WEBVTT
00:00:05.600 --> 00:00:10.354
« برتر موويز – مرجع دانلود فيلم و سريال »
[ bartarmoviz ]
00:00:10.600 --> 00:00:15.354
مترجم: دانیال افشار
00:00:15.600 --> 00:00:20.354
به لطف و حمایت
آقای قدسی منش
00:01:39.877 --> 00:01:44.048
جالبه، من هیچوقت خودمو
اونقدرها محبوب در نظر نگرفته بودم.
00:01:45.345 --> 00:01:47.176
واقعا قبلا نمیدونستم
00:01:47.201 --> 00:01:50.037
که چه دوستهای زیادی داشتم.
00:01:53.307 --> 00:01:56.675
نمیشه با دوز و کلک
تو زندگی پیش رفت،
00:01:56.700 --> 00:01:58.243
علاوه بر اون باید خودت باشی،
00:01:58.268 --> 00:02:01.771
به خودت باور داشته باشی،
براساس شمّ درونیت پیش بری.
00:02:05.528 --> 00:02:08.488
واقعا درک نمیکنم که چرا بازیگرها،
00:02:08.530 --> 00:02:11.783
نمیتونن مثل بقیهی آدمها
ضعفهای انسانی داشته باشن.
00:02:11.825 --> 00:02:15.161
چرا نمیتونن یه اشتباه رو چندبار تکرار کنن،
00:02:15.203 --> 00:02:17.539
اصلا هرازگاهی در اشتباه باشن.
00:02:24.921 --> 00:02:29.384
تئوری بوگی همیشه این بود که:
وقتی مُردی، دیگه تمومه.
00:02:31.678 --> 00:02:35.181
باید مُصرانه رو به جلو پیش بری،
چون زندگی واسه زندههاست.
00:02:37.225 --> 00:02:40.884
اسم من هامفری بوگارته،
محض خاطر اون کسایی میگم در بین بینندهها
00:02:40.909 --> 00:02:43.523
که شاید جوونتر یا پیرتر
از اونی باشن که منو بشناسن.
00:02:43.565 --> 00:02:46.317
بوگی همون ظاهر چغر و مردونهای رو داشت
00:02:46.359 --> 00:02:48.737
که انگار آمریکاییها
باهاش همذاتپنداری میکنن.
00:02:48.778 --> 00:02:50.739
آدم چغری بود.
00:02:50.780 --> 00:02:53.533
میتونست تو دیالوگ بده بستون
داشته باشه و حاضرجوابی کنه،
00:02:53.575 --> 00:02:56.202
و هرچی هم ناجورتر، بهتر.
00:02:57.120 --> 00:02:59.122
بوگی.
00:02:59.164 --> 00:03:00.665
به نظرم بوگی خیلی خفنه،
00:03:00.707 --> 00:03:03.404
فرقی نداره چیکار میکنه،
هرکاری کنه باحاله.
00:03:05.378 --> 00:03:10.008
وقتی به پدرم فکر میکنین،
اون کارآگاه فیلم نوآرها میاد تو ذهنتون،
00:03:10.050 --> 00:03:14.512
"کازابلانکا" میاد تو ذهنتون،
بوگی و باکال میاد تو ذهنتون.
00:03:14.554 --> 00:03:16.306
ولی چهل سال طول کشید
00:03:16.331 --> 00:03:19.626
تا تونست تو کار سینما
جای پای خودشو محکم کنه.
00:03:19.651 --> 00:03:21.862
پیش از اون مقطع،
زیست کاملی رو تجربه کرده بود،
00:03:21.887 --> 00:03:24.348
با کلی ناکامی و کلی موفقیت،
00:03:24.439 --> 00:03:26.608
و پیش از اینکه با مادرم آشنا بشه،
00:03:26.633 --> 00:03:28.594
سه بار هم ازدواج کرده بود.
00:03:30.403 --> 00:03:35.241
تو زندگی هر آدمی، چندثانیه هست که
00:03:35.266 --> 00:03:36.809
کل سرنوشتش رو تعیین میکنه.
00:03:38.661 --> 00:03:42.415
من خیلی با زنها راحت نیستم.
00:03:42.440 --> 00:03:44.501
بدیهیه که باید یه سری از
زنها رو دوست داشته باشم،
00:03:44.542 --> 00:03:48.963
قطعا با یه تعدادیشون هم ازدواج کردم.
00:03:49.005 --> 00:03:53.051
اگه ازدواج نکرده باشین و عاشق نباشین،
ول میشین،
00:03:53.093 --> 00:03:54.844
و این خوشایند نیست.
00:03:54.886 --> 00:03:57.972
عشق تنها احساسیِ که میتونه،
00:03:58.014 --> 00:03:59.849
تا جایی که ممکنه،
00:03:59.874 --> 00:04:03.753
باعث تسلی اون تنهایی ذاتی و
وحشتناک که تو وجود همهمونم هست بشه.
00:04:14.280 --> 00:04:16.324
به بوگی گفتم:
00:04:16.366 --> 00:04:18.409
بوگی، سر این دختره کمکتو لازم دارم.
00:04:18.451 --> 00:04:21.121
تازهکاره، قبلا اصلا فیلم بازی نکرده.
00:04:21.171 --> 00:04:24.550
و من میخوام تلاش کنم
که از تو هم گستاختر باشه،
00:04:24.582 --> 00:04:26.167
و تو به این مشهوری
00:04:26.192 --> 00:04:29.112
که گستاخترین آدمی هستی که
پرده تا حالا به خودش دیده.
00:04:29.187 --> 00:04:32.941
یهجورایی خندید و گفت: "اصلا چشمم
آب نمیخوره همچین کاری بتونی بکنی."
00:04:32.966 --> 00:04:35.552
بهش گفتم: "بوگی، من کارگردانم،
00:04:35.593 --> 00:04:38.363
و قراره تو هرصحنهمون،
در حالی که سکهی یه پولت کرده،
00:04:38.388 --> 00:04:40.265
ولت کنه و بره."
00:04:40.306 --> 00:04:44.018
- دختره کی بود استیو؟
- کدوم دختره کی بود؟
00:04:44.060 --> 00:04:47.355
اونی که با چنین نظر مثبتی
نسبت به زنها ولت کرد و رفت.
00:04:47.380 --> 00:04:49.465
عجب دختری بوده.
00:04:54.487 --> 00:04:55.864
اجازه هست؟
00:04:57.240 --> 00:05:02.495
خیلی عجیبه که بعد از
44 سال باید عاشق بشم،
00:05:02.537 --> 00:05:05.832
اونم درست موقعی که فکر
نمیکردم دیگه اصلا اتفاق بیافته.
00:05:05.874 --> 00:05:07.584
اولین باری که بوگی رو دیدم،
00:05:07.625 --> 00:05:09.627
بهم سلام کرد و گفت:
00:05:09.669 --> 00:05:12.421
"تست نقشت رو دیدم و قراره
حسابی بهمون خوش بگذره."
00:05:12.462 --> 00:05:16.133
ها! فکر کنم اون موقع هنوز خبر نداشت
00:05:16.158 --> 00:05:18.410
که اوضاع قراره به چه سمت و سویی بره.
00:05:19.219 --> 00:05:20.721
این دیگه واسه چی بود؟
00:05:20.762 --> 00:05:23.390
میخواستم ببینم خوشم میاد یا نه.
00:05:23.415 --> 00:05:28.086
- حکمت چیه؟
- هنوز نمیدونم.
00:05:28.145 --> 00:05:30.689
تو یکی دو تا فیلم دیده بودمش.
00:05:30.731 --> 00:05:35.027
تو "کازابلانکا" دیده بودمش
ولی اصلا هیجانزدهم نکرده بود.
00:05:35.068 --> 00:05:39.489
لزلی هاوارد بازیگری بود
که منو به هیجان میآورد.
00:05:39.531 --> 00:05:43.076
شگفتانگیزه، دیدگاه خاص خودشو داره.
00:05:43.125 --> 00:05:44.710
گاهی اوقات مات و مبهوتم میکنه.
00:05:44.745 --> 00:05:48.308
چشم بهم میزنم و میبینم که
داره با دیدی شفافتر و جوونتر
00:05:48.333 --> 00:05:50.584
به چیزها نگاه میکنه.
00:05:50.609 --> 00:05:53.820
باهوشتر از منه، همین.
00:05:55.672 --> 00:05:58.293
تو بچگی چیزی که بیشتر
از همهچی بهش آگاه بودم،
00:05:58.318 --> 00:06:01.011
شهرت پدر و مادرم بود.
00:06:01.036 --> 00:06:02.954
چیزی نیست که بتونی نادیدهش بگیری.
00:06:07.226 --> 00:06:11.313
ستاره بودن، اونم توی عصرطلایی هالیوود،
00:06:11.355 --> 00:06:13.899
دیگه بهتر از این نمیشد.
00:06:13.941 --> 00:06:16.818
- امروز حالت چطوره؟
- بهتر از دیشب.
00:06:16.860 --> 00:06:18.570
اینو باهات موافقم.
00:06:20.781 --> 00:06:24.368
گفت: "اگه میخوای یه حیات
کاری درستحسابی داشته باشی،
00:06:24.409 --> 00:06:27.955
هرکاری بتونم برات میکنم،
ولی باهات ازدواج نمیکنم."
00:06:27.996 --> 00:06:30.415
چون با سه تا بازیگر ازدواج کرده بود،
00:06:30.457 --> 00:06:32.542
و همه پیگیر کارشون بودن،
00:06:32.584 --> 00:06:34.378
و اولویت با کارشون بوده.
00:06:34.419 --> 00:06:35.921
و من بهش قول دادم
00:06:35.963 --> 00:06:38.632
که اولویت با ازدواجمون باشه.
00:06:38.657 --> 00:06:41.368
تو فکر میکنی چی منصفانهست؟
00:06:43.428 --> 00:06:44.721
اینو میذارم به عهدهی تو.
00:06:44.763 --> 00:06:46.181
تا جایی که به یاد دارم
00:06:46.223 --> 00:06:47.557
هردوتون اهل نیویورک هستین.
00:06:47.599 --> 00:06:49.434
زیاد دلتون واسه این
شهر بزرگ تنگ میشه؟
00:06:49.476 --> 00:06:50.602
- نه.
- آره.
00:06:50.644 --> 00:06:52.729
یه دقیقه صبر کنین!
00:06:52.771 --> 00:06:55.065
خب، اینکه یک عدم توافق
خانوادگی نرمال و سالمه،
00:06:55.107 --> 00:06:58.022
ولی بوگی، یعنی تو یه
جورایی میلت رو به بازی کردن
00:06:58.047 --> 00:07:00.904
در صحنهی تئاتر و جلوی
مخاطب از دست دادی؟
00:07:00.946 --> 00:07:02.531
خب آره، اد
00:07:02.572 --> 00:07:04.481
چون وقتی جوون که
بودم کلی اینکارو کردم،
00:07:04.506 --> 00:07:07.953
من 21 سالگی شروع کردم و فکر
میکردم دنیا قراره حسابی به کامم باشه،
00:07:07.995 --> 00:07:10.622
و اومدم هالیوود و اینجا بدجوری شکست خوردم،
00:07:10.664 --> 00:07:14.167
بعد برگشتم نیویورک و اونجا هم تو چهارتا
کار بازی کردم که حسابی شکست خوردن،
00:07:14.209 --> 00:07:17.754
و قسم خوردم که اگه پام دوباره
رسید به هالیوود دیگه همینجا بمونم.
00:07:28.140 --> 00:07:33.103
در سال 1921، من تو سالن تئاتر کار میکردم.
00:07:33.145 --> 00:07:36.773
بلیت میفروختم، سریع میرفتم
پشتصحنه، میاومدم جلوی صحنه،
00:07:36.815 --> 00:07:39.318
میشماردم ببینم چندتا پرده مونده
بعد بدو بدو برمیگشتم پشت صحنه
00:07:39.359 --> 00:07:41.987
تا پردهها رو بکشم پایین.
00:07:43.864 --> 00:07:47.117
یهبار مدیر صحنهی یه نمایش
خیلی مفصل و پیچیده بودم،
00:07:47.159 --> 00:07:49.036
که کلی تغییر صحنه داشت.
00:07:50.370 --> 00:07:53.123
هلن منکن ستارهی اون نمایش بود.
00:07:53.165 --> 00:07:54.958
بجای اینکه تو اتاق گریمش بمونه،
00:07:55.000 --> 00:07:56.543
و وقتی داشتیم کار میکردیم،
00:07:56.585 --> 00:07:58.462
تو دست و پا نباشه،
00:07:58.503 --> 00:08:01.298
هی اینور اونور میچرخید،
کارمونو کند میکرد،
00:08:01.340 --> 00:08:03.258
بهش گفتم برگرده بره تو اتاقش.
00:08:03.300 --> 00:08:05.780
رفت تو فاز من چه ستارهی بزرگیام...
00:08:05.805 --> 00:08:10.930
من از کوره در رفتم و یه کاری کردم
که فکر کنم نباید میکردم و اخراجش کردم.
00:08:10.955 --> 00:08:15.478
اونم بهم حملهور شد و
بعد دویید رفت تو اتاقش.
00:08:15.519 --> 00:08:16.812
این در واقع،
00:08:16.854 --> 00:08:18.731
اولین مکالمهی من بود با دختری
00:08:18.773 --> 00:08:23.194
که بعدا شد اولین زن من.
00:08:23.235 --> 00:08:25.321
وقتی بوگارت با هلن منکن آشنا شد،
00:08:25.363 --> 00:08:26.781
تو برادوی هیچکس نمیشناختش.
00:08:26.822 --> 00:08:29.033
ولی هلن منکن یک ستارهی بزرگ بود.
00:08:30.201 --> 00:08:32.745
معادل بود با یک ستارهی راک.
00:08:32.787 --> 00:08:34.330
مردم دم در هتلش منتظرش میشدن،
00:08:34.372 --> 00:08:35.956
ایستاده تشویقش میکردن،
00:08:35.998 --> 00:08:38.216
برای اینکه راهش باز بشه
باید جمعیت رو متفرق میکردی.
00:08:38.241 --> 00:08:40.169
مردم هم دنبالش بودن.
00:08:40.204 --> 00:08:44.875
همین امروز هم، همون
الههای محسوب میشد که بود.
00:08:47.218 --> 00:08:51.847
هلن واقعا میخواست به
بوگارت توی حرفهش کمک کنه.
00:08:52.932 --> 00:08:56.164
با بازی در یک نمایش به اسم "سوئیفتی"
00:08:56.189 --> 00:08:58.139
بعنوان اولین کار بازیگریم،
00:08:58.164 --> 00:09:00.856
برادوی رو در بهت و حیرت فرو بردم.
00:09:00.898 --> 00:09:02.608
صبح بعدش که از خواب بیدار شدم،
00:09:02.650 --> 00:09:05.194
ماد با چندتا نقد اومد تو،
00:09:05.236 --> 00:09:07.154
اون ماد بود، هیچوقت بهش نمیگفتیم مادر،
00:09:07.196 --> 00:09:09.677
ارزیابی الکساندر وولکات
(منتقد معروف تئاتر)
00:09:09.702 --> 00:09:12.368
از بازی پسرش هم دستش بود.
00:09:12.410 --> 00:09:16.263
"مرد جوانی که نقش
فرزند مذکور را ایفا میکند،
00:09:16.288 --> 00:09:20.918
معمولا و با اغماض اینگونه
توصیف میشود: ناکافی."
00:09:22.002 --> 00:09:25.339
پس میخوای بازیگر بشی، ها؟
00:09:25.381 --> 00:09:28.926
خیلیها خبر ندارن که شما
اصالتاً نیویورکی هستین...
00:09:28.968 --> 00:09:32.054
- درسته.
- و باباتون دکتر بوده؟
00:09:32.096 --> 00:09:34.723
بابام دکتر بود، آره.
من...
00:09:34.765 --> 00:09:36.600
من تو نیویورکسیتی بدنیا اومدم،
00:09:36.642 --> 00:09:40.813
تخت شمارهی 21، در
بخش زایمان بیماستان اسلون.
00:09:40.855 --> 00:09:44.567
و تو کوچهی 103 خیابون
وستاند زندگی میکردم.
00:09:49.905 --> 00:09:52.199
من نمیفهمم، یه آدم انقدر زمخت باشه،
00:09:52.241 --> 00:09:55.411
بعد اسمش باشه: هامفری دِفورست بوگارت.
00:09:55.453 --> 00:10:00.332
با یه اسمی مثل هامفری دِفورست
بوگارت مجبوری زمخت باشی.
00:10:02.293 --> 00:10:04.551
وقتی من بدنیا اومدم،
00:10:04.576 --> 00:10:07.131
خانوادهام کلی سرمایه داشتن.
00:10:07.173 --> 00:10:09.175
پدرم مطب موفقی داشت،
00:10:09.216 --> 00:10:14.180
و ماد هم بعنوان یک تصویرگر
سالی 50هزار دلار در میآورد.
00:10:14.221 --> 00:10:16.974
اساسا زنی بود که عاشق کار بود،
00:10:17.016 --> 00:10:20.895
در واقع عاشق کار خودش بود، اونم
به قیمت نادیده گرفتن هرچیز دیگهای.
00:10:20.936 --> 00:10:25.900
در ابراز محبت کاملا ناتوان بود.
00:10:25.941 --> 00:10:28.110
بوگارت، دوران کودکی بغرنجی داشت،
00:10:28.152 --> 00:10:30.488
چون نه بغلی در کار بود،
نه بوسهای،
00:10:30.529 --> 00:10:33.491
دوستت دارمی هم در کار نبود.
00:10:35.228 --> 00:10:40.775
ماد هامفری، یکی از مشهورترین
تصویرگران آمریکا بود
00:10:40.831 --> 00:10:45.586
و علاوه بر اون، یکی از کسانی بود
که بیشترین دستمزد رو دریافت میکرد.
00:10:45.628 --> 00:10:48.464
در دهههای بین دو قرن،
00:10:48.506 --> 00:10:50.299
"بچهی ماد هامفری"
00:10:50.341 --> 00:10:54.303
شاید شناختهشدهترین بچهی جهان بود.
00:10:54.345 --> 00:10:56.972
میدونم یه دورهای
تو تاریخ آمریکا هست
00:10:57.014 --> 00:10:59.642
که نمیتونستی یه مجلهی
کوفتی رو ورق بزنی،
00:10:59.683 --> 00:11:02.144
بدون اینکه عکس صورت منو توش ببینی.
00:11:02.186 --> 00:11:05.356
بچه که بودم، یهجور مسالهی
روانی واسهم ایجاد کرده بود.
00:11:05.397 --> 00:11:08.859
دوستام همیشه داشتن
منو دست میانداختن.
00:11:08.901 --> 00:11:12.279
ماد با اصل و نسب بود و
خیلی هم به این قضیه میبالید.
00:11:12.321 --> 00:11:15.782
در اقصی نقاط جهان ازش
بعنوان بانو ماد نام برده میشد.
00:11:15.807 --> 00:11:18.685
زیبا، باوقار، سختپسند.
00:11:18.743 --> 00:11:21.120
هم اینطور به نظر میرسید
و هم این نقش رو بازی میکرد.
00:11:22.480 --> 00:11:24.107
حتی تابستونها در روستا،
00:11:24.132 --> 00:11:27.052
قدِ بلند و هیکل درشت مادر،
با پشت صاف و کمر باریکش،
00:11:27.085 --> 00:11:32.090
به دامنی سفید و کوتاه و لباسی
سفید، صاف و اتوخورده مزین شده بود.
00:11:32.131 --> 00:11:35.718
اگر رنگ سفید مردم رو متحیر میکرد،
پس برای اون هم مناسب بود.
00:11:35.760 --> 00:11:39.055
تمام زندگیش داشت آدمها رو متحیر میکرد.
00:11:45.103 --> 00:11:47.897
مادر هوادار اعطای حق رای به بانوان بود.
00:11:49.524 --> 00:11:55.029
تعلیم و تربیتش در راچستر
خیلی روش اثر گذاشته بود.
00:11:55.071 --> 00:11:58.160
و تحتتاثیر سوزان بی.آنتونی،
00:11:58.185 --> 00:11:59.993
فردریک داگلاس،
00:12:00.034 --> 00:12:03.496
و دیگر مشاهیری که به اینجا سفر
میکردند یا همینجا زندگی میکردند بود.
00:12:03.538 --> 00:12:08.918
اون غرق در فمینیسم و حقوق مدنی بود.
00:12:21.764 --> 00:12:23.850
یه خونه تو نیویورک داشتیم،
00:12:23.891 --> 00:12:26.227
و یه خونهی ییلاقی کنار دریاچهی کاناندیگو،
00:12:26.269 --> 00:12:28.563
در شمال ایالت نیویورک.
00:12:28.605 --> 00:12:30.273
همیشه نزدیک آب زندگی کردم،
00:12:30.315 --> 00:12:33.443
و قایق دوست داشتم و از ساز
و کارشون سر در میآوردم.
00:12:33.484 --> 00:12:36.487
پدرم بهم یه قایق موتوری تکسیلندر داد.
00:12:36.529 --> 00:12:39.866
و همیشه کل روز رو با صدای
پتپت قایق دور دریاچه میچرخیدم،
00:12:39.907 --> 00:12:43.119
و در وجب به وجب آبها کند و کاو میکردم.
00:12:44.495 --> 00:12:47.165
در مجموع، آدم بانزاکتی بودم،
00:12:47.206 --> 00:12:50.585
ولی از خودبینی کسانی که در
منصب قدرت بودند بیزار بودم.
00:12:50.627 --> 00:12:53.963
وقتی واقعا احساسش نمیکنم،
نمیتونم به کسی ادای احترام کنم.
00:12:54.964 --> 00:12:56.799
بابا یه فکرهایی تو کلهش داشت
00:12:56.841 --> 00:12:58.926
که من میشم دومین جراح خانواده،
00:12:58.968 --> 00:13:01.429
ولی زمانی که دوران دبستانم تموم شد،
00:13:01.471 --> 00:13:03.181
فکر کنم امیدش ناامید شد.
00:13:03.222 --> 00:13:06.934
دکتر بوگارت عزیز، روی من حساب
کنید و بدونید هرکاری در توانم هست میکنم
00:13:06.976 --> 00:13:10.104
تا این پسر جوان هفتهی آینده که به
اندوور رسید، شروع خوبی داشته باشد.
