‫کار بازی کردم که حسابی شکست خوردن، 00:07:14.209 --> 00:07:17.754 ‫و قسم خوردم که اگه پام دوباره ‫رسید به هالیوود دیگه همینجا بمونم. 00:07:28.140 --> 00:07:33.103 ‫در سال 1921، من تو سالن تئاتر کار می‌کردم. 00:07:33.145 --> 00:07:36.773 ‫بلیت می‌فروختم، سریع می‌رفتم ‫پشت‌صحنه، می‌اومدم جلوی صحنه، 00:07:36.815 --> 00:07:39.318 ‫می‌شماردم ببینم چندتا پرده مونده ‫بعد بدو بدو برمیگشتم پشت صحنه 00:07:39.359 --> 00:07:41.987 ‫تا پرده‌ها رو بکشم پایین. 00:07:43.864 --> 00:07:47.117 ‫یه‌بار مدیر صحنه‌ی یه نمایش ‫خیلی مفصل و پیچیده بودم، 00:07:47.159 --> 00:07:49.036 ‫که کلی تغییر صحنه داشت. 00:07:50.370 --> 00:07:53.123 ‫هلن منکن ستاره‌ی اون نمایش بود. 00:07:53.165 --> 00:07:54.958 ‫بجای اینکه تو اتاق گریم‌ش بمونه، 00:07:55.000 --> 00:07:56.543 ‫و وقتی داشتیم کار می‌کردیم، 00:07:56.585 --> 00:07:58.462 ‫تو دست و پا نباشه، 00:07:58.503 --> 00:08:01.298 ‫هی اینور اونور می‌چرخید، ‫کارمونو کند می‌کرد، 00:08:01.340 --> 00:08:03.258 ‫بهش گفتم برگرده بره تو اتاقش. 00:08:03.300 --> 00:08:05.780 ‫رفت تو فاز من چه ستاره‌ی بزرگی‌ام... 00:08:05.805 --> 00:08:10.930 ‫من از کوره در رفتم و یه کاری کردم ‫که فکر کنم نباید می‌کردم و اخراجش کردم. 00:08:10.955 --> 00:08:15.478 ‫اونم بهم حمله‌ور شد و ‫بعد دویید رفت تو اتاقش. 00:08:15.519 --> 00:08:16.812 ‫این در واقع، 00:08:16.854 --> 00:08:18.731 ‫اولین مکالمه‌ی من بود با دختری 00:08:18.773 --> 00:08:23.194 ‫که بعدا شد اولین زن من. 00:08:23.235 --> 00:08:25.321 ‫وقتی بوگارت با هلن منکن آشنا شد، 00:08:25.363 --> 00:08:26.781 ‫تو برادوی هیچکس نمی‌شناختش. 00:08:26.822 --> 00:08:29.033 ‫ولی هلن منکن یک ستاره‌ی بزرگ بود. 00:08:30.201 --> 00:08:32.745 ‫معادل بود با یک ستاره‌ی راک. 00:08:32.787 --> 00:08:34.330 ‫مردم دم در هتل‌ش منتظرش میشدن، 00:08:34.372 --> 00:08:35.956 ‫ایستاده تشویقش می‌کردن، 00:08:35.998 --> 00:08:38.216 ‫برای اینکه راهش باز بشه ‫باید جمعیت رو متفرق می‌کردی. 00:08:38.241 --> 00:08:40.169 ‫مردم هم دنبالش بودن. 00:08:40.204 --> 00:08:44.875 ‫همین امروز هم، همون ‫الهه‌ای محسوب میشد که بود. 00:08:47.218 --> 00:08:51.847 ‫هلن واقعا می‌خواست به ‫بوگارت توی حرفه‌ش کمک کنه. 00:08:52.932 --> 00:08:56.164 ‫با بازی در یک نمایش به اسم "سوئیفتی" 00:08:56.189 --> 00:08:58.139 ‫بعنوان اولین کار بازیگری‌م، 00:08:58.164 --> 00:09:00.856 ‫برادوی رو در بهت و حیرت فرو بردم. 00:09:00.898 --> 00:09:02.608 ‫صبح بعدش که از خواب بیدار شدم، 00:09:02.650 --> 00:09:05.194 ‫ماد با چندتا نقد اومد تو، 00:09:05.236 --> 00:09:07.154 ‫اون ماد بود، هیچوقت بهش نمی‌گفتیم مادر، 00:09:07.196 --> 00:09:09.677 ‫ارزیابی الکساندر وولکات ‫(منتقد معروف تئاتر) 00:09:09.702 --> 00:09:12.368 ‫از بازی پسرش هم دستش بود. 00:09:12.410 --> 00:09:16.263 ‫"مرد جوانی که نقش ‫فرزند مذکور را ایفا می‌کند، 00:09:16.288 --> 00:09:20.918 ‫معمولا و با اغماض اینگونه ‫توصیف می‌شود: ناکافی." 00:09:22.002 --> 00:09:25.339 ‫پس میخوای بازیگر بشی، ها؟ 00:09:25.381 --> 00:09:28.926 ‫خیلی‌ها خبر ندارن که شما ‫اصالتاً نیویورکی هستین... 00:09:28.968 --> 00:09:32.054 ‫- درسته. ‫- و باباتون دکتر بوده؟ 00:09:32.096 --> 00:09:34.723 ‫بابام دکتر بود، آره. ‫من... 00:09:34.765 --> 00:09:36.600 ‫من تو نیویورک‌سیتی بدنیا اومدم، 00:09:36.642 --> 00:09:40.813 ‫تخت شماره‌ی 21، در ‫بخش زایمان بیماستان اسلون. 00:09:40.855 --> 00:09:44.567 ‫و تو کوچه‌ی 103 خیابون ‫وست‌اند زندگی می‌کردم. 00:09:49.905 --> 00:09:52.199 ‫من نمی‌فهمم، یه آدم انقدر زمخت باشه، 00:09:52.241 --> 00:09:55.411 ‫بعد اسمش باشه: هامفری دِفورست بوگارت. 00:09:55.453 --> 00:10:00.332 ‫با یه اسمی مثل هامفری دِفورست ‫بوگارت مجبوری زمخت باشی. 00:10:02.293 --> 00:10:04.551 ‫وقتی من بدنیا اومدم، 00:10:04.576 --> 00:10:07.131 ‫خانواده‌ام کلی سرمایه داشتن. 00:10:07.173 --> 00:10:09.175 ‫پدرم مطب موفقی داشت، 00:10:09.216 --> 00:10:14.180 ‫و ماد هم بعنوان یک تصویرگر ‫سالی 50هزار دلار در می‌آورد. 00:10:14.221 --> 00:10:16.974 ‫اساسا زنی بود که عاشق کار بود، 00:10:17.016 --> 00:10:20.895 ‫در واقع عاشق کار خودش بود، اونم ‫به قیمت نادیده گرفتن هرچیز دیگه‌ای. 00:10:20.936 --> 00:10:25.900 ‫در ابراز محبت کاملا ناتوان بود. 00:10:25.941 --> 00:10:28.110 ‫بوگارت، دوران کودکی بغرنجی داشت، 00:10:28.152 --> 00:10:30.488 ‫چون نه بغلی در کار بود، ‫نه بوسه‌ای، 00:10:30.529 --> 00:10:33.491 ‫دوستت دارمی هم در کار نبود. 00:10:35.228 --> 00:10:40.775 ‫ماد هامفری، یکی از مشهورترین ‫تصویرگران آمریکا بود 00:10:40.831 --> 00:10:45.586 ‫و علاوه بر اون، یکی از کسانی بود ‫که بیشترین دستمزد رو دریافت می‌کرد. 00:10:45.628 --> 00:10:48.464 ‫در دهه‌های بین دو قرن، 00:10:48.506 --> 00:10:50.299 ‫"بچه‌ی ماد هامفری" 00:10:50.341 --> 00:10:54.303 ‫شاید شناخته‌شده‌ترین بچه‌ی جهان بود. 00:10:54.345 --> 00:10:56.972 ‫می‌دونم یه دوره‌ای ‫تو تاریخ آمریکا هست 00:10:57.014 --> 00:10:59.642 ‫که نمی‌تونستی یه مجله‌ی ‫کوفتی رو ورق بزنی، 00:10:59.683 --> 00:11:02.144 ‫بدون اینکه عکس صورت منو توش ببینی. 00:11:02.186 --> 00:11:05.356 ‫بچه که بودم، یه‌جور مساله‌ی ‫روانی واسه‌م ایجاد کرده بود. 00:11:05.397 --> 00:11:08.859 ‫دوستام همیشه داشتن ‫منو دست می‌انداختن. 00:11:08.901 --> 00:11:12.279 ‫ماد با اصل و نسب بود و ‫خیلی هم به این قضیه می‌بالید. 00:11:12.321 --> 00:11:15.782 ‫در اقصی نقاط جهان ازش ‫بعنوان بانو ماد نام برده میشد. 00:11:15.807 --> 00:11:18.685 ‫زیبا، باوقار، سخت‌پسند. 00:11:18.743 --> 00:11:21.120 ‫هم اینطور به نظر می‌رسید ‫و هم این نقش رو بازی می‌کرد. 00:11:22.480 --> 00:11:24.107 ‫حتی تابستون‌ها در روستا، 00:11:24.132 --> 00:11:27.052 ‫قدِ بلند و هیکل درشت مادر، ‫با پشت صاف و کمر باریک‌ش، 00:11:27.085 --> 00:11:32.090 ‫به دامنی سفید و کوتاه و لباسی ‫سفید، صاف و اتوخورده مزین شده بود. 00:11:32.131 --> 00:11:35.718 ‫اگر رنگ سفید مردم رو متحیر می‌کرد، ‫پس برای اون هم مناسب بود. 00:11:35.760 --> 00:11:39.055 ‫تمام زندگی‌ش داشت آدم‌ها رو متحیر می‌کرد. 00:11:45.103 --> 00:11:47.897 ‫مادر هوادار اعطای حق رای به بانوان بود. 00:11:49.524 --> 00:11:55.029 ‫تعلیم و تربیت‌ش در راچستر ‫خیلی روش اثر گذاشته بود. 00:11:55.071 --> 00:11:58.160 ‫و تحت‌تاثیر سوزان بی.آنتونی، 00:11:58.185 --> 00:11:59.993 ‫فردریک داگلاس، 00:12:00.034 --> 00:12:03.496 ‫و دیگر مشاهیری که به اینجا سفر ‫می‌کردند یا همینجا زندگی می‌کردند بود. 00:12:03.538 --> 00:12:08.918 ‫اون غرق در فمینیسم و حقوق مدنی بود. 00:12:21.764 --> 00:12:23.850 ‫یه خونه تو نیویورک داشتیم، 00:12:23.891 --> 00:12:26.227 ‫و یه خونه‌ی ییلاقی کنار دریاچه‌ی کاناندیگو، 00:12:26.269 --> 00:12:28.563 ‫در شمال ایالت نیویورک. 00:12:28.605 --> 00:12:30.273 ‫همیشه نزدیک آب زندگی کردم، 00:12:30.315 --> 00:12:33.443 ‫و قایق دوست داشتم و از ساز ‫و کارشون سر در می‌آوردم. 00:12:33.484 --> 00:12:36.487 ‫پدرم بهم یه قایق موتوری تک‌سیلندر داد. 00:12:36.529 --> 00:12:39.866 ‫و همیشه کل روز رو با صدای ‫پت‌پت قایق دور دریاچه می‌چرخیدم، 00:12:39.907 --> 00:12:43.119 ‫و در وجب به وجب آب‌ها کند و کاو می‌کردم. 00:12:44.495 --> 00:12:47.165 ‫در مجموع، آدم بانزاکتی بودم، 00:12:47.206 --> 00:12:50.585 ‫ولی از خودبینی کسانی که در ‫منصب قدرت بودند بیزار بودم. 00:12:50.627 --> 00:12:53.963 ‫وقتی واقعا احساس‌ش نمی‌کنم، ‫نمی‌تونم به کسی ادای احترام کنم. 00:12:54.964 --> 00:12:56.799 ‫بابا یه فکرهایی تو کله‌ش داشت 00:12:56.841 --> 00:12:58.926 ‫که من میشم دومین جراح خانواده، 00:12:58.968 --> 00:13:01.429 ‫ولی زمانی که دوران دبستانم تموم شد، 00:13:01.471 --> 00:13:03.181 ‫فکر کنم امیدش ناامید شد. 00:13:03.222 --> 00:13:06.934 ‫دکتر بوگارت عزیز، روی من حساب ‫کنید و بدونید هرکاری در توانم هست می‌کنم 00:13:06.976 --> 00:13:10.104 ‫تا این پسر جوان هفته‌ی آینده که به ‫اندوور رسید، شروع خوبی داشته باشد. 00:13:10.146 --> 00:13:12.523 ‫دکتر بوگارت عزیز، وقتی این پسر حاضر شد 00:13:12.565 --> 00:13:15.777 ‫که واقعا مقابل کاستی‌هایش ‫مسئولیت‌پذیر باشد، 00:13:15.818 --> 00:13:17.445 ‫و کمبودهایش را مرد و مردانه بپذیرد، 00:13:17.487 --> 00:13:19.656 ‫و تقصیر را گردن دیگری نیاندازد، 00:13:19.697 --> 00:13:23.076 ‫آن زمان است که شانس دستیابی به نتیجه‌ا‌ی ‫موفقیت‌آمیز به‌شدت افزایش می‌یابد. 00:13:23.117 --> 00:13:25.620 ‫دکتر بوگارت عزیزم، با کمال تاسف 00:13:25.662 --> 00:13:27.121 ‫مجبورم به اطلاع شما برسانم 00:13:27.163 --> 00:13:29.040 ‫که هامفری در رعایت ضوابط دوران کارآموزی‌ش 00:13:29.082 --> 00:13:30.792 ‫ناکام بوده، 00:13:30.833 --> 00:13:32.710 ‫بنابراین واجب شده که ما خواستار 00:13:32.752 --> 00:13:34.879 ‫کناره‌گیری‌ش از این مدرسه 00:13:34.921 --> 00:13:38.007 ‫و در این مقطع زمانی باشیم. 00:13:38.049 --> 00:13:40.426 ‫حرومزاده‌ها بیرونم کردن! 00:13:41.844 --> 00:13:44.656 ‫هرفرصتی که می‌تونستی داشته باشی ‫در اختیارت گذاشته شد، 00:13:44.681 --> 00:13:46.140 ‫و تو ناکام موندی. 00:13:46.165 --> 00:13:48.584 ‫نه تنها خودت بلکه ‫ما رو هم ناامید کردی. 00:13:48.609 --> 00:13:52.446 ‫ما قصد نداریم که تا ‫همیشه از تو حمایت کنیم. 00:13:52.471 --> 00:13:54.681 ‫از الان به بعد دیگه خودتی و خودت. 00:13:54.706 --> 00:14:00.045 ‫حوصله‌ی مواجهه با پیرمرد رو نداشتم، ‫واسه همین رفتم نیروی دریایی. 00:14:00.154 --> 00:14:03.157 ‫ایالات‌متحده تازه وارد ‫جنگ جهانی اول شده بود. 00:14:03.199 --> 00:14:05.284 ‫و به نظر فرصت خوبی بود برای من 00:14:05.326 --> 00:14:09.372 ‫که از دلبستگی‌م به آب بهره ببرم. 00:14:09.414 --> 00:14:13.167 ‫متاسفم که جنگ به لحاظ ‫روحی منو تحت‌تاثیر قرار نداد. 00:14:13.209 --> 00:14:16.684 ‫هنوز حتی نزدیک به اینم نشده ‫بودم که نسبت به اونچه که میخوام 00:14:16.709 --> 00:14:19.047 ‫یا اونچه که بودم، درکی داشته باشم. 00:14:27.931 --> 00:14:31.852 ‫به این‌خاطر که مادرش نان‌آور ‫خونه‌ای بود که درش بزرگ شده بود، 00:14:31.893 --> 00:14:34.651 ‫خیلی نگران این بود که ‫ناگهان به خودش بیاد و ببینه 00:14:34.676 --> 00:14:36.523 ‫که رفته زیر دین زنی 00:14:36.565 --> 00:14:38.191 ‫که باعث شده زندگی‌ش بهتر بشه. 00:14:38.233 --> 00:14:41.403 ‫و یه بار تقریباً به شوخی ‫به یکی از دوستاش گفت 00:14:41.445 --> 00:14:43.530 ‫که نمی‌تونم با اون دختر ازدواج کنم. 00:14:43.572 --> 00:14:46.366 ‫و دوستش بهش گفت: "خب، ‫اگه باهاش ازدواج نکنی، 00:14:46.408 --> 00:14:50.036 ‫دیگه هیچ نقشی تو برادوی نصیبت نمیشه." 00:14:50.078 --> 00:14:52.873 ‫من به شکل وحشتناکی گرفتار بودم... 00:14:52.914 --> 00:14:55.500 ‫اونقدر که وقتی برای ازدواج کردن نداشتم. 00:14:55.542 --> 00:14:59.504 ‫آقای بوگارت تلفنی بهم گفت: ‫"الان که خیلی گرفتاری نداری، 00:14:59.546 --> 00:15:03.091 ‫به‌نظرت ممکنه وقت کنی پنجشنبه ‫بعدازظهر با من ازدواج کنی؟" 00:15:03.133 --> 00:15:08.597 ‫به عقد هم در اومدیم. ‫تو نیویورک با هم ازدواج کردیم. 00:15:08.638 --> 00:15:13.810 ‫یکی بود از گروه وسیعی از بازیگران جوان. 00:15:13.852 --> 00:15:16.396 ‫تو کمدی‌های احمقانه بازی می‌کرد، 00:15:16.438 --> 00:15:19.274 ‫و بوگی در نظر ما مورد خاصی نبود. 00:15:19.316 --> 00:15:22.569 ‫میشه گفت کلا چیز خاصی نداشت. 00:15:22.611 --> 00:15:28.074 ‫و نفرین شده بود که یک صورت پت و ‫پهن داشته باشه که انگار پا رفته روش. 00:15:28.116 --> 00:15:32.704 ‫هیچ‌چیز جذاب یا رمانتیکی ‫در موردش وجود نداشت. 00:15:32.746 --> 00:15:35.874 ‫من رو صحنه بارها نقش ‫نوجوون‌ها رو بازی کردم. 00:15:35.916 --> 00:15:39.586 ‫کلی روغن سر میزدم به موهام، ‫می‌دادم‌شون عقب، 00:15:39.628 --> 00:15:44.466 ‫و سعی میکردم بشم شبیه یه نسخه‌ی ‫خیابون چهل و دومی از رودولف والنتینو. 00:15:45.967 --> 00:15:48.136 ‫رفتم شیکاگو برای بازی در ‫نمایش The Cradle Snatchers 00:15:48.178 --> 00:15:51.264 ‫و یه منتقد زن به اسم ایمی لزلی، 00:15:51.306 --> 00:15:54.810 ‫یه نقد نوشت که تا جایی که ‫حافظه‌م یاری میکنه توش نوشته بود: 00:15:54.851 --> 00:15:57.646 ‫آقای بوگارت ملاحت والنتینو، 00:15:57.687 --> 00:15:59.356 ‫دلربایی ای.اچ ساترن 00:15:59.397 --> 00:16:04.319 ‫و جذابیت و قدرت دراماتیک ‫جان بریمور را دارد. 00:16:06.863 --> 00:16:09.324 ‫بار زیرزمینی خوبیه؟ 00:16:09.398 --> 00:16:11.451 ‫تو شهر بهترینه. 00:16:23.421 --> 00:16:26.716 ‫نیویورک در دهه‌ی 1920 جای هیجان‌انگیزی بود. 00:16:26.758 --> 00:16:31.429 ‫دوره‌ی ممنوعیت فروش مشروبات الکلی بود، 00:16:31.471 --> 00:16:34.516 ‫ولی همین باعث میشد مردم برن به ‫مشروب‌فروشی‌های غیرقانونی، 00:16:34.541 --> 00:16:38.966 ‫که باعث شد با صحنه‌ی ‫کلوپ‌های زیرزمینی شبانه 00:16:39.002 --> 00:16:41.951 ‫و نوازنده‌ها و اجراکننده‌ها آشنا بشن. 00:16:41.982 --> 00:16:43.525 ‫یه چیزی که در حال تغییر بود، 00:16:43.567 --> 00:16:45.986 ‫مساله‌ی نحوه‌ی کارکرد ‫جنسیت و تمایلات جنسی 00:16:46.027 --> 00:16:49.236 ‫و این به این معنا بود که برسر این ‫موضوع جدل و مناقشه‌ی زیادی در جریان بود. 00:16:49.261 --> 00:16:51.388 ‫یه‌جورایی مثل همین الان. 00:16:58.331 --> 00:17:01.001 ‫"اسیر" ‫نمایش صریحی بود 00:17:01.042 --> 00:17:04.462 ‫در مورد عشق بین دو زن. 00:17:04.504 --> 00:17:07.674 ‫"اسیر" اولین بار در مارچ ‫1926 در پاریس اجرا رفت. 00:17:07.716 --> 00:17:11.845 ‫در کل اروپا اجرا رفت. ‫تمام رکوردهای حضور تماشاگر رو شکست. 00:17:11.887 --> 00:17:14.389 ‫بعدش بود که در برادوی اجرا رفت. 00:17:14.431 --> 00:17:17.809 ‫بازی کردن در این نقش برای من ‫نیاز به جسارت خیلی زیادی داشت. 00:17:17.851 --> 00:17:23.147 ‫آدم خیلی در چنین نقشی ‫احساس آمریکایی بودن نمی‌کنه. 00:17:23.188 --> 00:17:24.648 ‫هامفری متقاعدم کرد که توش بازی کنم، 00:17:24.690 --> 00:17:28.694 ‫چون به نظرش خیلی ‫خوب از پس‌ش برمی‌اومدم. 00:17:28.736 --> 00:17:31.030 ‫سعی کردم کاری کنم که تماشاگرها ‫بدبین بودن رو فراموش کنن، 00:17:31.071 --> 00:17:37.453 ‫ولی طبیعتاً از سیل انتقادی که با ‫خودش بهمراه می‌آورد هم واهمه داشتم. 00:17:37.510 --> 00:17:39.346 ‫تا پایان قرن نوزدهم، 00:17:39.371 --> 00:17:42.291 ‫گل بنفشه به لزبینیسم گره خورده بود. 00:17:42.333 --> 00:17:48.047 ‫"اسیر" اینو به تمام جمعیت ‫کتابخوان آمریکا معرفی کرد. 00:17:48.088 --> 00:17:49.840 ‫هلن قطع به یقین کارهای زیادی 00:17:49.882 --> 00:17:52.343 ‫برای لزبین‌های آمریکا کرد. 00:17:52.384 --> 00:17:54.261 ‫زن‌ها براش دستبند می‌فرستادن، 00:17:54.303 --> 00:17:56.388 ‫و کنایه‌آمیزتر از همه اینکه... 00:17:56.430 --> 00:17:58.474 ‫و احتمالا هم توسط کسایی ‫که نکته رو کلاً نگرفته بودن، 00:17:58.515 --> 00:18:01.393 ‫روسای چند کالج زنانه براش نامه نوشتن 00:18:01.418 --> 00:18:05.859 ‫و ازش تشکر کردن، به این خاطر ‫که بابت داشتن یک دلبستگی مذموم 00:18:05.901 --> 00:18:08.359 ‫بهشون هشدار داده بود. 00:18:08.400 --> 00:18:11.070 ‫همون موقع، می وست ‫داشت پیش‌نمایش تئاتر جدیدش 00:18:11.111 --> 00:18:12.905 ‫یعنی "ضد حال" رو میبرد روی صحنه. 00:18:12.947 --> 00:18:18.160 ‫که بعنوان نسخه‌ی مردانه‌ی ‫"اسیر" تبلیغ شده بود. 00:18:18.202 --> 00:18:20.579 ‫نمایش بدون هیچگونه مزاحمتی 00:18:20.621 --> 00:18:21.914 ‫به‌مدت شش ماه اجرا رفت. 00:18:21.956 --> 00:18:25.200 ‫خانم می وست و گروهش ‫رو به‌زور به زندان بردن. 00:18:26.710 --> 00:18:28.462 ‫اوووه...