1 00:00:05,600 --> 00:00:10,354 « برتر موويز – مرجع دانلود فيلم و سريال » [ bartarmoviz ] 2 00:00:10,600 --> 00:00:15,354 مترجم: دانیال افشار 3 00:00:15,600 --> 00:00:20,354 به لطف و حمایت آقای قدسی منش 4 00:01:39,877 --> 00:01:44,048 ‫جالبه، من هیچوقت خودمو ‫اونقدرها محبوب در نظر نگرفته بودم. 5 00:01:45,345 --> 00:01:47,176 ‫واقعا قبلا نمی‌دونستم 6 00:01:47,201 --> 00:01:50,037 ‫که چه دوست‌های زیادی داشتم. 7 00:01:53,307 --> 00:01:56,675 ‫نمیشه با دوز و کلک ‫تو زندگی پیش رفت، 8 00:01:56,700 --> 00:01:58,243 ‫علاوه بر اون باید خودت باشی، 9 00:01:58,268 --> 00:02:01,771 ‫به خودت باور داشته باشی، ‫براساس شمّ درونی‌ت پیش بری. 10 00:02:05,528 --> 00:02:08,488 ‫واقعا درک نمی‌کنم که چرا بازیگرها، 11 00:02:08,530 --> 00:02:11,783 ‫نمی‌تونن مثل بقیه‌ی آدم‌ها ‫ضعف‌های انسانی داشته باشن. 12 00:02:11,825 --> 00:02:15,161 ‫چرا نمی‌تونن یه اشتباه رو چندبار تکرار کنن، 13 00:02:15,203 --> 00:02:17,539 ‫اصلا هرازگاهی در اشتباه باشن. 14 00:02:24,921 --> 00:02:29,384 ‫تئوری بوگی همیشه این بود که: ‫وقتی مُردی، دیگه تمومه. 15 00:02:31,678 --> 00:02:35,181 ‫باید مُصرانه رو به جلو پیش بری، ‫چون زندگی واسه زنده‌هاست. 16 00:02:37,225 --> 00:02:40,884 ‫اسم من هامفری بوگارته، ‫محض خاطر اون کسایی میگم در بین بیننده‌ها 17 00:02:40,909 --> 00:02:43,523 ‫که شاید جوون‌تر یا پیرتر ‫از اونی باشن که منو بشناسن. 18 00:02:43,565 --> 00:02:46,317 ‫بوگی همون ظاهر چغر و مردونه‌ای رو داشت 19 00:02:46,359 --> 00:02:48,737 ‫که انگار آمریکایی‌ها ‫باهاش همذات‌پنداری می‌کنن. 20 00:02:48,778 --> 00:02:50,739 ‫آدم چغری بود. 21 00:02:50,780 --> 00:02:53,533 ‫می‌تونست تو دیالوگ بده بستون ‫داشته باشه و حاضرجوابی کنه، 22 00:02:53,575 --> 00:02:56,202 ‫و هرچی هم ناجورتر، بهتر. 23 00:02:57,120 --> 00:02:59,122 ‫بوگی. 24 00:02:59,164 --> 00:03:00,665 ‫به نظرم بوگی خیلی خفنه، 25 00:03:00,707 --> 00:03:03,404 ‫فرقی نداره چیکار میکنه، ‫هرکاری کنه باحاله. 26 00:03:05,378 --> 00:03:10,008 ‫وقتی به پدرم فکر می‌کنین، ‫اون کارآگاه فیلم نوآرها میاد تو ذهن‌تون، 27 00:03:10,050 --> 00:03:14,512 ‫"کازابلانکا" میاد تو ذهن‌تون، ‫بوگی و باکال میاد تو ذهن‌تون. 28 00:03:14,554 --> 00:03:16,306 ‫ولی چهل سال طول کشید 29 00:03:16,331 --> 00:03:19,626 ‫تا تونست تو کار سینما ‫جای پای خودشو محکم کنه. 30 00:03:19,651 --> 00:03:21,862 ‫پیش از اون مقطع، ‫زیست کاملی رو تجربه کرده بود، 31 00:03:21,887 --> 00:03:24,348 ‫با کلی ناکامی و کلی موفقیت، 32 00:03:24,439 --> 00:03:26,608 ‫و پیش از اینکه با مادرم آشنا بشه، 33 00:03:26,633 --> 00:03:28,594 ‫سه بار هم ازدواج کرده بود. 34 00:03:30,403 --> 00:03:35,241 ‫تو زندگی هر آدمی، چندثانیه هست که 35 00:03:35,266 --> 00:03:36,809 ‫کل سرنوشت‌ش رو تعیین می‌کنه. 36 00:03:38,661 --> 00:03:42,415 ‫من خیلی با زن‌ها راحت نیستم. 