00:13:10.146 --> 00:13:12.523
دکتر بوگارت عزیز، وقتی این پسر حاضر شد
00:13:12.565 --> 00:13:15.777
که واقعا مقابل کاستیهایش
مسئولیتپذیر باشد،
00:13:15.818 --> 00:13:17.445
و کمبودهایش را مرد و مردانه بپذیرد،
00:13:17.487 --> 00:13:19.656
و تقصیر را گردن دیگری نیاندازد،
00:13:19.697 --> 00:13:23.076
آن زمان است که شانس دستیابی به نتیجهای
موفقیتآمیز بهشدت افزایش مییابد.
00:13:23.117 --> 00:13:25.620
دکتر بوگارت عزیزم، با کمال تاسف
00:13:25.662 --> 00:13:27.121
مجبورم به اطلاع شما برسانم
00:13:27.163 --> 00:13:29.040
که هامفری در رعایت ضوابط دوران کارآموزیش
00:13:29.082 --> 00:13:30.792
ناکام بوده،
00:13:30.833 --> 00:13:32.710
بنابراین واجب شده که ما خواستار
00:13:32.752 --> 00:13:34.879
کنارهگیریش از این مدرسه
00:13:34.921 --> 00:13:38.007
و در این مقطع زمانی باشیم.
00:13:38.049 --> 00:13:40.426
حرومزادهها بیرونم کردن!
00:13:41.844 --> 00:13:44.656
هرفرصتی که میتونستی داشته باشی
در اختیارت گذاشته شد،
00:13:44.681 --> 00:13:46.140
و تو ناکام موندی.
00:13:46.165 --> 00:13:48.584
نه تنها خودت بلکه
ما رو هم ناامید کردی.
00:13:48.609 --> 00:13:52.446
ما قصد نداریم که تا
همیشه از تو حمایت کنیم.
00:13:52.471 --> 00:13:54.681
از الان به بعد دیگه خودتی و خودت.
00:13:54.706 --> 00:14:00.045
حوصلهی مواجهه با پیرمرد رو نداشتم،
واسه همین رفتم نیروی دریایی.
00:14:00.154 --> 00:14:03.157
ایالاتمتحده تازه وارد
جنگ جهانی اول شده بود.
00:14:03.199 --> 00:14:05.284
و به نظر فرصت خوبی بود برای من
00:14:05.326 --> 00:14:09.372
که از دلبستگیم به آب بهره ببرم.
00:14:09.414 --> 00:14:13.167
متاسفم که جنگ به لحاظ
روحی منو تحتتاثیر قرار نداد.
00:14:13.209 --> 00:14:16.684
هنوز حتی نزدیک به اینم نشده
بودم که نسبت به اونچه که میخوام
00:14:16.709 --> 00:14:19.047
یا اونچه که بودم، درکی داشته باشم.
00:14:27.931 --> 00:14:31.852
به اینخاطر که مادرش نانآور
خونهای بود که درش بزرگ شده بود،
00:14:31.893 --> 00:14:34.651
خیلی نگران این بود که
ناگهان به خودش بیاد و ببینه
00:14:34.676 --> 00:14:36.523
که رفته زیر دین زنی
00:14:36.565 --> 00:14:38.191
که باعث شده زندگیش بهتر بشه.
00:14:38.233 --> 00:14:41.403
و یه بار تقریباً به شوخی
به یکی از دوستاش گفت
00:14:41.445 --> 00:14:43.530
که نمیتونم با اون دختر ازدواج کنم.
00:14:43.572 --> 00:14:46.366
و دوستش بهش گفت: "خب،
اگه باهاش ازدواج نکنی،
00:14:46.408 --> 00:14:50.036
دیگه هیچ نقشی تو برادوی نصیبت نمیشه."
00:14:50.078 --> 00:14:52.873
من به شکل وحشتناکی گرفتار بودم...
00:14:52.914 --> 00:14:55.500
اونقدر که وقتی برای ازدواج کردن نداشتم.
00:14:55.542 --> 00:14:59.504
آقای بوگارت تلفنی بهم گفت:
"الان که خیلی گرفتاری نداری،
00:14:59.546 --> 00:15:03.091
بهنظرت ممکنه وقت کنی پنجشنبه
بعدازظهر با من ازدواج کنی؟"
00:15:03.133 --> 00:15:08.597
به عقد هم در اومدیم.
تو نیویورک با هم ازدواج کردیم.
00:15:08.638 --> 00:15:13.810
یکی بود از گروه وسیعی از بازیگران جوان.
00:15:13.852 --> 00:15:16.396
تو کمدیهای احمقانه بازی میکرد،
00:15:16.438 --> 00:15:19.274
و بوگی در نظر ما مورد خاصی نبود.
00:15:19.316 --> 00:15:22.569
میشه گفت کلا چیز خاصی نداشت.
00:15:22.611 --> 00:15:28.074
و نفرین شده بود که یک صورت پت و
پهن داشته باشه که انگار پا رفته روش.
00:15:28.116 --> 00:15:32.704
هیچچیز جذاب یا رمانتیکی
در موردش وجود نداشت.
00:15:32.746 --> 00:15:35.874
من رو صحنه بارها نقش
نوجوونها رو بازی کردم.
00:15:35.916 --> 00:15:39.586
کلی روغن سر میزدم به موهام،
میدادمشون عقب،
00:15:39.628 --> 00:15:44.466
و سعی میکردم بشم شبیه یه نسخهی
خیابون چهل و دومی از رودولف والنتینو.
00:15:45.967 --> 00:15:48.136
رفتم شیکاگو برای بازی در
نمایش The Cradle Snatchers
00:15:48.178 --> 00:15:51.264
و یه منتقد زن به اسم ایمی لزلی،
00:15:51.306 --> 00:15:54.810
یه نقد نوشت که تا جایی که
حافظهم یاری میکنه توش نوشته بود:
00:15:54.851 --> 00:15:57.646
آقای بوگارت ملاحت والنتینو،
00:15:57.687 --> 00:15:59.356
دلربایی ای.اچ ساترن
00:15:59.397 --> 00:16:04.319
و جذابیت و قدرت دراماتیک
جان بریمور را دارد.
00:16:06.863 --> 00:16:09.324
بار زیرزمینی خوبیه؟
00:16:09.398 --> 00:16:11.451
تو شهر بهترینه.
00:16:23.421 --> 00:16:26.716
نیویورک در دههی 1920 جای هیجانانگیزی بود.
00:16:26.758 --> 00:16:31.429
دورهی ممنوعیت فروش مشروبات الکلی بود،
00:16:31.471 --> 00:16:34.516
ولی همین باعث میشد مردم برن به
مشروبفروشیهای غیرقانونی،
00:16:34.541 --> 00:16:38.966
که باعث شد با صحنهی
کلوپهای زیرزمینی شبانه
00:16:39.002 --> 00:16:41.951
و نوازندهها و اجراکنندهها آشنا بشن.
00:16:41.982 --> 00:16:43.525
یه چیزی که در حال تغییر بود،
00:16:43.567 --> 00:16:45.986
مسالهی نحوهی کارکرد
جنسیت و تمایلات جنسی
00:16:46.027 --> 00:16:49.236
و این به این معنا بود که برسر این
موضوع جدل و مناقشهی زیادی در جریان بود.
00:16:49.261 --> 00:16:51.388
یهجورایی مثل همین الان.
00:16:58.331 --> 00:17:01.001
"اسیر"
نمایش صریحی بود
00:17:01.042 --> 00:17:04.462
در مورد عشق بین دو زن.
00:17:04.504 --> 00:17:07.674
"اسیر" اولین بار در مارچ
1926 در پاریس اجرا رفت.
00:17:07.716 --> 00:17:11.845
در کل اروپا اجرا رفت.
تمام رکوردهای حضور تماشاگر رو شکست.
00:17:11.887 --> 00:17:14.389
بعدش بود که در برادوی اجرا رفت.
00:17:14.431 --> 00:17:17.809
بازی کردن در این نقش برای من
نیاز به جسارت خیلی زیادی داشت.
00:17:17.851 --> 00:17:23.147
آدم خیلی در چنین نقشی
احساس آمریکایی بودن نمیکنه.
00:17:23.188 --> 00:17:24.648
هامفری متقاعدم کرد که توش بازی کنم،
00:17:24.690 --> 00:17:28.694
چون به نظرش خیلی
خوب از پسش برمیاومدم.
00:17:28.736 --> 00:17:31.030
سعی کردم کاری کنم که تماشاگرها
بدبین بودن رو فراموش کنن،
00:17:31.071 --> 00:17:37.453
ولی طبیعتاً از سیل انتقادی که با
خودش بهمراه میآورد هم واهمه داشتم.
00:17:37.510 --> 00:17:39.346
تا پایان قرن نوزدهم،
00:17:39.371 --> 00:17:42.291
گل بنفشه به لزبینیسم گره خورده بود.
00:17:42.333 --> 00:17:48.047
"اسیر" اینو به تمام جمعیت
کتابخوان آمریکا معرفی کرد.
00:17:48.088 --> 00:17:49.840
هلن قطع به یقین کارهای زیادی
00:17:49.882 --> 00:17:52.343
برای لزبینهای آمریکا کرد.
00:17:52.384 --> 00:17:54.261
زنها براش دستبند میفرستادن،
00:17:54.303 --> 00:17:56.388
و کنایهآمیزتر از همه اینکه...
00:17:56.430 --> 00:17:58.474
و احتمالا هم توسط کسایی
که نکته رو کلاً نگرفته بودن،
00:17:58.515 --> 00:18:01.393
روسای چند کالج زنانه براش نامه نوشتن
00:18:01.418 --> 00:18:05.859
و ازش تشکر کردن، به این خاطر
که بابت داشتن یک دلبستگی مذموم
00:18:05.901 --> 00:18:08.359
بهشون هشدار داده بود.
00:18:08.400 --> 00:18:11.070
همون موقع، می وست
داشت پیشنمایش تئاتر جدیدش
00:18:11.111 --> 00:18:12.905
یعنی "ضد حال" رو میبرد روی صحنه.
00:18:12.947 --> 00:18:18.160
که بعنوان نسخهی مردانهی
"اسیر" تبلیغ شده بود.
00:18:18.202 --> 00:18:20.579
نمایش بدون هیچگونه مزاحمتی
00:18:20.621 --> 00:18:21.914
بهمدت شش ماه اجرا رفت.
00:18:21.956 --> 00:18:25.200
خانم می وست و گروهش
رو بهزور به زندان بردن.
00:18:26.710 --> 00:18:28.462
اوووه...چه کروات قشنگی.
00:18:28.504 --> 00:18:31.924
دادستان منطقه به "اسیر" حملهور شد
00:18:31.966 --> 00:18:33.842
و همینطور به نمایش "سکس" می وست.
00:18:33.884 --> 00:18:38.013
چهل تهیهکننده، مدیرصحنه
و بازیگر رو دستگیر کردن،
00:18:38.055 --> 00:18:39.306
منجمله هلن منکن.
00:18:39.348 --> 00:18:43.661
و این شد تیتر اصلی اخبار کشور.
00:18:43.686 --> 00:18:46.522
و اینجوری شد که منو بردن دادگاه.
00:18:48.273 --> 00:18:50.275
و نمایش هم تعطیل شد.
00:18:54.165 --> 00:18:57.961
سانسور دشمن شماره
یک هر دموکراسی آزاد است
00:18:57.992 --> 00:19:01.537
و اگر آمریکا میخواهد به داشتن
مطبوعات و رادیوی آزاد ادامه دهد،
00:19:01.578 --> 00:19:03.622
این دشمنان موذی آزادی،
00:19:03.664 --> 00:19:06.291
باید به شدت دلسرد شوند.
00:19:06.333 --> 00:19:07.793
چون این افراد به سراغ
00:19:07.835 --> 00:19:10.671
دیگر اشکال بیانگری
عمومی روانه خواهند شد.
00:19:14.008 --> 00:19:16.552
بوگارت که در اون زمان همسر منکن بود،
00:19:16.593 --> 00:19:18.429
شاهد رنج و مرارتش بود.
00:19:18.454 --> 00:19:20.790
پس میتونم متصور بشم که این مساله چجوری
00:19:20.815 --> 00:19:22.598
بر موضع خودش نسبت به سانسور
00:19:22.623 --> 00:19:26.930
در فیلمهای آتیش تاثیر گذاشت.
00:19:26.955 --> 00:19:30.708
سر بیاهمیتترین چیزها بحثمون میشد،
00:19:30.733 --> 00:19:33.486
چیزی که در آغاز تفاوت
عقیده بهنظر میرسید،
00:19:33.511 --> 00:19:37.265
ناگهان تبدیل شد به یک اختلاف شدید.
00:19:37.290 --> 00:19:39.581
از فکر رفتن به دادگاه طلاق
00:19:39.606 --> 00:19:40.993
حالم بهم میخورد.
00:19:41.051 --> 00:19:42.594
تلاش کردم که ازدواجم
00:19:42.619 --> 00:19:44.663
بشه ارجحترین امر زندگیم،
00:19:44.705 --> 00:19:47.416
با این وجود که حرفهی
کاریم موفقیتآمیز بود.
00:19:47.458 --> 00:19:49.668
توافق کردیم که قیدشو بزنیم.
00:19:49.710 --> 00:19:51.712
چطور میتونی ازدواجت رو حفظ کنی
00:19:51.754 --> 00:19:53.672
وقتی هیچکدوم از دو طرف
حاضر به دیدن دیگری نیستن؟
00:19:53.714 --> 00:19:56.717
بین ما دیگه تمومه، متوجهی؟
من آدم مناسبی برای تو نیستم،
00:19:56.759 --> 00:19:59.970
با کلی دختر بودم و قراره
با کلی دختر دیگه هم باشم.
00:20:00.012 --> 00:20:03.348
وقتی 27 سالم شد،
اونقدر با زنها تجربه داشتم
00:20:03.390 --> 00:20:05.392
که بدونم دفعهی بعدی که خواستم ازدواج کنم
00:20:05.434 --> 00:20:07.686
دنبال چی باید باشم.
00:20:07.728 --> 00:20:12.858
بازی رو تکی ادامه دادم تا اینکه در
سال 1928 با مری فیلیپس آشنا شدم.
00:20:12.900 --> 00:20:15.110
مری هم بازیگر بود.
00:20:15.152 --> 00:20:18.781
در یک صحنه، داشتم یک تک گویی
خیلی دراماتیک رو ارائه میدادم،
00:20:18.822 --> 00:20:22.868
و مری هم قرار بود بدون
گفتن هیچچیزی از پیش من بره.
00:20:22.910 --> 00:20:26.579
دیدم داره واسه رفتنش
خیلی زیادی مایه میذاره،
00:20:26.621 --> 00:20:28.372
اونقدر که تماشاگرها،
00:20:28.414 --> 00:20:31.667
بجای اینکه به من توجه کنن،
توجهشون به اون جلب شد.
00:20:31.709 --> 00:20:35.213
بهش گفتم: "نمیتونی اینکارو بکنی!
این صحنهی منه!"
00:20:35.254 --> 00:20:37.715
برقی از لذت تو چشمهاش پدیدار شد.
00:20:37.757 --> 00:20:40.384
"بیا فرض کنیم تو تلاش
میکنی که جلومو بگیری."
00:20:40.426 --> 00:20:42.095
خب، منم نخواستم جلوشو بگیرم،
00:20:42.136 --> 00:20:43.763
چون همونجوری که
داشتم باهاش حرف میزدم،
00:20:43.805 --> 00:20:46.599
یهو متوجه شدم این
دختری که اینجا وایستاده،
00:20:46.641 --> 00:20:49.727
کسیه که راحت میتونم عاشقش بشم.
00:20:49.769 --> 00:20:53.064
من و هامفری، توسط عاقد کلیسای محلی،
00:20:53.106 --> 00:20:55.858
در آوریل 1928 و در
هارتفورد با هم ازدواج کردیم.
00:20:55.900 --> 00:20:58.569
به شکل عجیبی خشکه مقدس بود،
00:20:58.611 --> 00:21:01.405
با فضائل از مدافتاده.
00:21:01.447 --> 00:21:03.908
هم باکلاس بود و هم جذابیت داشت.
00:21:03.950 --> 00:21:07.036
مری ترکیبی بود از نیوانگلند و ایرلندی بودن،
00:21:07.078 --> 00:21:12.291
و منو به همون چرخ تعادلی
تجهیز کرد، که نیاز داشتم.
00:21:22.135 --> 00:21:25.805
دوران رکود بزرگ از راه
رسیده بود و منم ازش فرار نکردم.
00:21:25.847 --> 00:21:29.517
تئاتر کلکش کنده شده بود،
حقوق منم همینطور.
00:21:29.559 --> 00:21:31.519
واسه نمایشهایی تمرین کردم
00:21:31.561 --> 00:21:35.648
که تقریباً پیش از بالا رفتن
اولین پردهشون، لغو میشدن.
00:21:37.207 --> 00:21:40.435
بوگی یه کم خجالت میکشید
00:21:40.460 --> 00:21:43.507
چون کار و باری نداشت.
00:21:43.532 --> 00:21:45.031
پولی در نمیآورد.
00:21:45.056 --> 00:21:46.514
بوگی یه شطرنجباز خبره بود.
00:21:46.539 --> 00:21:50.915
واسه همین بهش پیشنهاد دادن که به ازای
یه دلار دستمزد با ملت شطرنجبازی کنه.
00:21:50.940 --> 00:21:53.542
اون موقع اینجوری پول در میآورد.
00:21:57.044 --> 00:21:58.379
- بریل!
- خیلهخب.
00:21:58.421 --> 00:22:00.840
همینجوری که داری لباس میپوشی بهم بگو.
00:22:00.882 --> 00:22:02.884
بریل، پول لازم دارم، 100 دلار.
00:22:02.925 --> 00:22:05.928
میتونم 60 سنت از این پولی که
گفتی رو بهت بدم، ادی چی شده؟
00:22:05.970 --> 00:22:08.931
چرا فکر کردی واسه ادیه؟
خب اصلا باشه...
00:22:08.973 --> 00:22:11.976
- بازم باید این پولو داشته باشم.
- کی میخوای سر عقل بیای؟
00:22:12.018 --> 00:22:13.839
نمیبینی فقط بحث زمان مطرحه
00:22:13.864 --> 00:22:16.063
تا اون شیاد تو رو هم بکشه
پایین و بکنه از قماش خودش؟
00:22:16.105 --> 00:22:18.482
دیگه حالم از مردهایی که
کارهای کوچیک میکنن بهم میخوره.
00:22:18.524 --> 00:22:22.570
یه مردی بهم بدین که هرازگاهی کار
بزرگم بکنه، مثلاً اجارهی یه ماهو بده.
00:22:22.612 --> 00:22:24.739
مری موند که تو برادوی کار کنه
00:22:24.780 --> 00:22:27.575
و منو کشوندن به هالیوود.
00:22:29.535 --> 00:22:31.495
تازه سر و کلهی فیلم ناطق پیدا شده بود،
00:22:31.537 --> 00:22:34.790
و داشتن بیمعطلی میاومدن
سراغ تمام بازیگرهای تئاتر.
00:22:38.532 --> 00:22:41.577
امجیام با کلارک گیبل
افتاده بود تو ظرف عسل.
00:22:41.631 --> 00:22:46.677
فاکس قرن بیستم به یک جوابیه بزرگ و
زمخت به گیبل نیاز داشت، اون من بودم.
00:22:46.719 --> 00:22:48.888
خوشتیپ نبودم ولی
همون کاری رو باهام کردن
00:22:48.930 --> 00:22:51.265
که تموم این سالها داشتن واسه
اون بچه خوشتیپها میکردن.
00:22:51.307 --> 00:22:55.311
مژهی مصنوعی، رژ قرمز و این چیزها.
احساس بلاهت میکردم.
00:22:55.353 --> 00:22:57.396
هنوز آماده نیستم که تو
حومه شهر جاگیر بشم
00:22:57.438 --> 00:22:59.148
و شلوار گلف پام کنم.
00:22:59.190 --> 00:23:02.485
بعلاوه خیلی دلتنگ مری بودم.
00:23:03.903 --> 00:23:08.366
- عجبا!
- انگار خیلی عجله داری، ها؟
00:23:08.407 --> 00:23:11.869
نه بابا، کلی وقت دارم.
00:23:11.911 --> 00:23:15.373
- اسمت چیه؟
- اسمت...
00:23:15.414 --> 00:23:17.667
ماریان مدیسون، اسم تو چیه؟
00:23:17.708 --> 00:23:21.921
- کارلیس، ول کارلیس.
- از آشناییتون خوشحالم.
00:23:21.963 --> 00:23:24.715
نظرتون راجع به یک پیادهروی
کوتاه چیه آقای کارلیس؟
00:23:24.757 --> 00:23:27.634
من جز پیادهروی کار
دیگهای دوست ندارم بکنم.
00:23:27.676 --> 00:23:29.886
یک سال توی فاکس بودم،
00:23:29.928 --> 00:23:32.222
دورهای که توش پنج تا فیلم کار کردم.
00:23:32.264 --> 00:23:35.767
از اینکه فاکس قراردادم
رو تمدید نکرد متعجب نشدم.
00:23:35.809 --> 00:23:36.726
برمیگردم.
00:23:36.768 --> 00:23:38.144
اونجا بود که بار و بندیلمو بستم
00:23:38.186 --> 00:23:39.980
و دوباره رفتم به برادوی.
00:23:40.021 --> 00:23:41.606
وای پسر.
00:23:42.565 --> 00:23:44.025
اون موقع متقاعد شده بودم که
00:23:44.067 --> 00:23:46.569
هیچوقت تو سینما کارم نمیگیره.
00:23:46.611 --> 00:23:49.572
بوگارت تو اون فیلمها خیلی موفق نبود.
00:23:49.614 --> 00:23:52.742
در واقع هیچ تاثیر بخصوصی نذاشت
00:23:52.784 --> 00:23:54.494
و برگشت برادوی.
00:23:54.553 --> 00:23:57.681
بعد از یکی دو سال
کار کردن برای فاکس،
00:23:57.706 --> 00:24:01.084
داشت کمکم تبدیل میشد به...
00:24:01.126 --> 00:24:04.671
اینو از دوستانی شنیدم که در
اون مقطع خیلی خوب میشناختنش،
00:24:04.713 --> 00:24:06.131
داشت کمکم تبدیل میشد به
00:24:06.172 --> 00:24:10.135
یک بازیگر رو به افول و یک
مشروبخور در حال ترقی.
00:24:12.137 --> 00:24:15.473
بازم آبجو بیار! این دور به حساب منه بچهها.
00:24:15.515 --> 00:24:20.312
در هرساعت از کل روز،
حدود یک اونس مشروب میخورم.
00:24:20.353 --> 00:24:23.690
جایی خوندم که کبد فقط از پس
یک اونس در هرساعت برمیاد.