چه کروات قشنگی. 00:18:28.504 --> 00:18:31.924 ‫دادستان منطقه به "اسیر" حمله‌ور شد 00:18:31.966 --> 00:18:33.842 ‫و همینطور به نمایش "سکس" می وست. 00:18:33.884 --> 00:18:38.013 ‫چهل تهیه‌کننده، مدیرصحنه ‫و بازیگر رو دستگیر کردن، 00:18:38.055 --> 00:18:39.306 ‫من‌جمله هلن منکن. 00:18:39.348 --> 00:18:43.661 ‫و این شد تیتر اصلی اخبار کشور. 00:18:43.686 --> 00:18:46.522 ‫و اینجوری شد که منو بردن دادگاه. 00:18:48.273 --> 00:18:50.275 ‫و نمایش هم تعطیل شد. 00:18:54.165 --> 00:18:57.961 ‫سانسور دشمن شماره ‫یک هر دموکراسی آزاد است 00:18:57.992 --> 00:19:01.537 ‫و اگر آمریکا می‌خواهد به داشتن ‫مطبوعات و رادیوی آزاد ادامه دهد، 00:19:01.578 --> 00:19:03.622 ‫این دشمنان موذی آزادی، 00:19:03.664 --> 00:19:06.291 ‫باید به شدت دلسرد شوند. 00:19:06.333 --> 00:19:07.793 ‫چون این افراد به سراغ 00:19:07.835 --> 00:19:10.671 ‫دیگر اشکال بیانگری ‫عمومی روانه خواهند شد. 00:19:14.008 --> 00:19:16.552 ‫بوگارت که در اون زمان همسر منکن بود، 00:19:16.593 --> 00:19:18.429 ‫شاهد رنج و مرارت‌ش بود. 00:19:18.454 --> 00:19:20.790 ‫پس می‌تونم متصور بشم که این مساله چجوری 00:19:20.815 --> 00:19:22.598 ‫بر موضع خودش نسبت به سانسور 00:19:22.623 --> 00:19:26.930 ‫در فیلم‌های آتی‌ش تاثیر گذاشت. 00:19:26.955 --> 00:19:30.708 ‫سر بی‌اهمیت‌ترین چیزها بحث‌مون میشد، 00:19:30.733 --> 00:19:33.486 ‫چیزی که در آغاز تفاوت ‫عقیده به‌نظر می‌رسید، 00:19:33.511 --> 00:19:37.265 ‫ناگهان تبدیل شد به یک اختلاف شدید. 00:19:37.290 --> 00:19:39.581 ‫از فکر رفتن به دادگاه طلاق 00:19:39.606 --> 00:19:40.993 ‫حالم بهم می‌خورد. 00:19:41.051 --> 00:19:42.594 ‫تلاش کردم که ازدواجم 00:19:42.619 --> 00:19:44.663 ‫بشه ارجح‌ترین امر زندگیم، 00:19:44.705 --> 00:19:47.416 ‫با این وجود که حرفه‌ی ‫کاری‌م موفقیت‌آمیز بود. 00:19:47.458 --> 00:19:49.668 ‫توافق کردیم که قیدشو بزنیم. 00:19:49.710 --> 00:19:51.712 ‫چطور می‌تونی ازدواجت رو حفظ کنی 00:19:51.754 --> 00:19:53.672 ‫وقتی هیچکدوم از دو طرف ‫حاضر به دیدن دیگری نیستن؟ 00:19:53.714 --> 00:19:56.717 ‫بین ما دیگه تمومه، متوجهی؟ ‫من آدم مناسبی برای تو نیستم، 00:19:56.759 --> 00:19:59.970 ‫با کلی دختر بودم و قراره ‫با کلی دختر دیگه هم باشم. 00:20:00.012 --> 00:20:03.348 ‫وقتی 27 سالم شد، ‫اونقدر با زن‌ها تجربه داشتم 00:20:03.390 --> 00:20:05.392 ‫که بدونم دفعه‌ی بعدی که خواستم ازدواج کنم 00:20:05.434 --> 00:20:07.686 ‫دنبال چی باید باشم. 00:20:07.728 --> 00:20:12.858 ‫بازی رو تکی ادامه دادم تا اینکه در ‫سال 1928 با مری فیلیپس آشنا شدم. 00:20:12.900 --> 00:20:15.110 ‫مری هم بازیگر بود. 00:20:15.152 --> 00:20:18.781 ‫در یک صحنه، داشتم یک تک گویی ‫خیلی دراماتیک رو ارائه می‌دادم، 00:20:18.822 --> 00:20:22.868 ‫و مری هم قرار بود بدون ‫گفتن هیچ‌چیزی از پیش من بره. 00:20:22.910 --> 00:20:26.579 ‫دیدم داره واسه رفتن‌ش ‫خیلی زیادی مایه میذاره، 00:20:26.621 --> 00:20:28.372 ‫اونقدر که تماشاگرها، 00:20:28.414 --> 00:20:31.667 ‫بجای اینکه به من توجه کنن، ‫توجه‌شون به اون جلب شد. 00:20:31.709 --> 00:20:35.213 ‫بهش گفتم: "نمی‌تونی اینکارو بکنی! ‫این صحنه‌ی منه!" 00:20:35.254 --> 00:20:37.715 ‫برقی از لذت تو چشم‌هاش پدیدار شد. 00:20:37.757 --> 00:20:40.384 ‫"بیا فرض کنیم تو تلاش ‫می‌کنی که جلومو بگیری." 00:20:40.426 --> 00:20:42.095 ‫خب، منم نخواستم جلوشو بگیرم، 00:20:42.136 --> 00:20:43.763 ‫چون همونجوری که ‫داشتم باهاش حرف میزدم، 00:20:43.805 --> 00:20:46.599 ‫یهو متوجه شدم این ‫دختری که اینجا وایستاده، 00:20:46.641 --> 00:20:49.727 ‫کسیه که راحت می‌تونم عاشقش بشم. 00:20:49.769 --> 00:20:53.064 ‫من و هامفری، توسط عاقد کلیسای محلی، 00:20:53.106 --> 00:20:55.858 ‫در آوریل 1928 و در ‫هارتفورد با هم ازدواج کردیم. 00:20:55.900 --> 00:20:58.569 ‫به شکل عجیبی خشکه مقدس بود، 00:20:58.611 --> 00:21:01.405 ‫با فضائل از مدافتاده. 00:21:01.447 --> 00:21:03.908 ‫هم باکلاس بود و هم جذابیت داشت. 00:21:03.950 --> 00:21:07.036 ‫مری ترکیبی بود از نیوانگلند و ایرلندی بودن، 00:21:07.078 --> 00:21:12.291 ‫و منو به همون چرخ تعادلی ‫تجهیز کرد، که نیاز داشتم. 00:21:22.135 --> 00:21:25.805 ‫دوران رکود بزرگ از راه ‫رسیده بود و منم ازش فرار نکردم. 00:21:25.847 --> 00:21:29.517 ‫تئاتر کلکش کنده شده بود، ‫حقوق منم همینطور. 00:21:29.559 --> 00:21:31.519 ‫واسه نمایش‌هایی تمرین کردم 00:21:31.561 --> 00:21:35.648 ‫که تقریباً پیش از بالا رفتن ‫اولین پرده‌شون، لغو میشدن. 00:21:37.207 --> 00:21:40.435 ‫بوگی یه کم خجالت می‌کشید 00:21:40.460 --> 00:21:43.507 ‫چون کار و باری نداشت. 00:21:43.532 --> 00:21:45.031 ‫پولی در نمی‌آورد. 00:21:45.056 --> 00:21:46.514 ‫بوگی یه شطرنج‌باز خبره بود. 00:21:46.539 --> 00:21:50.915 ‫واسه همین بهش پیشنهاد دادن که به ازای ‫یه دلار دستمزد با ملت شطرنج‌بازی کنه. 00:21:50.940 --> 00:21:53.542 ‫اون موقع اینجوری پول در می‌آورد. 00:21:57.044 --> 00:21:58.379 ‫- بریل! ‫- خیله‌خب. 00:21:58.421 --> 00:22:00.840 ‫همینجوری که داری لباس می‌پوشی بهم بگو. 00:22:00.882 --> 00:22:02.884 ‫بریل، پول لازم دارم، 100 دلار. 00:22:02.925 --> 00:22:05.928 ‫می‌تونم 60 سنت از این پولی که ‫گفتی رو بهت بدم، ادی چی شده؟ 00:22:05.970 --> 00:22:08.931 ‫چرا فکر کردی واسه ادیه؟ ‫خب اصلا باشه... 00:22:08.973 --> 00:22:11.976 ‫- بازم باید این پولو داشته باشم. ‫- کی میخوای سر عقل بیای؟ 00:22:12.018 --> 00:22:13.839 ‫نمی‌بینی فقط بحث زمان مطرحه 00:22:13.864 --> 00:22:16.063 ‫تا اون شیاد تو رو هم بکشه ‫پایین و بکنه از قماش خودش؟ 00:22:16.105 --> 00:22:18.482 ‫دیگه حالم از مردهایی که ‫کارهای کوچیک می‌کنن بهم میخوره. 00:22:18.524 --> 00:22:22.570 ‫یه مردی بهم بدین که هرازگاهی کار ‫بزرگم بکنه، مثلاً اجاره‌ی یه ماهو بده. 00:22:22.612 --> 00:22:24.739 ‫مری موند که تو برادوی کار کنه 00:22:24.780 --> 00:22:27.575 ‫و منو کشوندن به هالیوود. 00:22:29.535 --> 00:22:31.495 ‫تازه سر و کله‌ی فیلم ناطق پیدا شده بود، 00:22:31.537 --> 00:22:34.790 ‫و داشتن بی‌معطلی می‌اومدن ‫سراغ تمام بازیگرهای تئاتر. 00:22:38.532 --> 00:22:41.577 ‫ام‌جی‌ام با کلارک گیبل ‫افتاده بود تو ظرف عسل. 00:22:41.631 --> 00:22:46.677 ‫فاکس قرن بیستم به یک جوابیه‌ بزرگ و ‫زمخت به گیبل نیاز داشت، اون من بودم. 00:22:46.719 --> 00:22:48.888 ‫خوشتیپ نبودم ولی ‫همون کاری رو باهام کردن 00:22:48.930 --> 00:22:51.265 ‫که تموم این سال‌ها داشتن واسه ‫اون بچه‌ خوش‌تیپ‌ها می‌کردن. 00:22:51.307 --> 00:22:55.311 ‫مژه‌ی مصنوعی، رژ قرمز و این چیزها. ‫احساس بلاهت می‌کردم. 00:22:55.353 --> 00:22:57.396 ‫هنوز آماده نیستم که تو ‫حومه شهر جاگیر بشم 00:22:57.438 --> 00:22:59.148 ‫و شلوار گلف پام کنم. 00:22:59.190 --> 00:23:02.485 ‫بعلاوه خیلی دلتنگ مری بودم. 00:23:03.903 --> 00:23:08.366 ‫- عجبا! ‫- انگار خیلی عجله داری، ها؟ 00:23:08.407 --> 00:23:11.869 ‫نه بابا، کلی وقت دارم. 00:23:11.911 --> 00:23:15.373 ‫- اسمت چیه؟ ‫- اسمت... 00:23:15.414 --> 00:23:17.667 ‫ماریان مدیسون، اسم تو چیه؟ 00:23:17.708 --> 00:23:21.921 ‫- کارلیس، ول کارلیس. ‫- از آشنایی‌تون خوشحالم. 00:23:21.963 --> 00:23:24.715 ‫نظرتون راجع به یک پیاده‌روی ‫کوتاه چیه آقای کارلیس؟ 00:23:24.757 --> 00:23:27.634 ‫من جز پیاده‌روی کار ‫دیگه‌ای دوست ندارم بکنم. 00:23:27.676 --> 00:23:29.886 ‫یک سال توی فاکس بودم، 00:23:29.928 --> 00:23:32.222 ‫دوره‌ای که توش پنج تا فیلم کار کردم. 00:23:32.264 --> 00:23:35.767 ‫از اینکه فاکس قراردادم ‫رو تمدید نکرد متعجب نشدم. 00:23:35.809 --> 00:23:36.726 ‫برمی‌گردم. 00:23:36.768 --> 00:23:38.144 ‫اونجا بود که بار و بندیل‌مو بستم 00:23:38.186 --> 00:23:39.980 ‫و دوباره رفتم به برادوی. 00:23:40.021 --> 00:23:41.606 ‫وای پسر. 00:23:42.565 --> 00:23:44.025 ‫اون موقع متقاعد شده بودم که 00:23:44.067 --> 00:23:46.569 ‫هیچوقت تو سینما کارم نمی‌گیره. 00:23:46.611 --> 00:23:49.572 ‫بوگارت تو اون فیلم‌ها خیلی موفق نبود. 00:23:49.614 --> 00:23:52.742 ‫در واقع هیچ تاثیر بخصوصی نذاشت 00:23:52.784 --> 00:23:54.494 ‫و برگشت برادوی. 00:23:54.553 --> 00:23:57.681 ‫بعد از یکی دو سال ‫کار کردن برای فاکس، 00:23:57.706 --> 00:24:01.084 ‫داشت کم‌کم تبدیل میشد به... 00:24:01.126 --> 00:24:04.671 ‫اینو از دوستانی شنیدم که در ‫اون مقطع خیلی خوب می‌شناختنش، 00:24:04.713 --> 00:24:06.131 ‫داشت کم‌کم تبدیل میشد به 00:24:06.172 --> 00:24:10.135 ‫یک بازیگر رو به افول و یک ‫مشروب‌خور در حال ترقی. 00:24:12.137 --> 00:24:15.473 ‫بازم آبجو بیار! این دور به حساب منه بچه‌ها. 00:24:15.515 --> 00:24:20.312 ‫در هرساعت از کل روز، ‫حدود یک اونس مشروب می‌خورم. 00:24:20.353 --> 00:24:23.690 ‫جایی خوندم که کبد فقط از پس ‫یک اونس در هرساعت برمیاد. 00:24:23.732 --> 00:24:25.984 ‫واسه همین خیلی پا ‫رو از این فراتر نمیذارم. 00:24:28.194 --> 00:24:31.823 ‫همیشه دوست داشتم نظم رو بهم بریزم، ‫صاحبان قدرت رو اذیت کنم، 00:24:31.865 --> 00:24:34.993 ‫فکر کنم اینو از پدر مادرم به ارث بردم. 00:24:35.493 --> 00:24:37.120 ‫با هم دعوا می‌کردن. 00:24:37.162 --> 00:24:39.122 ‫ما بچه‌ها پتوها رو می‌کشیدیم رو سرمون 00:24:39.164 --> 00:24:41.416 ‫که صدای دعوا رو نشنویم. 00:24:41.458 --> 00:24:46.087 ‫خونه و خونواده‌مون محض خاطر ‫حفظ نجابت بود که پابرجا موند. 00:24:46.129 --> 00:24:48.965 ‫نکته‌ی جالب در مورد ماد ‫و بلمانت اینه که هردو 00:24:49.007 --> 00:24:52.052 ‫برای آسایش‌شون به مخدر وابسته بودن. 00:24:52.093 --> 00:24:55.305 ‫بوگارت بزرگ یه تصادف ‫وحشتناک رو از سر گذرونده بود. 00:24:55.347 --> 00:24:57.599 ‫درد زیادی داشت. 00:24:57.640 --> 00:25:01.144 ‫ماد در بیشتر زندگی‌ش از ‫سردردهای میگرنی رنج می‌کشید. 00:25:01.186 --> 00:25:03.813 ‫درد که شروع میشد، ‫سرش چنان تیر می‌کشید، 00:25:03.855 --> 00:25:05.523 ‫که چشم چپ‌ش بسته میشد 00:25:05.565 --> 00:25:07.901 ‫و یک طرف صورتش از درد می‌سوخت. 00:25:07.942 --> 00:25:11.154 ‫بعد پدرم یک چهارم شات ‫مورفین بهش تزریق می‌کرد 00:25:11.184 --> 00:25:13.686 ‫تا جلوی دیوونه شدن‌ش رو بگیره. 00:25:14.991 --> 00:25:18.411 ‫پونزده ساله که بودم، پدرم تو ‫چندچیز اشتباه سرمایه‌گذاری کرد 00:25:18.453 --> 00:25:20.163 ‫و کلی پول از دست داد. 00:25:20.205 --> 00:25:22.290 ‫مادرم تصویرگر اصلی 00:25:22.332 --> 00:25:24.626 ‫مجله‌ی ”دلینیتر“ بود. 00:25:24.667 --> 00:25:27.921 ‫فورا متوجه شد که حمایت ‫از ما بر عهده‌ی خودشه. 00:25:27.962 --> 00:25:31.508 ‫از اون لحظه به بعد دیگه ‫هیچوقت ندیدم در آرامش باشه، 00:25:31.549 --> 00:25:33.718 ‫چه به لحاظ فیزیکی و چه روانی. 00:25:33.760 --> 00:25:36.763 ‫قبل از اینکه برین کالیفرنیا، ‫اینجا چه نمایش‌هایی کار کردین؟ 00:25:36.805 --> 00:25:38.681 ‫- وای خدا... ‫-من Cradle Snatchers رو یادمه. 00:25:38.723 --> 00:25:42.435 ‫خب، Cradle Snatchers یکی‌شون بود، ‫و “بچه‌های شنبه“ یکی دیگه‌شون بود، 00:25:42.477 --> 00:25:46.356 ‫“ این کودک عاقل است“ ، “ بی‌اخلاق‌ترین ‫بانو“ ، “ همسر را ملاقات کن“ ، 00:25:46.398 --> 00:25:50.068 ‫من خیلی خوش‌شانس بودم اد، پشت سر ‫هم تو هفت تا کار خیلی موفق داشتم، 00:25:50.110 --> 00:25:52.362 ‫توشون بودم، با اینکه ‫خیلی نقش زیادی نداشتم. 00:25:52.404 --> 00:25:55.949 ‫نمایش “جنگل سنگی‌شده“ ‫باب شروود نبود که... 00:25:55.990 --> 00:25:58.076 ‫آره، این بود که باعث شد من... 00:25:58.118 --> 00:26:00.703 ‫- بعنوان کاراکتر خشن جا انداختت. ‫- دیگه با این پیش برم. 00:26:00.734 --> 00:26:02.945 ‫آره، منو فرستاد سمت سینما. 00:26:04.290 --> 00:26:06.376 ‫وقتی برادران وارنر تصمیم گرفتن 00:26:06.418 --> 00:26:07.961 ‫“جنگل سنگی‌شده“ رو به فیلم برگردونن، 00:26:08.002 --> 00:26:10.880 ‫ادوارد جی.رابینسون رو ‫واسه نقش مدنظر داشتن. 00:26:10.922 --> 00:26:12.924 ‫لزلی هاوارد پشت من در اومد، 00:26:12.966 --> 00:26:16.237 ‫گفت اگه من در نقش ‫دوک منتی قاتل بازی نکنم، 00:26:16.262 --> 00:26:18.054 ‫خودشم بازی نمی‌کنه. 00:26:18.662 --> 00:26:22.958 ‫- یه عکس چاپ شده از دوک منتی. ‫- شش نفرو کشته؟ 00:26:23.935 --> 00:26:26.688 ‫- خودش همه رو کشته؟ ‫- بله، بله، کار خودشه. 00:26:26.729 --> 00:26:29.065 ‫خیلی شرور به نظر نمیرسه، نه؟ 00:26:29.107 --> 00:26:31.400 ‫اعتقاد دارم که اگه نقش دوک منتی 00:26:31.442 --> 00:26:33.152 ‫در ورژن سینمایی به من داده نشده بود، 00:26:33.177 --> 00:26:35.404 ‫دیگه کلاً کارم تو سینما تموم بود. 00:26:35.446 --> 00:26:39.158 ‫جفت‌تون حواس‌تون به رفتارتون باشه، ‫تا کسی طوری‌ش نشه. 00:26:39.199 --> 00:26:41.785 ‫این فیلم سرآغاز رهایی من بود از 00:26:41.827 --> 00:26:44.121 ‫نقش آدم‌هایی شیک و پیک و ‫خوش سر و زبون‌، 00:26:44.163 --> 00:26:47.040 ‫که انگار تا آخر عمرم محکوم ‫به بازی در اون‌ها بودم. 00:26:47.092 --> 00:26:50.762 ‫شایدم تصمیم گرفتم همینجا خاک بشم. 00:26:50.794 --> 00:26:52.754 ‫خب، بهتره با من بیای دوک. 00:26:52.796 --> 00:26:56.300 ‫من برنامه دارم توی ‫جنگل سنگی‌شده دفن بشم. 00:26:56.341 --> 00:26:59.678 ‫داشتم به یه نظریه‌ای فکر می‌کردم ‫که شاید واسه تو هم جالب باشه. 00:26:59.720 --> 00:27:01.680 ‫اونجا قبرستون تمدنه 00:27:01.722 --> 00:27:03.390 ‫که از زیرِ ما به سمت‌مون پرتاب شده. 00:27:03.432 --> 00:27:05.767 ‫جهان ایده‌های منسوخ. 00:27:05.809 --> 00:27:08.103 ‫اون بیابون پر از کنده‌ی درخته. 00:27:08.145 --> 00:27:11.773 ‫من به اونجا تعلق دارم، ‫تو هم همینطور دوک. 00:27:11.815 --> 00:27:16.028 ‫تو آخرین پیامبر بزرگ ‫فردگرایی زمخت هستی. 00:27:18.363 --> 00:27:21.575 ‫بهمون بگو دوک، تو ‫چجور زندگی‌ای داشتی؟ 00:27:21.617 --> 00:27:27.789 ‫نظر خودت چیه؟ بیشتر زندگی‌مو تو بودم ‫چون توی زندان بزرگ شدم. 00:27:27.831 --> 00:27:30.876 ‫و انگار بقیه‌ی زندگی‌مو ‫هم مثل مرده‌ها گذروندم. 00:27:32.252 --> 00:27:34.213 ‫خیلی مدیون لزلی‌ام، 00:27:34.254 --> 00:27:36.507 ‫و همیشه یکی از بهترین دوست‌هام بوده. 00:27:36.548 --> 00:27:40.594 ‫بیخود نیست که اسم ‫دخترمو گذاشتم لزلی. 00:27:41.512 --> 00:27:42.888 ‫از جلو در برو کنار. 00:27:42.913 --> 00:27:44.556 ‫فکر کردی اجازه میدم ‫اینا رو ببری بیرون 00:27:44.598 --> 00:27:45.516 ‫و سلاخی‌شون کنی؟ 00:27:45.557 --> 00:27:47.392 ‫بازی رو بذار کنار رفیق. 00:27:47.434 --> 00:27:49.311 ‫نمیذارم اینکارو بکنی دوک. 00:27:49.353 --> 00:27:50.812 ‫باشه رفیق. 00:27:54.858 --> 00:27:57.861 ‫به‌زودی می‌بینمت. 00:28:16.547 --> 00:28:19.508 ‫چون “جنگل سنگی‌شده“ پرفروش شد، 00:28:19.550 --> 00:28:23.762 ‫جک وارنر برام یه قرارداد نوشت ‫که توش حق انتخاب نداشتم. 00:28:23.804 --> 00:28:28.892 ‫خدایا، تو سال‌های 1936 و 1937 ‫چقدر کار کردم! 00:28:30.852 --> 00:28:32.312 ‫تا یکی‌شونو تموم می‌کردم، 00:28:32.354 --> 00:28:35.232 ‫حرومزاده‌ها می‌بردنم سر یه فیلم دیگه. 00:28:42.437 --> 00:28:44.783 ‫در اواسط دهه‌ی 1930، 00:28:44.825 --> 00:28:46.285 ‫نظام کلاسیک استودیویی هالیوود، 00:28:46.310 --> 00:28:48.479 ‫چیزی شبیه به خط تولید کارخونه بود. 00:28:48.504 --> 00:28:52.383 ‫تقریباً همونجوری که جنرال ‫موتورز داشت اتومبیل تولید می‌کرد، 00:28:52.408 --> 00:28:56.120 ‫هالیوود داشت فیلم تولید می‌کرد. 00:28:58.255 --> 00:29:00.841 ‫من و آقای وارنر دائما بر سر اینکه 00:29:00.882 --> 00:29:03.260 ‫یک فیلم خوب از چه چیزهایی ‫تشکیل شده اختلاف نظر پیدا می‌کردیم. 00:29:03.302 --> 00:29:06.388 ‫من به تئاتر عادت داشتم، ‫جایی که بهم متن داده میشد 00:29:06.430 --> 00:29:08.432 ‫و ازم می‌پرسیدن مایلم توش بازی کنم یا نه. 00:29:08.473 --> 00:29:11.143 ‫از اینکه بعنوان یک کارمند در ‫نظر گرفته بشم حالم بهم می‌خورد. 00:29:11.184 --> 00:29:13.478 ‫لژیون سیاه ربطی به این ماجرا داشته تیلر؟ 00:29:13.520 --> 00:29:16.732 ‫بی‌خیال دیگه تیلر، یه ‫داستان خوب بهمون بده. 00:29:16.773 --> 00:29:20.694 ‫هامفری کل شب رو بیرون بود. 00:29:20.736 --> 00:29:24.281 ‫ازدواج‌مون ملال‌آور شده بود. 00:29:24.323 --> 00:29:26.617 ‫این اولین باری بود که واقعا تونسته بودم 00:29:26.658 --> 00:29:28.660 ‫حامی مری باشم. 00:29:40.421 --> 00:29:44.800 ‫ازش خواستم تو هالیوود ‫بمونیم و بچه‌دار بشیم. 00:29:44.842 --> 00:29:46.510 ‫دیگه داشتم به حروف نورانی اسمم 00:29:46.552 --> 00:29:50.556 ‫رو سردر سالن‌های سینما عادت می‌کردم. 00:29:53.643 --> 00:29:55.102 ‫خوب چیزی نصیبت شده دوست من. 00:29:55.144 --> 00:29:56.771 ‫دلم میخواست بگم لایق‌ش هستی 00:29:56.812 --> 00:29:59.106 ‫مشکل فقط اینه که باور ندارم ‫هیچ مردی لایق هیچ زنی باشه. 00:30:01.108 --> 00:30:04.654 ‫ازدواج چیزی نیست که بخوای ‫سرسری باهاش برخورد کنی. 00:30:04.695 --> 00:30:07.823 ‫چیزی نیست که بخواد بعد از ‫اهداف خودخواهانه‌ی آدم قرار بگیره، 00:30:07.865 --> 00:30:09.992 ‫مثلا بعد از کار آدم. 00:30:10.034 --> 00:30:12.203 ‫من و مری فیلیپس از هم جدا شدیم. 00:30:12.244 --> 00:30:16.707 ‫شاید تقصیر من بود، ‫قضاوت کردن در موردش کار سختی بود. 00:30:26.509 --> 00:30:31.472 ‫داشتم از سکوی رقص بیرون ‫می‌اومدم که مه‌یو رو دیدم. 00:30:31.514 --> 00:30:34.100 ‫یه لباس مجلسی قرمزِ ‫خیره‌کننده پوشیده بود 00:30:34.141 --> 00:30:37.269 ‫و خیلی خیلی جذاب به‌نظر می‌رسید. 00:30:37.311 --> 00:30:39.271 ‫شیفته‌ش شدم. 00:30:39.313 --> 00:30:43.651 ‫گوش کن عزیزم، ‫وقتی دختری مثل من عاشق یه مرد میشه، 00:30:43.693 --> 00:30:46.028 ‫دیگه هیچی هیچ فرقی نمی‌کنه. 00:30:46.070 --> 00:30:47.697 ‫از یه چیز ترس داشت، 00:30:47.738 --> 00:30:50.241 ‫دنبال یه ازدواج هالیوودی دیگه نبود، 00:30:50.282 --> 00:30:53.703 ‫واسه همین ازم قول گرفت که به مدت ‫سه ماه نه ببینمش، نه بهش زنگ بزنم، 00:30:53.744 --> 00:30:55.746 ‫و نه واسه‌ش نامه بنویسم. 00:30:55.788 --> 00:31:00.209 ‫در پایان اون دوره می‌فهمیدیم ‫که موضوع جدی بوده یا نه. 00:31:00.251 --> 00:31:02.795 ‫یه کم معالجه‌ی غیرحضوری ضرر نداره. 00:31:04.630 --> 00:31:06.966 ‫تو یه آلبوم از بریده روزنامه‌های قدیمی بود 00:31:07.007 --> 00:31:09.176 ‫که از جریان “ رزباد پرتلند“ باخبر شدم. 00:31:14.181 --> 00:31:18.310 ‫شروع کارش در برادوی با ‫موفقیت‌های بزرگی همراه بود. 00:31:18.352 --> 00:31:22.356 ‫جوون و زیبا بود و به شدت ‫مورد توجه قرار می‌گرفت. 00:31:22.398 --> 00:31:25.395 ‫وقتی اومد هالیوود، می‌تونست ‫نقش یه سری کاراکتر رو بازی کنه 00:31:25.420 --> 00:31:29.714 ‫که به شکل شگفت‌انگیزی قلدر بودن و سرسخت ‫و توأمان ویژگی‌های زنانه و مردانه داشتن. 00:31:29.739 --> 00:31:31.991 ‫زن‌هایی که قلدرمآبانه حرف میزدن. 00:31:33.576 --> 00:31:35.995 ‫بزرگترین ستاره‌ها هم گاهی افت می‌کنن. 00:31:36.036 --> 00:31:40.624 ‫گوش کن، وقتی من ستاره میشم این ‫نمایش داره گوشه‌ی آب انبار خاک می‌خوره. 00:31:40.666 --> 00:31:42.793 ‫باشه، ردیفه. 00:31:42.835 --> 00:31:45.713 ‫اوایل 1930، کلی فیلم هیجان‌انگیز داریم 00:31:45.755 --> 00:31:49.008 ‫درمورد زنان جوان غیرسنتی، ‫در محیط کار، 00:31:49.049 --> 00:31:50.676 ‫که دارن راه خودشونو در جهان پیدا می‌کنن. 00:31:50.718 --> 00:31:54.305 ‫و این اغلب به معنای بازی ‫کردن برخلاف قواعد بود. 00:31:56.599 --> 00:32:00.394 ‫در تابستون 1934، تقریبا همه‌چیز عوض شد. 00:32:00.436 --> 00:32:04.356 ‫دستگاه سانسور هالیوود بطور ‫جدی وارد مرحله‌ی اجرایی شد، 00:32:04.398 --> 00:32:09.320 ‫تحت ریاست یک کاتولیک ایرلندی ‫خشکه‌مذهبی به اسم جوزف برین. 00:32:09.361 --> 00:32:14.492 ‫تمامی کمپانی‌های تولید ‫فیلم در ایالات متحده 00:32:14.533 --> 00:32:17.328 ‫دست به دست هم دادند 00:32:17.369 --> 00:32:21.582 ‫تا خودشان را با چیزی تطبیق دهند که ‫بعنوان منشور اخلاقی تولید شناخته خواهد شد. 00:32:21.624 --> 00:32:24.374 ‫برای اطمینان پیدا کردن از اینکه 00:32:24.399 --> 00:32:28.230 ‫پرده‌ی سینما برای مخاطبان در همه‌جا ‫به‌طرز معقولی قابل‌پذیرش باشد. 00:32:28.255 --> 00:32:31.509 ‫برای اطمینان از اینکه این سرگرمی ‫کاملا عاری از هرگونه توهین باشد. 00:32:31.550 --> 00:32:34.637 ‫بعد از شروع کار سازمان سانسور، 00:32:34.678 --> 00:32:38.765 ‫هالیوود پایبند به رعایت مجموعه‌ای ‫دقیقی از احکام اخلاقی شد. 00:32:38.807 --> 00:32:43.269 ‫کفرگویی و بددهنی ممنوع. ‫همجنس‌گرایی ممنوع. 00:32:43.311 --> 00:32:48.316 ‫و روی یه ناو جنگی بزرگی تو میخوای 00:32:48.358 --> 00:32:51.194 ‫بعنوان کلفت کار کنی 00:32:52.987 --> 00:32:55.114 ‫عشق بین نژادی ممنوع. 00:32:55.156 --> 00:32:57.784 ‫جنایت بدون مجازات ممنوع. 00:32:57.826 --> 00:32:59.994 ‫توهین به مقامات ممنوع. 00:33:00.036 --> 00:33:02.372 ‫سکس خارج از ازدواج ممنوع. 00:33:02.413 --> 00:33:08.566 ‫و در نهایت زنان دهه‌ی 1930 ‫به نقش‌ مکمل همسر یا مادر 00:33:08.591 --> 00:33:11.548 ‫تقلیل پیدا کردند. 00:33:11.589 --> 00:33:15.468 ‫وقیح، مبتذل و جلف دیگر جایی ندارند. 00:33:15.510 --> 00:33:19.764 ‫منشور سطح بالایی از استاندارد ها را 00:33:19.806 --> 00:33:22.058 ‫برای تهیه‌کننده‌های فیلم‌های ‫سینمایی تنظیم می‌کند. 00:33:22.100 --> 00:33:24.018 ‫ملاحظاتی را بیان می‌کند 00:33:24.060 --> 00:33:27.105 ‫که باعث می‌شود حفظ رفتار ‫شایسته و ارزش‌های اجتماعی 00:33:27.146 --> 00:33:32.902 ‫در این فرم جهان‌شمول ‫از سرگرمی الزامی شود. 00:33:32.944 --> 00:33:35.071 ‫جون مامان! 00:33:36.865 --> 00:33:38.408 ‫می‌دونم چه حالی دارین. 00:33:38.449 --> 00:33:40.743 ‫می وست ستاره‌ی بزرگ سال 1933‌ست. 00:33:40.785 --> 00:33:45.498 ‫و ستاره‌ی بزرگ سال 1934 شرلی تمپله. 00:33:47.876 --> 00:33:49.502 ‫پس بیا اینجا. 00:33:50.712 --> 00:33:52.221 ‫بعد از اومدن منشور، 00:33:52.263 --> 00:33:54.232 ‫دیگه جایی برای اون پرسونای بخصوصی که 00:33:54.257 --> 00:33:57.302 ‫مه‌یو متو به‌خوبی ساخته و ‫پرداخته بود وجود نداشت. 00:33:57.343 --> 00:34:00.597 ‫عزیزم، من هیچوقت ترک‌ت نمی‌کنم. 00:34:02.809 --> 00:34:06.561 ‫دو نفرو داریم که به نظر ‫مثل همون موقعی که بهم رسیده بودن 00:34:06.603 --> 00:34:09.365 ‫در یک مقطع از حیات ‫کاری‌شون هستن. 00:34:09.390 --> 00:34:11.609 ‫می‌دیدی دارن رو پله‌برقی ‫از کنار هم رد میشن، 00:34:11.634 --> 00:34:14.962 ‫پله‌برقی مه‌یو در حال پایین رفتن بود ‫و مال بوگارت در حال بالا رفتن. 00:34:14.987 --> 00:34:16.828 ‫ولی حالا اونجان، رو در روی هم، 00:34:16.853 --> 00:34:21.034 ‫وسط مسیر، در این نقطه از زندگی‌هاشون. 00:34:21.075 --> 00:34:25.371 ‫اون داشت پیرتر میشد، در حالیکه ‫پیرشدن برای بوگارت مساله‌ای نداشت. 00:34:25.413 --> 00:34:28.322 ‫من که واقعا پیر نشدم، شدم؟ 00:34:28.347 --> 00:34:30.545 ‫انتظار دارن یه دختر ساعت ‫6 صبح چه شکلی باشه؟ 00:34:30.570 --> 00:34:34.881 ‫اونم بعد از اینکه کل شب داشته کلی کفاش ‫سنگین‌وزن رو کف سکوی رقص اینور اونور می‌کشیده؟ 00:34:34.923 --> 00:34:36.549 ‫میخوان ترگل ورگل باشه؟ 00:34:36.591 --> 00:34:38.718 ‫- متوفی یعنی بتی استرابر رو می‌شناسی؟ ‫- بله آقا. 00:34:38.760 --> 00:34:40.762 ‫میشه کمی بلندتر صحبت کنین که ‫هیئت‌منصفه هم صداتونو بشنون؟ 00:34:40.803 --> 00:34:42.048 ‫بله آقا. 00:34:42.073 --> 00:34:44.407 ‫به نظر شما اون چجور دختری بود؟ 00:34:44.432 --> 00:34:46.476 ‫مهربون‌ترین بچه‌ای ‫بود که تا حالا دیدین. 00:34:46.517 --> 00:34:49.729 ‫با هم حسابی مست می‌کردن ‫و حسابی هم دعوا می‌کردن. 00:34:49.771 --> 00:34:52.649 ‫ازش پرسیدم چرا انقدر از ‫دعوا کردن با اون خوشش میاد، 00:34:52.690 --> 00:34:54.567 ‫و گفت به این خاطر که ‫آشتی‌کردن باهاش خیلی خوشاینده. 00:34:54.609 --> 00:34:59.072 ‫نمیخوام امشب باهات دعوا کنم خوشگله... 00:34:59.360 --> 00:35:02.960 ‫شب ازدواج‌شون هم یه‌جورایی باورنکردنی بود 00:35:02.985 --> 00:35:06.871 ‫چون مه‌یو و بوگی یکی از اون ‫دعواهای همیشگی‌شونو داشتن. 00:35:07.160 --> 00:35:10.826 ‫بوگی رفت یه جایی که مست کنه 00:35:10.851 --> 00:35:13.427 ‫و مه‌یو هم پیش من خوابید. 00:35:15.421 --> 00:35:19.634 ‫هردومون بازیگریم واسه ‫همین شروع دعوا کار راحتیه. 00:35:19.676 --> 00:35:22.762 ‫همیشه کیفیت دراماتیک در یک ‫موقعیته که به چشم‌ بازیگر میاد، 00:35:22.804 --> 00:35:24.430 ‫اینکار براشون راحت‌تر از بقیه‌ست، 00:35:24.472 --> 00:35:28.559 ‫و در برابر دراماتیک‌تر کردن ‫موقعیت هم مقاومت نمی‌کنن. 00:35:28.601 --> 00:35:31.396 ‫این شده ملکه‌ی ذهن ما. ‫واسه همین من یه چیزی میگم، 00:35:31.437 --> 00:35:35.775 ‫مه‌یو هم اگه سرکیف باشه ‫کنایه‌ی منو میگیره و جواب میده. 00:35:35.817 --> 00:35:40.153 ‫من از اونجا می‌گیرمش و برش ‫می‌گردونم سمت خودش و برو که رفتیم. 00:35:40.195 --> 00:35:42.531 ‫یه دقیقه عصبانی‌ هستیم، ‫یه دقیقه بعد بحث‌مون تمومه. 00:35:42.572 --> 00:35:47.202 ‫هیچوقت از هم کینه به دل نمی‌گیریم و در سکوت ‫واسه هم قیافه نمی‌گیریم، کاری که خیلی بده. 00:35:47.244 --> 00:35:50.706 ‫هردقیقه از جر و بحث‌مون برامون لذت‌بخشه. 00:35:50.747 --> 00:35:54.668 ‫بحث‌ها که تموم میشن، ‫دیگه فراموش میشن. 00:35:54.710 --> 00:35:56.920 ‫مه‌یو و من بوگارت‌های در حال نبردیم، 00:35:56.962 --> 00:36:01.091 ‫عاشق‌شیم و از اون بیشتر، ‫عاشق همدیگه‌ایم. 00:36:02.384 --> 00:36:08.390 ‫یه چپ توی فک و یه راست توی قلب. 00:36:08.432 --> 00:36:10.809 ‫هنوزم فکر می‌کنی می‌تونم ‫شگفت‌زده‌شون کنم، آره ول؟ 00:36:10.851 --> 00:36:13.020 ‫معلومه. 00:36:17.107 --> 00:36:19.401 ‫من به این ایده‌ی تازه مد شده 00:36:19.443 --> 00:36:23.989 ‫که زن‌های جوون باید بعد از ‫ازدواج بازم کار کنن اعتقادی ندارم. 00:36:24.031 --> 00:36:29.161 ‫من اندازه‌ی دورانی که دائم ‫کار می‌کردم وقت آزاد دارم. 00:36:29.202 --> 00:36:31.455 ‫یکی از شیوه‌هایی که ‫مسئول تبلیغات استودیوها 00:36:31.496 --> 00:36:34.443 ‫باهاش ستاره‌های سرکش‌شون ‫رو تحت کنترل خودشون نگه میداشتن، 00:36:34.468 --> 00:36:38.879 ‫این بود که از بازیگرها توقع می‌رفت ‫که با مجله‌های طرفدارها مصاحبه کنن. 00:36:38.920 --> 00:36:41.757 ‫من واسه غذا برنامه‌ریزی می‌کنم ‫و به لباس‌های بوگی رسیدگی می‌کنم، 00:36:41.798 --> 00:36:46.344 ‫حواسم به دکمه‌هاش هست و مثل یه ‫کدبانوی شایسته وصله‌پینه‌شون می‌کنم. 00:36:46.386 --> 00:36:48.972 ‫بازیگرها می‌رفتن به ‫مجله‌های طرفدارها می‌گفتن 00:36:49.014 --> 00:36:52.517 ‫که تنها چیزی که براشون مهمه ‫خونه‌ست و خانواده و شوهرشون 00:36:52.559 --> 00:36:55.729 ‫جلوی شومینه واسه عکاس‌ها ژست می‌گرفتن، 00:36:55.771 --> 00:36:59.274 ‫یا مثل مه‌یو متو که جلوی پای شوهر ‫جدیدش هامفری بوگارت می‌نشست. 00:36:59.316 --> 00:37:02.527 ‫کار خودم دیگه برام جالب نیست، 00:37:02.580 --> 00:37:06.709 ‫چیزی که برام جالبه، کار هامفریه. 00:37:06.740 --> 00:37:10.619 ‫این آخرین چیزی بود که از دنیا می‌خواست. 00:37:10.660 --> 00:37:14.122 ‫اونم به اندازه‌ی بوگارت یا هربازیگر ‫دیگه‌ای که توی شهر بود ولع بازیگری داشت. 00:37:21.171 --> 00:37:24.674 ‫هشت نه سال تو هالیوود ‫نقش آدم بدها رو بازی کردم. 00:37:24.716 --> 00:37:27.219 ‫کیسه بوکس کاگنی بودم، 00:37:27.260 --> 00:37:30.472 ‫همینطور رفت و رابینسون و هرکی که بگین. 00:37:30.514 --> 00:37:33.558 ‫گنگسترهایی که من نقش‌شونو ‫بازی کردم همه عین همدیگه‌ند. 00:37:33.611 --> 00:37:36.823 ‫می‎تونستی دیالوگ‌هاشونو روی فلش‌کارت بنویسی. 00:37:36.853 --> 00:37:41.024 ‫"برو بچسب به دیوار." ‫"دستاتو ببر بالا." 00:37:41.066 --> 00:37:44.402 ‫دیوانه! 00:37:44.427 --> 00:37:45.948 ‫هر پلیسی...هر پلیسی... 00:37:45.973 --> 00:37:48.423 ‫اینم یه آدم دوزاری که ‫نمی‌تونی از پس‌ش بربیای. 00:37:50.158 --> 00:37:53.203 ‫34 فیلم اولی که بازی کردم، ‫تو 12 تاشون گلوله می‌خورم، 00:37:53.245 --> 00:37:57.916 ‫تو 8تاشون حلق‌آویز شدم یا با صندلی الکتریکی ‫اعدام شدم و تو 9تاشونم زندانی شدم. 00:37:57.958 --> 00:38:00.752 ‫همیشه تهش می‌مردم و ‫هیچوقت هم دختره نصیبم نمیشد. 00:38:00.794 --> 00:38:04.256 ‫یه گنگستر هیچوقت اجازه نداشت ‫هیچگونه زندگی جنسی‌ای داشته باشه، 00:38:04.297 --> 00:38:07.134 ‫کار کارِ دفتر برین بود دیگه، ‫خودت که می‌دونی داداش. 00:38:10.929 --> 00:38:14.516 ‫این یکی از اون فیلم‌هایی بود که ‫باعث شد برم سمت دفتر جک وارنر 00:38:14.558 --> 00:38:16.518 ‫و باز درخواست پول بیشتری بکنم. 00:38:16.560 --> 00:38:19.146 ‫نقش یه دکتره رو داشتم ‫که دوباره زنده شده بود، 00:38:19.187 --> 00:38:23.608 ‫و تنها چیزی که به این بدبخت ‫قوت میداد خون بیشتر بود. 00:38:23.650 --> 00:38:25.277 ‫اگه خونِ جک وارنر بود، 00:38:25.318 --> 00:38:27.070 ‫شاید اونقدرها برام مهم نمی‌شد. 00:38:27.112 --> 00:38:29.489 ‫مشکل این بود که اونا داشتن ‫خون منو تو شیشه می‌کردن، 00:38:29.531 --> 00:38:32.909 ‫و من بودم که داشتم این ‫فیلم کثافتو بازی می‌کردم. 00:38:37.998 --> 00:38:41.542 ‫به دکتر رودز بگو... 00:38:41.584 --> 00:38:47.715 ‫باید گفتگومون در مورد ترکیب ‫خون رو... به تاخیر بندازیم. 00:38:49.842 --> 00:38:52.261 ‫می‌دونستین دارین به بازیگری نگاه می‌کنین 00:38:52.303 --> 00:38:54.263 ‫که بیشتر از هرکس دیگه‌ای در تاریخ 00:38:54.305 --> 00:38:56.390 ‫فیلم بنجل بازی کرده؟ 00:38:56.432 --> 00:39:00.519 ‫یه فیلمنامه می‌خوندم و داد ‫میزدم که مناسب من نیست. 00:39:00.561 --> 00:39:03.355 ‫جک وارنر زنگ میزد و ‫می‌گفت: بچه‌ی خوبی باش دیگه. 00:39:03.397 --> 00:39:05.191 ‫من بحث می‌کردم و می‌گفتم نه. 00:39:05.232 --> 00:39:08.152 ‫بعد یه نامه می‌گرفتم از ‫وکلای برادران وارنر، 00:39:08.194 --> 00:39:09.695 ‫دستور می‌دادن که حضور پیدا کنم، 00:39:09.737 --> 00:39:11.322 ‫منم زیر بار نمی‌رفتم. 00:39:11.363 --> 00:39:13.490 ‫بعد یه تلگرام دیگه از طرف ‫برادران وارنر می‌اومد، 00:39:13.532 --> 00:39:17.369 ‫می‌گفت اگه حضور پیدا نکنم گلومو میبره. 