00:24:23.732 --> 00:24:25.984
واسه همین خیلی پا
رو از این فراتر نمیذارم.
00:24:28.194 --> 00:24:31.823
همیشه دوست داشتم نظم رو بهم بریزم،
صاحبان قدرت رو اذیت کنم،
00:24:31.865 --> 00:24:34.993
فکر کنم اینو از پدر مادرم به ارث بردم.
00:24:35.493 --> 00:24:37.120
با هم دعوا میکردن.
00:24:37.162 --> 00:24:39.122
ما بچهها پتوها رو میکشیدیم رو سرمون
00:24:39.164 --> 00:24:41.416
که صدای دعوا رو نشنویم.
00:24:41.458 --> 00:24:46.087
خونه و خونوادهمون محض خاطر
حفظ نجابت بود که پابرجا موند.
00:24:46.129 --> 00:24:48.965
نکتهی جالب در مورد ماد
و بلمانت اینه که هردو
00:24:49.007 --> 00:24:52.052
برای آسایششون به مخدر وابسته بودن.
00:24:52.093 --> 00:24:55.305
بوگارت بزرگ یه تصادف
وحشتناک رو از سر گذرونده بود.
00:24:55.347 --> 00:24:57.599
درد زیادی داشت.
00:24:57.640 --> 00:25:01.144
ماد در بیشتر زندگیش از
سردردهای میگرنی رنج میکشید.
00:25:01.186 --> 00:25:03.813
درد که شروع میشد،
سرش چنان تیر میکشید،
00:25:03.855 --> 00:25:05.523
که چشم چپش بسته میشد
00:25:05.565 --> 00:25:07.901
و یک طرف صورتش از درد میسوخت.
00:25:07.942 --> 00:25:11.154
بعد پدرم یک چهارم شات
مورفین بهش تزریق میکرد
00:25:11.184 --> 00:25:13.686
تا جلوی دیوونه شدنش رو بگیره.
00:25:14.991 --> 00:25:18.411
پونزده ساله که بودم، پدرم تو
چندچیز اشتباه سرمایهگذاری کرد
00:25:18.453 --> 00:25:20.163
و کلی پول از دست داد.
00:25:20.205 --> 00:25:22.290
مادرم تصویرگر اصلی
00:25:22.332 --> 00:25:24.626
مجلهی ”دلینیتر“ بود.
00:25:24.667 --> 00:25:27.921
فورا متوجه شد که حمایت
از ما بر عهدهی خودشه.
00:25:27.962 --> 00:25:31.508
از اون لحظه به بعد دیگه
هیچوقت ندیدم در آرامش باشه،
00:25:31.549 --> 00:25:33.718
چه به لحاظ فیزیکی و چه روانی.
00:25:33.760 --> 00:25:36.763
قبل از اینکه برین کالیفرنیا،
اینجا چه نمایشهایی کار کردین؟
00:25:36.805 --> 00:25:38.681
- وای خدا...
-من Cradle Snatchers رو یادمه.
00:25:38.723 --> 00:25:42.435
خب، Cradle Snatchers یکیشون بود،
و “بچههای شنبه“ یکی دیگهشون بود،
00:25:42.477 --> 00:25:46.356
“ این کودک عاقل است“ ، “ بیاخلاقترین
بانو“ ، “ همسر را ملاقات کن“ ،
00:25:46.398 --> 00:25:50.068
من خیلی خوششانس بودم اد، پشت سر
هم تو هفت تا کار خیلی موفق داشتم،
00:25:50.110 --> 00:25:52.362
توشون بودم، با اینکه
خیلی نقش زیادی نداشتم.
00:25:52.404 --> 00:25:55.949
نمایش “جنگل سنگیشده“
باب شروود نبود که...
00:25:55.990 --> 00:25:58.076
آره، این بود که باعث شد من...
00:25:58.118 --> 00:26:00.703
- بعنوان کاراکتر خشن جا انداختت.
- دیگه با این پیش برم.
00:26:00.734 --> 00:26:02.945
آره، منو فرستاد سمت سینما.
00:26:04.290 --> 00:26:06.376
وقتی برادران وارنر تصمیم گرفتن
00:26:06.418 --> 00:26:07.961
“جنگل سنگیشده“ رو به فیلم برگردونن،
00:26:08.002 --> 00:26:10.880
ادوارد جی.رابینسون رو
واسه نقش مدنظر داشتن.
00:26:10.922 --> 00:26:12.924
لزلی هاوارد پشت من در اومد،
00:26:12.966 --> 00:26:16.237
گفت اگه من در نقش
دوک منتی قاتل بازی نکنم،
00:26:16.262 --> 00:26:18.054
خودشم بازی نمیکنه.
00:26:18.662 --> 00:26:22.958
- یه عکس چاپ شده از دوک منتی.
- شش نفرو کشته؟
00:26:23.935 --> 00:26:26.688
- خودش همه رو کشته؟
- بله، بله، کار خودشه.
00:26:26.729 --> 00:26:29.065
خیلی شرور به نظر نمیرسه، نه؟
00:26:29.107 --> 00:26:31.400
اعتقاد دارم که اگه نقش دوک منتی
00:26:31.442 --> 00:26:33.152
در ورژن سینمایی به من داده نشده بود،
00:26:33.177 --> 00:26:35.404
دیگه کلاً کارم تو سینما تموم بود.
00:26:35.446 --> 00:26:39.158
جفتتون حواستون به رفتارتون باشه،
تا کسی طوریش نشه.
00:26:39.199 --> 00:26:41.785
این فیلم سرآغاز رهایی من بود از
00:26:41.827 --> 00:26:44.121
نقش آدمهایی شیک و پیک و
خوش سر و زبون،
00:26:44.163 --> 00:26:47.040
که انگار تا آخر عمرم محکوم
به بازی در اونها بودم.
00:26:47.092 --> 00:26:50.762
شایدم تصمیم گرفتم همینجا خاک بشم.
00:26:50.794 --> 00:26:52.754
خب، بهتره با من بیای دوک.
00:26:52.796 --> 00:26:56.300
من برنامه دارم توی
جنگل سنگیشده دفن بشم.
00:26:56.341 --> 00:26:59.678
داشتم به یه نظریهای فکر میکردم
که شاید واسه تو هم جالب باشه.
00:26:59.720 --> 00:27:01.680
اونجا قبرستون تمدنه
00:27:01.722 --> 00:27:03.390
که از زیرِ ما به سمتمون پرتاب شده.
00:27:03.432 --> 00:27:05.767
جهان ایدههای منسوخ.
00:27:05.809 --> 00:27:08.103
اون بیابون پر از کندهی درخته.
00:27:08.145 --> 00:27:11.773
من به اونجا تعلق دارم،
تو هم همینطور دوک.
00:27:11.815 --> 00:27:16.028
تو آخرین پیامبر بزرگ
فردگرایی زمخت هستی.
00:27:18.363 --> 00:27:21.575
بهمون بگو دوک، تو
چجور زندگیای داشتی؟
00:27:21.617 --> 00:27:27.789
نظر خودت چیه؟ بیشتر زندگیمو تو بودم
چون توی زندان بزرگ شدم.
00:27:27.831 --> 00:27:30.876
و انگار بقیهی زندگیمو
هم مثل مردهها گذروندم.
00:27:32.252 --> 00:27:34.213
خیلی مدیون لزلیام،
00:27:34.254 --> 00:27:36.507
و همیشه یکی از بهترین دوستهام بوده.
00:27:36.548 --> 00:27:40.594
بیخود نیست که اسم
دخترمو گذاشتم لزلی.
00:27:41.512 --> 00:27:42.888
از جلو در برو کنار.
00:27:42.913 --> 00:27:44.556
فکر کردی اجازه میدم
اینا رو ببری بیرون
00:27:44.598 --> 00:27:45.516
و سلاخیشون کنی؟
00:27:45.557 --> 00:27:47.392
بازی رو بذار کنار رفیق.
00:27:47.434 --> 00:27:49.311
نمیذارم اینکارو بکنی دوک.
00:27:49.353 --> 00:27:50.812
باشه رفیق.
00:27:54.858 --> 00:27:57.861
بهزودی میبینمت.
00:28:16.547 --> 00:28:19.508
چون “جنگل سنگیشده“ پرفروش شد،
00:28:19.550 --> 00:28:23.762
جک وارنر برام یه قرارداد نوشت
که توش حق انتخاب نداشتم.
00:28:23.804 --> 00:28:28.892
خدایا، تو سالهای 1936 و 1937
چقدر کار کردم!
00:28:30.852 --> 00:28:32.312
تا یکیشونو تموم میکردم،
00:28:32.354 --> 00:28:35.232
حرومزادهها میبردنم سر یه فیلم دیگه.
00:28:42.437 --> 00:28:44.783
در اواسط دههی 1930،
00:28:44.825 --> 00:28:46.285
نظام کلاسیک استودیویی هالیوود،
00:28:46.310 --> 00:28:48.479
چیزی شبیه به خط تولید کارخونه بود.
00:28:48.504 --> 00:28:52.383
تقریباً همونجوری که جنرال
موتورز داشت اتومبیل تولید میکرد،
00:28:52.408 --> 00:28:56.120
هالیوود داشت فیلم تولید میکرد.
00:28:58.255 --> 00:29:00.841
من و آقای وارنر دائما بر سر اینکه
00:29:00.882 --> 00:29:03.260
یک فیلم خوب از چه چیزهایی
تشکیل شده اختلاف نظر پیدا میکردیم.
00:29:03.302 --> 00:29:06.388
من به تئاتر عادت داشتم،
جایی که بهم متن داده میشد
00:29:06.430 --> 00:29:08.432
و ازم میپرسیدن مایلم توش بازی کنم یا نه.
00:29:08.473 --> 00:29:11.143
از اینکه بعنوان یک کارمند در
نظر گرفته بشم حالم بهم میخورد.
00:29:11.184 --> 00:29:13.478
لژیون سیاه ربطی به این ماجرا داشته تیلر؟
00:29:13.520 --> 00:29:16.732
بیخیال دیگه تیلر، یه
داستان خوب بهمون بده.
00:29:16.773 --> 00:29:20.694
هامفری کل شب رو بیرون بود.
00:29:20.736 --> 00:29:24.281
ازدواجمون ملالآور شده بود.
00:29:24.323 --> 00:29:26.617
این اولین باری بود که واقعا تونسته بودم
00:29:26.658 --> 00:29:28.660
حامی مری باشم.
00:29:40.421 --> 00:29:44.800
ازش خواستم تو هالیوود
بمونیم و بچهدار بشیم.
00:29:44.842 --> 00:29:46.510
دیگه داشتم به حروف نورانی اسمم
00:29:46.552 --> 00:29:50.556
رو سردر سالنهای سینما عادت میکردم.
00:29:53.643 --> 00:29:55.102
خوب چیزی نصیبت شده دوست من.
00:29:55.144 --> 00:29:56.771
دلم میخواست بگم لایقش هستی
00:29:56.812 --> 00:29:59.106
مشکل فقط اینه که باور ندارم
هیچ مردی لایق هیچ زنی باشه.
00:30:01.108 --> 00:30:04.654
ازدواج چیزی نیست که بخوای
سرسری باهاش برخورد کنی.
00:30:04.695 --> 00:30:07.823
چیزی نیست که بخواد بعد از
اهداف خودخواهانهی آدم قرار بگیره،
00:30:07.865 --> 00:30:09.992
مثلا بعد از کار آدم.
00:30:10.034 --> 00:30:12.203
من و مری فیلیپس از هم جدا شدیم.
00:30:12.244 --> 00:30:16.707
شاید تقصیر من بود،
قضاوت کردن در موردش کار سختی بود.
00:30:26.509 --> 00:30:31.472
داشتم از سکوی رقص بیرون
میاومدم که مهیو رو دیدم.
00:30:31.514 --> 00:30:34.100
یه لباس مجلسی قرمزِ
خیرهکننده پوشیده بود
00:30:34.141 --> 00:30:37.269
و خیلی خیلی جذاب بهنظر میرسید.
00:30:37.311 --> 00:30:39.271
شیفتهش شدم.
00:30:39.313 --> 00:30:43.651
گوش کن عزیزم،
وقتی دختری مثل من عاشق یه مرد میشه،
00:30:43.693 --> 00:30:46.028
دیگه هیچی هیچ فرقی نمیکنه.
00:30:46.070 --> 00:30:47.697
از یه چیز ترس داشت،
00:30:47.738 --> 00:30:50.241
دنبال یه ازدواج هالیوودی دیگه نبود،
00:30:50.282 --> 00:30:53.703
واسه همین ازم قول گرفت که به مدت
سه ماه نه ببینمش، نه بهش زنگ بزنم،
00:30:53.744 --> 00:30:55.746
و نه واسهش نامه بنویسم.
00:30:55.788 --> 00:31:00.209
در پایان اون دوره میفهمیدیم
که موضوع جدی بوده یا نه.
00:31:00.251 --> 00:31:02.795
یه کم معالجهی غیرحضوری ضرر نداره.
00:31:04.630 --> 00:31:06.966
تو یه آلبوم از بریده روزنامههای قدیمی بود
00:31:07.007 --> 00:31:09.176
که از جریان “ رزباد پرتلند“ باخبر شدم.
00:31:14.181 --> 00:31:18.310
شروع کارش در برادوی با
موفقیتهای بزرگی همراه بود.
00:31:18.352 --> 00:31:22.356
جوون و زیبا بود و به شدت
مورد توجه قرار میگرفت.
00:31:22.398 --> 00:31:25.395
وقتی اومد هالیوود، میتونست
نقش یه سری کاراکتر رو بازی کنه
00:31:25.420 --> 00:31:29.714
که به شکل شگفتانگیزی قلدر بودن و سرسخت
و توأمان ویژگیهای زنانه و مردانه داشتن.
00:31:29.739 --> 00:31:31.991
زنهایی که قلدرمآبانه حرف میزدن.
00:31:33.576 --> 00:31:35.995
بزرگترین ستارهها هم گاهی افت میکنن.
00:31:36.036 --> 00:31:40.624
گوش کن، وقتی من ستاره میشم این
نمایش داره گوشهی آب انبار خاک میخوره.
00:31:40.666 --> 00:31:42.793
باشه، ردیفه.
00:31:42.835 --> 00:31:45.713
اوایل 1930، کلی فیلم هیجانانگیز داریم
00:31:45.755 --> 00:31:49.008
درمورد زنان جوان غیرسنتی،
در محیط کار،
00:31:49.049 --> 00:31:50.676
که دارن راه خودشونو در جهان پیدا میکنن.
00:31:50.718 --> 00:31:54.305
و این اغلب به معنای بازی
کردن برخلاف قواعد بود.
00:31:56.599 --> 00:32:00.394
در تابستون 1934، تقریبا همهچیز عوض شد.
00:32:00.436 --> 00:32:04.356
دستگاه سانسور هالیوود بطور
جدی وارد مرحلهی اجرایی شد،
00:32:04.398 --> 00:32:09.320
تحت ریاست یک کاتولیک ایرلندی
خشکهمذهبی به اسم جوزف برین.
00:32:09.361 --> 00:32:14.492
تمامی کمپانیهای تولید
فیلم در ایالات متحده
00:32:14.533 --> 00:32:17.328
دست به دست هم دادند
00:32:17.369 --> 00:32:21.582
تا خودشان را با چیزی تطبیق دهند که
بعنوان منشور اخلاقی تولید شناخته خواهد شد.
00:32:21.624 --> 00:32:24.374
برای اطمینان پیدا کردن از اینکه
00:32:24.399 --> 00:32:28.230
پردهی سینما برای مخاطبان در همهجا
بهطرز معقولی قابلپذیرش باشد.
00:32:28.255 --> 00:32:31.509
برای اطمینان از اینکه این سرگرمی
کاملا عاری از هرگونه توهین باشد.
00:32:31.550 --> 00:32:34.637
بعد از شروع کار سازمان سانسور،
00:32:34.678 --> 00:32:38.765
هالیوود پایبند به رعایت مجموعهای
دقیقی از احکام اخلاقی شد.
00:32:38.807 --> 00:32:43.269
کفرگویی و بددهنی ممنوع.
همجنسگرایی ممنوع.
00:32:43.311 --> 00:32:48.316
و روی یه ناو جنگی بزرگی تو میخوای
00:32:48.358 --> 00:32:51.194
بعنوان کلفت کار کنی
00:32:52.987 --> 00:32:55.114
عشق بین نژادی ممنوع.
00:32:55.156 --> 00:32:57.784
جنایت بدون مجازات ممنوع.
00:32:57.826 --> 00:32:59.994
توهین به مقامات ممنوع.
00:33:00.036 --> 00:33:02.372
سکس خارج از ازدواج ممنوع.
00:33:02.413 --> 00:33:08.566
و در نهایت زنان دههی 1930
به نقش مکمل همسر یا مادر
00:33:08.591 --> 00:33:11.548
تقلیل پیدا کردند.
00:33:11.589 --> 00:33:15.468
وقیح، مبتذل و جلف دیگر جایی ندارند.
00:33:15.510 --> 00:33:19.764
منشور سطح بالایی از استاندارد ها را
00:33:19.806 --> 00:33:22.058
برای تهیهکنندههای فیلمهای
سینمایی تنظیم میکند.
00:33:22.100 --> 00:33:24.018
ملاحظاتی را بیان میکند
00:33:24.060 --> 00:33:27.105
که باعث میشود حفظ رفتار
شایسته و ارزشهای اجتماعی
00:33:27.146 --> 00:33:32.902
در این فرم جهانشمول
از سرگرمی الزامی شود.
00:33:32.944 --> 00:33:35.071
جون مامان!
00:33:36.865 --> 00:33:38.408
میدونم چه حالی دارین.
00:33:38.449 --> 00:33:40.743
می وست ستارهی بزرگ سال 1933ست.
00:33:40.785 --> 00:33:45.498
و ستارهی بزرگ سال 1934 شرلی تمپله.
00:33:47.876 --> 00:33:49.502
پس بیا اینجا.
00:33:50.712 --> 00:33:52.221
بعد از اومدن منشور،
00:33:52.263 --> 00:33:54.232
دیگه جایی برای اون پرسونای بخصوصی که
00:33:54.257 --> 00:33:57.302
مهیو متو بهخوبی ساخته و
پرداخته بود وجود نداشت.
00:33:57.343 --> 00:34:00.597
عزیزم، من هیچوقت ترکت نمیکنم.
00:34:02.809 --> 00:34:06.561
دو نفرو داریم که به نظر
مثل همون موقعی که بهم رسیده بودن
00:34:06.603 --> 00:34:09.365
در یک مقطع از حیات
کاریشون هستن.
00:34:09.390 --> 00:34:11.609
میدیدی دارن رو پلهبرقی
از کنار هم رد میشن،
00:34:11.634 --> 00:34:14.962
پلهبرقی مهیو در حال پایین رفتن بود
و مال بوگارت در حال بالا رفتن.
00:34:14.987 --> 00:34:16.828
ولی حالا اونجان، رو در روی هم،
00:34:16.853 --> 00:34:21.034
وسط مسیر، در این نقطه از زندگیهاشون.
00:34:21.075 --> 00:34:25.371
اون داشت پیرتر میشد، در حالیکه
پیرشدن برای بوگارت مسالهای نداشت.
00:34:25.413 --> 00:34:28.322
من که واقعا پیر نشدم، شدم؟
00:34:28.347 --> 00:34:30.545
انتظار دارن یه دختر ساعت
6 صبح چه شکلی باشه؟
00:34:30.570 --> 00:34:34.881
اونم بعد از اینکه کل شب داشته کلی کفاش
سنگینوزن رو کف سکوی رقص اینور اونور میکشیده؟
00:34:34.923 --> 00:34:36.549
میخوان ترگل ورگل باشه؟
00:34:36.591 --> 00:34:38.718
- متوفی یعنی بتی استرابر رو میشناسی؟
- بله آقا.
00:34:38.760 --> 00:34:40.762
میشه کمی بلندتر صحبت کنین که
هیئتمنصفه هم صداتونو بشنون؟
00:34:40.803 --> 00:34:42.048
بله آقا.
00:34:42.073 --> 00:34:44.407
به نظر شما اون چجور دختری بود؟
00:34:44.432 --> 00:34:46.476
مهربونترین بچهای
بود که تا حالا دیدین.
00:34:46.517 --> 00:34:49.729
با هم حسابی مست میکردن
و حسابی هم دعوا میکردن.
00:34:49.771 --> 00:34:52.649
ازش پرسیدم چرا انقدر از
دعوا کردن با اون خوشش میاد،
00:34:52.690 --> 00:34:54.567
و گفت به این خاطر که
آشتیکردن باهاش خیلی خوشاینده.
00:34:54.609 --> 00:34:59.072
نمیخوام امشب باهات دعوا کنم خوشگله...
00:34:59.360 --> 00:35:02.960
شب ازدواجشون هم یهجورایی باورنکردنی بود
00:35:02.985 --> 00:35:06.871
چون مهیو و بوگی یکی از اون
دعواهای همیشگیشونو داشتن.
00:35:07.160 --> 00:35:10.826
بوگی رفت یه جایی که مست کنه
00:35:10.851 --> 00:35:13.427
و مهیو هم پیش من خوابید.
00:35:15.421 --> 00:35:19.634
هردومون بازیگریم واسه
همین شروع دعوا کار راحتیه.
00:35:19.676 --> 00:35:22.762
همیشه کیفیت دراماتیک در یک
موقعیته که به چشم بازیگر میاد،
00:35:22.804 --> 00:35:24.430
اینکار براشون راحتتر از بقیهست،
00:35:24.472 --> 00:35:28.559
و در برابر دراماتیکتر کردن
موقعیت هم مقاومت نمیکنن.
00:35:28.601 --> 00:35:31.396
این شده ملکهی ذهن ما.
واسه همین من یه چیزی میگم،
00:35:31.437 --> 00:35:35.775
مهیو هم اگه سرکیف باشه
کنایهی منو میگیره و جواب میده.
00:35:35.817 --> 00:35:40.153
من از اونجا میگیرمش و برش
میگردونم سمت خودش و برو که رفتیم.
00:35:40.195 --> 00:35:42.531
یه دقیقه عصبانی هستیم،
یه دقیقه بعد بحثمون تمومه.
00:35:42.572 --> 00:35:47.202
هیچوقت از هم کینه به دل نمیگیریم و در سکوت
واسه هم قیافه نمیگیریم، کاری که خیلی بده.
00:35:47.244 --> 00:35:50.706
هردقیقه از جر و بحثمون برامون لذتبخشه.
00:35:50.747 --> 00:35:54.668
بحثها که تموم میشن،
دیگه فراموش میشن.