00:39:17.411 --> 00:39:20.831 ‫همیشه اینجوری امضاش می‌کرد: ‫با عشق به مه‌یو. 00:39:23.834 --> 00:39:27.504 ‫پدرم که مرد، ماد چندلحظه‌ای پشت خم کرد، 00:39:27.546 --> 00:39:30.549 ‫انگار نفس‌ش گرفته باشه، 00:39:30.591 --> 00:39:35.012 ‫بعد صاف شد و گفت: خب، کاریه که شده. 00:39:35.054 --> 00:39:38.182 ‫بهش اصرار کردم که بیاد غرب. 00:39:38.224 --> 00:39:41.185 ‫به نظرش کالیفرنیا جای ناجوری بود. 00:39:41.227 --> 00:39:45.773 ‫نه آداب و سننی داشت و ‫نه پیشینه‌ای. 00:39:45.814 --> 00:39:47.650 ‫خونه تو سانست بولوار بود. 00:39:47.691 --> 00:39:50.361 ‫دو بلاک اونطرف‌تر از داروخونه‌ی شوآب. 00:39:50.402 --> 00:39:54.031 ‫بازار بزرگ معروف هالیوود که ‫می‌تونستی همه‌چیز توش بخری. 00:39:54.073 --> 00:39:58.577 ‫از یک لیتر عطر فرانسوی ‫گرفته تا یه همبرگر یه سنتی. 00:40:02.456 --> 00:40:04.581 ‫شوآب همون فعالیتی رو براش فراهم کرد 00:40:04.606 --> 00:40:07.211 ‫که در دوران بازنشستگی ‫خیلی دلتنگش شده بود. 00:40:07.253 --> 00:40:08.462 ‫به گردهمایی‌های مذهبی پیوست. 00:40:08.504 --> 00:40:09.880 ‫چیزهای کوچولو درست می‌کرد 00:40:09.922 --> 00:40:13.550 ‫و دوباره بطرزی باشکوه ‫برگشت به حالت خودش. 00:40:13.608 --> 00:40:17.445 ‫بانو ماد بود، قوی‌تر از قبل. 00:40:20.349 --> 00:40:22.935 ‫ماد آدمی نبود که کسی ‫بتونه دوستش داشته باشه، 00:40:22.977 --> 00:40:26.146 ‫با انگیزه‌ای که اون داشت، ‫با یگانگی هدفش، 00:40:26.188 --> 00:40:29.692 ‫هیچکدوم از ما نمی‌تونستیم ‫بهش راه پیدا کنیم. 00:40:32.278 --> 00:40:36.156 ‫چه پسر نازی بود، مهربون و قشنگ. 00:40:36.198 --> 00:40:40.286 ‫نمی‌دونم چرا باید این نقش‌های ‫وحشتناک رو بازی می‌کرد. 00:40:42.413 --> 00:40:46.250 ‫در مورد آخرین بیماری‌ش شکوه نمی‌کرد، 00:40:46.292 --> 00:40:47.918 ‫به هیچکس هیچ‌چیزی نگفت، 00:40:47.960 --> 00:40:50.629 ‫تا اینکه دیگه واسه نجات دادنش دیر شده بود. 00:40:50.671 --> 00:40:54.425 ‫به‌جاش در 75 سالگی، ‫رفت به یک بیمارستان، 00:40:54.466 --> 00:40:57.469 ‫رفت تو کما و مُرد. 00:40:58.637 --> 00:41:02.975 ‫وقتی این تصویرگر برجسته، با استعداد و موفق، 00:41:03.017 --> 00:41:05.978 ‫در سال 1940 از دنیا رفت، 00:41:06.020 --> 00:41:09.356 ‫گواهی فوت‌ش به پسرش داده شد 00:41:09.398 --> 00:41:13.068 ‫تا امضاش کنه و شغلش رو بنویسه. 00:41:13.110 --> 00:41:16.113 ‫و اون نوشت: خانه‌دار. 00:41:16.155 --> 00:41:18.741 ‫واقعا واسه طرز رفتارم عذرخواهی می‌کنم. 00:41:18.782 --> 00:41:20.617 ‫لازم نیست واسه چیزی عذرخواهی کنی. 00:41:20.659 --> 00:41:25.039 ‫چرا، داشتم بخاطر از کوره ‫در رفتنت سرت غر می‌زدم. 00:41:25.080 --> 00:41:27.291 ‫کاشکی اینکارو نکرده بودم... 00:41:27.333 --> 00:41:30.627 ‫من که خوشم میاد، اصلا زن و ‫شوهرها بایدم اینجوری رفتار کنن. 00:41:30.669 --> 00:41:34.840 ‫گوش کن، مامان بابای من مثل سگ و ‫گربه چهل سال تموم به جون هم می‌افتادن، 00:41:34.882 --> 00:41:37.968 ‫زنی که خلق و خوش تند نباشه ‫واسه من یه پاپاسی هم نمی‌ارزه. 00:41:41.180 --> 00:41:45.725 ‫من تو کمپانی برادران وارنر نویسنده بودم، 00:41:45.767 --> 00:41:49.812 ‫بوگارت بازیگر قراردادی اونجا بود، 00:41:49.854 --> 00:41:52.482 ‫توی محوطه می‌دیدمش 00:41:52.523 --> 00:41:55.985 ‫و با هم دوست شدیم. 00:41:56.027 --> 00:42:01.574 ‫و کمی بعد من فیلمنامه‌ی فیلمی رو نوشتم ‫که بوگارت بازی کرد: “سیه‌رای مرتفع“ 00:42:05.370 --> 00:42:08.289 ‫وقتی هراس از کمونیسم حدود ‫سال 1940 داشت پیش کشیده میشد، 00:42:08.331 --> 00:42:11.292 ‫یک نسخه‌ی اولیه از کمیته مجلس ‫دربارهٔ فعالیت‌های ضدآمریکایی 00:42:11.334 --> 00:42:12.668 ‫که به HUAC هم معروف بود، 00:42:12.710 --> 00:42:14.337 ‫روی کار اومد و دادرسی برگزار می‌کرد، 00:42:14.379 --> 00:42:16.881 ‫بوگارت هم یه بعدازظهر رو با کمیته گذروند، 00:42:16.923 --> 00:42:18.883 ‫اون چیزی که می‌خواستن ‫رو اصلا بهشون نمی‌داد 00:42:18.925 --> 00:42:20.927 ‫و مدام بیشتر و بیشتر خشمگین میشد، 00:42:20.968 --> 00:42:24.305 ‫در ضمن اینم بگم که توسط مردی ‫به اسم جوزف لیچ متهم شده بود 00:42:24.347 --> 00:42:27.058 ‫که نامه‌هایی فرستاده بود و توشون ‫نوشته بود که بوگارت و بقیه رو 00:42:27.100 --> 00:42:30.353 ‫تو جلسات حزب کمونیست ‫دیده که مزخرف محض بود. 00:42:32.021 --> 00:42:34.190 ‫من همیشه یک شهروند وفادار بودم. 00:42:34.232 --> 00:42:35.817 ‫از این دخالت‌ها 00:42:35.858 --> 00:42:40.029 ‫و این نیش و کنایه‌ها مبنی بر اینکه ‫من چیزی جز اینم حالم بهم می‌خورد. 00:42:40.071 --> 00:42:42.355 ‫اومد و گفت: دیگه نمی‌تونم یه گوشه بایستم، 00:42:42.380 --> 00:42:44.209 ‫نمی‌تونیم بذاریم آمریکا ‫کارش به اینجا برسه. 00:42:44.234 --> 00:42:46.077 ‫و این آغاز ورودش به عرصه‌ی سیاست بود، 00:42:46.119 --> 00:42:49.705 ‫که در واقع در سال 1947 پدیدار شد. 00:42:53.835 --> 00:42:58.840 ‫مه‌یو دختر خیلی خوبیه، می‌دونه ‫چجوری باید از پس من بربیاد. 00:42:58.881 --> 00:43:02.093 ‫وقتی میرم مهمونی و روحیه‌ی ‫حاکم برمهمونی برمن غالب میشه، 00:43:02.135 --> 00:43:05.346 ‫دوست دارم با هر دختر ‫جالبی که می‌بینم لاس بزنم. 00:43:05.388 --> 00:43:07.056 ‫ولی منظور خاصی ندارم. 00:43:07.098 --> 00:43:10.518 ‫کار زن من، و مه‌یو هم قول‌شو داده... 00:43:10.560 --> 00:43:15.314 ‫اینه که منو قبل از سوختن ‫از آتیش بیرون بکشه. 00:43:15.356 --> 00:43:20.153 ‫از زنِ حسود خوشم میاد، ‫خودمم می‌تونم یه شوهر حسود باشم. 00:43:20.194 --> 00:43:22.664 ‫بین دو نفر که عاشق همدیگه‌ند، 00:43:22.689 --> 00:43:25.533 ‫هیچ‌چیزی وجود نداره ‫که نشه حل و فصل‌ش کرد. 00:43:25.575 --> 00:43:27.702 ‫شده چیزی پرت کنم؟ ‫خب آره! 00:43:27.743 --> 00:43:32.582 ‫ولی نکته‌ی جالبش اینه که هیچوقت ‫چیزی که واقعا دوست دارمو پرت نمی‌کنم. 00:43:32.623 --> 00:43:34.292 ‫چیزهای قدیمی که نمی‌شکنن، 00:43:34.333 --> 00:43:38.463 ‫زیرسیگاری‌های فلزی و چیزهای ‫این‌چنینی واسه پرت کردن مناسب‌ند. 00:43:38.504 --> 00:43:40.339 ‫صفحه‌های گرامافون که دیگه حرف ندارن. 00:43:40.381 --> 00:43:43.259 ‫برخورد خیلی دلچسبی دارن. 00:43:48.306 --> 00:43:51.934 ‫اگه زیادی سربه‌راه باشی، ‫تقریبا مرده به‌حساب میای. 00:43:51.976 --> 00:43:56.856 ‫من و بوگی هیجان دوست داریم، ‫بهش نیاز داریم. 00:43:56.898 --> 00:44:01.194 ‫یه دفعه سوار یه قایق پارویی ‫شدم و خودمو رسوندم بهشون، 00:44:01.244 --> 00:44:02.954 ‫هردو اومدن استقبالم، 00:44:02.987 --> 00:44:06.282 ‫و همه‌جاشون و خونین و مالین بود، 00:44:06.324 --> 00:44:08.075 ‫و کشیدنم تو کشتی، 00:44:08.117 --> 00:44:09.911 ‫و گفتن: بیا پیک بزن جونی. 00:44:09.952 --> 00:44:12.069 ‫و بهمون مشروب دادن و چه ‫رفقای جون‌جونی‌ای هم بودن، 00:44:12.094 --> 00:44:14.165 ‫بوگی یه تیکه یخ از تو جامش در آورد، 00:44:14.207 --> 00:44:17.502 ‫و گذاشتش پشت گردنش که ‫جلوی خونریزی رو بگیره و گفت: 00:44:17.543 --> 00:44:19.128 ‫پسر، عجب زنیه این... 00:44:19.170 --> 00:44:22.924 ‫مشت راستش اندازه‌ی یه راننده ‫کامیون زور داره، چشممو ببین! 00:44:22.965 --> 00:44:24.425 ‫و اونم می‌گفت: این مرد... 00:44:24.467 --> 00:44:26.302 ‫نگاه پای چشمم چجوری کبود شده. ‫و کبودم شده بود. 00:44:26.353 --> 00:44:28.730 ‫و گوشت یا هرچی که دمِ دستم بود رو 00:44:28.763 --> 00:44:30.056 ‫گذاشتم روی چشمش. 00:44:30.097 --> 00:44:34.143 ‫و بعد ما خندیدیم، ‫و اونا خندیدن، 00:44:34.185 --> 00:44:35.603 ‫و خیلی بهمون خوش گذشت. 00:44:37.930 --> 00:44:40.245 ‫به نظرم وقتی هر روز زندگی‌تون 00:44:40.270 --> 00:44:43.166 ‫داره پیش کسی می‌گذره که در ‫حال لذت بردن از حیات کاری‌ایه 00:44:43.191 --> 00:44:45.212 ‫که کل زندگی‌تون برای ‫بدست آوردنش جنگیدین 00:44:45.238 --> 00:44:46.912 ‫و شما هم می‌تونین حیات ‫کاری خودتون رو ببینین 00:44:46.937 --> 00:44:48.800 ‫که همینطور کم‌کم داره محو میشه 00:44:48.825 --> 00:44:51.535 ‫حس‌ش باید خیلی ویران‌کننده باشه. 00:44:55.330 --> 00:44:57.582 ‫دیده بود که ستاره بودن چه حالی داره. 00:44:57.624 --> 00:44:59.543 ‫اونقدری طعم ستاره بودن رو چشیده بود 00:44:59.584 --> 00:45:00.752 ‫که بدونه چقدر می‌خوادش. 00:45:00.794 --> 00:45:02.879 ‫و هر روز... 00:45:02.921 --> 00:45:04.839 ‫امکانش داشت براش کم و کمتر میشد. 00:45:04.864 --> 00:45:07.867 ‫و این حتما بر نارضایتی‌ش 00:45:07.892 --> 00:45:09.810 ‫از این ازدواج تاثیر داشته. 00:45:11.263 --> 00:45:16.059 ‫یه‌بار می‌تونستم ازش بیام بیرون، ‫ولی یه وقفه‌ی ناجور پیش اومد. 00:45:16.101 --> 00:45:17.894 ‫عاشق شدم. 00:45:25.063 --> 00:45:30.396 ‫بعد از دوره‌ی گنگسترها، هیتلر داشت اون ‫سناریوها خیلی بی‌رحمانه‌تر اجرا می‌کرد، 00:45:30.421 --> 00:45:36.037 ‫خیلی بی‌رحمانه‌تر از اونچه که دار و دسته‌ی ‫کاپون یا برادران وارنر می‌تونستن تصور کنند. 00:45:36.079 --> 00:45:40.584 ‫و در اون مقطع، وقتی ‫واقعیت اونقدر هولناکه، 00:45:40.625 --> 00:45:43.400 ‫دیگه نمی‌تونین یه قهرمان ‫موفرفری داشته باشین 00:45:43.425 --> 00:45:46.381 ‫که صداشم لطیف باشه، ‫مثلا یکی مثل لزلی هاوارد. 00:45:46.423 --> 00:45:48.967 ‫تاریخ مصرف‌شون ناگهانی تموم شده بود. 00:45:53.054 --> 00:45:56.975 ‫“شاهین مالت“ اولین فیلم از فیلم‌هایی ‫با محوریت کارآگاه خصوصی بود. 00:45:57.017 --> 00:46:00.145 ‫میخوام با آقای کایرو حرف بزنم، ‫جو کایرو. 00:46:00.186 --> 00:46:03.565 ‫و این فیلم خیلی چیزها ‫واسم داشت که دوست داشتم، 00:46:03.607 --> 00:46:05.734 ‫اولی‌شون هیوستون بود. 00:46:05.775 --> 00:46:09.613 ‫اول قرار بود جرج رفت نقش‌ش رو بازی کنه. 00:46:09.654 --> 00:46:11.072 ‫ولی کشید کنار 00:46:11.114 --> 00:46:14.117 ‫چون نمی‌خواست اعتبار حرفه‌ایش رو بسپاره 00:46:14.159 --> 00:46:18.288 ‫به یک کارگردان جوان که قبلا فیلمی نساخته. 00:46:18.313 --> 00:46:22.292 ‫و بوگارت جایگزین شد 00:46:22.317 --> 00:46:26.755 ‫و این ته دلم برام مایه‌ی مسرت بود. 00:46:29.591 --> 00:46:33.470 ‫به نظرم فیلم آغازکننده‌ی یک ‫دوران کاری تازه برای بوگی بود. 00:46:33.511 --> 00:46:36.848 ‫- اینجا چی میخوای؟ ‫- من سم اسپیدم، تام پل‌هاوس زنگ زد بهم. 00:46:36.890 --> 00:46:39.100 ‫اولش نشناختمت. ‫اون پشته. 00:46:39.142 --> 00:46:41.770 ‫من اولین سم اسپید بودم. 00:46:41.811 --> 00:46:46.107 ‫خیلی چیزهای زیادی ندارم که بهشون ببالم، ‫ولی این یکی‌شونه. 00:46:46.149 --> 00:46:49.319 ‫ترنچ کت تبدیل شده به یکی از نمادها. 00:46:49.724 --> 00:46:52.113 ‫از مردی که درجا بهت ‫میگه حواس‌ش به خودش هست 00:46:52.224 --> 00:46:53.948 ‫خوشم میاد. 00:46:53.990 --> 00:46:55.463 ‫مگه همه‌مون اینجوری نیستیم؟ 00:46:55.488 --> 00:46:58.697 ‫به مردی که بگه حواس‌ش ‫به خودش نیست اعتماد ندارم. 00:47:11.091 --> 00:47:16.554 ‫موثرترین پروپاگاندای جنگی ‫آمریکایی در طول جنگ جهانی دوم، 00:47:16.596 --> 00:47:20.350 ‫ژانرهای مرسوم هالیوود ‫قدیم رو به کار می‌گیره 00:47:20.392 --> 00:47:25.146 ‫و اونا رو تطبیق میده با تلاش جنگی. 00:47:30.360 --> 00:47:32.237 ‫ریک، امشب اینجا یه کم سر و صدا راه می‌افته. 00:47:32.278 --> 00:47:34.114 ‫قراره یه نفرو تو کافه‌ت دستگیر کنیم. 00:47:34.155 --> 00:47:35.907 ‫- دوباره؟ ‫- نه، این دستگیری معمولی نیست. 00:47:35.949 --> 00:47:37.992 ‫طرف قاتله. 00:47:38.034 --> 00:47:40.453 ‫اگه داری فکر می‌کنی بهش خبر بدی، ‫خودتو به زحمت ننداز. 00:47:40.495 --> 00:47:42.038 ‫غیرممکنه بتونه فرار کنه. 00:47:42.080 --> 00:47:45.291 ‫- من جونمو واسه هیچکس به‌خطر نمی‌اندازم. ‫- یک سیاست خارجی عاقلانه. 00:47:45.333 --> 00:47:47.836 ‫داره تلاش می‌کنه تا اون دسته ‫از آمریکایی‌هایی که مثل ریک 00:47:47.877 --> 00:47:51.221 ‫ممکنه اون آمریکایی سنتی ‫تک‌رو باشن رو ترغیب کنه 00:47:51.246 --> 00:47:53.716 ‫به اینکه باید خودتون رو واقعا متعهد کنین. 00:47:53.757 --> 00:47:56.013 ‫چی باعث شد فکر کنی که من ممکنه 00:47:56.038 --> 00:47:58.011 ‫به لازلو کمک کنم که فرار کنه؟ 00:47:58.053 --> 00:47:59.763 ‫به این خاطر ریکی عزیز من ‫که حدس می‌زنم 00:47:59.805 --> 00:48:01.724 ‫که زیر اون پوسته‌ی بدبین، 00:48:01.765 --> 00:48:03.183 ‫تو در قلب به شدت احساساتی باشی. 00:48:03.225 --> 00:48:07.020 ‫می‌خواستیم یک قهرمان رمانتیک داشته باشیم 00:48:07.062 --> 00:48:10.149 ‫که داشته برای متفقین کار می‌کرده. 00:48:10.190 --> 00:48:12.831 ‫یعنی اگر یاغیه، یاغی بودنش در جهت خیره، 00:48:12.856 --> 00:48:15.988 ‫اون یک یاغی مردمیه. 00:48:16.029 --> 00:48:17.698 ‫مارسی رو اجرا کنین. ‫اجراش کنین. 00:48:17.723 --> 00:48:20.517 ‫ضد تمام تشریفات و مقامات عالیرتبه‌ست 00:48:20.542 --> 00:48:24.421 ‫و ضد تمام عملیات‌های بدردنخور سیستمه. 00:48:37.593 --> 00:48:40.095 ‫سم، فکر کردم بهت گفتم دیگه ‫هیچوقت این آهنگو نزنی... 00:48:42.431 --> 00:48:45.976 ‫زن یک ستاره‌ی سینما بودن کار سختیه. 00:48:46.018 --> 00:48:47.686 ‫هیچوقت نمی‌دونی کی قراره 00:48:47.728 --> 00:48:50.063 ‫به یک زن زیباتر ببازی‌ش. 00:48:50.105 --> 00:48:52.900 ‫فقط باید کاملا عاری ‫از هرگونه حسادت باشی، 00:48:52.941 --> 00:48:54.485 ‫در غیر این صورت ‫کاری‌ش نمی‌تونی بکنی. 00:48:54.526 --> 00:48:57.237 ‫یک امر کاملا انسانیه. 00:48:58.947 --> 00:49:01.575 ‫وقتی از سر کار “کازابلانکا“ برمی‌گردم خونه 00:49:01.617 --> 00:49:03.702 ‫مه‌یو منتظرمه. 00:49:03.744 --> 00:49:07.414 ‫گاهی وقت‌ها فکر می‌کنم برام کمین کرده. 00:49:07.439 --> 00:49:11.344 ‫اون دوران هرازگاهی با هم پیک می‌زدیم. 00:49:11.369 --> 00:49:14.577 ‫و بعد یک شب، بردمش خونه‌ای ‫که توش پیش مه‌یو زندگی می‌کرد. 00:49:14.602 --> 00:49:18.011 ‫مه‌یو به سمت‌مون شلیک کرد، ‫سه بار شلیک کرد. 00:49:18.036 --> 00:49:22.077 ‫یه بار رسوندمش خونه چون مست‌تر از اونی ‫بود که بتونه رانندگی کنه، دیر رسید خونه. 00:49:22.102 --> 00:49:25.454 ‫مه‌یو اومد رو بالکن و یه ‫کلت کالیبر 45 دستش بود. 00:49:25.479 --> 00:49:29.077 ‫من دراز کشیدم رو زمین و اون ‫بلند شد و گفت: تیرت خطا رفت. 00:49:29.102 --> 00:49:30.937 ‫گفتم تو مغز تو کله‌ت نیست بوگی 00:49:30.962 --> 00:49:33.119 ‫و خدافظی کردم و رفتم. 00:49:33.144 --> 00:49:36.519 ‫ولی سه مرتبه و در سه زمان ‫مختلف مه‌یو به سمت‌ش شلیک کرد. 00:49:38.612 --> 00:49:41.782 ‫بوگارت بعنوان یک بازیگر ‫خیلی برام تحسین‌برانگیز بود. 00:49:41.824 --> 00:49:43.242 ‫خیلی برام مسحورکننده بود، 00:49:43.283 --> 00:49:46.078 ‫یک چیز مرموزی در موردش وجود داشت. 00:49:46.119 --> 00:49:51.500 ‫و خطرناک بود. ‫در اطرافش خطر حس می‌کردی. 00:49:51.542 --> 00:49:54.127 ‫همیشه حس کردم یه‌جور فاصله وجود داره. 00:49:54.169 --> 00:49:57.381 ‫انگار همیشه پشت یک دیوار بود. 00:49:59.299 --> 00:50:02.636 ‫“کازابلانکا“ موقعیت ستاره ‫بودن بوگارت رو تثبیت می‌کنه. 00:50:02.678 --> 00:50:04.179 ‫تاییدیه‌ای رو می‌گیره 00:50:04.221 --> 00:50:07.140 ‫که هرستاره‌ی تراز اولی لازمه داشته باشه. 00:50:07.182 --> 00:50:09.560 ‫که میشه نقش اصلی رمانتیک. 00:50:09.601 --> 00:50:11.705 ‫آدم‌ها شک داشتن که بتونه 00:50:11.730 --> 00:50:15.274 ‫در قالب نقش اصلی رمانتیک ‫رویایی پوست‌اندازی کنه، 00:50:15.315 --> 00:50:18.694 ‫ازش پرسیدن به نظر ‫خودت دلربا هستی یا نه، 00:50:18.735 --> 00:50:20.320 ‫و بوگارت جواب داد: 00:50:20.362 --> 00:50:23.699 ‫اگه اینگرید برگمن یه‌جوری ‫نگاهتون کنه که انگار دلربایی، 00:50:23.740 --> 00:50:25.409 ‫پس دلربایی. 00:50:26.743 --> 00:50:29.204 ‫داره نگاهت می‌کنه بچه. 00:51:17.752 --> 00:51:22.173 ‫مه‌یو و هامفری یه سر به ‫میز ما زدن تا سلامی بکنن، 00:51:22.214 --> 00:51:24.717 ‫و بهمون بگن دارن میرن آفریقا. 00:51:24.759 --> 00:51:26.260 ‫که سربازها رو سرگرم کنند. 00:51:26.302 --> 00:51:29.221 ‫نه با هم حرف میزدن و نه بهم نگاه می‌کردن، 00:51:29.263 --> 00:51:31.724 ‫تا اینکه مشروب‌ها رو آوردن سر میز. 00:51:31.766 --> 00:51:35.353 ‫واضح بود که تیم بوگارت‌های نزاع‌کننده 00:51:35.394 --> 00:51:37.647 ‫قراره به‌زودی تموم کنند. 00:51:37.688 --> 00:51:40.650 ‫- پسرهامون در چه حال‌ند؟ ‫- پسرهامون دارن کار محشری می‌کنند. 00:51:40.691 --> 00:51:44.320 ‫در سفرمون به خارج از کشور، ‫من و همسرم هزاران پسر آمریکایی دیدیم، 00:51:44.362 --> 00:51:47.877 ‫تو آفریقا و ایتالیا، و می‌تونین ‫به‌شدت بهشون افتخار کنین، 00:51:47.902 --> 00:51:50.181 ‫ما هرکاری از دستمون ‫برمی‌اومد کردیم تا سرگرم بشن. 00:51:50.206 --> 00:51:52.286 ‫سازمانی هست که در تمام جبهه‌های جنگ 00:51:52.328 --> 00:51:54.080 ‫ازشون مراقبت میکنه. 00:51:54.121 --> 00:51:57.083 ‫اسمش هست صلیب سرخ آمریکا. 00:52:05.132 --> 00:52:08.719 ‫کارِ هامفری بوگارت حسابی سکه شده بود. 00:52:08.761 --> 00:52:12.598 ‫وقت این بود که لورن باکال وارد ماجرا بشه. 00:52:12.640 --> 00:52:16.894 ‫کسی که به جفت سینمایی ‫کاملا مناسب‌ش هم بدل شد. 00:52:16.936 --> 00:52:21.983 ‫به‌اندازه‌ی حوا اغواکننده، ‫و مثل ابلیس مارگونه خونسرد. 00:52:22.024 --> 00:52:23.651 ‫کسی کبریت داره؟ 00:52:38.958 --> 00:52:40.418 ‫ممنون. 00:52:46.191 --> 00:52:48.926 ‫الکس اولرد، جیک روزنستین رو فرستاد 00:52:48.951 --> 00:52:51.525 ‫که بوگی رو از دستشویی بکشه بیرون 00:52:51.550 --> 00:52:53.291 ‫چون مه‌یو با اسلحه بیرون ایستاده بود. 00:52:53.316 --> 00:52:56.316 ‫فکر کنم مه‌یو خسته شده بود و رفته بود 00:52:56.341 --> 00:52:59.125 ‫ولی اونا باید بوگی رو از دستشویی ‫میاوردن بیرون و می‌بردنش سرصحنه. 00:52:59.150 --> 00:53:01.791 ‫مه‌یو زنگ زد بهم و کمک می‌خواست. 00:53:01.816 --> 00:53:04.547 ‫گفت بهتره سریع خودتو برسونی اینجا 00:53:04.572 --> 00:53:07.458 ‫بوگی با یه چاقو تو پشتش دراز شده رو زمین. 00:53:08.154 --> 00:53:10.823 ‫“سم، میخوام سریع بیای اینجا پیش من.“ 00:53:10.865 --> 00:53:14.535 ‫“من چاقو خوردم“ گفتم چی؟ ‫گفت: چاقو خوردم. 00:53:14.577 --> 00:53:17.621 ‫و رفتم تو و اون برگشت، 00:53:17.663 --> 00:53:19.040 ‫و یک... 00:53:19.081 --> 00:53:24.462 ‫و یک کت پشمی انگلیسی ‫کت و کلفت تنش بود. 00:53:24.503 --> 00:53:27.089 ‫و وقتی چرخید دیدم که خون ریخته روش. 00:53:27.131 --> 00:53:29.425 ‫خون ازش زده بود بیرون. 00:53:29.467 --> 00:53:32.178 ‫و بحث‌شون سر این بوده که... 00:53:32.219 --> 00:53:35.556 ‫در مورد سیاست اختلاف نظر داشتن. 00:53:37.952 --> 00:53:41.152 ‫یه روز ساعت سه صبح تماس گرفت 00:53:41.177 --> 00:53:43.235 ‫گفت سریع خودتو برسون اینجا، ‫گفتم چرا؟ 00:53:43.260 --> 00:53:45.986 ‫همین الان خونه رو آتیش زدم، 00:53:46.011 --> 00:53:48.719 ‫گفتم زنگ بزن آتش‌نشانی، ‫چرا به من زنگ زدی؟ 00:53:49.935 --> 00:53:51.952 ‫بتی هیچ ترسی از مه‌یو نداشت. 00:53:51.977 --> 00:53:53.819 ‫کلا از هیچی نمی‌ترسید. 00:53:53.844 --> 00:53:58.019 ‫و بتی خیلی جوون بود. 00:53:58.044 --> 00:54:00.972 ‫و اصلا نسبت به وضعیت آگاه نبود. 00:54:00.997 --> 00:54:02.739 ‫چون همه از مه‌یو می‌ترسیدن، 00:54:02.764 --> 00:54:06.744 ‫و از اون کلت 45‌ش که ‫هرازگاهی بیرون می‌آورد. 00:54:06.769 --> 00:54:10.115 ‫عجله کردن تو این وضعیت احمقانه بود. 00:54:12.759 --> 00:54:14.719 ‫در من چیزی رو بیدار کرد، 00:54:14.761 --> 00:54:16.429 ‫که پیش از اون هرگز بیدار نشده بود. 00:54:16.471 --> 00:54:19.140 ‫و چیزی بود که واقعا بهش نیاز داشتم. 00:54:19.182 --> 00:54:21.142 ‫و واقعا نیاز داشتم که یکی بهم اهمیت بده. 00:54:21.184 --> 00:54:23.770 ‫و فکر کنم نیاز داشتم ‫که یک مرد بهم اهمیت بده. 00:54:23.812 --> 00:54:25.772 ‫و اون... 00:54:25.814 --> 00:54:28.566 ‫و حامی‌ترین مردی بود که تا حالا دیده بودم. 00:54:28.608 --> 00:54:32.174 ‫و اینجوری شد که به خودم اومدم 00:54:32.199 --> 00:54:35.189 ‫و دیدم که باید همیشه کنارش باشم. 00:54:37.490 --> 00:54:40.590 ‫مه‌یو از اون آدم‌های خیلی خوش‌قلب بود. 00:54:41.741 --> 00:54:46.108 ‫ولی دکترها تشخیص دادن ‫که اسکیزوفرنی پارانوئیده. 00:54:47.321 --> 00:54:48.767 ‫یادمه بوگارت می‌گفت: 00:54:48.792 --> 00:54:52.023 ‫نمیخوام جدا بشم، ‫نمیخوام تو 45 سالگی دوباره از صفر شروع کنم. 00:54:52.048 --> 00:54:56.278 ‫و به نظرم کار از کار گذشته بود 00:54:56.303 --> 00:54:59.189 ‫و دیگه نمی‌تونستم کاری برای مه‌یو بکنم. 00:54:59.214 --> 00:55:02.166 ‫درواقع دیگه خیلی شانسی نداشت. 00:55:05.061 --> 00:55:06.604 ‫بفرمائین به خلوتگاه من. 00:55:06.646 --> 00:55:08.439 ‫در ده اکتبر 1944 00:55:08.481 --> 00:55:10.775 ‫شروع به فیلمبرداری “خواب بزرگ“ کردیم. 00:55:10.817 --> 00:55:12.527 ‫بهم گفت چند هفته‌ی اخیر 00:55:12.569 --> 00:55:15.280 ‫سخت‌ترین روزهای زندگی‌ش بوده. 00:55:15.321 --> 00:55:17.407 ‫مه‌یو گفته بود که دیگه مشروب نمی‌خوره 00:55:17.448 --> 00:55:19.951 ‫و اون باید بهش یه فرصت بده. 00:55:19.993 --> 00:55:21.995 ‫بعد از حدودا دو هفته فیلمبرداری، 00:55:22.036 --> 00:55:23.496 ‫تلفن آخر شب زنگ خورد. 00:55:23.538 --> 00:55:25.165 ‫با مه‌یو دعواش شده بود. 00:55:25.206 --> 00:55:27.814 ‫وقتی از استودیو برگشته بوده ‫مه‌یو شروع کرده به مشروب خوردن 00:55:27.839 --> 00:55:30.962 ‫و اوضاع از بد بدتر شد. 00:55:31.004 --> 00:55:33.645 ‫حدود سه هفته از فیلمبرداری ‫گذشته بود که بوگی خونه‌شو ترک کرد، 00:55:33.670 --> 00:55:36.301 ‫و توی هتل بورلی‌هیلز اتاق گرفت. 00:55:38.011 --> 00:55:41.306 ‫دیگه نمی‌تونستم دعواهامونو تحمل کنم. 00:55:41.347 --> 00:55:43.641 ‫یه زندگی جدید می‌خواستم. 00:55:47.228 --> 00:55:48.855 ‫مشکل‌ت چیه؟ 00:55:50.106 --> 00:55:52.525 ‫چیزی نیست که تو نتونی درستش کنی. 00:55:52.567 --> 00:55:56.112 ‫تموم کردن ازدواجی که شش ‫سال طول کشیده کار سختیه، 00:55:56.154 --> 00:55:59.490 ‫ولی دیگه خیلی دعوا کرده بودیم. 00:55:59.532 --> 00:56:01.409 ‫باور دارم اینکار کار درستی بود، 00:56:01.451 --> 00:56:04.954 ‫اونم معقول‌تر از این ‫بود که بخواد جلومو بگیره. 00:56:06.956 --> 00:56:09.667 ‫هاوارد هاکس سعی کرد ‫که مانع از این ارتباط بشه... 00:56:09.709 --> 00:56:13.671 ‫وای آره. ‫دائم بهم می‌گفت: 00:56:13.713 --> 00:56:16.549 ‫“عمرا باهات ازدواج نمی‌کنه، انقدر...“ 00:56:16.591 --> 00:56:19.677 ‫و منم گریه می‌کردم. ‫بیشتر مواقع داشتم اشک می‌ریختم. 00:56:19.719 --> 00:56:22.180 ‫و به بوگی می‌گفت: گوش کن، ‫لازم نیست ازدواج کنی، 00:56:22.222 --> 00:56:23.973 ‫چرا نمیری یه اتاق توی هتل بگیری؟ 00:56:24.015 --> 00:56:27.415 ‫و بوگی اصلا این مدلی نبود. 00:56:27.440 --> 00:56:31.940 ‫و هاوارد هرکاری از دستش ‫بر می‌اومد کرد تا جلوشو بگیره، 00:56:31.981 --> 00:56:33.775 ‫ولی نمیشد جلوشو گرفت. 00:56:57.215 --> 00:57:00.926 ‫هرگز فکر نمی‌کردم بتونم دوباره عاشق بشم، 00:57:00.968 --> 00:57:03.262 ‫بخاطر کلی از اتفاق‌هایی ‫که تو زندگیم افتاده بود 00:57:03.303 --> 00:57:06.390 ‫از عشق ورزیدن می‌ترسیدم. 00:57:14.898 --> 00:57:19.278 ‫هیچوقت خوشبخت نبودم، ‫تا اینکه اونو دیدم. 00:57:34.751 --> 00:57:37.421 ‫اسم اصلی مادرم بتی جون پرسکی بود. 00:57:37.462 --> 00:57:43.844 ‫نام خانوادگی‌مون از ‫طرف مادربزرگم باکال بود. 00:57:43.885 --> 00:57:47.139 ‫هاوارد هاکس از اسم بتی خوشش نمی‌اومد، 00:57:47.180 --> 00:57:48.682 ‫واسه همین اسم لورن رو بهش داد. 00:57:48.724 --> 00:57:54.313 ‫همه‌ی آشناها بتی صداش می‌کردن. 00:57:54.354 --> 00:57:57.774 ‫در اون مقطع، زمانی بود که با خودتون بگین 00:57:57.816 --> 00:58:01.153 ‫من دیگه نمی‌تونم این هالیوود ‫دیوانه‌کننده‌ی حال بهم زن رو تحمل کنم؟ 00:58:01.194 --> 00:58:06.325 ‫وای، جادویی بود، اولی که رفتم ‫اونجا واسه‌م مثل سرزمین پریا بود. 00:58:06.366 --> 00:58:07.826 ‫با اون همه درخت‌های سرسبز، 00:58:07.868 --> 00:58:09.953 ‫اون همه نخل و چمن، 00:58:09.995 --> 00:58:12.706 ‫و پرتقال‌ها و گریپ‌فروت‌هاش، 00:58:12.748 --> 00:58:14.958 ‫لیموهاش. ‫کلی لیمو. 00:58:16.401 --> 00:58:18.993 ‫یکی دو تا فیلم این مدلی هم داره. ‫(کنایه از بد بودن و بنجل بودن) 00:58:19.018 --> 00:58:22.799 ‫به‌نظرم اگه بعنوان راهنما ‫بوگی کنارم نبود، واقعا... 00:58:22.841 --> 00:58:25.510 ‫از اینکه فکر کنم چی می‌تونست ‫پیش بیاد وحشت می‌کنم. 00:58:25.552 --> 00:58:28.430 ‫وقتی در مورد بازیگرهایی حرف ‫میزد که به شهرت‌شون باور داشتن، 00:58:28.472 --> 00:58:32.142 ‫می‌گفت یادشون میره که استودیو ‫این شهرت رو براشون ساخته. 00:58:32.167 --> 00:58:35.670 ‫کم‌کم باورشون میشد که ‫شهرت بخاطر خودشون بوده. 00:58:35.729 --> 00:58:38.023 ‫و باور کردن چنین چیزی خیلی ساده‌ست، 00:58:38.048 --> 00:58:43.094 ‫بخصوص وقتی نوزده ساله باشی ‫دیگه خیلی ساده‌ترم میشه. 00:58:43.153 --> 00:58:45.822 ‫جک وارنر تصمیم گرفت ‫که منو بذاره توی فیلمی 00:58:45.864 --> 00:58:49.785 ‫به اسم “مامور سری“، ‫کنار چارلز بویر. 00:58:51.161 --> 00:58:53.872 ‫خیلی کشته مرده‌ی فیلمنامه یا نقشم نبودم، 00:58:53.914 --> 00:58:56.166 ‫به نظر بوگی هم خیلی چیز خاصی نبود. 00:58:56.208 --> 00:58:59.169 ‫ولی اینکه نقش یک دختر ‫انگلیسی اشرافی رو بهم بدن 00:58:59.211 --> 00:59:01.546 ‫دیگه از چاخان هم چاخان‌تر بود. 00:59:04.383 --> 00:59:07.010 ‫بتی از چیزی که عملا قرار ‫بود به فراموشی سپرده بشه، 00:59:07.052 --> 00:59:09.763 ‫رفت در مرکز توجه جهانی قرار گرفت. 00:59:09.805 --> 00:59:12.808 ‫بعد، قبل از اینکه فرصت ‫داشته باشه تا نفسی تازه کنه، 00:59:12.849 --> 00:59:17.562 ‫جوری مورد انتقاد قرار گرفت که اگه ‫یک ستاره‌ی کارکشته هم بود، از پا می‌افتاد. 00:59:19.231 --> 00:59:22.192 ‫مطبوعات تمام تلاش‌شونو ‫کردن که کارشو یکسره کنن، 00:59:22.234 --> 00:59:24.403 ‫همونطور که خودشون ‫بهش پر و بال داده بودن. 00:59:26.279 --> 00:59:27.697 ‫حقیقت ساده‌ی امر اینه که 00:59:27.739 --> 00:59:29.950 ‫بتی برای یک فیلم به قدری تشویق شد، 00:59:30.007 --> 00:59:32.301 ‫که از حد توانش خارج بود 00:59:32.327 --> 00:59:37.249 ‫و بخاطر یک فیلم دیگه به‌شدت مورد انتقاد ‫قرار گرفت، و این اصلا تقصیر خودش نبود. 00:59:37.290 --> 00:59:40.794 ‫بتی باید دو درس بزرگ رو ‫عملا یک شبه یاد می‌گرفت. 00:59:40.836 --> 00:59:45.966 ‫این درس که چطور باید در برابر موفقیت ‫آنی و غیرمنتظره از پس خودت بربیای، 00:59:46.007 --> 00:59:52.055 ‫و درس دیگه اینکه چطور باید با ‫شکست آنی و غیرمنتظره مواجه بشی. 00:59:52.097 --> 00:59:55.976 ‫از بالای اون نردبون ‫افتادم و جانانه سقوط کردم، 00:59:56.017 --> 00:59:59.771 ‫و این آخرین باری بود که جک ‫وارنر بجای من تصمیم گرفت. 01:00:01.939 --> 01:00:03.691 ‫کار سینمایی مادر من 01:00:03.732 --> 01:00:08.237 ‫یه جورایی براساس کار سینمایی پدرم بود. 01:00:08.279 --> 01:00:09.780 ‫سعی کرد خودشو جدا کنه، 01:00:09.822 --> 01:00:12.116 ‫ولی آخرش همه‌چی ‫برمی‌گشت به بوگی و باکال. 01:00:12.158 --> 01:00:17.055 ‫چون یکی از مشهورترین ‫زوج‌های اون قرن بودند. 01:00:26.547 --> 01:00:29.800 ‫در طول دهه‌ی 1940، ‫نگرانی جدی‌ای وجود داشت 01:00:29.842 --> 01:00:32.553 ‫نسبت به اینکه نه تنها جماهیر شوروی 01:00:32.595 --> 01:00:33.762 ‫تهدیدی برای دموکراسی ماست، 01:00:33.804 --> 01:00:35.764 ‫بلکه اینکه جماهیر شوروی 01:00:35.806 --> 01:00:37.850 ‫یک به اصطلاح ستون پنجمی داره 01:00:37.892 --> 01:00:40.060 ‫متشکل از عوامل برانداز ‫ساکن در خاک خود آمریکا، 01:00:40.102 --> 01:00:44.982 ‫که اونا هم در تلاش‌ند تا ‫دموکراسی آمریکایی رو تضعیف کنن. 01:00:45.024 --> 01:00:46.775 ‫کمونیسم در واقعیت 01:00:46.817 --> 01:00:49.111 ‫یک حزب سیاسی نیست. 01:00:49.153 --> 01:00:50.571 ‫یک سبک زندگی‌ست. 01:00:50.613 --> 01:00:53.491 ‫یک سبک بدخیم و شرورانه‌ی زندگی. 01:00:53.532 --> 01:00:56.785 ‫نشان‌دهنده‌ی وضعیتی مشابه بیماری‌ست، 01:00:56.827 --> 01:00:58.287 ‫که مثل یک بیماری ‫همه‌گیر گسترش پیدا می‌کند، 01:00:58.329 --> 01:00:59.538 ‫و مثل یک بیماری همه‌گیر، 01:00:59.580 --> 01:01:01.123 ‫قرنطینه واجب می‌شود، 01:01:01.165 --> 01:01:03.834 ‫تا مانع از آلوده شدن این ملت بشود. 01:01:04.668 --> 01:01:06.045 ‫ده نفرِ هالیوود 01:01:06.086 --> 01:01:07.922 ‫گروهی از فیلمنامه‌نویسان بودن، 01:01:07.963 --> 01:01:09.924 ‫بعلاوه‌ی یک تهیه‌کننده و یک کارگردان، 01:01:09.965 --> 01:01:12.009 ‫که از خط مشی 01:01:12.051 --> 01:01:14.303 ‫کمیته فعالیت‌های ضدآمریکایی ‫مجلس حمایت نکردند، 01:01:14.345 --> 01:01:18.474 ‫که قرار بود براندازی کمونیستی ‫در هالیوود رو مورد بررسی قرار بدن. 01:01:18.516 --> 01:01:20.559 ‫و اگر با این خط مشی مخالفت می‌کردین، 01:01:20.601 --> 01:01:22.436 ‫بهتون میگفتن شاهد معارض 01:01:22.478 --> 01:01:23.854 ‫و احضاریه می‌اومد براتون 01:01:23.896 --> 01:01:26.941 ‫که برین و در برابر کنگره شهادت بدین. 01:01:26.982 --> 01:01:28.984 ‫مساله‌ای که پیش روی این کمیته قرار گرفته 01:01:29.026 --> 01:01:33.113 ‫مشخص کردن میزان نفوذ کمونیست‌ها 01:01:33.155 --> 01:01:35.199 ‫در صنعت فیلمسازی هالیوود است. 01:01:35.241 --> 01:01:40.151 ‫موریانه‌های ایدئولوژیک به تعداد کثیری ‫از صنایع آمریکایی، سازمان‌ها و جوامع 01:01:40.176 --> 01:01:41.889 ‫نفوذ کرده‌ا‌ند، 01:01:41.914 --> 01:01:46.669 ‫بیاین از هرجایی که هستند بیرون‌ ‫بیاریم‌شون و از شرشون خلاص بشیم. 01:01:51.465 --> 01:01:54.260 ‫هواپیمای ما که پر بود از ‫نقش‌آفرینان هالیوودی به شرق رسید، 01:01:54.301 --> 01:01:56.387 ‫برای مبارزه با چیزی که برای ما 01:01:56.428 --> 01:01:58.847 ‫سانسور فیلم‌ها محسوب میشد. 01:01:58.889 --> 01:02:01.350 ‫هدف ما اعمال نفوذ 01:02:01.392 --> 01:02:02.935 ‫برای دفاع از یک اصل بود، 01:02:02.977 --> 01:02:06.063 ‫این اصل که هیچ آدمی ‫نباید مجبور به این بشه 01:02:06.105 --> 01:02:08.899 ‫که بگه متعلق به کدوم حزب سیاسیه. 01:02:08.941 --> 01:02:10.724 ‫هیچکدوم از ما، حتی ‫برای یک لحظه هم 01:02:10.749 --> 01:02:13.028 ‫به این فکر نکردیم که داریم ‫از کمونیسم دفاع می‌کنیم، 01:02:13.070 --> 01:02:15.531 ‫یا اصلا به اینکه اینا هیچ ربطی بهم دارن. 01:02:15.573 --> 01:02:17.241 ‫تا جایی که به ما مربوط میشد، 01:02:17.283 --> 01:02:19.994 ‫داشتیم از حقوق انسان برای ‫دفاع از خودش دفاع می‌کردیم. 01:02:20.035 --> 01:02:26.000 ‫کاری که آقای جی.پارنل توماس، ‫به کسی اجازه نمی‌داد انجام بده. 01:02:26.041 --> 01:02:28.502 ‫آیا شما هرگز عضو حزب کمونیسم بوده‌اید؟ 01:02:28.544 --> 01:02:30.891 ‫من این حق رو دارم که با هرگونه شواهدی 01:02:30.916 --> 01:02:33.716 ‫که صحت این سوال رو تایید می‌کنه مواجه بشم. 01:02:33.757 --> 01:02:35.676 ‫دوست دارم ببینم چی دارین. 