00:35:54.710 --> 00:35:56.920
مهیو و من بوگارتهای در حال نبردیم،
00:35:56.962 --> 00:36:01.091
عاشقشیم و از اون بیشتر،
عاشق همدیگهایم.
00:36:02.384 --> 00:36:08.390
یه چپ توی فک و یه راست توی قلب.
00:36:08.432 --> 00:36:10.809
هنوزم فکر میکنی میتونم
شگفتزدهشون کنم، آره ول؟
00:36:10.851 --> 00:36:13.020
معلومه.
00:36:17.107 --> 00:36:19.401
من به این ایدهی تازه مد شده
00:36:19.443 --> 00:36:23.989
که زنهای جوون باید بعد از
ازدواج بازم کار کنن اعتقادی ندارم.
00:36:24.031 --> 00:36:29.161
من اندازهی دورانی که دائم
کار میکردم وقت آزاد دارم.
00:36:29.202 --> 00:36:31.455
یکی از شیوههایی که
مسئول تبلیغات استودیوها
00:36:31.496 --> 00:36:34.443
باهاش ستارههای سرکششون
رو تحت کنترل خودشون نگه میداشتن،
00:36:34.468 --> 00:36:38.879
این بود که از بازیگرها توقع میرفت
که با مجلههای طرفدارها مصاحبه کنن.
00:36:38.920 --> 00:36:41.757
من واسه غذا برنامهریزی میکنم
و به لباسهای بوگی رسیدگی میکنم،
00:36:41.798 --> 00:36:46.344
حواسم به دکمههاش هست و مثل یه
کدبانوی شایسته وصلهپینهشون میکنم.
00:36:46.386 --> 00:36:48.972
بازیگرها میرفتن به
مجلههای طرفدارها میگفتن
00:36:49.014 --> 00:36:52.517
که تنها چیزی که براشون مهمه
خونهست و خانواده و شوهرشون
00:36:52.559 --> 00:36:55.729
جلوی شومینه واسه عکاسها ژست میگرفتن،
00:36:55.771 --> 00:36:59.274
یا مثل مهیو متو که جلوی پای شوهر
جدیدش هامفری بوگارت مینشست.
00:36:59.316 --> 00:37:02.527
کار خودم دیگه برام جالب نیست،
00:37:02.580 --> 00:37:06.709
چیزی که برام جالبه، کار هامفریه.
00:37:06.740 --> 00:37:10.619
این آخرین چیزی بود که از دنیا میخواست.
00:37:10.660 --> 00:37:14.122
اونم به اندازهی بوگارت یا هربازیگر
دیگهای که توی شهر بود ولع بازیگری داشت.
00:37:21.171 --> 00:37:24.674
هشت نه سال تو هالیوود
نقش آدم بدها رو بازی کردم.
00:37:24.716 --> 00:37:27.219
کیسه بوکس کاگنی بودم،
00:37:27.260 --> 00:37:30.472
همینطور رفت و رابینسون و هرکی که بگین.
00:37:30.514 --> 00:37:33.558
گنگسترهایی که من نقششونو
بازی کردم همه عین همدیگهند.
00:37:33.611 --> 00:37:36.823
میتونستی دیالوگهاشونو روی فلشکارت بنویسی.
00:37:36.853 --> 00:37:41.024
"برو بچسب به دیوار."
"دستاتو ببر بالا."
00:37:41.066 --> 00:37:44.402
دیوانه!
00:37:44.427 --> 00:37:45.948
هر پلیسی...هر پلیسی...
00:37:45.973 --> 00:37:48.423
اینم یه آدم دوزاری که
نمیتونی از پسش بربیای.
00:37:50.158 --> 00:37:53.203
34 فیلم اولی که بازی کردم،
تو 12 تاشون گلوله میخورم،
00:37:53.245 --> 00:37:57.916
تو 8تاشون حلقآویز شدم یا با صندلی الکتریکی
اعدام شدم و تو 9تاشونم زندانی شدم.
00:37:57.958 --> 00:38:00.752
همیشه تهش میمردم و
هیچوقت هم دختره نصیبم نمیشد.
00:38:00.794 --> 00:38:04.256
یه گنگستر هیچوقت اجازه نداشت
هیچگونه زندگی جنسیای داشته باشه،
00:38:04.297 --> 00:38:07.134
کار کارِ دفتر برین بود دیگه،
خودت که میدونی داداش.
00:38:10.929 --> 00:38:14.516
این یکی از اون فیلمهایی بود که
باعث شد برم سمت دفتر جک وارنر
00:38:14.558 --> 00:38:16.518
و باز درخواست پول بیشتری بکنم.
00:38:16.560 --> 00:38:19.146
نقش یه دکتره رو داشتم
که دوباره زنده شده بود،
00:38:19.187 --> 00:38:23.608
و تنها چیزی که به این بدبخت
قوت میداد خون بیشتر بود.
00:38:23.650 --> 00:38:25.277
اگه خونِ جک وارنر بود،
00:38:25.318 --> 00:38:27.070
شاید اونقدرها برام مهم نمیشد.
00:38:27.112 --> 00:38:29.489
مشکل این بود که اونا داشتن
خون منو تو شیشه میکردن،
00:38:29.531 --> 00:38:32.909
و من بودم که داشتم این
فیلم کثافتو بازی میکردم.
00:38:37.998 --> 00:38:41.542
به دکتر رودز بگو...
00:38:41.584 --> 00:38:47.715
باید گفتگومون در مورد ترکیب
خون رو... به تاخیر بندازیم.
00:38:49.842 --> 00:38:52.261
میدونستین دارین به بازیگری نگاه میکنین
00:38:52.303 --> 00:38:54.263
که بیشتر از هرکس دیگهای در تاریخ
00:38:54.305 --> 00:38:56.390
فیلم بنجل بازی کرده؟
00:38:56.432 --> 00:39:00.519
یه فیلمنامه میخوندم و داد
میزدم که مناسب من نیست.
00:39:00.561 --> 00:39:03.355
جک وارنر زنگ میزد و
میگفت: بچهی خوبی باش دیگه.
00:39:03.397 --> 00:39:05.191
من بحث میکردم و میگفتم نه.
00:39:05.232 --> 00:39:08.152
بعد یه نامه میگرفتم از
وکلای برادران وارنر،
00:39:08.194 --> 00:39:09.695
دستور میدادن که حضور پیدا کنم،
00:39:09.737 --> 00:39:11.322
منم زیر بار نمیرفتم.
00:39:11.363 --> 00:39:13.490
بعد یه تلگرام دیگه از طرف
برادران وارنر میاومد،
00:39:13.532 --> 00:39:17.369
میگفت اگه حضور پیدا نکنم گلومو میبره.
00:39:17.411 --> 00:39:20.831
همیشه اینجوری امضاش میکرد:
با عشق به مهیو.
00:39:23.834 --> 00:39:27.504
پدرم که مرد، ماد چندلحظهای پشت خم کرد،
00:39:27.546 --> 00:39:30.549
انگار نفسش گرفته باشه،
00:39:30.591 --> 00:39:35.012
بعد صاف شد و گفت: خب، کاریه که شده.
00:39:35.054 --> 00:39:38.182
بهش اصرار کردم که بیاد غرب.
00:39:38.224 --> 00:39:41.185
به نظرش کالیفرنیا جای ناجوری بود.
00:39:41.227 --> 00:39:45.773
نه آداب و سننی داشت و
نه پیشینهای.
00:39:45.814 --> 00:39:47.650
خونه تو سانست بولوار بود.
00:39:47.691 --> 00:39:50.361
دو بلاک اونطرفتر از داروخونهی شوآب.
00:39:50.402 --> 00:39:54.031
بازار بزرگ معروف هالیوود که
میتونستی همهچیز توش بخری.
00:39:54.073 --> 00:39:58.577
از یک لیتر عطر فرانسوی
گرفته تا یه همبرگر یه سنتی.
00:40:02.456 --> 00:40:04.581
شوآب همون فعالیتی رو براش فراهم کرد
00:40:04.606 --> 00:40:07.211
که در دوران بازنشستگی
خیلی دلتنگش شده بود.
00:40:07.253 --> 00:40:08.462
به گردهماییهای مذهبی پیوست.
00:40:08.504 --> 00:40:09.880
چیزهای کوچولو درست میکرد
00:40:09.922 --> 00:40:13.550
و دوباره بطرزی باشکوه
برگشت به حالت خودش.
00:40:13.608 --> 00:40:17.445
بانو ماد بود، قویتر از قبل.
00:40:20.349 --> 00:40:22.935
ماد آدمی نبود که کسی
بتونه دوستش داشته باشه،
00:40:22.977 --> 00:40:26.146
با انگیزهای که اون داشت،
با یگانگی هدفش،
00:40:26.188 --> 00:40:29.692
هیچکدوم از ما نمیتونستیم
بهش راه پیدا کنیم.
00:40:32.278 --> 00:40:36.156
چه پسر نازی بود، مهربون و قشنگ.
00:40:36.198 --> 00:40:40.286
نمیدونم چرا باید این نقشهای
وحشتناک رو بازی میکرد.
00:40:42.413 --> 00:40:46.250
در مورد آخرین بیماریش شکوه نمیکرد،
00:40:46.292 --> 00:40:47.918
به هیچکس هیچچیزی نگفت،
00:40:47.960 --> 00:40:50.629
تا اینکه دیگه واسه نجات دادنش دیر شده بود.
00:40:50.671 --> 00:40:54.425
بهجاش در 75 سالگی،
رفت به یک بیمارستان،
00:40:54.466 --> 00:40:57.469
رفت تو کما و مُرد.
00:40:58.637 --> 00:41:02.975
وقتی این تصویرگر برجسته، با استعداد و موفق،
00:41:03.017 --> 00:41:05.978
در سال 1940 از دنیا رفت،
00:41:06.020 --> 00:41:09.356
گواهی فوتش به پسرش داده شد
00:41:09.398 --> 00:41:13.068
تا امضاش کنه و شغلش رو بنویسه.
00:41:13.110 --> 00:41:16.113
و اون نوشت: خانهدار.
00:41:16.155 --> 00:41:18.741
واقعا واسه طرز رفتارم عذرخواهی میکنم.
00:41:18.782 --> 00:41:20.617
لازم نیست واسه چیزی عذرخواهی کنی.
00:41:20.659 --> 00:41:25.039
چرا، داشتم بخاطر از کوره
در رفتنت سرت غر میزدم.
00:41:25.080 --> 00:41:27.291
کاشکی اینکارو نکرده بودم...
00:41:27.333 --> 00:41:30.627
من که خوشم میاد، اصلا زن و
شوهرها بایدم اینجوری رفتار کنن.
00:41:30.669 --> 00:41:34.840
گوش کن، مامان بابای من مثل سگ و
گربه چهل سال تموم به جون هم میافتادن،
00:41:34.882 --> 00:41:37.968
زنی که خلق و خوش تند نباشه
واسه من یه پاپاسی هم نمیارزه.
00:41:41.180 --> 00:41:45.725
من تو کمپانی برادران وارنر نویسنده بودم،
00:41:45.767 --> 00:41:49.812
بوگارت بازیگر قراردادی اونجا بود،
00:41:49.854 --> 00:41:52.482
توی محوطه میدیدمش
00:41:52.523 --> 00:41:55.985
و با هم دوست شدیم.
00:41:56.027 --> 00:42:01.574
و کمی بعد من فیلمنامهی فیلمی رو نوشتم
که بوگارت بازی کرد: “سیهرای مرتفع“
00:42:05.370 --> 00:42:08.289
وقتی هراس از کمونیسم حدود
سال 1940 داشت پیش کشیده میشد،
00:42:08.331 --> 00:42:11.292
یک نسخهی اولیه از کمیته مجلس
دربارهٔ فعالیتهای ضدآمریکایی
00:42:11.334 --> 00:42:12.668
که به HUAC هم معروف بود،
00:42:12.710 --> 00:42:14.337
روی کار اومد و دادرسی برگزار میکرد،
00:42:14.379 --> 00:42:16.881
بوگارت هم یه بعدازظهر رو با کمیته گذروند،
00:42:16.923 --> 00:42:18.883
اون چیزی که میخواستن
رو اصلا بهشون نمیداد
00:42:18.925 --> 00:42:20.927
و مدام بیشتر و بیشتر خشمگین میشد،
00:42:20.968 --> 00:42:24.305
در ضمن اینم بگم که توسط مردی
به اسم جوزف لیچ متهم شده بود
00:42:24.347 --> 00:42:27.058
که نامههایی فرستاده بود و توشون
نوشته بود که بوگارت و بقیه رو
00:42:27.100 --> 00:42:30.353
تو جلسات حزب کمونیست
دیده که مزخرف محض بود.
00:42:32.021 --> 00:42:34.190
من همیشه یک شهروند وفادار بودم.
00:42:34.232 --> 00:42:35.817
از این دخالتها
00:42:35.858 --> 00:42:40.029
و این نیش و کنایهها مبنی بر اینکه
من چیزی جز اینم حالم بهم میخورد.
00:42:40.071 --> 00:42:42.355
اومد و گفت: دیگه نمیتونم یه گوشه بایستم،
00:42:42.380 --> 00:42:44.209
نمیتونیم بذاریم آمریکا
کارش به اینجا برسه.
00:42:44.234 --> 00:42:46.077
و این آغاز ورودش به عرصهی سیاست بود،
00:42:46.119 --> 00:42:49.705
که در واقع در سال 1947 پدیدار شد.
00:42:53.835 --> 00:42:58.840
مهیو دختر خیلی خوبیه، میدونه
چجوری باید از پس من بربیاد.
00:42:58.881 --> 00:43:02.093
وقتی میرم مهمونی و روحیهی
حاکم برمهمونی برمن غالب میشه،
00:43:02.135 --> 00:43:05.346
دوست دارم با هر دختر
جالبی که میبینم لاس بزنم.
00:43:05.388 --> 00:43:07.056
ولی منظور خاصی ندارم.
00:43:07.098 --> 00:43:10.518
کار زن من، و مهیو هم قولشو داده...
00:43:10.560 --> 00:43:15.314
اینه که منو قبل از سوختن
از آتیش بیرون بکشه.
00:43:15.356 --> 00:43:20.153
از زنِ حسود خوشم میاد،
خودمم میتونم یه شوهر حسود باشم.
00:43:20.194 --> 00:43:22.664
بین دو نفر که عاشق همدیگهند،
00:43:22.689 --> 00:43:25.533
هیچچیزی وجود نداره
که نشه حل و فصلش کرد.
00:43:25.575 --> 00:43:27.702
شده چیزی پرت کنم؟
خب آره!
00:43:27.743 --> 00:43:32.582
ولی نکتهی جالبش اینه که هیچوقت
چیزی که واقعا دوست دارمو پرت نمیکنم.
00:43:32.623 --> 00:43:34.292
چیزهای قدیمی که نمیشکنن،
00:43:34.333 --> 00:43:38.463
زیرسیگاریهای فلزی و چیزهای
اینچنینی واسه پرت کردن مناسبند.
00:43:38.504 --> 00:43:40.339
صفحههای گرامافون که دیگه حرف ندارن.
00:43:40.381 --> 00:43:43.259
برخورد خیلی دلچسبی دارن.
00:43:48.306 --> 00:43:51.934
اگه زیادی سربهراه باشی،
تقریبا مرده بهحساب میای.
00:43:51.976 --> 00:43:56.856
من و بوگی هیجان دوست داریم،
بهش نیاز داریم.
00:43:56.898 --> 00:44:01.194
یه دفعه سوار یه قایق پارویی
شدم و خودمو رسوندم بهشون،
00:44:01.244 --> 00:44:02.954
هردو اومدن استقبالم،
00:44:02.987 --> 00:44:06.282
و همهجاشون و خونین و مالین بود،
00:44:06.324 --> 00:44:08.075
و کشیدنم تو کشتی،
00:44:08.117 --> 00:44:09.911
و گفتن: بیا پیک بزن جونی.
00:44:09.952 --> 00:44:12.069
و بهمون مشروب دادن و چه
رفقای جونجونیای هم بودن،
00:44:12.094 --> 00:44:14.165
بوگی یه تیکه یخ از تو جامش در آورد،
00:44:14.207 --> 00:44:17.502
و گذاشتش پشت گردنش که
جلوی خونریزی رو بگیره و گفت:
00:44:17.543 --> 00:44:19.128
پسر، عجب زنیه این...
00:44:19.170 --> 00:44:22.924
مشت راستش اندازهی یه راننده
کامیون زور داره، چشممو ببین!
00:44:22.965 --> 00:44:24.425
و اونم میگفت: این مرد...
00:44:24.467 --> 00:44:26.302
نگاه پای چشمم چجوری کبود شده.
و کبودم شده بود.
00:44:26.353 --> 00:44:28.730
و گوشت یا هرچی که دمِ دستم بود رو
00:44:28.763 --> 00:44:30.056
گذاشتم روی چشمش.
00:44:30.097 --> 00:44:34.143
و بعد ما خندیدیم،
و اونا خندیدن،
00:44:34.185 --> 00:44:35.603
و خیلی بهمون خوش گذشت.
00:44:37.930 --> 00:44:40.245
به نظرم وقتی هر روز زندگیتون
00:44:40.270 --> 00:44:43.166
داره پیش کسی میگذره که در
حال لذت بردن از حیات کاریایه
00:44:43.191 --> 00:44:45.212
که کل زندگیتون برای
بدست آوردنش جنگیدین
00:44:45.238 --> 00:44:46.912
و شما هم میتونین حیات
کاری خودتون رو ببینین
00:44:46.937 --> 00:44:48.800
که همینطور کمکم داره محو میشه
00:44:48.825 --> 00:44:51.535
حسش باید خیلی ویرانکننده باشه.
00:44:55.330 --> 00:44:57.582
دیده بود که ستاره بودن چه حالی داره.
00:44:57.624 --> 00:44:59.543
اونقدری طعم ستاره بودن رو چشیده بود
00:44:59.584 --> 00:45:00.752
که بدونه چقدر میخوادش.
00:45:00.794 --> 00:45:02.879
و هر روز...
00:45:02.921 --> 00:45:04.839
امکانش داشت براش کم و کمتر میشد.
00:45:04.864 --> 00:45:07.867
و این حتما بر نارضایتیش
00:45:07.892 --> 00:45:09.810
از این ازدواج تاثیر داشته.
00:45:11.263 --> 00:45:16.059
یهبار میتونستم ازش بیام بیرون،
ولی یه وقفهی ناجور پیش اومد.
00:45:16.101 --> 00:45:17.894
عاشق شدم.
00:45:25.063 --> 00:45:30.396
بعد از دورهی گنگسترها، هیتلر داشت اون
سناریوها خیلی بیرحمانهتر اجرا میکرد،
00:45:30.421 --> 00:45:36.037
خیلی بیرحمانهتر از اونچه که دار و دستهی
کاپون یا برادران وارنر میتونستن تصور کنند.
00:45:36.079 --> 00:45:40.584
و در اون مقطع، وقتی
واقعیت اونقدر هولناکه،
00:45:40.625 --> 00:45:43.400
دیگه نمیتونین یه قهرمان
موفرفری داشته باشین
00:45:43.425 --> 00:45:46.381
که صداشم لطیف باشه،
مثلا یکی مثل لزلی هاوارد.
00:45:46.423 --> 00:45:48.967
تاریخ مصرفشون ناگهانی تموم شده بود.
00:45:53.054 --> 00:45:56.975
“شاهین مالت“ اولین فیلم از فیلمهایی
با محوریت کارآگاه خصوصی بود.
00:45:57.017 --> 00:46:00.145
میخوام با آقای کایرو حرف بزنم،
جو کایرو.
00:46:00.186 --> 00:46:03.565
و این فیلم خیلی چیزها
واسم داشت که دوست داشتم،
00:46:03.607 --> 00:46:05.734
اولیشون هیوستون بود.
00:46:05.775 --> 00:46:09.613
اول قرار بود جرج رفت نقشش رو بازی کنه.
00:46:09.654 --> 00:46:11.072
ولی کشید کنار
00:46:11.114 --> 00:46:14.117
چون نمیخواست اعتبار حرفهایش رو بسپاره
00:46:14.159 --> 00:46:18.288
به یک کارگردان جوان که قبلا فیلمی نساخته.
00:46:18.313 --> 00:46:22.292
و بوگارت جایگزین شد
00:46:22.317 --> 00:46:26.755
و این ته دلم برام مایهی مسرت بود.
00:46:29.591 --> 00:46:33.470
به نظرم فیلم آغازکنندهی یک
دوران کاری تازه برای بوگی بود.
00:46:33.511 --> 00:46:36.848
- اینجا چی میخوای؟
- من سم اسپیدم، تام پلهاوس زنگ زد بهم.
00:46:36.890 --> 00:46:39.100
اولش نشناختمت.
اون پشته.
00:46:39.142 --> 00:46:41.770
من اولین سم اسپید بودم.
00:46:41.811 --> 00:46:46.107
خیلی چیزهای زیادی ندارم که بهشون ببالم،
ولی این یکیشونه.
00:46:46.149 --> 00:46:49.319
ترنچ کت تبدیل شده به یکی از نمادها.
00:46:49.724 --> 00:46:52.113
از مردی که درجا بهت
میگه حواسش به خودش هست
00:46:52.224 --> 00:46:53.948
خوشم میاد.
00:46:53.990 --> 00:46:55.463
مگه همهمون اینجوری نیستیم؟
00:46:55.488 --> 00:46:58.697
به مردی که بگه حواسش
به خودش نیست اعتماد ندارم.
00:47:11.091 --> 00:47:16.554
موثرترین پروپاگاندای جنگی
آمریکایی در طول جنگ جهانی دوم،
00:47:16.596 --> 00:47:20.350
ژانرهای مرسوم هالیوود
قدیم رو به کار میگیره
00:47:20.392 --> 00:47:25.146
و اونا رو تطبیق میده با تلاش جنگی.
00:47:30.360 --> 00:47:32.237
ریک، امشب اینجا یه کم سر و صدا راه میافته.
00:47:32.278 --> 00:47:34.114
قراره یه نفرو تو کافهت دستگیر کنیم.
00:47:34.155 --> 00:47:35.907
- دوباره؟
- نه، این دستگیری معمولی نیست.
00:47:35.949 --> 00:47:37.992
طرف قاتله.
00:47:38.034 --> 00:47:40.453
اگه داری فکر میکنی بهش خبر بدی،
خودتو به زحمت ننداز.
00:47:40.495 --> 00:47:42.038
غیرممکنه بتونه فرار کنه.