01:02:35.718 --> 01:02:39.138 ‫این هم باعث تاسفه و هم یک تراژدیه که ‫من باید اصول پایه‌ی آمریکایی بودن رو 01:02:39.179 --> 01:02:40.848 ‫به این کمیته یاد بدم. 01:02:40.889 --> 01:02:43.017 ‫سوال ما این نبود! 01:02:43.058 --> 01:02:46.228 ‫این تعرض به حق مشارکتیه که طبق ‫لایحه‌ی منشور حقوق بشر تعریف شده. 01:02:46.270 --> 01:02:48.564 ‫لطفا سوال رو جواب بدید! 01:02:48.606 --> 01:02:50.399 ‫حقوق شهروندان آمریکایی 01:02:50.441 --> 01:02:52.151 ‫اینجا هم حائز اهمیت‌ند 01:02:52.192 --> 01:02:55.738 ‫و من قصد دارم در دفاع ‫از اون حقوق ایستادگی کنم. 01:02:57.990 --> 01:03:00.075 ‫من هامفری بوگارت هستم. 01:03:00.117 --> 01:03:04.454 ‫ما در جلسه‌ی کمیته شرکت داشتیم و شنیدیم ‫که اتفاق افتاد، دیدیم که اتفاق افتاد. 01:03:04.495 --> 01:03:07.415 ‫ما شاهد بودیم که شهروندان ‫آمریکایی توسط نمایندگان منتخب مردم 01:03:07.457 --> 01:03:10.126 ‫از حق حرف زدن محروم شدند. 01:03:10.168 --> 01:03:14.047 ‫دیدیم که پلیس شهروندان رو از جایگاه برد، ‫جوری که انگار مجرم‌ند، 01:03:14.088 --> 01:03:17.216 ‫اون هم بعد از اینکه حق دفاع ‫از خودشون ازشون سلب شد. 01:03:17.258 --> 01:03:19.093 ‫شاهد این بودیم که مدیر ‫کمیته با ضربات چکش‌ش، 01:03:19.135 --> 01:03:22.430 ‫کلمات آمریکایی‌های آزاد رو قطع می‌کرد. 01:03:22.472 --> 01:03:27.185 ‫آقای توماس، صدای اون چکش ‫در تمام آمریکا طنین‌انداز شد. 01:03:27.226 --> 01:03:30.122 ‫چون هربار که چکش‌‌تون صدا می‌داد، 01:03:30.147 --> 01:03:33.331 ‫به متمم اول قانون ‫اساسی ایالات متحده آمریکا 01:03:33.356 --> 01:03:35.443 ‫ضربه وارد می‌کرد. 01:03:35.485 --> 01:03:37.862 ‫به‌نظرم این صنعت انقدر سانسور شده 01:03:37.904 --> 01:03:39.947 ‫و انقدر مورد حمله‌ی ‫جناح‌ها قرار گرفته، 01:03:39.989 --> 01:03:42.116 ‫که شده شبیه به خرگوشی ‫که از ترس خودشو جمع کرده. 01:03:42.158 --> 01:03:44.077 ‫می‌ترسه که سرشو بیاره بیرون. 01:03:44.118 --> 01:03:47.622 ‫تو این گیر و دار، ‫کمونیست‌ها از ما استفاده کردن 01:03:47.664 --> 01:03:52.418 ‫و کار منم رسید به اینجا که عکسم ‫رفت صفحه‌ی اول روزنامه‌ی دیلی ورکر. 01:03:52.460 --> 01:03:55.296 ‫چون بوگارت معروف‌ترین این جمع بود، 01:03:55.338 --> 01:03:57.465 ‫شد اون کسی که سیل ‫انتقادات به سمت‌ش روانه شد. 01:03:57.507 --> 01:04:01.052 ‫فشار فوق‌العاده زیادی بهش وارد شد. 01:04:01.094 --> 01:04:03.137 ‫بوگارت یک کنفرانس مطبوعاتی برگزار می‌کنه، 01:04:03.179 --> 01:04:04.722 ‫که بطور کلی توش میگه 01:04:04.764 --> 01:04:06.349 ‫من ساده‌لوح بودم و احمق، 01:04:06.391 --> 01:04:08.643 ‫و بابت کاری که کردم عذرخواهی می‌کنم. 01:04:08.685 --> 01:04:10.478 ‫و واقعا یه‌جورایی 01:04:10.520 --> 01:04:13.856 ‫این از اون لحظات ‫تحقیرکننده در زندگی بوگارته. 01:04:15.692 --> 01:04:19.987 ‫خیلی تعجب کردم از اینکه ‫بوگی حرف خودشو پس گرفت. 01:04:20.029 --> 01:04:21.572 ‫در پرتوی حوادث بعدیه که 01:04:21.614 --> 01:04:25.785 ‫من اینکار بوگی رو اشتباه تلقی می‌کنم. 01:04:25.827 --> 01:04:27.787 ‫باید پای حرفش می‌موند. 01:04:27.829 --> 01:04:29.856 ‫ولی کاملا درک می‌کنم ‫که چرا پای حرفش نموند. 01:04:29.881 --> 01:04:34.210 ‫مردی که اومد به سنا، ‫یعنی توماس مک‌کارتی، 01:04:34.252 --> 01:04:39.507 ‫دهه‌ی حضور خودش رو ‫به یک کابوس تبدیل کرد، 01:04:39.549 --> 01:04:44.679 ‫برای همین نمی‌تونیم خیلی سختگیرانه ‫یقه‌ی بوگی رو بگیریم که جواب پس بده. 01:04:44.721 --> 01:04:48.891 ‫هیچکسی، به معنای واقعی کلمه هیچکسی 01:04:48.933 --> 01:04:52.520 ‫جرات اینو نداشت که ابراز عقیده بکنه. 01:04:52.562 --> 01:04:55.064 ‫اگه از من بپرسین میگم ‫وارنر یکی از بدترین‌ها بود. 01:04:55.106 --> 01:04:58.818 ‫اون و خیلی دیگه از محافظه‌کارهایی ‫که این شهر رو در کنترل خودشون دارن، 01:04:58.860 --> 01:05:00.194 ‫تصمیم گرفتن یه کاری بکنن 01:05:00.236 --> 01:05:02.488 ‫تا حساسیت از روی صنعت ‫فیلمسازی برداشته بشه. 01:05:02.530 --> 01:05:05.071 ‫واسه همین لیست سیاه ستاره‌ها، نویسنده‌ها 01:05:05.096 --> 01:05:07.660 ‫و تهیه‌کننده‌ها رو ایجاد کردن. 01:05:07.702 --> 01:05:09.871 ‫چیزهای دیگه، شاید درست باشن، 01:05:09.912 --> 01:05:11.390 ‫شاید این دنیا واقعا فاسده. 01:05:11.415 --> 01:05:13.167 ‫ولی تا وقتی که یه نفر ‫حاضره برای یک آرمان 01:05:13.192 --> 01:05:14.709 ‫به مبارزه ادامه بده، ‫اون آرمان از دست نرفته. 01:05:14.751 --> 01:05:16.753 ‫خب من اون یه نفر نیستم. 01:05:18.254 --> 01:05:22.049 ‫ولی هستی، شاید نخوای اون یه ‫نفر باشی ولی درست خودت نیست. 01:05:22.091 --> 01:05:23.926 ‫کل زندگی‌ت علیه‌ت شده. 01:05:23.968 --> 01:05:26.262 ‫تو از زندگی من چی می‌دونی؟ 01:05:27.930 --> 01:05:29.348 ‫خیلی چیزها. 01:05:31.267 --> 01:05:32.977 ‫اسم اون آهنگ توی فیلم چی بود؟ 01:05:33.019 --> 01:05:34.812 ‫فکر کنم اسمش بود “ماهیگیر جسور. 01:05:34.854 --> 01:05:37.023 ‫یک آواز ملوانی قدیمیه ‫که پدرم برام می‌خوند. 01:05:37.064 --> 01:05:38.775 ‫وقتی حدودا هشت ساله بودم. 01:05:38.816 --> 01:05:41.235 ‫میشه یه نت مناسب برای آقای بوگارت بزنین 01:05:41.277 --> 01:05:45.656 ‫که بتونه این آهنگ جاودانه‌ی ‫دریا رو برامون بخونه؟ 01:05:48.201 --> 01:05:54.624 ‫♪ ماهیگیر جسوری بود که ‫از بیلینگزگیت بادبان گشود ♪ 01:05:54.665 --> 01:06:00.046 ‫♪ تا خوک‌ماهی جسور و ماهی ‫خال‌خالی سرخوش رو صید کنه♪ 01:06:00.087 --> 01:06:05.426 ‫♪ ولی وقتی رسید به پیملیکو ‫باد شروع به وزیدن کرد♪ 01:06:05.484 --> 01:06:07.610 ‫♪ و کشتی کوچکش هم به ‫اینور اونور پیچ و تاب می‌خورد♪ 01:06:07.636 --> 01:06:13.266 ‫♪ بعد رفت روی عرشه ‫و شروع کرد به خوندن♪ 01:06:13.308 --> 01:06:16.728 ‫♪ توئینکی دیدل دام ♪ 01:06:16.770 --> 01:06:18.855 ‫♪ توئینکی دیدل دی ♪ 01:06:18.897 --> 01:06:24.152 ‫♪ این قشنگ‌ترین آهنگی بود که خوند ♪ 01:06:26.154 --> 01:06:31.785 ‫♪ توئینکی دیدل دام ‫توئینکی دیدل دی ♪ 01:06:31.827 --> 01:06:37.999 ‫♪ ماهیگیر جسور ♪ 01:06:43.672 --> 01:06:45.966 ‫همینگوی گفته که دریا 01:06:46.007 --> 01:06:48.677 ‫آخرین مکان آزاد در دنیاست، 01:06:48.718 --> 01:06:51.054 ‫و من بهش احترام میذارم و عاشق‌شم. 01:06:51.096 --> 01:06:52.931 ‫دریا، هوا، 01:06:52.973 --> 01:06:54.641 ‫تمیزه و سالم، 01:06:54.683 --> 01:06:58.520 ‫و دور از خاله‌زنک‌بازی‌های ‫هالیوود و زالوهاش. 01:06:58.562 --> 01:07:02.482 ‫از وقتی کوچیک بودم، ‫می‌خواستم قایق خودمو داشته باشم، 01:07:02.524 --> 01:07:05.527 ‫توی سانتانا متوجه این آرزوم شدم، 01:07:05.569 --> 01:07:09.823 ‫و نمی‌دونین چه میزان رضایت ‫و خشنودی نصیبم می‌کنه. 01:07:09.865 --> 01:07:11.324 ‫هیچوقت بچه‌دار نشده بود 01:07:11.366 --> 01:07:14.035 ‫و من واقعا می‌خواستم بچه داشته باشه. 01:07:14.077 --> 01:07:15.579 ‫نمی‌دونم اونم می‌خواست‌شون یا نه، 01:07:15.620 --> 01:07:18.665 ‫ولی قرار بود بچه داشته باشه، ‫من تصمیم‌مو گرفته بودم. 01:07:20.250 --> 01:07:22.085 ‫می‌ترسید با رابطه‌مون 01:07:22.127 --> 01:07:23.670 ‫منافات پیدا کنه، 01:07:23.712 --> 01:07:25.422 ‫و البته که به طریقی همینجوری هم میشه، 01:07:25.463 --> 01:07:28.383 ‫چون بچه‌ها همه‌چیزو تصاحب ‫می‌کنن دیگه، مگه نمی‌کنن؟ 01:07:34.556 --> 01:07:37.169 ‫وقتی فهمیدم استفان رو حامله‌ست 01:07:37.194 --> 01:07:40.812 ‫به‌اندازه‌ی هرپدر خانواده‌ای که منتظر ‫بدنیا اومدن بچه‌شه، وحشت‌زده شدم. 01:07:40.854 --> 01:07:45.609 ‫بالاخره این اولین تلاشم برای پدر شدن بود، ‫اونم توی تقریبا 49 سالگی. 01:07:45.650 --> 01:07:49.529 ‫فکر کنم ترسیده بودم بلد نباشم ‫که چجوری باید پدر خوبی باشم. 01:07:49.571 --> 01:07:51.698 ‫نمی‌دونم چی شد ولی بعد از اینکه بهش گفتم، 01:07:51.740 --> 01:07:55.785 ‫بدترین دعوایی که تا ‫حالا داشتیم اتفاق افتاد. 01:07:55.827 --> 01:07:58.288 ‫صبح بعدش، بوگی یه نامه‌ی ‫طولانی برام نوشته بود، 01:07:58.330 --> 01:07:59.873 ‫بابت رفتارش عذرخواهی کرده بود 01:07:59.915 --> 01:08:01.875 ‫و می‌گفت نمی‌دونه چی ‫شده که اینجوری رفتار کرده 01:08:01.917 --> 01:08:03.960 ‫جز اینکه ترس از دست دادن منو داشته. 01:08:04.002 --> 01:08:07.172 ‫بچه براش یه چیز مجهول بود. 01:08:07.213 --> 01:08:10.050 ‫فقط باید به این ایده عادت کنه. 01:08:15.680 --> 01:08:21.728 ‫نمی‌تونم بگم قبل از ازدواج با بتی ‫هیچوقت از ته دل می‌خواستم بچه داشته باشم. 01:08:21.770 --> 01:08:26.149 ‫زندگی‌م هیچوقت اونقدر به ‫ثبات نرسیده بود که دلم بچه بخواد. 01:08:26.191 --> 01:08:28.693 ‫ولی بتی خیلی دلش بچه می‌خواست، 01:08:28.735 --> 01:08:31.947 ‫و همونطوری که در موردش حرف میزد، ‫دیگه منم دلم می‌خواست. 01:08:34.048 --> 01:08:35.800 ‫اونقدر واقع‌بین هستم که بدونم 01:08:35.825 --> 01:08:40.246 ‫که احتمالا من این کره رو ‫زودتر از اون ترک می‌کنم، 01:08:40.288 --> 01:08:41.748 ‫بنابراین یه بچه می‌خواستم، 01:08:41.790 --> 01:08:45.377 ‫که پیش‌ش بمونه، که اونو یاد من بندازه. 01:08:48.254 --> 01:08:51.967 ‫جلسه به تعویق افتاد، ‫بیا یه داکری یخی بخور. 01:08:54.928 --> 01:08:59.599 ‫فکر نکنم بتونم صرفا بعنوان ‫یک شوهر و پدر زندگی کنم، 01:08:59.641 --> 01:09:00.976 ‫باید کار کنم. 01:09:01.017 --> 01:09:03.728 ‫وقتی تو شهرم و کار نمی‌کنم، 01:09:03.770 --> 01:09:05.480 ‫اون روز خیلی روز ملال‌آوری میشه. 01:09:05.522 --> 01:09:07.607 ‫ناهار، یکی دو ساعتی میرم رستوران رومانوفز. 01:09:07.649 --> 01:09:11.610 ‫اونجا دوستامو می‌بینم، ‫یه‌جورایی مثل یه کلاب یا باشگاه می‌مونه. 01:09:11.652 --> 01:09:15.698 ‫هرروز صبح پیش از ظهر می‌اومد. 01:09:15.739 --> 01:09:17.950 ‫از اولین کسایی بود که سر و کله‌ش پیدا میشد؟ 01:09:17.992 --> 01:09:19.535 ‫همیشه اولی بود. 01:09:19.576 --> 01:09:22.496 ‫اول می‌رفت به بار، مشروبش رو می‌گرفت، 01:09:22.538 --> 01:09:25.207 ‫بعد برمی‌گشت سر میزش، ‫و منتظر میشد، 01:09:25.249 --> 01:09:27.042 ‫منتظر هرکی که سر و کله‌ش پیدا میشد. 01:09:27.084 --> 01:09:30.671 ‫در واقع یه پلاک ‫می‌ذاشتن پشت میزشون، 01:09:30.713 --> 01:09:33.966 ‫که اسم اون اعضایی از ‫کلاب روش نوشته شده بود 01:09:34.008 --> 01:09:35.592 ‫که می‌تونستن پشت این میز بشینن. 01:09:35.634 --> 01:09:37.761 ‫شده بود بتی هم اونقدر زود 01:09:37.803 --> 01:09:39.304 ‫باهاش بیاد؟ 01:09:39.346 --> 01:09:42.474 ‫نه، بعدا بهش می‌پیوست. 01:09:42.516 --> 01:09:44.768 ‫وقتی بتی باهاش بود، 01:09:44.810 --> 01:09:47.938 ‫حال و هوای میز فرق می‌کرد؟ 01:09:47.963 --> 01:09:50.716 ‫نه، اون از پس خودش برمی‌اومد. 01:09:50.741 --> 01:09:53.703 ‫- برو یه مشروب واسه خودت بگیر و آروم باش. ‫- باشه. 01:09:56.280 --> 01:09:59.283 ‫من به هیچ حرومزاده‌ای که ‫مشروب نخوره اعتماد ندارم. 01:09:59.324 --> 01:10:02.995 ‫آدم‌هایی که مشروب نمی‌خورن ‫از برملا کردن خودشون می‌ترسن. 01:10:03.037 --> 01:10:05.372 ‫به سلامتی روزهای خوش. 01:10:05.667 --> 01:10:08.495 ‫مست که میشد کلا یکی دیگه بود. 01:10:08.520 --> 01:10:11.150 ‫تنها چیزی‌ش که ثابت می‌موند 01:10:11.175 --> 01:10:13.245 ‫گیردادن به ریاکارها بود. 01:10:13.672 --> 01:10:15.507 ‫همیشه زود از کوره در می‌رفت، 01:10:15.549 --> 01:10:18.038 ‫ولی اگه می‌شناختینش، این از ‫کوره در رفتنش رو باور نمی‌کردین. 01:10:18.063 --> 01:10:20.471 ‫ولی می‌تونست نسبت به غریبه‌ها ‫زود از کوره در بره. 01:10:20.512 --> 01:10:24.099 ‫مرزی که وجود داشت واضح و مشخص بود. 01:10:24.141 --> 01:10:25.684 ‫می‌دونستی در چه موقعیتی هستی، 01:10:25.726 --> 01:10:27.978 ‫ده دقیقه بعد از آشنایی ‫باهاش دیگه می‌دونستی. 01:10:28.020 --> 01:10:30.522 ‫درسته، یا یه صمیمیتی باهاش داشتی، 01:10:30.564 --> 01:10:33.317 ‫و یا باهاش ارتباط برقرار ‫می‌کردی و ازت خوشش می‌اومد، 01:10:33.358 --> 01:10:35.235 ‫و یا خوشش نمی‌اومد. 01:10:36.737 --> 01:10:38.405 ‫کاملا اطمینان پیدا می‌کرد که بدونین 01:10:38.447 --> 01:10:40.074 ‫که آدم غیرقابل‌پیش‌بینی‌یه. 01:10:40.115 --> 01:10:42.159 ‫با توپ پر اینور اونور نمی‌رفت، 01:10:42.201 --> 01:10:47.289 ‫توپه رو می‌گرفت دستش و مطمئن ‫میشد که می‌دونین توپ تو دستشه، 01:10:47.331 --> 01:10:49.333 ‫و هرلحظه ممکنه تبدیل بشه به توپ پر. 01:10:49.374 --> 01:10:53.754 ‫در جستجوی نقطه‌ضعف طرف مقابلش بود... 01:10:53.796 --> 01:10:57.633 ‫عاشق سیخونک زدن بود و... 01:10:57.674 --> 01:11:01.804 ‫اسمشو میذاشت سربه‌سر گذاشتن ‫ولی در اصل تست کردن بود. 01:11:01.845 --> 01:11:05.557 ‫عاشق این بود که پیدا کنه و ببینه 01:11:05.599 --> 01:11:08.560 ‫به کدوم بخش حساس ‫یه نفر می‌تونه ضربه بزنه 01:11:08.602 --> 01:11:11.063 ‫و استاد پیدا کردنش بود. 01:11:11.105 --> 01:11:14.024 ‫یه وقت‌هایی بود که گیر میداد به آدم‌ها، 01:11:14.066 --> 01:11:18.237 ‫اونم بدون هیچ دلیلی، معمولا ‫از سر مستی اینجوری میشد. 01:11:18.278 --> 01:11:21.448 ‫اما هرازگاهی هم می‌رفت سراغ یکی که 01:11:21.480 --> 01:11:25.109 ‫بی‌دفاع بود و واقعا نباید ‫کسی بهش گیر می‌داد. 01:11:28.956 --> 01:11:31.250 ‫در طول ده سال آخر زندگی‌ش، 01:11:31.291 --> 01:11:34.503 ‫تحت‌تاثیر جاه‌طلبی وحشیانه‌ش، 01:11:34.545 --> 01:11:36.255 ‫هامفری بوگارت به خودش اجازه داد 01:11:36.296 --> 01:11:38.986 ‫که توسط روزنامه‌نگاران ‫بعنوان یک قلدر خشن و الکلی 01:11:39.011 --> 01:11:40.551 ‫به جهانیان معرفی بشه. 01:11:40.592 --> 01:11:43.637 ‫نکن! می‌کشیش! 01:11:45.347 --> 01:11:48.934 ‫با اینحال، نقش کاراکتری رو بازی ‫کرد که به‌طرز شگفت آوری پیچیده بود، 01:11:48.976 --> 01:11:51.478 ‫در فیلمی که اسمش به بهترین شکل 01:11:51.520 --> 01:11:55.065 ‫انزوای خود بوگارت در ‫بین آدم‌ها رو توصیف می‌کنه: 01:11:55.107 --> 01:11:57.526 ‫"در مکانی خلوت" 01:11:57.568 --> 01:12:01.530 ‫پرواز شماره 16 نیویورک کنسل شده. 01:12:01.572 --> 01:12:03.907 ‫می‌مونم پیشت دیکس، ‫قول میدم بمونم پیشت. 01:12:03.949 --> 01:12:06.451 ‫دوستت دارم دیکس، باهات ازدواج می‌کنم، ‫هرجا بگی میام باهات. 01:12:06.493 --> 01:12:08.374 ‫اولین فرصتی که نصیبت ‫بشه از دستم فرار می‌کنی! 01:12:08.399 --> 01:12:10.747 ‫اینجوری نکن دیکس، من ‫نمی‌تونم با یه روانی زندگی کنم! 01:12:10.789 --> 01:12:12.623 ‫هیچوقت نمیذارم بری. 01:12:12.665 --> 01:12:17.128 ‫دیکس نکن! نکن دیکس! خواهش می‌کنم. 01:12:17.170 --> 01:12:19.630 ‫نکن دیکس، خواهش می‌کنم نکن! 01:12:19.672 --> 01:12:23.426 ‫نقشی بهش داده شد که ‫می‌تونست با پیچیدگی ایفاش کنه، 01:12:23.467 --> 01:12:26.304 ‫چون شخصیت فیلم به هنرش می‌باله، 01:12:26.345 --> 01:12:28.806 ‫به خودخواهی‌ش، ‫به مستی‌ش، 01:12:28.848 --> 01:12:33.060 ‫کمبود انرژی‌ش که با صاعقه‌هایی ‫از خشونت جبران میشد 01:12:33.102 --> 01:12:35.062 ‫اینا همه با بوگارت واقعی مشترک بود. 01:12:47.909 --> 01:12:50.453 ‫خونه‌ی آرومی داریم، ‫یه پسر فوق‌العاده داریم، 01:12:50.494 --> 01:12:53.664 ‫یه کشتی داریم و دوستان خوب. 01:12:53.706 --> 01:12:56.334 ‫متنفرم از اینکه بتی رو از پسرمون دور کنم، 01:12:56.375 --> 01:12:58.294 ‫اونم واسه یه مدت طولانی. 01:12:58.336 --> 01:12:59.837 ‫این بچه فقط دو سالشه، 01:12:59.879 --> 01:13:01.672 ‫و ما قراره حداقل شیش ماه خونه نباشیم. 01:13:01.714 --> 01:13:04.133 ‫ولی من راه دیگه‌ای براش نمی‌بینم. 01:13:04.175 --> 01:13:07.678 ‫ازدواج‌های دیگه‌م بخاطر ‫این جدایی‌ها از بین رفتن، 01:13:07.720 --> 01:13:10.389 ‫پس هرجایی که من برم، ‫اونم میره. 01:13:11.641 --> 01:13:13.851 ‫باهاش توافق کردم، ‫باهاش عهد بستم، 01:13:13.893 --> 01:13:18.189 ‫که همیشه ازدواجم برام اولویت باشه، ‫و همینکارم کردم. 01:13:18.231 --> 01:13:22.318 ‫من...پای عهدم موندم. 01:13:24.153 --> 01:13:28.032 ‫وقتی پدر و مادرم رفتن که ‫برن سر فیلم “ملکه‌ی آفریقایی“ 01:13:28.074 --> 01:13:30.743 ‫خانم هارتلی، که اون زمان پرستار من بود، 01:13:30.785 --> 01:13:34.956 ‫بردمون فرودگاه تا ازشون خداحافظی کنیم، 01:13:34.997 --> 01:13:39.835 ‫و هواپیمای اونا بلند شد ‫و رفت تو هوا و اون مرد. 01:13:39.877 --> 01:13:42.755 ‫به معنای واقعی کلمه ‫وقتی من تو بغلش بودم مرد. 01:13:42.797 --> 01:13:45.216 ‫و دکتر زنگ زد به مادرم و گفت: 01:13:45.258 --> 01:13:49.387 ‫پرستار مرده، میخواین چیکار کنین؟ 01:13:49.428 --> 01:13:51.055 ‫و اونجا که مادرم گفت: 01:13:51.097 --> 01:13:53.724 ‫خب، میخوام با جان هیوستون برم آفریقا 01:13:53.766 --> 01:13:55.393 ‫و با کاترین هپبورن فیلم کار کنم، 01:13:55.434 --> 01:13:57.186 ‫و هیجان‌انگیزترین دوران زندگی‌مو تجربه کنم، 01:13:57.228 --> 01:14:00.982 ‫یا میخوام برگردم خونه و از ‫بچه‌ی دوساله‌م مراقبت کنم؟ 01:14:03.442 --> 01:14:05.903 ‫شنیدم این اولین سفر شما به پاریسه. 01:14:05.945 --> 01:14:07.938 ‫- درست شنیدین. ‫- و شرط می‌بندم هیجان‌زده هستین. 01:14:07.963 --> 01:14:09.407 ‫و بی‌صبرانه منتظر ‫رسیدن به اونجام. 01:14:09.448 --> 01:14:11.242 ‫- پایتخت فرانسه. ‫- بله. 01:14:11.284 --> 01:14:12.702 ‫همیشه خیلی جذاب ‫و فریبنده بوده برام، 01:14:12.743 --> 01:14:14.829 ‫و همیشه هم عاشق زبان فرانسه بودم. 01:14:14.870 --> 01:14:17.748 ‫و نقطه عطف این سفر چیه براتون؟ ‫کجاها رو قراره ببینین؟ 01:14:17.790 --> 01:14:20.960 ‫فولی برژه، ‫سالن‌هاشون یا چی؟ 01:14:20.985 --> 01:14:23.445 ‫واسه من؟ خب مثل اکثر زن‌ها 01:14:23.470 --> 01:14:25.973 ‫به‌نظرم خیلی به مد علاقه‌مندند. 01:14:48.738 --> 01:14:51.073 ‫بگو داشت می‌گفت: می‌دونی ‫از چی پاریس خوشم میاد؟ 01:14:51.115 --> 01:14:53.784 ‫گفت: اینجا دیگه مزاحمت نمیشن. 01:14:53.826 --> 01:14:56.831 ‫میگن ستاره‌ی سینمایی؟ خب که چی؟ ‫محل‌ت نمیذارن. 01:14:56.856 --> 01:14:59.431 ‫سوار ماشین بودیم، پشت چراغ‌قرمز ایستادیم، 01:14:59.456 --> 01:15:02.186 ‫و یه مرد فرانسوی ریزه‌میزه که ‫کلاه سرش بود تو ماشینو نگاه کرد، 01:15:02.211 --> 01:15:03.961 ‫دیدش و بوگارت رو شناخت 01:15:04.003 --> 01:15:07.673 ‫و اومد دم پنجره و گفت: بنگ بنگ. 01:15:15.180 --> 01:15:17.015 ‫این فیلم جدیدتون چیه؟ 01:15:17.057 --> 01:15:19.851 ‫دارین برای ساختش میرین ‫به اعماق قاره‌ی آفریقا. 01:15:19.893 --> 01:15:21.811 ‫آره، داریم میریم آفریقا، 01:15:21.853 --> 01:15:24.856 ‫احتمالا بریم اطراف ‫نایروبی یا رودزیای شمالی. 01:15:24.898 --> 01:15:26.900 ‫برحسب اتفاق فهمیدیم که اونجا بارونیه 01:15:26.941 --> 01:15:30.403 ‫برای همین شاید مجبور بشیم بریم ‫اسکاتلند فیلمبرداری‌ش کنیم، نمی‌دونم. 01:15:32.155 --> 01:15:35.575 ‫خیلی خوبه که یه زن توی کشتی‌ت داشته ‫باشی، زنی که به پاکیزگی عادت داشته باشه. 01:15:35.617 --> 01:15:37.535 ‫واسه یه مرد الگوی خوبی میشه. 01:15:37.577 --> 01:15:41.414 ‫یه مرد تنها...عادت می‌کنه ‫که مثل خوک زندگی کنه. 01:15:43.208 --> 01:15:46.336 ‫من به شدت هیجان‌زده بودم، ‫ولی بوگی می‌دونست که جان 01:15:46.378 --> 01:15:49.631 ‫میره غیرقابل‌دسترس‌ترین نقطه‌ی ‫آفریقا رو بعنوان لوکیشن انتخاب می‌کنه. 01:15:49.672 --> 01:15:51.800 ‫و این براش ترسناک بود. 01:15:51.841 --> 01:15:53.843 ‫زندگی‌شو همونجوری که بود دوست داشت. 01:15:53.885 --> 01:15:57.263 ‫تنها سفری که می‌خواست ‫رفتن به نیویورک بود. 01:15:57.305 --> 01:16:00.475 ‫تنها چیزی که من ازش متنفر بودم ‫ول کردن استیو بود. 01:16:01.935 --> 01:16:05.021 ‫بوگارت از هیچ‌ بخش‌ش خوشش نمی‌اومد. 01:16:05.063 --> 01:16:09.109 ‫از همون ب بسم‌الله مخالف‌ش بود. 01:16:09.150 --> 01:16:11.528 ‫نفرینم می‌کرد که ‫می‌برمش به چنین جاهایی 01:16:11.569 --> 01:16:14.072 ‫و گفت واسه هیچکس دیگه ‫حاضر به انجام چنین کاری نبوده. 01:16:14.114 --> 01:16:16.574 ‫و شاید یه نکته‌ای ‫پشت این حرف‌ش باشه. 01:16:16.937 --> 01:16:18.615 ‫عاشق جان بود. 01:16:18.640 --> 01:16:20.371 ‫جان هم عاشقش بود. 01:16:20.396 --> 01:16:22.571 ‫و رابطه‌ی خیلی ویژه‌ای با هم داشتن. 01:16:22.596 --> 01:16:24.554 ‫بوگی همیشه میگفت: ‫“این کسکش 01:16:24.579 --> 01:16:27.871 ‫به هیچکدوم‌مون اهمیت نمیده“ ‫با اینحال بازم دوستش داشت. 01:16:29.421 --> 01:16:32.318 ‫جان هیوستون می‌خواست ‫همه‌چیز بی‌نقص باشه. 01:16:32.343 --> 01:16:35.218 ‫اگه یک کوه قشنگ می‌دید ‫که نزدیک‌مون هم بود، 01:16:35.260 --> 01:16:36.719 ‫می‌گفت این کوهه خوب نیست. 01:16:36.761 --> 01:16:40.682 ‫اگه لوکیشنی بود که می‌تونستیم ‫بدون عبور از چند رود، 01:16:40.723 --> 01:16:42.851 ‫رد شدن از لونه‌ی مارهای زنگی، 01:16:42.892 --> 01:16:44.561 ‫و سوختن زیر آفتاب بهش برسیم، 01:16:44.602 --> 01:16:46.896 ‫می‌گفت به اندازه‌ی کافی خوب نیست. 01:16:46.938 --> 01:16:50.066 ‫بهش می‌گفتیم: هیوستون سخت پسند. 01:16:51.276 --> 01:16:52.777 ‫غذا افتضاح بود، 01:16:52.819 --> 01:16:55.155 ‫بیشتر اوقات مجبور بودیم اسکاچ بخوریم. 01:16:55.196 --> 01:17:00.076 ‫و کیتی هم همه‌ش می‌گفت: عالی نمی‌شد ‫اگه می‌تونستیم واسه همیشه اینجا بمونیم؟ 01:17:00.118 --> 01:17:04.747 ‫هر پشه‌ای که من و ‫هیوستون رو نیش میزد می‌مرد. 01:17:04.789 --> 01:17:06.344 ‫بین خودم و حشرات، 01:17:06.369 --> 01:17:08.518 ‫یه دیوار سفت و محکم ‫از ویسکی ساخته بودم. 01:17:08.543 --> 01:17:10.795 ‫اون مشروب نمی‌خورد، ‫و اینقدر همه‌چی براش راحت بود 01:17:10.837 --> 01:17:14.424 ‫که انگار داشت توی کنتیکت ‫آخر هفته‌ش رو می‌گذروند. 01:17:14.466 --> 01:17:19.053 ‫وای خانوم...رحم داشته باشین خانوم. 01:17:22.515 --> 01:17:26.561 ‫می‌تونستین ازدواج موفقی با ‫هامفری بوگارت داشته باشین؟ 01:17:26.603 --> 01:17:28.438 ‫هرگز بهش فکر نکردم. 01:17:28.480 --> 01:17:30.315 ‫آدم باحال و بامزه‌ای بود؟ 01:17:30.356 --> 01:17:31.983 ‫شوخ و شنگ بود؟ جدی بود؟ 01:17:32.025 --> 01:17:35.778 ‫جدی بود و به شدت منطقی بود. 01:17:35.820 --> 01:17:39.032 ‫خیلی جنتلمن بود و خیلی با اصل و نسب. 01:17:39.073 --> 01:17:41.534 ‫- خیلی خوش‌رفتار بود. ‫- آدم خشنی نبود؟ 01:17:41.576 --> 01:17:44.120 ‫به هیچ وجه. ‫دقیقا برعکس این بود. 01:17:44.162 --> 01:17:47.207 ‫چرا اینقدر بدجنسی می‌کنی خانوم؟ 01:17:47.248 --> 01:17:49.542 ‫یه مرد هرازگاهی ممکنه بخواد ‫بیش از حد دمی به خمره بزنه. 01:17:49.584 --> 01:17:52.295 ‫طبیعت بشریه. 01:17:52.337 --> 01:17:57.509 ‫آقای آلنات، ما در این دنیا قرار ‫داده شدیم تا از طبیعت فراتر بریم. 01:17:58.150 --> 01:17:59.485 ‫خانوم... 01:18:00.803 --> 01:18:04.307 ‫ببخشید، معذرت میخوام. 01:18:04.349 --> 01:18:08.520 ‫یه مرد دیگه بیشتر از اینکه بگه ‫عذرمیخوام چیکار می‌تونه بکنه؟ 01:18:11.614 --> 01:18:15.668 ‫مه‌یو متو، همسر سابق ‫بوگارت از دنیا رفت. 01:18:15.693 --> 01:18:18.111 ‫چه ضایعه‌ای. 01:18:24.044 --> 01:18:27.172 ‫تک‌تک زن‌های هامفری طوری ‫به دقت انتخاب شده بودن 01:18:27.204 --> 01:18:30.415 ‫تا با پیشرفت حیات ‫کاری‌ش مطابقت داشته باشن. 01:18:30.457 --> 01:18:34.753 ‫وقتی شروع کرد به بازیگری و ‫باید کلی چیزها یاد می‌گرفت، 01:18:34.795 --> 01:18:37.089 ‫با هلن منکن ازدواج کرد. 01:18:37.130 --> 01:18:39.633 ‫مری فیلیپس دقیقا براش درست بود 01:18:39.675 --> 01:18:45.097 ‫واسه زمانی که بیشتر از الهام و انگیزه، ‫به آسایش نیاز داشت. 01:18:45.138 --> 01:18:50.442 ‫ولی هیچکدوم به اندازه‌ی زن سوم‌ش ‫در موفقیت هامفری نقش نداشتن: 01:18:50.467 --> 01:18:53.522 ‫مه‌یو متو. 01:18:53.564 --> 01:18:56.858 ‫اون رو در دوران تنهایی و رخوت پیدا کرد. 01:18:56.910 --> 01:19:01.957 ‫در دورانی که ممکن بود به بازی کردن در نقش‌ ‫فرعی گنگسترها برای برادران وارنر ادامه بده. 01:19:01.989 --> 01:19:06.034 ‫با مه‌یو آشنا شد و مه‌یو شعله‌ورش کرد 01:19:06.076 --> 01:19:11.039 ‫و سرپوش تمام بازدارندگی‌هاش ‫رو برای همیشه منفجر کرد. 01:19:18.672 --> 01:19:21.174 ‫هالیوودنشینان در مراسم اسکار 01:19:21.199 --> 01:19:24.536 ‫که توسط آکادمی علوم و هنرهای ‫سینما برگزار می‌شود حاضر می‌شوند. 01:19:24.561 --> 01:19:26.646 ‫شب با ستاره‌ها روشن است. 01:19:26.671 --> 01:19:29.799 ‫گفتم: متن یه سخنرانی رو ‫برات آماده کردم، میگی‌ش؟ 01:19:29.824 --> 01:19:32.369 ‫گفت: آره، میگم، چی هست؟ 01:19:32.394 --> 01:19:37.024 ‫گفتم: وقتی اسمتو گفتن و ‫رفتی بالا و جایزه‌ت رو گرفتی 01:19:37.049 --> 01:19:40.969 ‫خیلی دراماتیک و به مدت ‫پنج ثانیه به حضار نگاه کن 01:19:40.994 --> 01:19:45.499 ‫و بعد بگو: خب، چه عجب. ‫ولی اینو نگفت. 01:19:45.524 --> 01:19:51.405 ‫برنده هامفری بوگارته ‫برای فیلم ”ملکه‌ی آفریقایی”. 01:19:51.430 --> 01:20:00.172 ‫از قلب کنگوی بلژیک تا روی ‫استیج سالن پنتیجز راه دور و درازیه 01:20:00.213 --> 01:20:03.300 ‫و خیلی خوشحالم که بگم اینجا نسبت به اونجا 01:20:03.342 --> 01:20:05.093 ‫ یه کم بهتره. 01:20:05.135 --> 01:20:08.847 ‫من...فقط میخوام یک ادای دین ناچیز 01:20:08.889 --> 01:20:11.099 ‫و در واقع یک ادای ‫احترام بسیار بزرگ بکنم 01:20:11.141 --> 01:20:15.979 ‫به آقای جان هیوستون و خانم کاترین هپبورن 01:20:16.021 --> 01:20:18.607 ‫چون اونا کمکم کردن تا ‫جایی باشم که الان هستم. 01:20:18.649 --> 01:20:20.651 ‫خیلی سپاسگزارم. 01:20:22.527 --> 01:20:24.696 ‫بازیگری حقه‌بازی قشنگیه. 01:20:24.738 --> 01:20:28.617 ‫انقدر از عبارت ”ستاره‌ی سینما” ‫به‌غلط استفاده شده که دیگه معنایی نداره. 01:20:28.659 --> 01:20:32.204 ‫استودیوها می‌تونن با حمایت‌شون ‫هرکی که خواستن رو ستاره کنن. 01:20:32.245 --> 01:20:34.122 ‫واسه همینه که من خودمو گول نمی‌زنم، 01:20:34.164 --> 01:20:38.835 ‫واسه همینه که نمی‌تونم ‫خودم یا اینکارو جدی بگیرم. 01:20:41.880 --> 01:20:44.633 ‫سال 1952 دوباره حامله شدم. 01:20:44.675 --> 01:20:47.386 ‫توی بندیکت کنیون واسه ‫یه بچه‌ی دیگه جا نداشتیم. 01:20:47.427 --> 01:20:50.068 ‫و وقتی بوگی دست رو دست گذاشته ‫بود و کاری نمی‌کرد، من رفتم به شکار 01:20:50.093 --> 01:20:53.350 ‫و عاشق زیباترین خونه شدم. 01:20:58.922 --> 01:21:01.733 ‫اون (باکال) کسیه که ‫خونه‌ی بزرگ می‌خواست. 01:21:03.233 --> 01:21:06.700 ‫اون کسیه که کاری کرد که اجتماعی باشن 01:21:06.725 --> 01:21:10.103 ‫و آدم‌های بیشتری دورشون باشه. 01:21:11.762 --> 01:21:13.118 ‫و در آخر بوگارت هم راضی بود. 01:21:19.875 --> 01:21:23.003 ‫تو استودیوی برادران وارنر یکی از ‫بالاترین رقم‌ها در قراردادها رو داشتم، 01:21:23.045 --> 01:21:27.475 ‫ولی خیلی محدودکننده بود و به این فکر ‫کردم که خارج از استودیو بهتر کار می‌کنم. 01:21:27.500 --> 01:21:28.892 ‫بالاخره رفتم. 01:21:28.917 --> 01:21:33.030 ‫هیچوقت مردی رو ندیدین که اینقدر از ‫خلاص شدن از دست من خوشحال باشه. 01:21:33.055 --> 01:21:36.100 ‫کل نظام استودیویی و محدودیت‌ها، 01:21:36.142 --> 01:21:41.355 ‫دلیل عمده و اساسی این بودن که ‫کمپانی خودش رو راه‌اندازی کنه: 01:21:41.397 --> 01:21:43.357 ‫سانتانا پروداکشنز. 01:21:43.399 --> 01:21:46.694 ‫تقریبا هیچکس کمپانی ‫تولید فیلم خودشو نداشت. 01:21:46.736 --> 01:21:49.196 ‫پدر من جزو اولین‌ها بود. 01:21:49.238 --> 01:21:50.871 ‫نوبت توئه. 01:21:50.896 --> 01:21:53.409 ‫چندین سال شگفت‌انگیز رو در ‫استودیوی برادران وارنر گذروندم. 01:21:53.451 --> 01:21:55.911 ‫متوجه شدم که اونا تا حد زیادی 01:21:55.953 --> 01:21:58.622 ‫مسئول چیزی بودن که قرار ‫بود در حرفه‌ی من پیش بیاد. 01:21:58.664 --> 01:22:00.374 ‫دلم واسه جنگ و دعواهام با جک تنگ میشه. 01:22:00.416 --> 01:22:04.754 ‫هیچکس تا حالا به خوبی ‫اون بد و بیراه نثارم نکرده. 01:22:06.005 --> 01:22:09.133 ‫1953 سال خوبی واسه ما بود. 01:22:09.175 --> 01:22:12.428 ‫بوگی بطور مستمر کار می‌کرد، ‫اونم تو فیلم‌های خوب. 01:22:12.470 --> 01:22:15.598 ‫من بعد از سه سال برگشتم ‫سرکار و فیلم بازی کردم. 01:22:15.639 --> 01:22:18.559 ‫اسم فیلم این بود: ‫"چگونه با یک میلیونر ازدواج کنیم" 01:22:18.601 --> 01:22:21.854 ‫همزمان بوگی هم ایتالیا بود تا ‫در فیلم ”شیطان را بران” بازی کنه. 01:22:21.896 --> 01:22:25.816 ‫در طول هشت سال ازدواج ‫این اولین جدایی‌مون بود. 01:22:28.944 --> 01:22:32.114 ‫وقتی بوگی رسید فیلمنامه‌ای نداشتیم. 01:22:32.156 --> 01:22:34.992 ‫یک شبه فیلمنامه‌ی ضعیف داشتیم. 01:22:35.034 --> 01:22:37.077 ‫محض رضای خدا بیلی، ‫یه چیزی بگو! 01:22:37.119 --> 01:22:38.913 ‫گفتم: بوگی، یا مسیح، 01:22:38.954 --> 01:22:41.665 ‫ممکنه با ادامه دادنش اشتباه ‫بزرگی مرتکب بشیم. 01:22:41.707 --> 01:22:45.503 ‫فرصتی بود که جلوی ضرر رو بگیریم. 01:22:45.544 --> 01:22:47.213 ‫و خودمونو از کل ماجرا بکشونیم بیرون. 01:22:47.254 --> 01:22:49.507 ‫کمپانی بوگی بود و به همین خاطر 01:22:49.548 --> 01:22:52.092 ‫من دوبرابر احساس مسئولیت می‌کردم. 01:22:52.134 --> 01:22:55.137 ‫بوگی گفت: ‫"بی‌خیال جان، فقط پوله دیگه." 01:23:01.977 --> 01:23:03.604 ‫هیوستون یه ایده‌ای داشت. 01:23:03.646 --> 01:23:06.148 ‫بجای تلاش برای تکرار ”کازابلانکا” 01:23:06.190 --> 01:23:07.775 ‫یا ”شاهین مالت” 01:23:07.817 --> 01:23:10.444 ‫ترومن کاپوتی رو میاریم ‫که فیلمنامه رو بنویسه 01:23:10.486 --> 01:23:14.323 ‫و یک فیلم انسانی می‌سازیم، ‫با کلی طنز و احساس. 01:23:14.365 --> 01:23:17.842 ‫ترومن وحشیانه نوشتش، ‫تعبیرش از طنز 01:23:17.867 --> 01:23:21.221 ‫عجیب‌ترین و غیرعادی‌ترین ‫چیزی بود که تا حالا شنیده بودین. 01:23:21.246 --> 01:23:23.749 ‫اگه هزار برابر میزانی که تو ‫میگی دوستم داری دوستت داشتم 01:23:23.791 --> 01:23:26.252 ‫بازم هیچ فرقی نمی‌کرد، ‫باید پول داشته باشم. 01:23:26.293 --> 01:23:28.295 ‫دکتر گفته که من باید ‫کلی پول داشته باشم. 01:23:28.337 --> 01:23:30.339 ‫در غیراینصورت کسل و بیحال میشم 01:23:30.381 --> 01:23:32.216 ‫و پوستم هم به مشکل می‌خوره. 01:23:32.258 --> 01:23:34.218 ‫ولی تو الان اینجوری نیستی، ‫هیچی هم پول نداری. 01:23:34.260 --> 01:23:37.096 ‫انتظاراتمه که سرپا نگهم داشته. 01:23:41.596 --> 01:23:44.562 ‫”شیطان را بران” که اکران شد 01:23:44.603 --> 01:23:46.480 ‫و استودیوها دیدنش 01:23:46.522 --> 01:23:48.524 ‫نگفتن خب این اصلا در مورد چیه؟ 01:23:48.566 --> 01:23:50.276 ‫مسلما گفتن، تماشاگرها 01:23:50.317 --> 01:23:52.528 ‫و منتقدها و بقیه هم همینو گفتن. 01:23:52.570 --> 01:23:54.822 ‫و کی فهمیدن که خنده‌دار بوده؟ 01:23:54.864 --> 01:23:58.367 ‫سه چهارسالی طول کشید ‫تا کم‌کم دست‌شون بیاد. 01:23:58.409 --> 01:24:03.455 ‫و همونطور که گفتین، کم‌کم ‫تبدیل شد به یک فیلم کالت. 01:24:03.497 --> 01:24:06.125 ‫بله. بوگارت و کاپوتی با هم چطور بودن؟ 01:24:06.166 --> 01:24:11.255 ‫با هم خیلی خوب بودن، تا ‫اینکه یک شب با هم کشتی گرفتن. 01:24:11.297 --> 01:24:15.175 ‫و در کمال تعجب، ترومن، 01:24:15.217 --> 01:24:17.803 ‫که در ضمن واسه خودش بولداگیه، 01:24:17.845 --> 01:24:21.432 ‫شونه‌های بوگی رو به زمین چسبوند. 