00:47:42.080 --> 00:47:45.291
- من جونمو واسه هیچکس بهخطر نمیاندازم.
- یک سیاست خارجی عاقلانه.
00:47:45.333 --> 00:47:47.836
داره تلاش میکنه تا اون دسته
از آمریکاییهایی که مثل ریک
00:47:47.877 --> 00:47:51.221
ممکنه اون آمریکایی سنتی
تکرو باشن رو ترغیب کنه
00:47:51.246 --> 00:47:53.716
به اینکه باید خودتون رو واقعا متعهد کنین.
00:47:53.757 --> 00:47:56.013
چی باعث شد فکر کنی که من ممکنه
00:47:56.038 --> 00:47:58.011
به لازلو کمک کنم که فرار کنه؟
00:47:58.053 --> 00:47:59.763
به این خاطر ریکی عزیز من
که حدس میزنم
00:47:59.805 --> 00:48:01.724
که زیر اون پوستهی بدبین،
00:48:01.765 --> 00:48:03.183
تو در قلب به شدت احساساتی باشی.
00:48:03.225 --> 00:48:07.020
میخواستیم یک قهرمان رمانتیک داشته باشیم
00:48:07.062 --> 00:48:10.149
که داشته برای متفقین کار میکرده.
00:48:10.190 --> 00:48:12.831
یعنی اگر یاغیه، یاغی بودنش در جهت خیره،
00:48:12.856 --> 00:48:15.988
اون یک یاغی مردمیه.
00:48:16.029 --> 00:48:17.698
مارسی رو اجرا کنین.
اجراش کنین.
00:48:17.723 --> 00:48:20.517
ضد تمام تشریفات و مقامات عالیرتبهست
00:48:20.542 --> 00:48:24.421
و ضد تمام عملیاتهای بدردنخور سیستمه.
00:48:37.593 --> 00:48:40.095
سم، فکر کردم بهت گفتم دیگه
هیچوقت این آهنگو نزنی...
00:48:42.431 --> 00:48:45.976
زن یک ستارهی سینما بودن کار سختیه.
00:48:46.018 --> 00:48:47.686
هیچوقت نمیدونی کی قراره
00:48:47.728 --> 00:48:50.063
به یک زن زیباتر ببازیش.
00:48:50.105 --> 00:48:52.900
فقط باید کاملا عاری
از هرگونه حسادت باشی،
00:48:52.941 --> 00:48:54.485
در غیر این صورت
کاریش نمیتونی بکنی.
00:48:54.526 --> 00:48:57.237
یک امر کاملا انسانیه.
00:48:58.947 --> 00:49:01.575
وقتی از سر کار “کازابلانکا“ برمیگردم خونه
00:49:01.617 --> 00:49:03.702
مهیو منتظرمه.
00:49:03.744 --> 00:49:07.414
گاهی وقتها فکر میکنم برام کمین کرده.
00:49:07.439 --> 00:49:11.344
اون دوران هرازگاهی با هم پیک میزدیم.
00:49:11.369 --> 00:49:14.577
و بعد یک شب، بردمش خونهای
که توش پیش مهیو زندگی میکرد.
00:49:14.602 --> 00:49:18.011
مهیو به سمتمون شلیک کرد،
سه بار شلیک کرد.
00:49:18.036 --> 00:49:22.077
یه بار رسوندمش خونه چون مستتر از اونی
بود که بتونه رانندگی کنه، دیر رسید خونه.
00:49:22.102 --> 00:49:25.454
مهیو اومد رو بالکن و یه
کلت کالیبر 45 دستش بود.
00:49:25.479 --> 00:49:29.077
من دراز کشیدم رو زمین و اون
بلند شد و گفت: تیرت خطا رفت.
00:49:29.102 --> 00:49:30.937
گفتم تو مغز تو کلهت نیست بوگی
00:49:30.962 --> 00:49:33.119
و خدافظی کردم و رفتم.
00:49:33.144 --> 00:49:36.519
ولی سه مرتبه و در سه زمان
مختلف مهیو به سمتش شلیک کرد.
00:49:38.612 --> 00:49:41.782
بوگارت بعنوان یک بازیگر
خیلی برام تحسینبرانگیز بود.
00:49:41.824 --> 00:49:43.242
خیلی برام مسحورکننده بود،
00:49:43.283 --> 00:49:46.078
یک چیز مرموزی در موردش وجود داشت.
00:49:46.119 --> 00:49:51.500
و خطرناک بود.
در اطرافش خطر حس میکردی.
00:49:51.542 --> 00:49:54.127
همیشه حس کردم یهجور فاصله وجود داره.
00:49:54.169 --> 00:49:57.381
انگار همیشه پشت یک دیوار بود.
00:49:59.299 --> 00:50:02.636
“کازابلانکا“ موقعیت ستاره
بودن بوگارت رو تثبیت میکنه.
00:50:02.678 --> 00:50:04.179
تاییدیهای رو میگیره
00:50:04.221 --> 00:50:07.140
که هرستارهی تراز اولی لازمه داشته باشه.
00:50:07.182 --> 00:50:09.560
که میشه نقش اصلی رمانتیک.
00:50:09.601 --> 00:50:11.705
آدمها شک داشتن که بتونه
00:50:11.730 --> 00:50:15.274
در قالب نقش اصلی رمانتیک
رویایی پوستاندازی کنه،
00:50:15.315 --> 00:50:18.694
ازش پرسیدن به نظر
خودت دلربا هستی یا نه،
00:50:18.735 --> 00:50:20.320
و بوگارت جواب داد:
00:50:20.362 --> 00:50:23.699
اگه اینگرید برگمن یهجوری
نگاهتون کنه که انگار دلربایی،
00:50:23.740 --> 00:50:25.409
پس دلربایی.
00:50:26.743 --> 00:50:29.204
داره نگاهت میکنه بچه.
00:51:17.752 --> 00:51:22.173
مهیو و هامفری یه سر به
میز ما زدن تا سلامی بکنن،
00:51:22.214 --> 00:51:24.717
و بهمون بگن دارن میرن آفریقا.
00:51:24.759 --> 00:51:26.260
که سربازها رو سرگرم کنند.
00:51:26.302 --> 00:51:29.221
نه با هم حرف میزدن و نه بهم نگاه میکردن،
00:51:29.263 --> 00:51:31.724
تا اینکه مشروبها رو آوردن سر میز.
00:51:31.766 --> 00:51:35.353
واضح بود که تیم بوگارتهای نزاعکننده
00:51:35.394 --> 00:51:37.647
قراره بهزودی تموم کنند.
00:51:37.688 --> 00:51:40.650
- پسرهامون در چه حالند؟
- پسرهامون دارن کار محشری میکنند.
00:51:40.691 --> 00:51:44.320
در سفرمون به خارج از کشور،
من و همسرم هزاران پسر آمریکایی دیدیم،
00:51:44.362 --> 00:51:47.877
تو آفریقا و ایتالیا، و میتونین
بهشدت بهشون افتخار کنین،
00:51:47.902 --> 00:51:50.181
ما هرکاری از دستمون
برمیاومد کردیم تا سرگرم بشن.
00:51:50.206 --> 00:51:52.286
سازمانی هست که در تمام جبهههای جنگ
00:51:52.328 --> 00:51:54.080
ازشون مراقبت میکنه.
00:51:54.121 --> 00:51:57.083
اسمش هست صلیب سرخ آمریکا.
00:52:05.132 --> 00:52:08.719
کارِ هامفری بوگارت حسابی سکه شده بود.
00:52:08.761 --> 00:52:12.598
وقت این بود که لورن باکال وارد ماجرا بشه.
00:52:12.640 --> 00:52:16.894
کسی که به جفت سینمایی
کاملا مناسبش هم بدل شد.
00:52:16.936 --> 00:52:21.983
بهاندازهی حوا اغواکننده،
و مثل ابلیس مارگونه خونسرد.
00:52:22.024 --> 00:52:23.651
کسی کبریت داره؟
00:52:38.958 --> 00:52:40.418
ممنون.
00:52:46.191 --> 00:52:48.926
الکس اولرد، جیک روزنستین رو فرستاد
00:52:48.951 --> 00:52:51.525
که بوگی رو از دستشویی بکشه بیرون
00:52:51.550 --> 00:52:53.291
چون مهیو با اسلحه بیرون ایستاده بود.
00:52:53.316 --> 00:52:56.316
فکر کنم مهیو خسته شده بود و رفته بود
00:52:56.341 --> 00:52:59.125
ولی اونا باید بوگی رو از دستشویی
میاوردن بیرون و میبردنش سرصحنه.
00:52:59.150 --> 00:53:01.791
مهیو زنگ زد بهم و کمک میخواست.
00:53:01.816 --> 00:53:04.547
گفت بهتره سریع خودتو برسونی اینجا
00:53:04.572 --> 00:53:07.458
بوگی با یه چاقو تو پشتش دراز شده رو زمین.
00:53:08.154 --> 00:53:10.823
“سم، میخوام سریع بیای اینجا پیش من.“
00:53:10.865 --> 00:53:14.535
“من چاقو خوردم“ گفتم چی؟
گفت: چاقو خوردم.
00:53:14.577 --> 00:53:17.621
و رفتم تو و اون برگشت،
00:53:17.663 --> 00:53:19.040
و یک...
00:53:19.081 --> 00:53:24.462
و یک کت پشمی انگلیسی
کت و کلفت تنش بود.
00:53:24.503 --> 00:53:27.089
و وقتی چرخید دیدم که خون ریخته روش.
00:53:27.131 --> 00:53:29.425
خون ازش زده بود بیرون.
00:53:29.467 --> 00:53:32.178
و بحثشون سر این بوده که...
00:53:32.219 --> 00:53:35.556
در مورد سیاست اختلاف نظر داشتن.
00:53:37.952 --> 00:53:41.152
یه روز ساعت سه صبح تماس گرفت
00:53:41.177 --> 00:53:43.235
گفت سریع خودتو برسون اینجا،
گفتم چرا؟
00:53:43.260 --> 00:53:45.986
همین الان خونه رو آتیش زدم،
00:53:46.011 --> 00:53:48.719
گفتم زنگ بزن آتشنشانی،
چرا به من زنگ زدی؟
00:53:49.935 --> 00:53:51.952
بتی هیچ ترسی از مهیو نداشت.
00:53:51.977 --> 00:53:53.819
کلا از هیچی نمیترسید.
00:53:53.844 --> 00:53:58.019
و بتی خیلی جوون بود.
00:53:58.044 --> 00:54:00.972
و اصلا نسبت به وضعیت آگاه نبود.
00:54:00.997 --> 00:54:02.739
چون همه از مهیو میترسیدن،
00:54:02.764 --> 00:54:06.744
و از اون کلت 45ش که
هرازگاهی بیرون میآورد.
00:54:06.769 --> 00:54:10.115
عجله کردن تو این وضعیت احمقانه بود.
00:54:12.759 --> 00:54:14.719
در من چیزی رو بیدار کرد،
00:54:14.761 --> 00:54:16.429
که پیش از اون هرگز بیدار نشده بود.
00:54:16.471 --> 00:54:19.140
و چیزی بود که واقعا بهش نیاز داشتم.
00:54:19.182 --> 00:54:21.142
و واقعا نیاز داشتم که یکی بهم اهمیت بده.
00:54:21.184 --> 00:54:23.770
و فکر کنم نیاز داشتم
که یک مرد بهم اهمیت بده.
00:54:23.812 --> 00:54:25.772
و اون...
00:54:25.814 --> 00:54:28.566
و حامیترین مردی بود که تا حالا دیده بودم.
00:54:28.608 --> 00:54:32.174
و اینجوری شد که به خودم اومدم
00:54:32.199 --> 00:54:35.189
و دیدم که باید همیشه کنارش باشم.
00:54:37.490 --> 00:54:40.590
مهیو از اون آدمهای خیلی خوشقلب بود.
00:54:41.741 --> 00:54:46.108
ولی دکترها تشخیص دادن
که اسکیزوفرنی پارانوئیده.
00:54:47.321 --> 00:54:48.767
یادمه بوگارت میگفت:
00:54:48.792 --> 00:54:52.023
نمیخوام جدا بشم،
نمیخوام تو 45 سالگی دوباره از صفر شروع کنم.
00:54:52.048 --> 00:54:56.278
و به نظرم کار از کار گذشته بود
00:54:56.303 --> 00:54:59.189
و دیگه نمیتونستم کاری برای مهیو بکنم.
00:54:59.214 --> 00:55:02.166
درواقع دیگه خیلی شانسی نداشت.
00:55:05.061 --> 00:55:06.604
بفرمائین به خلوتگاه من.
00:55:06.646 --> 00:55:08.439
در ده اکتبر 1944
00:55:08.481 --> 00:55:10.775
شروع به فیلمبرداری “خواب بزرگ“ کردیم.
00:55:10.817 --> 00:55:12.527
بهم گفت چند هفتهی اخیر
00:55:12.569 --> 00:55:15.280
سختترین روزهای زندگیش بوده.
00:55:15.321 --> 00:55:17.407
مهیو گفته بود که دیگه مشروب نمیخوره
00:55:17.448 --> 00:55:19.951
و اون باید بهش یه فرصت بده.
00:55:19.993 --> 00:55:21.995
بعد از حدودا دو هفته فیلمبرداری،
00:55:22.036 --> 00:55:23.496
تلفن آخر شب زنگ خورد.
00:55:23.538 --> 00:55:25.165
با مهیو دعواش شده بود.
00:55:25.206 --> 00:55:27.814
وقتی از استودیو برگشته بوده
مهیو شروع کرده به مشروب خوردن
00:55:27.839 --> 00:55:30.962
و اوضاع از بد بدتر شد.
00:55:31.004 --> 00:55:33.645
حدود سه هفته از فیلمبرداری
گذشته بود که بوگی خونهشو ترک کرد،
00:55:33.670 --> 00:55:36.301
و توی هتل بورلیهیلز اتاق گرفت.
00:55:38.011 --> 00:55:41.306
دیگه نمیتونستم دعواهامونو تحمل کنم.
00:55:41.347 --> 00:55:43.641
یه زندگی جدید میخواستم.
00:55:47.228 --> 00:55:48.855
مشکلت چیه؟
00:55:50.106 --> 00:55:52.525
چیزی نیست که تو نتونی درستش کنی.
00:55:52.567 --> 00:55:56.112
تموم کردن ازدواجی که شش
سال طول کشیده کار سختیه،
00:55:56.154 --> 00:55:59.490
ولی دیگه خیلی دعوا کرده بودیم.
00:55:59.532 --> 00:56:01.409
باور دارم اینکار کار درستی بود،
00:56:01.451 --> 00:56:04.954
اونم معقولتر از این
بود که بخواد جلومو بگیره.
00:56:06.956 --> 00:56:09.667
هاوارد هاکس سعی کرد
که مانع از این ارتباط بشه...
00:56:09.709 --> 00:56:13.671
وای آره.
دائم بهم میگفت:
00:56:13.713 --> 00:56:16.549
“عمرا باهات ازدواج نمیکنه، انقدر...“
00:56:16.591 --> 00:56:19.677
و منم گریه میکردم.
بیشتر مواقع داشتم اشک میریختم.
00:56:19.719 --> 00:56:22.180
و به بوگی میگفت: گوش کن،
لازم نیست ازدواج کنی،
00:56:22.222 --> 00:56:23.973
چرا نمیری یه اتاق توی هتل بگیری؟
00:56:24.015 --> 00:56:27.415
و بوگی اصلا این مدلی نبود.
00:56:27.440 --> 00:56:31.940
و هاوارد هرکاری از دستش
بر میاومد کرد تا جلوشو بگیره،
00:56:31.981 --> 00:56:33.775
ولی نمیشد جلوشو گرفت.
00:56:57.215 --> 00:57:00.926
هرگز فکر نمیکردم بتونم دوباره عاشق بشم،
00:57:00.968 --> 00:57:03.262
بخاطر کلی از اتفاقهایی
که تو زندگیم افتاده بود
00:57:03.303 --> 00:57:06.390
از عشق ورزیدن میترسیدم.
00:57:14.898 --> 00:57:19.278
هیچوقت خوشبخت نبودم،
تا اینکه اونو دیدم.
00:57:34.751 --> 00:57:37.421
اسم اصلی مادرم بتی جون پرسکی بود.
00:57:37.462 --> 00:57:43.844
نام خانوادگیمون از
طرف مادربزرگم باکال بود.
00:57:43.885 --> 00:57:47.139
هاوارد هاکس از اسم بتی خوشش نمیاومد،
00:57:47.180 --> 00:57:48.682
واسه همین اسم لورن رو بهش داد.
00:57:48.724 --> 00:57:54.313
همهی آشناها بتی صداش میکردن.
00:57:54.354 --> 00:57:57.774
در اون مقطع، زمانی بود که با خودتون بگین
00:57:57.816 --> 00:58:01.153
من دیگه نمیتونم این هالیوود
دیوانهکنندهی حال بهم زن رو تحمل کنم؟
00:58:01.194 --> 00:58:06.325
وای، جادویی بود، اولی که رفتم
اونجا واسهم مثل سرزمین پریا بود.
00:58:06.366 --> 00:58:07.826
با اون همه درختهای سرسبز،
00:58:07.868 --> 00:58:09.953
اون همه نخل و چمن،
00:58:09.995 --> 00:58:12.706
و پرتقالها و گریپفروتهاش،
00:58:12.748 --> 00:58:14.958
لیموهاش.
کلی لیمو.
00:58:16.401 --> 00:58:18.993
یکی دو تا فیلم این مدلی هم داره.
(کنایه از بد بودن و بنجل بودن)
00:58:19.018 --> 00:58:22.799
بهنظرم اگه بعنوان راهنما
بوگی کنارم نبود، واقعا...
00:58:22.841 --> 00:58:25.510
از اینکه فکر کنم چی میتونست
پیش بیاد وحشت میکنم.
00:58:25.552 --> 00:58:28.430
وقتی در مورد بازیگرهایی حرف
میزد که به شهرتشون باور داشتن،
00:58:28.472 --> 00:58:32.142
میگفت یادشون میره که استودیو
این شهرت رو براشون ساخته.
00:58:32.167 --> 00:58:35.670
کمکم باورشون میشد که
شهرت بخاطر خودشون بوده.
00:58:35.729 --> 00:58:38.023
و باور کردن چنین چیزی خیلی سادهست،
00:58:38.048 --> 00:58:43.094
بخصوص وقتی نوزده ساله باشی
دیگه خیلی سادهترم میشه.
00:58:43.153 --> 00:58:45.822
جک وارنر تصمیم گرفت
که منو بذاره توی فیلمی
00:58:45.864 --> 00:58:49.785
به اسم “مامور سری“،
کنار چارلز بویر.
00:58:51.161 --> 00:58:53.872
خیلی کشته مردهی فیلمنامه یا نقشم نبودم،
00:58:53.914 --> 00:58:56.166
به نظر بوگی هم خیلی چیز خاصی نبود.
00:58:56.208 --> 00:58:59.169
ولی اینکه نقش یک دختر
انگلیسی اشرافی رو بهم بدن
00:58:59.211 --> 00:59:01.546
دیگه از چاخان هم چاخانتر بود.
00:59:04.383 --> 00:59:07.010
بتی از چیزی که عملا قرار
بود به فراموشی سپرده بشه،
00:59:07.052 --> 00:59:09.763
رفت در مرکز توجه جهانی قرار گرفت.
00:59:09.805 --> 00:59:12.808
بعد، قبل از اینکه فرصت
داشته باشه تا نفسی تازه کنه،
00:59:12.849 --> 00:59:17.562
جوری مورد انتقاد قرار گرفت که اگه
یک ستارهی کارکشته هم بود، از پا میافتاد.
00:59:19.231 --> 00:59:22.192
مطبوعات تمام تلاششونو
کردن که کارشو یکسره کنن،
00:59:22.234 --> 00:59:24.403
همونطور که خودشون
بهش پر و بال داده بودن.
00:59:26.279 --> 00:59:27.697
حقیقت سادهی امر اینه که
00:59:27.739 --> 00:59:29.950
بتی برای یک فیلم به قدری تشویق شد،
00:59:30.007 --> 00:59:32.301
که از حد توانش خارج بود
00:59:32.327 --> 00:59:37.249
و بخاطر یک فیلم دیگه بهشدت مورد انتقاد
قرار گرفت، و این اصلا تقصیر خودش نبود.
00:59:37.290 --> 00:59:40.794
بتی باید دو درس بزرگ رو
عملا یک شبه یاد میگرفت.
00:59:40.836 --> 00:59:45.966
این درس که چطور باید در برابر موفقیت
آنی و غیرمنتظره از پس خودت بربیای،
00:59:46.007 --> 00:59:52.055
و درس دیگه اینکه چطور باید با
شکست آنی و غیرمنتظره مواجه بشی.
00:59:52.097 --> 00:59:55.976
از بالای اون نردبون
افتادم و جانانه سقوط کردم،
00:59:56.017 --> 00:59:59.771
و این آخرین باری بود که جک
وارنر بجای من تصمیم گرفت.
01:00:01.939 --> 01:00:03.691
کار سینمایی مادر من
01:00:03.732 --> 01:00:08.237
یه جورایی براساس کار سینمایی پدرم بود.
01:00:08.279 --> 01:00:09.780
سعی کرد خودشو جدا کنه،
01:00:09.822 --> 01:00:12.116
ولی آخرش همهچی
برمیگشت به بوگی و باکال.
01:00:12.158 --> 01:00:17.055
چون یکی از مشهورترین
زوجهای اون قرن بودند.
01:00:26.547 --> 01:00:29.800
در طول دههی 1940،
نگرانی جدیای وجود داشت
01:00:29.842 --> 01:00:32.553
نسبت به اینکه نه تنها جماهیر شوروی
01:00:32.595 --> 01:00:33.762
تهدیدی برای دموکراسی ماست،
01:00:33.804 --> 01:00:35.764
بلکه اینکه جماهیر شوروی
01:00:35.806 --> 01:00:37.850
یک به اصطلاح ستون پنجمی داره
01:00:37.892 --> 01:00:40.060
متشکل از عوامل برانداز
ساکن در خاک خود آمریکا،
01:00:40.102 --> 01:00:44.982
که اونا هم در تلاشند تا
دموکراسی آمریکایی رو تضعیف کنن.
01:00:45.024 --> 01:00:46.775
کمونیسم در واقعیت
01:00:46.817 --> 01:00:49.111
یک حزب سیاسی نیست.
01:00:49.153 --> 01:00:50.571
یک سبک زندگیست.
01:00:50.613 --> 01:00:53.491
یک سبک بدخیم و شرورانهی زندگی.
01:00:53.532 --> 01:00:56.785
نشاندهندهی وضعیتی مشابه بیماریست،
01:00:56.827 --> 01:00:58.287
که مثل یک بیماری
همهگیر گسترش پیدا میکند،
01:00:58.329 --> 01:00:59.538
و مثل یک بیماری همهگیر،
01:00:59.580 --> 01:01:01.123
قرنطینه واجب میشود،
01:01:01.165 --> 01:01:03.834
تا مانع از آلوده شدن این ملت بشود.
01:01:04.668 --> 01:01:06.045
ده نفرِ هالیوود
01:01:06.086 --> 01:01:07.922
گروهی از فیلمنامهنویسان بودن،
01:01:07.963 --> 01:01:09.924
بعلاوهی یک تهیهکننده و یک کارگردان،
01:01:09.965 --> 01:01:12.009
که از خط مشی
01:01:12.051 --> 01:01:14.303
کمیته فعالیتهای ضدآمریکایی
مجلس حمایت نکردند،
01:01:14.345 --> 01:01:18.474
که قرار بود براندازی کمونیستی
در هالیوود رو مورد بررسی قرار بدن.
01:01:18.516 --> 01:01:20.559
و اگر با این خط مشی مخالفت میکردین،
01:01:20.601 --> 01:01:22.436
بهتون میگفتن شاهد معارض
01:01:22.478 --> 01:01:23.854
و احضاریه میاومد براتون
01:01:23.896 --> 01:01:26.941
که برین و در برابر کنگره شهادت بدین.
01:01:26.982 --> 01:01:28.984
مسالهای که پیش روی این کمیته قرار گرفته
01:01:29.026 --> 01:01:33.113
مشخص کردن میزان نفوذ کمونیستها
01:01:33.155 --> 01:01:35.199
در صنعت فیلمسازی هالیوود است.
01:01:35.241 --> 01:01:40.151
موریانههای ایدئولوژیک به تعداد کثیری
از صنایع آمریکایی، سازمانها و جوامع
01:01:40.176 --> 01:01:41.889
نفوذ کردهاند،
01:01:41.914 --> 01:01:46.669
بیاین از هرجایی که هستند بیرون
بیاریمشون و از شرشون خلاص بشیم.
01:01:51.465 --> 01:01:54.260
هواپیمای ما که پر بود از
نقشآفرینان هالیوودی به شرق رسید،
01:01:54.301 --> 01:01:56.387
برای مبارزه با چیزی که برای ما
01:01:56.428 --> 01:01:58.847
سانسور فیلمها محسوب میشد.
01:01:58.889 --> 01:02:01.350
هدف ما اعمال نفوذ
01:02:01.392 --> 01:02:02.935
برای دفاع از یک اصل بود،
01:02:02.977 --> 01:02:06.063
این اصل که هیچ آدمی
نباید مجبور به این بشه
01:02:06.105 --> 01:02:08.899
که بگه متعلق به کدوم حزب سیاسیه.
01:02:08.941 --> 01:02:10.724
هیچکدوم از ما، حتی
برای یک لحظه هم
01:02:10.749 --> 01:02:13.028
به این فکر نکردیم که داریم
از کمونیسم دفاع میکنیم،
01:02:13.070 --> 01:02:15.531
یا اصلا به اینکه اینا هیچ ربطی بهم دارن.
01:02:15.573 --> 01:02:17.241
تا جایی که به ما مربوط میشد،
01:02:17.283 --> 01:02:19.994
داشتیم از حقوق انسان برای
دفاع از خودش دفاع میکردیم.
01:02:20.035 --> 01:02:26.000
کاری که آقای جی.پارنل توماس،
به کسی اجازه نمیداد انجام بده.
01:02:26.041 --> 01:02:28.502
آیا شما هرگز عضو حزب کمونیسم بودهاید؟
01:02:28.544 --> 01:02:30.891
من این حق رو دارم که با هرگونه شواهدی
01:02:30.916 --> 01:02:33.716
که صحت این سوال رو تایید میکنه مواجه بشم.
01:02:33.757 --> 01:02:35.676
دوست دارم ببینم چی دارین.
01:02:35.718 --> 01:02:39.138
این هم باعث تاسفه و هم یک تراژدیه که
من باید اصول پایهی آمریکایی بودن رو
01:02:39.179 --> 01:02:40.848
به این کمیته یاد بدم.
01:02:40.889 --> 01:02:43.017
سوال ما این نبود!
01:02:43.058 --> 01:02:46.228
این تعرض به حق مشارکتیه که طبق
لایحهی منشور حقوق بشر تعریف شده.
01:02:46.270 --> 01:02:48.564
لطفا سوال رو جواب بدید!
01:02:48.606 --> 01:02:50.399
حقوق شهروندان آمریکایی
01:02:50.441 --> 01:02:52.151
اینجا هم حائز اهمیتند
01:02:52.192 --> 01:02:55.738
و من قصد دارم در دفاع
از اون حقوق ایستادگی کنم.
01:02:57.990 --> 01:03:00.075
من هامفری بوگارت هستم.
01:03:00.117 --> 01:03:04.454
ما در جلسهی کمیته شرکت داشتیم و شنیدیم
که اتفاق افتاد، دیدیم که اتفاق افتاد.
01:03:04.495 --> 01:03:07.415
ما شاهد بودیم که شهروندان
آمریکایی توسط نمایندگان منتخب مردم
01:03:07.457 --> 01:03:10.126
از حق حرف زدن محروم شدند.
01:03:10.168 --> 01:03:14.047
دیدیم که پلیس شهروندان رو از جایگاه برد،
جوری که انگار مجرمند،
01:03:14.088 --> 01:03:17.216
اون هم بعد از اینکه حق دفاع
از خودشون ازشون سلب شد.
01:03:17.258 --> 01:03:19.093
شاهد این بودیم که مدیر
کمیته با ضربات چکشش،
01:03:19.135 --> 01:03:22.430
کلمات آمریکاییهای آزاد رو قطع میکرد.
01:03:22.472 --> 01:03:27.185
آقای توماس، صدای اون چکش
در تمام آمریکا طنینانداز شد.
01:03:27.226 --> 01:03:30.122
چون هربار که چکشتون صدا میداد،
01:03:30.147 --> 01:03:33.331
به متمم اول قانون
اساسی ایالات متحده آمریکا
01:03:33.356 --> 01:03:35.443
ضربه وارد میکرد.
01:03:35.485 --> 01:03:37.862
بهنظرم این صنعت انقدر سانسور شده
01:03:37.904 --> 01:03:39.947
و انقدر مورد حملهی
جناحها قرار گرفته،
01:03:39.989 --> 01:03:42.116
که شده شبیه به خرگوشی
که از ترس خودشو جمع کرده.
01:03:42.158 --> 01:03:44.077
میترسه که سرشو بیاره بیرون.
01:03:44.118 --> 01:03:47.622
تو این گیر و دار،
کمونیستها از ما استفاده کردن
01:03:47.664 --> 01:03:52.418
و کار منم رسید به اینجا که عکسم
رفت صفحهی اول روزنامهی دیلی ورکر.
01:03:52.460 --> 01:03:55.296
چون بوگارت معروفترین این جمع بود،
01:03:55.338 --> 01:03:57.465
شد اون کسی که سیل
انتقادات به سمتش روانه شد.
01:03:57.507 --> 01:04:01.052
فشار فوقالعاده زیادی بهش وارد شد.
01:04:01.094 --> 01:04:03.137
بوگارت یک کنفرانس مطبوعاتی برگزار میکنه،
01:04:03.179 --> 01:04:04.722
که بطور کلی توش میگه
01:04:04.764 --> 01:04:06.349
من سادهلوح بودم و احمق،
01:04:06.391 --> 01:04:08.643
و بابت کاری که کردم عذرخواهی میکنم.
01:04:08.685 --> 01:04:10.478
و واقعا یهجورایی
01:04:10.520 --> 01:04:13.856
این از اون لحظات
تحقیرکننده در زندگی بوگارته.
01:04:15.692 --> 01:04:19.987
خیلی تعجب کردم از اینکه
بوگی حرف خودشو پس گرفت.
01:04:20.029 --> 01:04:21.572
در پرتوی حوادث بعدیه که
01:04:21.614 --> 01:04:25.785
من اینکار بوگی رو اشتباه تلقی میکنم.
01:04:25.827 --> 01:04:27.787
باید پای حرفش میموند.
01:04:27.829 --> 01:04:29.856
ولی کاملا درک میکنم
که چرا پای حرفش نموند.
01:04:29.881 --> 01:04:34.210
مردی که اومد به سنا،
یعنی توماس مککارتی،
01:04:34.252 --> 01:04:39.507
دههی حضور خودش رو
به یک کابوس تبدیل کرد،
01:04:39.549 --> 01:04:44.679
برای همین نمیتونیم خیلی سختگیرانه
یقهی بوگی رو بگیریم که جواب پس بده.
01:04:44.721 --> 01:04:48.891
هیچکسی، به معنای واقعی کلمه هیچکسی
01:04:48.933 --> 01:04:52.520
جرات اینو نداشت که ابراز عقیده بکنه.
01:04:52.562 --> 01:04:55.064
اگه از من بپرسین میگم
وارنر یکی از بدترینها بود.
01:04:55.106 --> 01:04:58.818
اون و خیلی دیگه از محافظهکارهایی
که این شهر رو در کنترل خودشون دارن،
01:04:58.860 --> 01:05:00.194
تصمیم گرفتن یه کاری بکنن
01:05:00.236 --> 01:05:02.488
تا حساسیت از روی صنعت
فیلمسازی برداشته بشه.
01:05:02.530 --> 01:05:05.071
واسه همین لیست سیاه ستارهها، نویسندهها
01:05:05.096 --> 01:05:07.660
و تهیهکنندهها رو ایجاد کردن.
01:05:07.702 --> 01:05:09.871
چیزهای دیگه، شاید درست باشن،
01:05:09.912 --> 01:05:11.390
شاید این دنیا واقعا فاسده.
01:05:11.415 --> 01:05:13.167
ولی تا وقتی که یه نفر
حاضره برای یک آرمان
01:05:13.192 --> 01:05:14.709
به مبارزه ادامه بده،
اون آرمان از دست نرفته.
01:05:14.751 --> 01:05:16.753
خب من اون یه نفر نیستم.
01:05:18.254 --> 01:05:22.049
ولی هستی، شاید نخوای اون یه
نفر باشی ولی درست خودت نیست.
01:05:22.091 --> 01:05:23.926
کل زندگیت علیهت شده.
01:05:23.968 --> 01:05:26.262
تو از زندگی من چی میدونی؟
01:05:27.930 --> 01:05:29.348
خیلی چیزها.
01:05:31.267 --> 01:05:32.977
اسم اون آهنگ توی فیلم چی بود؟
01:05:33.019 --> 01:05:34.812
فکر کنم اسمش بود “ماهیگیر جسور.
01:05:34.854 --> 01:05:37.023
یک آواز ملوانی قدیمیه
که پدرم برام میخوند.
01:05:37.064 --> 01:05:38.775
وقتی حدودا هشت ساله بودم.
01:05:38.816 --> 01:05:41.235
میشه یه نت مناسب برای آقای بوگارت بزنین
01:05:41.277 --> 01:05:45.656
که بتونه این آهنگ جاودانهی
دریا رو برامون بخونه؟
01:05:48.201 --> 01:05:54.624
♪ ماهیگیر جسوری بود که
از بیلینگزگیت بادبان گشود ♪
01:05:54.665 --> 01:06:00.046
♪ تا خوکماهی جسور و ماهی
خالخالی سرخوش رو صید کنه♪
01:06:00.087 --> 01:06:05.426
♪ ولی وقتی رسید به پیملیکو
باد شروع به وزیدن کرد♪
01:06:05.484 --> 01:06:07.610
♪ و کشتی کوچکش هم به
اینور اونور پیچ و تاب میخورد♪
01:06:07.636 --> 01:06:13.266
♪ بعد رفت روی عرشه
و شروع کرد به خوندن♪
01:06:13.308 --> 01:06:16.728
♪ توئینکی دیدل دام ♪
01:06:16.770 --> 01:06:18.855
♪ توئینکی دیدل دی ♪
01:06:18.897 --> 01:06:24.152
♪ این قشنگترین آهنگی بود که خوند ♪
01:06:26.154 --> 01:06:31.785
♪ توئینکی دیدل دام
توئینکی دیدل دی ♪
01:06:31.827 --> 01:06:37.999
♪ ماهیگیر جسور ♪
01:06:43.672 --> 01:06:45.966
همینگوی گفته که دریا
01:06:46.007 --> 01:06:48.677
آخرین مکان آزاد در دنیاست،
01:06:48.718 --> 01:06:51.054
و من بهش احترام میذارم و عاشقشم.
01:06:51.096 --> 01:06:52.931
دریا، هوا،
01:06:52.973 --> 01:06:54.641
تمیزه و سالم،
01:06:54.683 --> 01:06:58.520
و دور از خالهزنکبازیهای
هالیوود و زالوهاش.
01:06:58.562 --> 01:07:02.482
از وقتی کوچیک بودم،
میخواستم قایق خودمو داشته باشم،
01:07:02.524 --> 01:07:05.527
توی سانتانا متوجه این آرزوم شدم،
01:07:05.569 --> 01:07:09.823
و نمیدونین چه میزان رضایت
و خشنودی نصیبم میکنه.
01:07:09.865 --> 01:07:11.324
هیچوقت بچهدار نشده بود
01:07:11.366 --> 01:07:14.035
و من واقعا میخواستم بچه داشته باشه.
01:07:14.077 --> 01:07:15.579
نمیدونم اونم میخواستشون یا نه،
01:07:15.620 --> 01:07:18.665
ولی قرار بود بچه داشته باشه،
من تصمیممو گرفته بودم.
01:07:20.250 --> 01:07:22.085
میترسید با رابطهمون
01:07:22.127 --> 01:07:23.670
منافات پیدا کنه،
01:07:23.712 --> 01:07:25.422
و البته که به طریقی همینجوری هم میشه،
01:07:25.463 --> 01:07:28.383
چون بچهها همهچیزو تصاحب
میکنن دیگه، مگه نمیکنن؟
01:07:34.556 --> 01:07:37.169
وقتی فهمیدم استفان رو حاملهست
01:07:37.194 --> 01:07:40.812
بهاندازهی هرپدر خانوادهای که منتظر
بدنیا اومدن بچهشه، وحشتزده شدم.
01:07:40.854 --> 01:07:45.609
بالاخره این اولین تلاشم برای پدر شدن بود،
اونم توی تقریبا 49 سالگی.
01:07:45.650 --> 01:07:49.529
فکر کنم ترسیده بودم بلد نباشم
که چجوری باید پدر خوبی باشم.
01:07:49.571 --> 01:07:51.698
نمیدونم چی شد ولی بعد از اینکه بهش گفتم،
01:07:51.740 --> 01:07:55.785
بدترین دعوایی که تا
حالا داشتیم اتفاق افتاد.
01:07:55.827 --> 01:07:58.288
صبح بعدش، بوگی یه نامهی
طولانی برام نوشته بود،
01:07:58.330 --> 01:07:59.873
بابت رفتارش عذرخواهی کرده بود
01:07:59.915 --> 01:08:01.875
و میگفت نمیدونه چی
شده که اینجوری رفتار کرده
01:08:01.917 --> 01:08:03.960
جز اینکه ترس از دست دادن منو داشته.
01:08:04.002 --> 01:08:07.172
بچه براش یه چیز مجهول بود.
01:08:07.213 --> 01:08:10.050
فقط باید به این ایده عادت کنه.
01:08:15.680 --> 01:08:21.728
نمیتونم بگم قبل از ازدواج با بتی
هیچوقت از ته دل میخواستم بچه داشته باشم.
01:08:21.770 --> 01:08:26.149
زندگیم هیچوقت اونقدر به
ثبات نرسیده بود که دلم بچه بخواد.
01:08:26.191 --> 01:08:28.693
ولی بتی خیلی دلش بچه میخواست،
01:08:28.735 --> 01:08:31.947
و همونطوری که در موردش حرف میزد،
دیگه منم دلم میخواست.
01:08:34.048 --> 01:08:35.800
اونقدر واقعبین هستم که بدونم
01:08:35.825 --> 01:08:40.246
که احتمالا من این کره رو
زودتر از اون ترک میکنم،
01:08:40.288 --> 01:08:41.748
بنابراین یه بچه میخواستم،
01:08:41.790 --> 01:08:45.377
که پیشش بمونه، که اونو یاد من بندازه.
01:08:48.254 --> 01:08:51.967
جلسه به تعویق افتاد،
بیا یه داکری یخی بخور.
01:08:54.928 --> 01:08:59.599
فکر نکنم بتونم صرفا بعنوان
یک شوهر و پدر زندگی کنم،
01:08:59.641 --> 01:09:00.976
باید کار کنم.
01:09:01.017 --> 01:09:03.728
وقتی تو شهرم و کار نمیکنم،
01:09:03.770 --> 01:09:05.480
اون روز خیلی روز ملالآوری میشه.
01:09:05.522 --> 01:09:07.607
ناهار، یکی دو ساعتی میرم رستوران رومانوفز.
01:09:07.649 --> 01:09:11.610
اونجا دوستامو میبینم،
یهجورایی مثل یه کلاب یا باشگاه میمونه.
01:09:11.652 --> 01:09:15.698
هرروز صبح پیش از ظهر میاومد.
01:09:15.739 --> 01:09:17.950
از اولین کسایی بود که سر و کلهش پیدا میشد؟
01:09:17.992 --> 01:09:19.535
همیشه اولی بود.
01:09:19.576 --> 01:09:22.496
اول میرفت به بار، مشروبش رو میگرفت،
01:09:22.538 --> 01:09:25.207
بعد برمیگشت سر میزش،
و منتظر میشد،
01:09:25.249 --> 01:09:27.042
منتظر هرکی که سر و کلهش پیدا میشد.
01:09:27.084 --> 01:09:30.671
در واقع یه پلاک
میذاشتن پشت میزشون،
01:09:30.713 --> 01:09:33.966
که اسم اون اعضایی از
کلاب روش نوشته شده بود
01:09:34.008 --> 01:09:35.592
که میتونستن پشت این میز بشینن.
01:09:35.634 --> 01:09:37.761
شده بود بتی هم اونقدر زود
01:09:37.803 --> 01:09:39.304
باهاش بیاد؟
01:09:39.346 --> 01:09:42.474
نه، بعدا بهش میپیوست.
01:09:42.516 --> 01:09:44.768
وقتی بتی باهاش بود،
01:09:44.810 --> 01:09:47.938
حال و هوای میز فرق میکرد؟
01:09:47.963 --> 01:09:50.716
نه، اون از پس خودش برمیاومد.
01:09:50.741 --> 01:09:53.703
- برو یه مشروب واسه خودت بگیر و آروم باش.
- باشه.
01:09:56.280 --> 01:09:59.283
من به هیچ حرومزادهای که
مشروب نخوره اعتماد ندارم.
01:09:59.324 --> 01:10:02.995
آدمهایی که مشروب نمیخورن
از برملا کردن خودشون میترسن.
01:10:03.037 --> 01:10:05.372
به سلامتی روزهای خوش.
01:10:05.667 --> 01:10:08.495
مست که میشد کلا یکی دیگه بود.
01:10:08.520 --> 01:10:11.150
تنها چیزیش که ثابت میموند
01:10:11.175 --> 01:10:13.245
گیردادن به ریاکارها بود.
01:10:13.672 --> 01:10:15.507
همیشه زود از کوره در میرفت،
01:10:15.549 --> 01:10:18.038
ولی اگه میشناختینش، این از
کوره در رفتنش رو باور نمیکردین.
01:10:18.063 --> 01:10:20.471
ولی میتونست نسبت به غریبهها
زود از کوره در بره.
01:10:20.512 --> 01:10:24.099
مرزی که وجود داشت واضح و مشخص بود.
01:10:24.141 --> 01:10:25.684
میدونستی در چه موقعیتی هستی،
01:10:25.726 --> 01:10:27.978
ده دقیقه بعد از آشنایی
باهاش دیگه میدونستی.
01:10:28.020 --> 01:10:30.522
درسته، یا یه صمیمیتی باهاش داشتی،
01:10:30.564 --> 01:10:33.317
و یا باهاش ارتباط برقرار
میکردی و ازت خوشش میاومد،
01:10:33.358 --> 01:10:35.235
و یا خوشش نمیاومد.
01:10:36.737 --> 01:10:38.405
کاملا اطمینان پیدا میکرد که بدونین
01:10:38.447 --> 01:10:40.074
که آدم غیرقابلپیشبینییه.
01:10:40.115 --> 01:10:42.159
با توپ پر اینور اونور نمیرفت،
01:10:42.201 --> 01:10:47.289
توپه رو میگرفت دستش و مطمئن
میشد که میدونین توپ تو دستشه،
01:10:47.331 --> 01:10:49.333
و هرلحظه ممکنه تبدیل بشه به توپ پر.
01:10:49.374 --> 01:10:53.754
در جستجوی نقطهضعف طرف مقابلش بود...
01:10:53.796 --> 01:10:57.633
عاشق سیخونک زدن بود و...
01:10:57.674 --> 01:11:01.804
اسمشو میذاشت سربهسر گذاشتن
ولی در اصل تست کردن بود.
01:11:01.845 --> 01:11:05.557
عاشق این بود که پیدا کنه و ببینه
01:11:05.599 --> 01:11:08.560
به کدوم بخش حساس
یه نفر میتونه ضربه بزنه
01:11:08.602 --> 01:11:11.063
و استاد پیدا کردنش بود.
01:11:11.105 --> 01:11:14.024
یه وقتهایی بود که گیر میداد به آدمها،
01:11:14.066 --> 01:11:18.237
اونم بدون هیچ دلیلی، معمولا
از سر مستی اینجوری میشد.
01:11:18.278 --> 01:11:21.448
اما هرازگاهی هم میرفت سراغ یکی که
01:11:21.480 --> 01:11:25.109
بیدفاع بود و واقعا نباید
کسی بهش گیر میداد.
01:11:28.956 --> 01:11:31.250
در طول ده سال آخر زندگیش،
01:11:31.291 --> 01:11:34.503
تحتتاثیر جاهطلبی وحشیانهش،
01:11:34.545 --> 01:11:36.255
هامفری بوگارت به خودش اجازه داد
01:11:36.296 --> 01:11:38.986
که توسط روزنامهنگاران
بعنوان یک قلدر خشن و الکلی
01:11:39.011 --> 01:11:40.551
به جهانیان معرفی بشه.
01:11:40.592 --> 01:11:43.637
نکن! میکشیش!