01:24:49.626 --> 01:24:53.338 ‫من و بوگی گروهی رو تشکیل ‫دادیم که به رت پک معروف بود، 01:24:53.379 --> 01:24:56.549 ‫شخص واجد شرایط کسی ‫بود که به عدم انطباق معتاد بود: 01:24:56.591 --> 01:24:58.951 ‫تا دیروقت بیدار می‌موند، ‫مشروب می‌خورد، بگو بخند می‌کرد، 01:24:58.976 --> 01:25:02.354 ‫و براش مهم نبود کی در موردمون ‫چی میگه و چه فکری می‌کنه. 01:25:06.392 --> 01:25:10.355 ‫تمام عمرم کار کردم و ازم تمجید شده. 01:25:10.396 --> 01:25:13.024 ‫واقعا نمی‌دونم چرا انقدر سخت کار کردم. 01:25:13.066 --> 01:25:17.779 ‫فکر کنم کار حکم تراپی رو داره، ‫از مشروب‌خوری دور نگه‌م میداره. 01:25:17.820 --> 01:25:21.324 ‫قبلا گفتم دوست دارم اونقدری پول ‫در بیارم که بازنشست بشم و تمام. 01:25:21.366 --> 01:25:25.870 ‫ولی فکر کنم با هیچکاری ‫نکردن آدم شادی نباشم. 01:25:26.788 --> 01:25:29.332 ‫در ”شورش کین”، ‫نقش کوئیگ رو بازی می‌کنم. 01:25:29.374 --> 01:25:31.167 ‫مردی که فرمانی داده 01:25:31.209 --> 01:25:33.252 ‫و از پذیرش مسئولیت‌ ‫فرمانی که داده ناتوانه. 01:25:33.294 --> 01:25:35.838 ‫عصربخیر آقایون. 01:25:35.880 --> 01:25:40.593 ‫از کاپیتان کوئیگ خوشم می‌اومد. ‫حس کردم درکش می‌کنم. 01:25:40.635 --> 01:25:46.599 ‫طبیعتا...این چیزها رو فقط به ‫واسطه‌ی حافظه می‌تونم به‌یاد بیارم. 01:25:46.641 --> 01:25:51.771 ‫اگه چیزی رو جا انداختم، ‫دقیق و جزئی ازم بپرسین، 01:25:51.813 --> 01:25:58.444 ‫و ... خوشحال میشم ‫بتونم تک‌تک‌شونو جواب بدم. 01:25:58.486 --> 01:26:01.614 ‫کوئیگ دیوانه نبود، ‫بیمار بود. 01:26:01.656 --> 01:26:03.533 ‫نمی‌دونم اسکیزوفرنی داشت، 01:26:03.574 --> 01:26:06.119 ‫دوقطبی بود یا پارانویا داشت. 01:26:06.160 --> 01:26:07.996 ‫از یک روانکاو بپرسین. 01:26:08.037 --> 01:26:13.626 ‫ولی می‌دونم آدمی که هرکدوم از این مسائل رو ‫داشته باشه در نرمال بودن اضافه‌کاری می‌کنه. 01:26:13.668 --> 01:26:17.588 ‫در واقع بیش از حد نرماله، ‫تا اینکه تحت فشار قرار بگیره، 01:26:17.630 --> 01:26:20.425 ‫بعد منفجر میشه. 01:26:20.466 --> 01:26:25.013 ‫خودم شخصا تو هر استودیوی هالیوود، ‫یه کوئیگ می‌شناسم. 01:26:27.598 --> 01:26:32.311 ‫و می‌دونم که شما هم به‌اندازه‌ی من ‫دلشوره دارین که ببینین کدوم بازیگر 01:26:32.353 --> 01:26:36.441 ‫اسکار بهترین بازیگری امسال رو برنده شده. 01:26:36.482 --> 01:26:41.988 ‫برنده مارلون براندوئه برای ‫”در بارانداز” 01:26:42.030 --> 01:26:46.159 ‫وقتی اومدم اینجا یه دست کت‌شلوار داشتم، ‫و همه فکر می‌کردن گدائم. 01:26:46.200 --> 01:26:51.414 ‫براندو با یه عرقگیر اومد ‫و کل شهر شیفته‌ش شدن. 01:26:51.456 --> 01:26:55.168 ‫این بازیگرهایی که از اکتورز ‫استودیو اومدن، زیرلب دیالوگ میگن. 01:26:55.209 --> 01:26:56.836 ‫کلمه‌هاشونو نمی‌شنوم. 01:26:56.878 --> 01:27:01.132 ‫آخه واسه چی یاد نمی‌گیرن ‫که درست صحبت کنن؟ 01:27:01.174 --> 01:27:06.095 ‫این مدرسه بازیگری که میگه ”کونتو ‫بخارون و من‌من کن”، به من یکی خوش نمیاد. 01:27:06.137 --> 01:27:10.224 ‫خیلی سنگین‌تر از چیزیه ‫که...تصور می‌کردم. 01:27:20.985 --> 01:27:25.572 ‫من دیگه در دوران پرتب و تاب جوانی نیستم، ‫مسئولیت دارم. 01:27:25.614 --> 01:27:27.866 ‫یه مرد متاهلم با دو تا بچه. 01:27:27.908 --> 01:27:30.702 ‫و همسرم به شدت باعث ‫ثبات در زندگی من میشه. 01:27:30.744 --> 01:27:34.081 ‫فکر نمی‌کنم دیگه بوگارت باشم. 01:27:34.122 --> 01:27:35.999 ‫- بیا اینجا. ‫- اینم لزلیه. 01:27:36.041 --> 01:27:39.044 ‫احتمالا پدر خیلی خوبی نیستم. 01:27:39.086 --> 01:27:41.088 ‫پدر بودن یه کم دیر تو زندگیم اتفاق افتاد. 01:27:41.129 --> 01:27:42.631 ‫درک‌شون نمی‌کنم، 01:27:42.672 --> 01:27:44.966 ‫و فکر کنم اونا هم منو درک نمی‌کنن. 01:27:45.008 --> 01:27:49.721 ‫و تمام چیزی که می‌تونم بگم ‫اینه: خداروشکر که بتی هست. 01:27:49.763 --> 01:27:53.850 ‫به نظرم از اینکه پدر یک بچه‌ ‫کوچولو باشه خوشش نمی‌اومد. 01:27:53.892 --> 01:27:55.727 ‫ولی فکر کنم همینجوری ‫که سن‌مون بالاتر می‌رفت، 01:27:55.752 --> 01:27:59.346 ‫می‌تونستیم واقعا با هم ایاغ بشیم. 01:28:02.025 --> 01:28:05.028 ‫به نظرم خیلی پدر خوبی میشد، 01:28:05.070 --> 01:28:07.739 ‫و این به این معنا نیست ‫که تو بچگی‌م پدر خوبی نبود، 01:28:07.764 --> 01:28:11.101 ‫فقط یه جورایی سرد و نجوش بود. 01:28:40.981 --> 01:28:43.400 ‫1956 سالی بود که من و بوگی 01:28:43.441 --> 01:28:45.610 ‫می‌خواستیم اولین فیلم‌مون ‫رو بعد از "کی لارگو" بسازیم 01:28:45.635 --> 01:28:48.221 ‫که مربوط میشد به هشت سال پیش. 01:28:51.908 --> 01:28:53.743 ‫هردومون خیلی مشتاق‌ش بودیم. 01:28:53.768 --> 01:28:55.979 ‫ده سال و نیم بود که زن و شوهر بودیم. 01:28:56.037 --> 01:28:58.665 ‫زندگی واقعا خوب به نظر می‌رسید. 01:29:07.340 --> 01:29:08.675 ‫بوگی یه روز اومد خونه و گفت 01:29:08.717 --> 01:29:10.844 ‫موقع ناهار گریر گارسون رو دیده. 01:29:10.886 --> 01:29:12.971 ‫گریر گفته بود که نوع ‫سرفه کردنش یه جوریه 01:29:13.013 --> 01:29:15.974 ‫و باید بره دکتر مینارد ‫برندسما، یعنی دکتر خودشو ببینه، 01:29:16.016 --> 01:29:18.602 ‫که متخصص داخلیه و ‫کلینیک‌ش توی بورلی هیلزه. 01:29:18.643 --> 01:29:22.105 ‫در واقع به‌زور واسه معاینه کشوندش اونجا. 01:29:22.130 --> 01:29:25.929 ‫یه خبرهایی بود، حالا یا ‫توی نای‌ش یا توی مری‌ش. 01:29:25.954 --> 01:29:28.896 ‫تونستیم ازش بیوپسی بگیریم 01:29:28.921 --> 01:29:32.394 ‫و نمونه مثبت بود، سرطان داشت، کارسینوم. 01:29:32.419 --> 01:29:38.877 ‫به بوگی گفتم یک زخم بدخیم توی مری‌ش داره 01:29:38.902 --> 01:29:42.258 ‫و خب این خودش نیاز ‫به یک جراحی دیگه داشت. 01:29:43.210 --> 01:29:45.738 ‫بوگی پرسیده بود ‫ممکنه تا پایان فیلمبرداری 01:29:45.763 --> 01:29:46.838 ‫عقبش بندازن؟ 01:29:46.880 --> 01:29:49.007 ‫تقریبا یه هفته بعدش می‌خواستیم شروع کنیم. 01:29:49.049 --> 01:29:50.368 ‫دکتر برندسما گفته بود نمیشه، 01:29:50.393 --> 01:29:53.762 ‫مگه اینکه دنبال کلی گل در ‫قطعه هنرمندان فارست لان باشه. 01:29:54.510 --> 01:29:58.144 ‫متاسفانه وقتی قفسه‌ی سینه رو باز کردیم 01:29:58.169 --> 01:30:01.427 ‫دیدیم که غدد لنفاوی از قبل درگیر شدن. 01:30:01.452 --> 01:30:04.941 ‫خودم شخصا به بوگی گفتم ‫که همه‌شو بیرون آوردیم، 01:30:04.966 --> 01:30:09.094 ‫که تا حدی حقیقت داشت، ‫چون زخم رو بیرون آورده بودیم. 01:30:09.119 --> 01:30:12.239 ‫در مورد غده‌ها‌ی سرطانی، ‫هیچوقت نمیشه فهمید کامل خارج شدن یا نه. 01:30:12.264 --> 01:30:16.104 ‫و بخاطر سرفه‌هاش نمی‌تونستیم ‫خیلی بهش آرامبخش بزنیم. 01:30:17.223 --> 01:30:20.273 ‫بنابراین دوران به شدت سختی رو از سرگذروند 01:30:20.298 --> 01:30:23.539 ‫ولی حتی یکبار هم غر نزد، ‫حتی یکبار. 01:30:24.918 --> 01:30:26.753 ‫بیرون نرفتم. 01:30:26.795 --> 01:30:30.172 ‫باید اینجا بشینم و ساکت باشم. 01:30:30.214 --> 01:30:32.466 ‫همه‌ش احساس خستگی می‌کنم. 01:30:32.508 --> 01:30:35.135 ‫انگار دیگه اصلا دل و دماغ ندارم. 01:30:35.177 --> 01:30:38.514 ‫فکر کنم کهولت سن ‫دیگه داره بهم میرسه. 01:30:39.531 --> 01:30:42.381 ‫دوباره گفت که توی پشت‌ش درد احساس می‌کنه، 01:30:43.250 --> 01:30:47.351 ‫اشعه ایکس نشون داد که سرطان ‫به ستون فقرات‌ش سرایت کرده. 01:30:47.835 --> 01:30:50.901 ‫واکنش بتی به این اتفاقات چی بود؟ 01:30:50.926 --> 01:30:53.919 ‫حقیقت رو می‌دونست یا ‫در حد بوگی در جریان بود؟ 01:30:53.944 --> 01:30:56.202 ‫حقیقت رو می‌دونست، در جریان بود. 01:30:58.575 --> 01:31:01.328 ‫اون کلمات بالاخره بیان شدن: 01:31:01.370 --> 01:31:04.707 ‫خیلی خوب به نظر نمیاد. 01:31:04.748 --> 01:31:07.918 ‫نمی‌تونستم به زندگی نکردن بوگی فکر کنم. 01:31:07.960 --> 01:31:10.671 ‫برام کاملا غیرقابل قبول بود. 01:31:12.214 --> 01:31:14.842 ‫بیماری یک مرد، مربوط ‫میشه به قلمروی خصوصی‌ش. 01:31:14.883 --> 01:31:18.679 ‫و مهم نیست چقدر ‫عاشق‌تونه و چقدر بهم نزدیکین، 01:31:18.721 --> 01:31:20.848 ‫در هرصورت باهاش بیگانه می‌مونین. 01:31:25.686 --> 01:31:28.647 ‫اخیرا از این همه شایعات بی‌‌پایه و اساس 01:31:28.672 --> 01:31:30.524 ‫در رابطه با وضعیت سلامتی من 01:31:30.549 --> 01:31:32.309 ‫که بین شما دهان به دهان می‌شود 01:31:32.334 --> 01:31:33.837 ‫بسیار برآشفته شدم. 01:31:33.862 --> 01:31:36.865 ‫خوانده‌م که هردو ریه‌م را برداشته‌ند، 01:31:36.890 --> 01:31:39.393 ‫که تا نیم ساعت دیگر ‫هم نمی‌توانم زنده بمانم، 01:31:39.418 --> 01:31:41.462 ‫که برای زنده ماندنم دست و پا می‌زنم، 01:31:41.487 --> 01:31:43.053 ‫خوانده‌م که قلبم را برداشته‌ند 01:31:43.085 --> 01:31:45.921 ‫و جایش یک پمپ بنزین قدیمی کار گذاشته‌ند. 01:31:45.956 --> 01:31:48.378 ‫در حال حاضر بهتر از همیشه‌م، 01:31:48.403 --> 01:31:51.418 ‫و تنها چیزی که نیاز دارم ‫سی پوند اضافه وزن است، 01:31:51.443 --> 01:31:54.195 ‫که مطمئنم برخی از شما می‌توانید ‫این میزان وزن را به من ارزانی کنید. 01:31:54.220 --> 01:31:55.924 ‫و باور کنید نسبت به اینکه این سی پوند 01:31:55.966 --> 01:31:59.720 ‫از کدام بخش آناتومی شما ‫می‌آید، حساسیتی ندارم. 01:32:05.559 --> 01:32:09.146 ‫یکی دو هفته‌ای زندگی‌مون تقریبا نرمال بود، 01:32:09.171 --> 01:32:13.842 ‫لزلی در محوطه‌ی بیرون، چهارمین ‫سالگرد تولدش رو جشن می‌گرفت. 01:32:13.867 --> 01:32:16.067 ‫آخر هفته که روز کارگر ‫بود رو در سانتانا می‌گذروندیم 01:32:16.092 --> 01:32:18.864 ‫و در کاتالینا اوقات خوش و آرومی داشتیم. 01:32:20.068 --> 01:32:22.800 ‫فوق‌العاده شجاع بود 01:32:22.825 --> 01:32:24.621 ‫ولی همیشه این فکر پشت‌ش بود 01:32:24.646 --> 01:32:28.680 ‫که شاید بتونه به بیماری چیره بشه. 01:32:30.146 --> 01:32:35.711 ‫انگار داشت توی اون کشتی آخرین ‫ذرات شیره‌ی زندگی رو بیرون می‌کشید. 01:32:37.375 --> 01:32:39.378 ‫ولی به نظر من دریانوردی 01:32:39.403 --> 01:32:41.842 ‫چیزی بود که باعث شد بیشتر دووم بیاره. 01:32:41.867 --> 01:32:43.509 ‫آره، صد در صد. 01:32:43.534 --> 01:32:46.997 ‫تو آخرین سال زندگی‌ش، فکر کنم ‫چهار روز در هفته روی کشتی بود. 01:32:47.707 --> 01:32:51.555 ‫اون اواخر، شد که فقط ‫خودتون دوتا برین روی دریا؟ 01:32:51.580 --> 01:32:53.879 ‫آره، سه ماه پیش از مرگش ‫با هم دریانوردی کردیم. 01:32:53.904 --> 01:32:55.650 ‫- و این آخرین بار بود؟ ‫- بله. 01:32:55.675 --> 01:32:57.418 ‫فقط خودتون دو تا بودین؟ 01:32:57.443 --> 01:32:59.011 ‫استیون هم باهاش بود. 01:33:01.949 --> 01:33:05.202 ‫فکر کنم واضح‌ترین ‫خاطره‌ای که از پدرم دارم 01:33:05.244 --> 01:33:07.246 ‫روی کشتیه. 01:33:07.271 --> 01:33:10.274 ‫می‌تونم در حال خندیدن ببینمش. 01:33:10.299 --> 01:33:14.011 ‫پدرم همون اندازه که عاشق چیزهای دیگه بود، ‫به دریا عشق می‌ورزید. 01:33:14.036 --> 01:33:18.332 ‫مایه‌ی آرامش‌ش بود، ‫باعث میشد خودش رو احیا کنه، 01:33:18.357 --> 01:33:22.444 ‫بیشتر از هرجایی دوست داشت اونجا باشه. 01:33:28.100 --> 01:33:31.894 ‫رفتم بالا و پیش‌خدمتش ‫داشت لباس تن بوگارت می‌کرد، 01:33:31.936 --> 01:33:34.564 ‫که دراز کشیده بود، ‫توی یه تخت دونفره‌ی بزرگ، 01:33:34.605 --> 01:33:36.566 ‫و شلوار بوگارت رو پاش کرد، 01:33:36.607 --> 01:33:39.569 ‫و روب دوشامبرش رو تن‌ش کرد، 01:33:39.610 --> 01:33:45.491 ‫و ضعیف‌تر از اون بود که ‫حتی با کمک از پله‌ها بیاد پایین. 01:33:45.516 --> 01:33:47.393 ‫یه بالابر اونجا بود، 01:33:47.418 --> 01:33:50.504 ‫خودشو می‌رسوند به اون بالابر، 01:33:50.529 --> 01:33:53.615 ‫و تا طبقه‌ی اول می‌اومد پایین، 01:33:53.640 --> 01:33:55.100 ‫اونجا می‌ذاشتنش روی صندلی چرخدار 01:33:55.125 --> 01:33:58.003 ‫و می‌بردنش به اطاق پذیرایی. 01:33:59.855 --> 01:34:03.847 ‫محفلی بود برای معاشرت ‫و یکی دو ساعتی می‌نشست اونجا، 01:34:03.872 --> 01:34:05.361 ‫بدون اینکه لب به چیزی بزنه، 01:34:05.403 --> 01:34:08.907 ‫چون جون نداشت لیوان بلند کنه ‫و یا سیگار روشن کنه. 01:34:08.931 --> 01:34:12.310 ‫به نظرم هیچکدوم‌مون تا اون ‫دم‌دم‌های آخر خبر نداشتیم، 01:34:12.351 --> 01:34:16.772 ‫که بوگارت چه جسارتی به خرج میداده که ‫خودشو برسونه اونجا و روی اون صندلی بشینه 01:34:16.814 --> 01:34:20.985 ‫و یک ساعتی تلاش کنه که میزبان باشه. 01:34:24.030 --> 01:34:28.451 ‫این آخرین تصویریه که از بوگی دارم. 01:34:28.493 --> 01:34:36.058 ‫و کاملا هم‌راستای تصویری که ازش دارم... 01:34:36.083 --> 01:34:39.045 ‫از کلِ زندگی‌ش. 01:34:46.052 --> 01:34:49.305 ‫یادم میاد که با بالابر می‌اومد ‫پایین و می‌آوردنش بیرون، 01:34:49.347 --> 01:34:52.433 ‫و دوستاش می‌اومدن خونه. 01:34:52.475 --> 01:34:55.144 ‫نمی‌خواستن ما این شکلی ببینیمش 01:34:55.186 --> 01:34:56.812 ‫واسه همین ما در طول اون سال 01:34:56.854 --> 01:35:00.233 ‫خیلی اجازه نداشتیم ببینیمش. 01:35:02.777 --> 01:35:05.780 ‫من و اسپنسر رفتیم خونه‌شون، ‫یه مدت گپ زدیم، 01:35:05.821 --> 01:35:08.824 ‫و بوگی مثل همیشه خوش‌مشرب بود 01:35:08.882 --> 01:35:13.178 ‫و نشسته بود روی صندلی‌ چرخدار، ‫توی اتاق‌خوابش، 01:35:13.204 --> 01:35:18.000 ‫و بعد پا شدیم بریم که ‫خیلی خسته‌ش نکنیم. 01:35:18.042 --> 01:35:24.173 ‫من بوسیدمش و خداحافظی کردم، ‫رفتم سمت در 01:35:24.215 --> 01:35:28.844 ‫و اسپنسر رفت پیش‌ش و زد روی شونه‌ش 01:35:28.886 --> 01:35:33.140 ‫و گفت: ما داریم میریم. 01:35:33.182 --> 01:35:38.187 ‫و بوگی دستشو آورد بالا و ‫گذاشت روی دست اسپنسر 01:35:38.229 --> 01:35:44.235 ‫نگاهش کرد و گفت: ‫"خداحافظ اسپنس." 01:35:52.159 --> 01:35:55.162 ‫حوالی نیمه‌شب بود که بوگی ‫رو بوسیدم و شب‌بخیر گفتم. 01:35:55.204 --> 01:35:59.834 ‫اینبار، برای اولین بار طی ‫یازده سال و نیم زندگی زناشویی 01:35:59.875 --> 01:36:02.378 ‫هیچ واکنشی نشون نداد. 01:36:02.420 --> 01:36:06.716 ‫روی تخت دراز کشیدم و ‫برای اولین بار در طی یکسال 01:36:06.757 --> 01:36:09.594 ‫هق‌هق گریه کردم و گریه کردم و گریه کردم. 01:36:37.454 --> 01:36:40.332 ‫در این ماه‌هایی که درگیر بیماری بود 01:36:40.389 --> 01:36:43.851 ‫هیچوقت باور نداشت که قراره بمیره. 01:36:43.877 --> 01:36:47.130 ‫نه اینکه بخواد از فکر به ‫چنین چیزی سر باز بزنه، 01:36:47.172 --> 01:36:50.216 ‫چنین چیزی صرفا به ‫ذهنش خطور نکرده بود. 01:36:51.468 --> 01:36:55.430 ‫هیچوقت خودش ‫رو خیلی جدی نگرفت. 01:36:55.489 --> 01:36:59.451 ‫کارش رو خیلی جدی می‌گرفت. 01:36:59.492 --> 01:37:02.842 ‫در نگاهش به شمایل ‫پرزرق و برق بوگارتِ ستاره 01:37:02.867 --> 01:37:05.982 ‫یک بدبینی بازیگوشانه‌ وجود داشت. 01:37:06.024 --> 01:37:11.237 ‫برای بوگارتِ بازیگر احترامی عمیق قائل بود. 01:37:12.030 --> 01:37:17.077 ‫زندگی‌ش غنی بود و پر از شکوفایی. 01:37:17.118 --> 01:37:21.873 ‫هیچ دلیلی نداریم که بخاطرش ‫بخوایم برای اون غصه بخوریم. 01:37:21.915 --> 01:37:25.669 ‫فقط می‌تونیم برای خودمون ‫غصه بخوریم که از دستش دادیم. 01:37:39.724 --> 01:37:45.814 ‫من از آدم‌ها خوشم میاد، از ‫کشتی تفریحی، شطرنج، سیاست. 01:37:45.855 --> 01:37:47.816 ‫از یه مشروب خوب. 01:37:47.857 --> 01:37:51.152 ‫یه همسر خوب، بچه‌های خوب. 01:37:53.196 --> 01:37:54.489 ‫اینا رو داشتم.