01:11:45.347 --> 01:11:48.934
با اینحال، نقش کاراکتری رو بازی
کرد که بهطرز شگفت آوری پیچیده بود،
01:11:48.976 --> 01:11:51.478
در فیلمی که اسمش به بهترین شکل
01:11:51.520 --> 01:11:55.065
انزوای خود بوگارت در
بین آدمها رو توصیف میکنه:
01:11:55.107 --> 01:11:57.526
"در مکانی خلوت"
01:11:57.568 --> 01:12:01.530
پرواز شماره 16 نیویورک کنسل شده.
01:12:01.572 --> 01:12:03.907
میمونم پیشت دیکس،
قول میدم بمونم پیشت.
01:12:03.949 --> 01:12:06.451
دوستت دارم دیکس، باهات ازدواج میکنم،
هرجا بگی میام باهات.
01:12:06.493 --> 01:12:08.374
اولین فرصتی که نصیبت
بشه از دستم فرار میکنی!
01:12:08.399 --> 01:12:10.747
اینجوری نکن دیکس، من
نمیتونم با یه روانی زندگی کنم!
01:12:10.789 --> 01:12:12.623
هیچوقت نمیذارم بری.
01:12:12.665 --> 01:12:17.128
دیکس نکن! نکن دیکس! خواهش میکنم.
01:12:17.170 --> 01:12:19.630
نکن دیکس، خواهش میکنم نکن!
01:12:19.672 --> 01:12:23.426
نقشی بهش داده شد که
میتونست با پیچیدگی ایفاش کنه،
01:12:23.467 --> 01:12:26.304
چون شخصیت فیلم به هنرش میباله،
01:12:26.345 --> 01:12:28.806
به خودخواهیش،
به مستیش،
01:12:28.848 --> 01:12:33.060
کمبود انرژیش که با صاعقههایی
از خشونت جبران میشد
01:12:33.102 --> 01:12:35.062
اینا همه با بوگارت واقعی مشترک بود.
01:12:47.909 --> 01:12:50.453
خونهی آرومی داریم،
یه پسر فوقالعاده داریم،
01:12:50.494 --> 01:12:53.664
یه کشتی داریم و دوستان خوب.
01:12:53.706 --> 01:12:56.334
متنفرم از اینکه بتی رو از پسرمون دور کنم،
01:12:56.375 --> 01:12:58.294
اونم واسه یه مدت طولانی.
01:12:58.336 --> 01:12:59.837
این بچه فقط دو سالشه،
01:12:59.879 --> 01:13:01.672
و ما قراره حداقل شیش ماه خونه نباشیم.
01:13:01.714 --> 01:13:04.133
ولی من راه دیگهای براش نمیبینم.
01:13:04.175 --> 01:13:07.678
ازدواجهای دیگهم بخاطر
این جداییها از بین رفتن،
01:13:07.720 --> 01:13:10.389
پس هرجایی که من برم،
اونم میره.
01:13:11.641 --> 01:13:13.851
باهاش توافق کردم،
باهاش عهد بستم،
01:13:13.893 --> 01:13:18.189
که همیشه ازدواجم برام اولویت باشه،
و همینکارم کردم.
01:13:18.231 --> 01:13:22.318
من...پای عهدم موندم.
01:13:24.153 --> 01:13:28.032
وقتی پدر و مادرم رفتن که
برن سر فیلم “ملکهی آفریقایی“
01:13:28.074 --> 01:13:30.743
خانم هارتلی، که اون زمان پرستار من بود،
01:13:30.785 --> 01:13:34.956
بردمون فرودگاه تا ازشون خداحافظی کنیم،
01:13:34.997 --> 01:13:39.835
و هواپیمای اونا بلند شد
و رفت تو هوا و اون مرد.
01:13:39.877 --> 01:13:42.755
به معنای واقعی کلمه
وقتی من تو بغلش بودم مرد.
01:13:42.797 --> 01:13:45.216
و دکتر زنگ زد به مادرم و گفت:
01:13:45.258 --> 01:13:49.387
پرستار مرده، میخواین چیکار کنین؟
01:13:49.428 --> 01:13:51.055
و اونجا که مادرم گفت:
01:13:51.097 --> 01:13:53.724
خب، میخوام با جان هیوستون برم آفریقا
01:13:53.766 --> 01:13:55.393
و با کاترین هپبورن فیلم کار کنم،
01:13:55.434 --> 01:13:57.186
و هیجانانگیزترین دوران زندگیمو تجربه کنم،
01:13:57.228 --> 01:14:00.982
یا میخوام برگردم خونه و از
بچهی دوسالهم مراقبت کنم؟
01:14:03.442 --> 01:14:05.903
شنیدم این اولین سفر شما به پاریسه.
01:14:05.945 --> 01:14:07.938
- درست شنیدین.
- و شرط میبندم هیجانزده هستین.
01:14:07.963 --> 01:14:09.407
و بیصبرانه منتظر
رسیدن به اونجام.
01:14:09.448 --> 01:14:11.242
- پایتخت فرانسه.
- بله.
01:14:11.284 --> 01:14:12.702
همیشه خیلی جذاب
و فریبنده بوده برام،
01:14:12.743 --> 01:14:14.829
و همیشه هم عاشق زبان فرانسه بودم.
01:14:14.870 --> 01:14:17.748
و نقطه عطف این سفر چیه براتون؟
کجاها رو قراره ببینین؟
01:14:17.790 --> 01:14:20.960
فولی برژه،
سالنهاشون یا چی؟
01:14:20.985 --> 01:14:23.445
واسه من؟ خب مثل اکثر زنها
01:14:23.470 --> 01:14:25.973
بهنظرم خیلی به مد علاقهمندند.
01:14:48.738 --> 01:14:51.073
بگو داشت میگفت: میدونی
از چی پاریس خوشم میاد؟
01:14:51.115 --> 01:14:53.784
گفت: اینجا دیگه مزاحمت نمیشن.
01:14:53.826 --> 01:14:56.831
میگن ستارهی سینمایی؟ خب که چی؟
محلت نمیذارن.
01:14:56.856 --> 01:14:59.431
سوار ماشین بودیم، پشت چراغقرمز ایستادیم،
01:14:59.456 --> 01:15:02.186
و یه مرد فرانسوی ریزهمیزه که
کلاه سرش بود تو ماشینو نگاه کرد،
01:15:02.211 --> 01:15:03.961
دیدش و بوگارت رو شناخت
01:15:04.003 --> 01:15:07.673
و اومد دم پنجره و گفت: بنگ بنگ.
01:15:15.180 --> 01:15:17.015
این فیلم جدیدتون چیه؟
01:15:17.057 --> 01:15:19.851
دارین برای ساختش میرین
به اعماق قارهی آفریقا.
01:15:19.893 --> 01:15:21.811
آره، داریم میریم آفریقا،
01:15:21.853 --> 01:15:24.856
احتمالا بریم اطراف
نایروبی یا رودزیای شمالی.
01:15:24.898 --> 01:15:26.900
برحسب اتفاق فهمیدیم که اونجا بارونیه
01:15:26.941 --> 01:15:30.403
برای همین شاید مجبور بشیم بریم
اسکاتلند فیلمبرداریش کنیم، نمیدونم.
01:15:32.155 --> 01:15:35.575
خیلی خوبه که یه زن توی کشتیت داشته
باشی، زنی که به پاکیزگی عادت داشته باشه.
01:15:35.617 --> 01:15:37.535
واسه یه مرد الگوی خوبی میشه.
01:15:37.577 --> 01:15:41.414
یه مرد تنها...عادت میکنه
که مثل خوک زندگی کنه.
01:15:43.208 --> 01:15:46.336
من به شدت هیجانزده بودم،
ولی بوگی میدونست که جان
01:15:46.378 --> 01:15:49.631
میره غیرقابلدسترسترین نقطهی
آفریقا رو بعنوان لوکیشن انتخاب میکنه.
01:15:49.672 --> 01:15:51.800
و این براش ترسناک بود.
01:15:51.841 --> 01:15:53.843
زندگیشو همونجوری که بود دوست داشت.
01:15:53.885 --> 01:15:57.263
تنها سفری که میخواست
رفتن به نیویورک بود.
01:15:57.305 --> 01:16:00.475
تنها چیزی که من ازش متنفر بودم
ول کردن استیو بود.
01:16:01.935 --> 01:16:05.021
بوگارت از هیچ بخشش خوشش نمیاومد.
01:16:05.063 --> 01:16:09.109
از همون ب بسمالله مخالفش بود.
01:16:09.150 --> 01:16:11.528
نفرینم میکرد که
میبرمش به چنین جاهایی
01:16:11.569 --> 01:16:14.072
و گفت واسه هیچکس دیگه
حاضر به انجام چنین کاری نبوده.
01:16:14.114 --> 01:16:16.574
و شاید یه نکتهای
پشت این حرفش باشه.
01:16:16.937 --> 01:16:18.615
عاشق جان بود.
01:16:18.640 --> 01:16:20.371
جان هم عاشقش بود.
01:16:20.396 --> 01:16:22.571
و رابطهی خیلی ویژهای با هم داشتن.
01:16:22.596 --> 01:16:24.554
بوگی همیشه میگفت:
“این کسکش
01:16:24.579 --> 01:16:27.871
به هیچکدوممون اهمیت نمیده“
با اینحال بازم دوستش داشت.
01:16:29.421 --> 01:16:32.318
جان هیوستون میخواست
همهچیز بینقص باشه.
01:16:32.343 --> 01:16:35.218
اگه یک کوه قشنگ میدید
که نزدیکمون هم بود،
01:16:35.260 --> 01:16:36.719
میگفت این کوهه خوب نیست.
01:16:36.761 --> 01:16:40.682
اگه لوکیشنی بود که میتونستیم
بدون عبور از چند رود،
01:16:40.723 --> 01:16:42.851
رد شدن از لونهی مارهای زنگی،
01:16:42.892 --> 01:16:44.561
و سوختن زیر آفتاب بهش برسیم،
01:16:44.602 --> 01:16:46.896
میگفت به اندازهی کافی خوب نیست.
01:16:46.938 --> 01:16:50.066
بهش میگفتیم: هیوستون سخت پسند.
01:16:51.276 --> 01:16:52.777
غذا افتضاح بود،
01:16:52.819 --> 01:16:55.155
بیشتر اوقات مجبور بودیم اسکاچ بخوریم.
01:16:55.196 --> 01:17:00.076
و کیتی هم همهش میگفت: عالی نمیشد
اگه میتونستیم واسه همیشه اینجا بمونیم؟
01:17:00.118 --> 01:17:04.747
هر پشهای که من و
هیوستون رو نیش میزد میمرد.
01:17:04.789 --> 01:17:06.344
بین خودم و حشرات،
01:17:06.369 --> 01:17:08.518
یه دیوار سفت و محکم
از ویسکی ساخته بودم.
01:17:08.543 --> 01:17:10.795
اون مشروب نمیخورد،
و اینقدر همهچی براش راحت بود
01:17:10.837 --> 01:17:14.424
که انگار داشت توی کنتیکت
آخر هفتهش رو میگذروند.
01:17:14.466 --> 01:17:19.053
وای خانوم...رحم داشته باشین خانوم.
01:17:22.515 --> 01:17:26.561
میتونستین ازدواج موفقی با
هامفری بوگارت داشته باشین؟
01:17:26.603 --> 01:17:28.438
هرگز بهش فکر نکردم.
01:17:28.480 --> 01:17:30.315
آدم باحال و بامزهای بود؟
01:17:30.356 --> 01:17:31.983
شوخ و شنگ بود؟ جدی بود؟
01:17:32.025 --> 01:17:35.778
جدی بود و به شدت منطقی بود.
01:17:35.820 --> 01:17:39.032
خیلی جنتلمن بود و خیلی با اصل و نسب.
01:17:39.073 --> 01:17:41.534
- خیلی خوشرفتار بود.
- آدم خشنی نبود؟
01:17:41.576 --> 01:17:44.120
به هیچ وجه.
دقیقا برعکس این بود.
01:17:44.162 --> 01:17:47.207
چرا اینقدر بدجنسی میکنی خانوم؟
01:17:47.248 --> 01:17:49.542
یه مرد هرازگاهی ممکنه بخواد
بیش از حد دمی به خمره بزنه.
01:17:49.584 --> 01:17:52.295
طبیعت بشریه.
01:17:52.337 --> 01:17:57.509
آقای آلنات، ما در این دنیا قرار
داده شدیم تا از طبیعت فراتر بریم.
01:17:58.150 --> 01:17:59.485
خانوم...
01:18:00.803 --> 01:18:04.307
ببخشید، معذرت میخوام.
01:18:04.349 --> 01:18:08.520
یه مرد دیگه بیشتر از اینکه بگه
عذرمیخوام چیکار میتونه بکنه؟
01:18:11.614 --> 01:18:15.668
مهیو متو، همسر سابق
بوگارت از دنیا رفت.
01:18:15.693 --> 01:18:18.111
چه ضایعهای.
01:18:24.044 --> 01:18:27.172
تکتک زنهای هامفری طوری
به دقت انتخاب شده بودن
01:18:27.204 --> 01:18:30.415
تا با پیشرفت حیات
کاریش مطابقت داشته باشن.
01:18:30.457 --> 01:18:34.753
وقتی شروع کرد به بازیگری و
باید کلی چیزها یاد میگرفت،
01:18:34.795 --> 01:18:37.089
با هلن منکن ازدواج کرد.
01:18:37.130 --> 01:18:39.633
مری فیلیپس دقیقا براش درست بود
01:18:39.675 --> 01:18:45.097
واسه زمانی که بیشتر از الهام و انگیزه،
به آسایش نیاز داشت.
01:18:45.138 --> 01:18:50.442
ولی هیچکدوم به اندازهی زن سومش
در موفقیت هامفری نقش نداشتن:
01:18:50.467 --> 01:18:53.522
مهیو متو.
01:18:53.564 --> 01:18:56.858
اون رو در دوران تنهایی و رخوت پیدا کرد.
01:18:56.910 --> 01:19:01.957
در دورانی که ممکن بود به بازی کردن در نقش
فرعی گنگسترها برای برادران وارنر ادامه بده.
01:19:01.989 --> 01:19:06.034
با مهیو آشنا شد و مهیو شعلهورش کرد
01:19:06.076 --> 01:19:11.039
و سرپوش تمام بازدارندگیهاش
رو برای همیشه منفجر کرد.
01:19:18.672 --> 01:19:21.174
هالیوودنشینان در مراسم اسکار
01:19:21.199 --> 01:19:24.536
که توسط آکادمی علوم و هنرهای
سینما برگزار میشود حاضر میشوند.
01:19:24.561 --> 01:19:26.646
شب با ستارهها روشن است.
01:19:26.671 --> 01:19:29.799
گفتم: متن یه سخنرانی رو
برات آماده کردم، میگیش؟
01:19:29.824 --> 01:19:32.369
گفت: آره، میگم، چی هست؟
01:19:32.394 --> 01:19:37.024
گفتم: وقتی اسمتو گفتن و
رفتی بالا و جایزهت رو گرفتی
01:19:37.049 --> 01:19:40.969
خیلی دراماتیک و به مدت
پنج ثانیه به حضار نگاه کن
01:19:40.994 --> 01:19:45.499
و بعد بگو: خب، چه عجب.
ولی اینو نگفت.
01:19:45.524 --> 01:19:51.405
برنده هامفری بوگارته
برای فیلم ”ملکهی آفریقایی”.
01:19:51.430 --> 01:20:00.172
از قلب کنگوی بلژیک تا روی
استیج سالن پنتیجز راه دور و درازیه
01:20:00.213 --> 01:20:03.300
و خیلی خوشحالم که بگم اینجا نسبت به اونجا
01:20:03.342 --> 01:20:05.093
یه کم بهتره.
01:20:05.135 --> 01:20:08.847
من...فقط میخوام یک ادای دین ناچیز
01:20:08.889 --> 01:20:11.099
و در واقع یک ادای
احترام بسیار بزرگ بکنم
01:20:11.141 --> 01:20:15.979
به آقای جان هیوستون و خانم کاترین هپبورن
01:20:16.021 --> 01:20:18.607
چون اونا کمکم کردن تا
جایی باشم که الان هستم.
01:20:18.649 --> 01:20:20.651
خیلی سپاسگزارم.
01:20:22.527 --> 01:20:24.696
بازیگری حقهبازی قشنگیه.
01:20:24.738 --> 01:20:28.617
انقدر از عبارت ”ستارهی سینما”
بهغلط استفاده شده که دیگه معنایی نداره.
01:20:28.659 --> 01:20:32.204
استودیوها میتونن با حمایتشون
هرکی که خواستن رو ستاره کنن.
01:20:32.245 --> 01:20:34.122
واسه همینه که من خودمو گول نمیزنم،
01:20:34.164 --> 01:20:38.835
واسه همینه که نمیتونم
خودم یا اینکارو جدی بگیرم.
01:20:41.880 --> 01:20:44.633
سال 1952 دوباره حامله شدم.
01:20:44.675 --> 01:20:47.386
توی بندیکت کنیون واسه
یه بچهی دیگه جا نداشتیم.
01:20:47.427 --> 01:20:50.068
و وقتی بوگی دست رو دست گذاشته
بود و کاری نمیکرد، من رفتم به شکار
01:20:50.093 --> 01:20:53.350
و عاشق زیباترین خونه شدم.
01:20:58.922 --> 01:21:01.733
اون (باکال) کسیه که
خونهی بزرگ میخواست.
01:21:03.233 --> 01:21:06.700
اون کسیه که کاری کرد که اجتماعی باشن
01:21:06.725 --> 01:21:10.103
و آدمهای بیشتری دورشون باشه.
01:21:11.762 --> 01:21:13.118
و در آخر بوگارت هم راضی بود.
01:21:19.875 --> 01:21:23.003
تو استودیوی برادران وارنر یکی از
بالاترین رقمها در قراردادها رو داشتم،
01:21:23.045 --> 01:21:27.475
ولی خیلی محدودکننده بود و به این فکر
کردم که خارج از استودیو بهتر کار میکنم.
01:21:27.500 --> 01:21:28.892
بالاخره رفتم.
01:21:28.917 --> 01:21:33.030
هیچوقت مردی رو ندیدین که اینقدر از
خلاص شدن از دست من خوشحال باشه.
01:21:33.055 --> 01:21:36.100
کل نظام استودیویی و محدودیتها،
01:21:36.142 --> 01:21:41.355
دلیل عمده و اساسی این بودن که
کمپانی خودش رو راهاندازی کنه:
01:21:41.397 --> 01:21:43.357
سانتانا پروداکشنز.
01:21:43.399 --> 01:21:46.694
تقریبا هیچکس کمپانی
تولید فیلم خودشو نداشت.
01:21:46.736 --> 01:21:49.196
پدر من جزو اولینها بود.
01:21:49.238 --> 01:21:50.871
نوبت توئه.
01:21:50.896 --> 01:21:53.409
چندین سال شگفتانگیز رو در
استودیوی برادران وارنر گذروندم.
01:21:53.451 --> 01:21:55.911
متوجه شدم که اونا تا حد زیادی
01:21:55.953 --> 01:21:58.622
مسئول چیزی بودن که قرار
بود در حرفهی من پیش بیاد.
01:21:58.664 --> 01:22:00.374
دلم واسه جنگ و دعواهام با جک تنگ میشه.
01:22:00.416 --> 01:22:04.754
هیچکس تا حالا به خوبی
اون بد و بیراه نثارم نکرده.
01:22:06.005 --> 01:22:09.133
1953 سال خوبی واسه ما بود.
01:22:09.175 --> 01:22:12.428
بوگی بطور مستمر کار میکرد،
اونم تو فیلمهای خوب.
01:22:12.470 --> 01:22:15.598
من بعد از سه سال برگشتم
سرکار و فیلم بازی کردم.
01:22:15.639 --> 01:22:18.559
اسم فیلم این بود:
"چگونه با یک میلیونر ازدواج کنیم"
01:22:18.601 --> 01:22:21.854
همزمان بوگی هم ایتالیا بود تا
در فیلم ”شیطان را بران” بازی کنه.
01:22:21.896 --> 01:22:25.816
در طول هشت سال ازدواج
این اولین جداییمون بود.
01:22:28.944 --> 01:22:32.114
وقتی بوگی رسید فیلمنامهای نداشتیم.
01:22:32.156 --> 01:22:34.992
یک شبه فیلمنامهی ضعیف داشتیم.
01:22:35.034 --> 01:22:37.077
محض رضای خدا بیلی،
یه چیزی بگو!
01:22:37.119 --> 01:22:38.913
گفتم: بوگی، یا مسیح،
01:22:38.954 --> 01:22:41.665
ممکنه با ادامه دادنش اشتباه
بزرگی مرتکب بشیم.
01:22:41.707 --> 01:22:45.503
فرصتی بود که جلوی ضرر رو بگیریم.
01:22:45.544 --> 01:22:47.213
و خودمونو از کل ماجرا بکشونیم بیرون.
01:22:47.254 --> 01:22:49.507
کمپانی بوگی بود و به همین خاطر
01:22:49.548 --> 01:22:52.092
من دوبرابر احساس مسئولیت میکردم.
01:22:52.134 --> 01:22:55.137
بوگی گفت:
"بیخیال جان، فقط پوله دیگه."
01:23:01.977 --> 01:23:03.604
هیوستون یه ایدهای داشت.
01:23:03.646 --> 01:23:06.148
بجای تلاش برای تکرار ”کازابلانکا”
01:23:06.190 --> 01:23:07.775
یا ”شاهین مالت”
01:23:07.817 --> 01:23:10.444
ترومن کاپوتی رو میاریم
که فیلمنامه رو بنویسه
01:23:10.486 --> 01:23:14.323
و یک فیلم انسانی میسازیم،
با کلی طنز و احساس.
01:23:14.365 --> 01:23:17.842
ترومن وحشیانه نوشتش،
تعبیرش از طنز
01:23:17.867 --> 01:23:21.221
عجیبترین و غیرعادیترین
چیزی بود که تا حالا شنیده بودین.
01:23:21.246 --> 01:23:23.749
اگه هزار برابر میزانی که تو
میگی دوستم داری دوستت داشتم
01:23:23.791 --> 01:23:26.252
بازم هیچ فرقی نمیکرد،
باید پول داشته باشم.
01:23:26.293 --> 01:23:28.295
دکتر گفته که من باید
کلی پول داشته باشم.
01:23:28.337 --> 01:23:30.339
در غیراینصورت کسل و بیحال میشم
01:23:30.381 --> 01:23:32.216
و پوستم هم به مشکل میخوره.
01:23:32.258 --> 01:23:34.218
ولی تو الان اینجوری نیستی،
هیچی هم پول نداری.
01:23:34.260 --> 01:23:37.096
انتظاراتمه که سرپا نگهم داشته.
01:23:41.596 --> 01:23:44.562
”شیطان را بران” که اکران شد
01:23:44.603 --> 01:23:46.480
و استودیوها دیدنش
01:23:46.522 --> 01:23:48.524
نگفتن خب این اصلا در مورد چیه؟
01:23:48.566 --> 01:23:50.276
مسلما گفتن، تماشاگرها
01:23:50.317 --> 01:23:52.528
و منتقدها و بقیه هم همینو گفتن.
01:23:52.570 --> 01:23:54.822
و کی فهمیدن که خندهدار بوده؟
01:23:54.864 --> 01:23:58.367
سه چهارسالی طول کشید
تا کمکم دستشون بیاد.
01:23:58.409 --> 01:24:03.455
و همونطور که گفتین، کمکم
تبدیل شد به یک فیلم کالت.
01:24:03.497 --> 01:24:06.125
بله. بوگارت و کاپوتی با هم چطور بودن؟
01:24:06.166 --> 01:24:11.255
با هم خیلی خوب بودن، تا
اینکه یک شب با هم کشتی گرفتن.
01:24:11.297 --> 01:24:15.175
و در کمال تعجب، ترومن،
01:24:15.217 --> 01:24:17.803
که در ضمن واسه خودش بولداگیه،
01:24:17.845 --> 01:24:21.432
شونههای بوگی رو به زمین چسبوند.
01:24:49.626 --> 01:24:53.338
من و بوگی گروهی رو تشکیل
دادیم که به رت پک معروف بود،
01:24:53.379 --> 01:24:56.549
شخص واجد شرایط کسی
بود که به عدم انطباق معتاد بود:
01:24:56.591 --> 01:24:58.951
تا دیروقت بیدار میموند،
مشروب میخورد، بگو بخند میکرد،
01:24:58.976 --> 01:25:02.354
و براش مهم نبود کی در موردمون
چی میگه و چه فکری میکنه.
01:25:06.392 --> 01:25:10.355
تمام عمرم کار کردم و ازم تمجید شده.
01:25:10.396 --> 01:25:13.024
واقعا نمیدونم چرا انقدر سخت کار کردم.
01:25:13.066 --> 01:25:17.779
فکر کنم کار حکم تراپی رو داره،
از مشروبخوری دور نگهم میداره.
01:25:17.820 --> 01:25:21.324
قبلا گفتم دوست دارم اونقدری پول
در بیارم که بازنشست بشم و تمام.
01:25:21.366 --> 01:25:25.870
ولی فکر کنم با هیچکاری
نکردن آدم شادی نباشم.
01:25:26.788 --> 01:25:29.332
در ”شورش کین”،
نقش کوئیگ رو بازی میکنم.
01:25:29.374 --> 01:25:31.167
مردی که فرمانی داده
01:25:31.209 --> 01:25:33.252
و از پذیرش مسئولیت
فرمانی که داده ناتوانه.
01:25:33.294 --> 01:25:35.838
عصربخیر آقایون.
01:25:35.880 --> 01:25:40.593
از کاپیتان کوئیگ خوشم میاومد.
حس کردم درکش میکنم.
01:25:40.635 --> 01:25:46.599
طبیعتا...این چیزها رو فقط به
واسطهی حافظه میتونم بهیاد بیارم.
01:25:46.641 --> 01:25:51.771
اگه چیزی رو جا انداختم،
دقیق و جزئی ازم بپرسین،
01:25:51.813 --> 01:25:58.444
و ... خوشحال میشم
بتونم تکتکشونو جواب بدم.
01:25:58.486 --> 01:26:01.614
کوئیگ دیوانه نبود،
بیمار بود.
01:26:01.656 --> 01:26:03.533
نمیدونم اسکیزوفرنی داشت،
01:26:03.574 --> 01:26:06.119
دوقطبی بود یا پارانویا داشت.
01:26:06.160 --> 01:26:07.996
از یک روانکاو بپرسین.
01:26:08.037 --> 01:26:13.626
ولی میدونم آدمی که هرکدوم از این مسائل رو
داشته باشه در نرمال بودن اضافهکاری میکنه.
01:26:13.668 --> 01:26:17.588
در واقع بیش از حد نرماله،
تا اینکه تحت فشار قرار بگیره،
01:26:17.630 --> 01:26:20.425
بعد منفجر میشه.
01:26:20.466 --> 01:26:25.013
خودم شخصا تو هر استودیوی هالیوود،
یه کوئیگ میشناسم.
01:26:27.598 --> 01:26:32.311
و میدونم که شما هم بهاندازهی من
دلشوره دارین که ببینین کدوم بازیگر
01:26:32.353 --> 01:26:36.441
اسکار بهترین بازیگری امسال رو برنده شده.
01:26:36.482 --> 01:26:41.988
برنده مارلون براندوئه برای
”در بارانداز”
01:26:42.030 --> 01:26:46.159
وقتی اومدم اینجا یه دست کتشلوار داشتم،
و همه فکر میکردن گدائم.
01:26:46.200 --> 01:26:51.414
براندو با یه عرقگیر اومد
و کل شهر شیفتهش شدن.
01:26:51.456 --> 01:26:55.168
این بازیگرهایی که از اکتورز
استودیو اومدن، زیرلب دیالوگ میگن.
01:26:55.209 --> 01:26:56.836
کلمههاشونو نمیشنوم.
01:26:56.878 --> 01:27:01.132
آخه واسه چی یاد نمیگیرن
که درست صحبت کنن؟
01:27:01.174 --> 01:27:06.095
این مدرسه بازیگری که میگه ”کونتو
بخارون و منمن کن”، به من یکی خوش نمیاد.
01:27:06.137 --> 01:27:10.224
خیلی سنگینتر از چیزیه
که...تصور میکردم.
01:27:20.985 --> 01:27:25.572
من دیگه در دوران پرتب و تاب جوانی نیستم،
مسئولیت دارم.
01:27:25.614 --> 01:27:27.866
یه مرد متاهلم با دو تا بچه.
01:27:27.908 --> 01:27:30.702
و همسرم به شدت باعث
ثبات در زندگی من میشه.
01:27:30.744 --> 01:27:34.081
فکر نمیکنم دیگه بوگارت باشم.
01:27:34.122 --> 01:27:35.999
- بیا اینجا.
- اینم لزلیه.
01:27:36.041 --> 01:27:39.044
احتمالا پدر خیلی خوبی نیستم.
01:27:39.086 --> 01:27:41.088
پدر بودن یه کم دیر تو زندگیم اتفاق افتاد.
01:27:41.129 --> 01:27:42.631
درکشون نمیکنم،
01:27:42.672 --> 01:27:44.966
و فکر کنم اونا هم منو درک نمیکنن.
01:27:45.008 --> 01:27:49.721
و تمام چیزی که میتونم بگم
اینه: خداروشکر که بتی هست.
01:27:49.763 --> 01:27:53.850
به نظرم از اینکه پدر یک بچه
کوچولو باشه خوشش نمیاومد.
01:27:53.892 --> 01:27:55.727
ولی فکر کنم همینجوری
که سنمون بالاتر میرفت،
01:27:55.752 --> 01:27:59.346
میتونستیم واقعا با هم ایاغ بشیم.
01:28:02.025 --> 01:28:05.028
به نظرم خیلی پدر خوبی میشد،
01:28:05.070 --> 01:28:07.739
و این به این معنا نیست
که تو بچگیم پدر خوبی نبود،
01:28:07.764 --> 01:28:11.101
فقط یه جورایی سرد و نجوش بود.
01:28:40.981 --> 01:28:43.400
1956 سالی بود که من و بوگی
01:28:43.441 --> 01:28:45.610
میخواستیم اولین فیلممون
رو بعد از "کی لارگو" بسازیم
01:28:45.635 --> 01:28:48.221
که مربوط میشد به هشت سال پیش.
01:28:51.908 --> 01:28:53.743
هردومون خیلی مشتاقش بودیم.
01:28:53.768 --> 01:28:55.979
ده سال و نیم بود که زن و شوهر بودیم.
01:28:56.037 --> 01:28:58.665
زندگی واقعا خوب به نظر میرسید.
01:29:07.340 --> 01:29:08.675
بوگی یه روز اومد خونه و گفت
01:29:08.717 --> 01:29:10.844
موقع ناهار گریر گارسون رو دیده.
01:29:10.886 --> 01:29:12.971
گریر گفته بود که نوع
سرفه کردنش یه جوریه
01:29:13.013 --> 01:29:15.974
و باید بره دکتر مینارد
برندسما، یعنی دکتر خودشو ببینه،
01:29:16.016 --> 01:29:18.602
که متخصص داخلیه و
کلینیکش توی بورلی هیلزه.
01:29:18.643 --> 01:29:22.105
در واقع بهزور واسه معاینه کشوندش اونجا.
01:29:22.130 --> 01:29:25.929
یه خبرهایی بود، حالا یا
توی نایش یا توی مریش.
01:29:25.954 --> 01:29:28.896
تونستیم ازش بیوپسی بگیریم
01:29:28.921 --> 01:29:32.394
و نمونه مثبت بود، سرطان داشت، کارسینوم.
01:29:32.419 --> 01:29:38.877
به بوگی گفتم یک زخم بدخیم توی مریش داره
01:29:38.902 --> 01:29:42.258
و خب این خودش نیاز
به یک جراحی دیگه داشت.
01:29:43.210 --> 01:29:45.738
بوگی پرسیده بود
ممکنه تا پایان فیلمبرداری
01:29:45.763 --> 01:29:46.838
عقبش بندازن؟
01:29:46.880 --> 01:29:49.007
تقریبا یه هفته بعدش میخواستیم شروع کنیم.
01:29:49.049 --> 01:29:50.368
دکتر برندسما گفته بود نمیشه،
01:29:50.393 --> 01:29:53.762
مگه اینکه دنبال کلی گل در
قطعه هنرمندان فارست لان باشه.
01:29:54.510 --> 01:29:58.144
متاسفانه وقتی قفسهی سینه رو باز کردیم
01:29:58.169 --> 01:30:01.427
دیدیم که غدد لنفاوی از قبل درگیر شدن.
01:30:01.452 --> 01:30:04.941
خودم شخصا به بوگی گفتم
که همهشو بیرون آوردیم،
01:30:04.966 --> 01:30:09.094
که تا حدی حقیقت داشت،
چون زخم رو بیرون آورده بودیم.
01:30:09.119 --> 01:30:12.239
در مورد غدههای سرطانی،
هیچوقت نمیشه فهمید کامل خارج شدن یا نه.
01:30:12.264 --> 01:30:16.104
و بخاطر سرفههاش نمیتونستیم
خیلی بهش آرامبخش بزنیم.
01:30:17.223 --> 01:30:20.273
بنابراین دوران به شدت سختی رو از سرگذروند
01:30:20.298 --> 01:30:23.539
ولی حتی یکبار هم غر نزد،
حتی یکبار.
01:30:24.918 --> 01:30:26.753
بیرون نرفتم.
01:30:26.795 --> 01:30:30.172
باید اینجا بشینم و ساکت باشم.
01:30:30.214 --> 01:30:32.466
همهش احساس خستگی میکنم.
01:30:32.508 --> 01:30:35.135
انگار دیگه اصلا دل و دماغ ندارم.
01:30:35.177 --> 01:30:38.514
فکر کنم کهولت سن
دیگه داره بهم میرسه.
01:30:39.531 --> 01:30:42.381
دوباره گفت که توی پشتش درد احساس میکنه،
01:30:43.250 --> 01:30:47.351
اشعه ایکس نشون داد که سرطان
به ستون فقراتش سرایت کرده.
01:30:47.835 --> 01:30:50.901
واکنش بتی به این اتفاقات چی بود؟
01:30:50.926 --> 01:30:53.919
حقیقت رو میدونست یا
در حد بوگی در جریان بود؟
01:30:53.944 --> 01:30:56.202
حقیقت رو میدونست، در جریان بود.
01:30:58.575 --> 01:31:01.328
اون کلمات بالاخره بیان شدن:
01:31:01.370 --> 01:31:04.707
خیلی خوب به نظر نمیاد.
01:31:04.748 --> 01:31:07.918
نمیتونستم به زندگی نکردن بوگی فکر کنم.
01:31:07.960 --> 01:31:10.671
برام کاملا غیرقابل قبول بود.
01:31:12.214 --> 01:31:14.842
بیماری یک مرد، مربوط
میشه به قلمروی خصوصیش.
01:31:14.883 --> 01:31:18.679
و مهم نیست چقدر
عاشقتونه و چقدر بهم نزدیکین،
01:31:18.721 --> 01:31:20.848
در هرصورت باهاش بیگانه میمونین.
01:31:25.686 --> 01:31:28.647
اخیرا از این همه شایعات بیپایه و اساس
01:31:28.672 --> 01:31:30.524
در رابطه با وضعیت سلامتی من
01:31:30.549 --> 01:31:32.309
که بین شما دهان به دهان میشود
01:31:32.334 --> 01:31:33.837
بسیار برآشفته شدم.
01:31:33.862 --> 01:31:36.865
خواندهم که هردو ریهم را برداشتهند،
01:31:36.890 --> 01:31:39.393
که تا نیم ساعت دیگر
هم نمیتوانم زنده بمانم،
01:31:39.418 --> 01:31:41.462
که برای زنده ماندنم دست و پا میزنم،
01:31:41.487 --> 01:31:43.053
خواندهم که قلبم را برداشتهند
01:31:43.085 --> 01:31:45.921
و جایش یک پمپ بنزین قدیمی کار گذاشتهند.
01:31:45.956 --> 01:31:48.378
در حال حاضر بهتر از همیشهم،
01:31:48.403 --> 01:31:51.418
و تنها چیزی که نیاز دارم
سی پوند اضافه وزن است،
01:31:51.443 --> 01:31:54.195
که مطمئنم برخی از شما میتوانید
این میزان وزن را به من ارزانی کنید.
01:31:54.220 --> 01:31:55.924
و باور کنید نسبت به اینکه این سی پوند
01:31:55.966 --> 01:31:59.720
از کدام بخش آناتومی شما
میآید، حساسیتی ندارم.
01:32:05.559 --> 01:32:09.146
یکی دو هفتهای زندگیمون تقریبا نرمال بود،
01:32:09.171 --> 01:32:13.842
لزلی در محوطهی بیرون، چهارمین
سالگرد تولدش رو جشن میگرفت.
01:32:13.867 --> 01:32:16.067
آخر هفته که روز کارگر
بود رو در سانتانا میگذروندیم
01:32:16.092 --> 01:32:18.864
و در کاتالینا اوقات خوش و آرومی داشتیم.
01:32:20.068 --> 01:32:22.800
فوقالعاده شجاع بود
01:32:22.825 --> 01:32:24.621
ولی همیشه این فکر پشتش بود
01:32:24.646 --> 01:32:28.680
که شاید بتونه به بیماری چیره بشه.
01:32:30.146 --> 01:32:35.711
انگار داشت توی اون کشتی آخرین
ذرات شیرهی زندگی رو بیرون میکشید.
01:32:37.375 --> 01:32:39.378
ولی به نظر من دریانوردی
01:32:39.403 --> 01:32:41.842
چیزی بود که باعث شد بیشتر دووم بیاره.
01:32:41.867 --> 01:32:43.509
آره، صد در صد.
01:32:43.534 --> 01:32:46.997
تو آخرین سال زندگیش، فکر کنم
چهار روز در هفته روی کشتی بود.
01:32:47.707 --> 01:32:51.555
اون اواخر، شد که فقط
خودتون دوتا برین روی دریا؟
01:32:51.580 --> 01:32:53.879
آره، سه ماه پیش از مرگش
با هم دریانوردی کردیم.
01:32:53.904 --> 01:32:55.650
- و این آخرین بار بود؟
- بله.
01:32:55.675 --> 01:32:57.418
فقط خودتون دو تا بودین؟
01:32:57.443 --> 01:32:59.011
استیون هم باهاش بود.
01:33:01.949 --> 01:33:05.202
فکر کنم واضحترین
خاطرهای که از پدرم دارم
01:33:05.244 --> 01:33:07.246
روی کشتیه.
01:33:07.271 --> 01:33:10.274
میتونم در حال خندیدن ببینمش.
01:33:10.299 --> 01:33:14.011
پدرم همون اندازه که عاشق چیزهای دیگه بود،
به دریا عشق میورزید.
01:33:14.036 --> 01:33:18.332
مایهی آرامشش بود،
باعث میشد خودش رو احیا کنه،
01:33:18.357 --> 01:33:22.444
بیشتر از هرجایی دوست داشت اونجا باشه.
01:33:28.100 --> 01:33:31.894
رفتم بالا و پیشخدمتش
داشت لباس تن بوگارت میکرد،
01:33:31.936 --> 01:33:34.564
که دراز کشیده بود،
توی یه تخت دونفرهی بزرگ،
01:33:34.605 --> 01:33:36.566
و شلوار بوگارت رو پاش کرد،
01:33:36.607 --> 01:33:39.569
و روب دوشامبرش رو تنش کرد،
01:33:39.610 --> 01:33:45.491
و ضعیفتر از اون بود که
حتی با کمک از پلهها بیاد پایین.
01:33:45.516 --> 01:33:47.393
یه بالابر اونجا بود،
01:33:47.418 --> 01:33:50.504
خودشو میرسوند به اون بالابر،
01:33:50.529 --> 01:33:53.615
و تا طبقهی اول میاومد پایین،
01:33:53.640 --> 01:33:55.100
اونجا میذاشتنش روی صندلی چرخدار
01:33:55.125 --> 01:33:58.003
و میبردنش به اطاق پذیرایی.
01:33:59.855 --> 01:34:03.847
محفلی بود برای معاشرت
و یکی دو ساعتی مینشست اونجا،
01:34:03.872 --> 01:34:05.361
بدون اینکه لب به چیزی بزنه،
01:34:05.403 --> 01:34:08.907
چون جون نداشت لیوان بلند کنه
و یا سیگار روشن کنه.
01:34:08.931 --> 01:34:12.310
به نظرم هیچکدوممون تا اون
دمدمهای آخر خبر نداشتیم،
01:34:12.351 --> 01:34:16.772
که بوگارت چه جسارتی به خرج میداده که
خودشو برسونه اونجا و روی اون صندلی بشینه
01:34:16.814 --> 01:34:20.985
و یک ساعتی تلاش کنه که میزبان باشه.
01:34:24.030 --> 01:34:28.451
این آخرین تصویریه که از بوگی دارم.
01:34:28.493 --> 01:34:36.058
و کاملا همراستای تصویری که ازش دارم...
01:34:36.083 --> 01:34:39.045
از کلِ زندگیش.
01:34:46.052 --> 01:34:49.305
یادم میاد که با بالابر میاومد
پایین و میآوردنش بیرون،
01:34:49.347 --> 01:34:52.433
و دوستاش میاومدن خونه.
01:34:52.475 --> 01:34:55.144
نمیخواستن ما این شکلی ببینیمش
01:34:55.186 --> 01:34:56.812
واسه همین ما در طول اون سال
01:34:56.854 --> 01:35:00.233
خیلی اجازه نداشتیم ببینیمش.
01:35:02.777 --> 01:35:05.780
من و اسپنسر رفتیم خونهشون،
یه مدت گپ زدیم،
01:35:05.821 --> 01:35:08.824
و بوگی مثل همیشه خوشمشرب بود
01:35:08.882 --> 01:35:13.178
و نشسته بود روی صندلی چرخدار،
توی اتاقخوابش،
01:35:13.204 --> 01:35:18.000
و بعد پا شدیم بریم که
خیلی خستهش نکنیم.
01:35:18.042 --> 01:35:24.173
من بوسیدمش و خداحافظی کردم،
رفتم سمت در
01:35:24.215 --> 01:35:28.844
و اسپنسر رفت پیشش و زد روی شونهش
01:35:28.886 --> 01:35:33.140
و گفت: ما داریم میریم.
01:35:33.182 --> 01:35:38.187
و بوگی دستشو آورد بالا و
گذاشت روی دست اسپنسر
01:35:38.229 --> 01:35:44.235
نگاهش کرد و گفت:
"خداحافظ اسپنس."
01:35:52.159 --> 01:35:55.162
حوالی نیمهشب بود که بوگی
رو بوسیدم و شببخیر گفتم.
01:35:55.204 --> 01:35:59.834
اینبار، برای اولین بار طی
یازده سال و نیم زندگی زناشویی
01:35:59.875 --> 01:36:02.378
هیچ واکنشی نشون نداد.
01:36:02.420 --> 01:36:06.716
روی تخت دراز کشیدم و
برای اولین بار در طی یکسال
01:36:06.757 --> 01:36:09.594
هقهق گریه کردم و گریه کردم و گریه کردم.
01:36:37.454 --> 01:36:40.332
در این ماههایی که درگیر بیماری بود
01:36:40.389 --> 01:36:43.851
هیچوقت باور نداشت که قراره بمیره.
01:36:43.877 --> 01:36:47.130
نه اینکه بخواد از فکر به
چنین چیزی سر باز بزنه،
01:36:47.172 --> 01:36:50.216
چنین چیزی صرفا به
ذهنش خطور نکرده بود.
01:36:51.468 --> 01:36:55.430
هیچوقت خودش
رو خیلی جدی نگرفت.
01:36:55.489 --> 01:36:59.451
کارش رو خیلی جدی میگرفت.
01:36:59.492 --> 01:37:02.842
در نگاهش به شمایل
پرزرق و برق بوگارتِ ستاره
01:37:02.867 --> 01:37:05.982
یک بدبینی بازیگوشانه وجود داشت.
01:37:06.024 --> 01:37:11.237
برای بوگارتِ بازیگر احترامی عمیق قائل بود.
01:37:12.030 --> 01:37:17.077
زندگیش غنی بود و پر از شکوفایی.
01:37:17.118 --> 01:37:21.873
هیچ دلیلی نداریم که بخاطرش
بخوایم برای اون غصه بخوریم.
01:37:21.915 --> 01:37:25.669
فقط میتونیم برای خودمون
غصه بخوریم که از دستش دادیم.
01:37:39.724 --> 01:37:45.814
من از آدمها خوشم میاد، از
کشتی تفریحی، شطرنج، سیاست.
01:37:45.855 --> 01:37:47.816
از یه مشروب خوب.
01:37:47.857 --> 01:37:51.152
یه همسر خوب، بچههای خوب.
01:37:53.196 --> 01:37:54.489
اینا رو داشتم.