37 00:03:42,440 --> 00:03:44,501 ‫بدیهیه که باید یه سری از ‫زن‌ها رو دوست داشته باشم، 38 00:03:44,542 --> 00:03:48,963 ‫قطعا با یه تعدادی‌شون هم ازدواج کردم. 39 00:03:49,005 --> 00:03:53,051 ‫اگه ازدواج نکرده باشین و عاشق نباشین، ‫ول میشین، 40 00:03:53,093 --> 00:03:54,844 ‫و این خوشایند نیست. 41 00:03:54,886 --> 00:03:57,972 ‫عشق تنها احساسیِ که می‌تونه، 42 00:03:58,014 --> 00:03:59,849 ‫تا جایی که ممکنه، 43 00:03:59,874 --> 00:04:03,753 ‫باعث تسلی اون تنهایی ذاتی و ‫وحشتناک که تو وجود همه‌مونم هست بشه. 44 00:04:14,280 --> 00:04:16,324 ‫به بوگی گفتم: 45 00:04:16,366 --> 00:04:18,409 ‫بوگی، سر این دختره کمکتو لازم دارم. 46 00:04:18,451 --> 00:04:21,121 ‫تازه‌کاره، قبلا اصلا فیلم بازی نکرده. 47 00:04:21,171 --> 00:04:24,550 ‫و من میخوام تلاش کنم ‫که از تو هم گستاخ‌تر باشه، 48 00:04:24,582 --> 00:04:26,167 ‫و تو به این مشهوری 49 00:04:26,192 --> 00:04:29,112 ‫که گستاخ‌ترین آدمی هستی که ‫پرده تا حالا به خودش دیده. 50 00:04:29,187 --> 00:04:32,941 ‫یه‌جورایی خندید و گفت: "اصلا چشمم ‫آب نمیخوره همچین کاری بتونی بکنی." 51 00:04:32,966 --> 00:04:35,552 ‫بهش گفتم: "بوگی، من کارگردانم، 52 00:04:35,593 --> 00:04:38,363 ‫و قراره تو هرصحنه‌مون، ‫در حالی که سکه‌ی یه پولت کرده، 53 00:04:38,388 --> 00:04:40,265 ‫ولت کنه و بره." 54 00:04:40,306 --> 00:04:44,018 ‫- دختره کی بود استیو؟ ‫- کدوم دختره کی بود؟ 55 00:04:44,060 --> 00:04:47,355 ‫اونی که با چنین نظر مثبتی ‫نسبت به زن‌ها ولت کرد و رفت. 56 00:04:47,380 --> 00:04:49,465 ‫عجب دختری بوده. 57 00:04:54,487 --> 00:04:55,864 ‫اجازه هست؟ 58 00:04:57,240 --> 00:05:02,495 ‫خیلی عجیبه که بعد از ‫44 سال باید عاشق بشم، 59 00:05:02,537 --> 00:05:05,832 ‫اونم درست موقعی که فکر ‫نمی‌کردم دیگه اصلا اتفاق بیافته. 60 00:05:05,874 --> 00:05:07,584 ‫اولین باری که بوگی رو دیدم، 61 00:05:07,625 --> 00:05:09,627 ‫بهم سلام کرد و گفت: 62 00:05:09,669 --> 00:05:12,421 ‫"تست نقش‌ت رو دیدم و قراره ‫حسابی بهمون خوش بگذره." 63 00:05:12,462 --> 00:05:16,133 ‫ها! فکر کنم اون موقع هنوز خبر نداشت 64 00:05:16,158 --> 00:05:18,410 ‫که اوضاع قراره به چه سمت و سویی بره. 65 00:05:19,219 --> 00:05:20,721 ‫این دیگه واسه چی بود؟ 66 00:05:20,762 --> 00:05:23,390 ‫می‌خواستم ببینم خوشم میاد یا نه. 67 00:05:23,415 --> 00:05:28,086 ‫- حکم‌ت چیه؟ ‫- هنوز نمی‌دونم. 68 00:05:28,145 --> 00:05:30,689 ‫تو یکی دو تا فیلم دیده بودمش. 69 00:05:30,731 --> 00:05:35,027 ‫تو "کازابلانکا" دیده بودمش ‫ولی اصلا هیجان‌زده‌م نکرده بود. 70 00:05:35,068 --> 00:05:39,489 ‫لزلی هاوارد بازیگری بود ‫که منو به هیجان می‌آورد. 71 00:05:39,531 --> 00:05:43,076 ‫شگفت‌انگیزه، دیدگاه خاص خودشو داره. 72 00:05:43,125 --> 00:05:44,710 ‫گاهی اوقات مات و مبهوتم میکنه. 73 00:05:44,745 --> 00:05:48,308 ‫چشم بهم میزنم و می‌بینم که ‫داره با دیدی شفاف‌تر و جوون‌تر 74 00:05:48,333 --> 00:05:50,584 ‫به چیزها نگاه میکنه. 75 00:05:50,609 --> 00:05:53,820 ‫باهوش‌تر از منه، همین. 76 00:05:55,672 --> 00:05:58,293 ‫تو بچگی چیزی که بیشتر ‫از همه‌چی بهش آگاه بودم، 77 00:05:58,318 --> 00:06:01,011 ‫شهرت پدر و مادرم بود. 78 00:06:01,036 --> 00:06:02,954 ‫چیزی نیست که بتونی نادیده‌ش بگیری. 79 00:06:07,226 --> 00:06:11,313 ‫ستاره بودن، اونم توی عصرطلایی هالیوود، 80 00:06:11,355 --> 00:06:13,899 ‫دیگه بهتر از این نمیشد. 81 00:06:13,941 --> 00:06:16,818 ‫- امروز حالت چطوره؟ ‫- بهتر از دیشب. 82 00:06:16,860 --> 00:06:18,570 ‫اینو باهات موافقم. 83 00:06:20,781 --> 00:06:24,368 ‫گفت: "اگه میخوای یه حیات ‫کاری درست‌حسابی داشته باشی، 84 00:06:24,409 --> 00:06:27,955 ‫هرکاری بتونم برات می‌کنم، ‫ولی باهات ازدواج نمی‌کنم." 85 00:06:27,996 --> 00:06:30,415 ‫چون با سه تا بازیگر ازدواج کرده بود، 86 00:06:30,457 --> 00:06:32,542 ‫و همه پیگیر کارشون بودن، 87 00:06:32,584 --> 00:06:34,378 ‫و اولویت با کارشون بوده. 88 00:06:34,419 --> 00:06:35,921 ‫و من بهش قول دادم 89 00:06:35,963 --> 00:06:38,632 ‫که اولویت با ازدواج‌مون باشه. 90 00:06:38,657 --> 00:06:41,368 ‫تو فکر می‌کنی چی منصفانه‌ست؟ 91 00:06:43,428 --> 00:06:44,721 ‫اینو میذارم به عهده‌ی تو. 92 00:06:44,763 --> 00:06:46,181 ‫تا جایی که به یاد دارم 93 00:06:46,223 --> 00:06:47,557 ‫هردوتون اهل نیویورک هستین. 94 00:06:47,599 --> 00:06:49,434 ‫زیاد دلتون واسه این ‫شهر بزرگ تنگ میشه؟ 95 00:06:49,476 --> 00:06:50,602 ‫- نه. ‫- آره. 96 00:06:50,644 --> 00:06:52,729 ‫یه دقیقه صبر کنین! 97 00:06:52,771 --> 00:06:55,065 ‫خب، اینکه یک عدم توافق ‫خانوادگی نرمال و سالمه، 98 00:06:55,107 --> 00:06:58,022 ‫ولی بوگی، یعنی تو یه ‫جورایی میل‌ت رو به بازی کردن 99 00:06:58,047 --> 00:07:00,904 ‫در صحنه‌ی تئاتر و جلوی ‫مخاطب از دست دادی؟ 100 00:07:00,946 --> 00:07:02,531 ‫خب آره، اد 101 00:07:02,572 --> 00:07:04,481 ‫چون وقتی جوون که ‫بودم کلی اینکارو کردم، 102 00:07:04,506 --> 00:07:07,953 ‫من 21 سالگی شروع کردم و فکر ‫می‌کردم دنیا قراره حسابی به کامم باشه، 103 00:07:07,995 --> 00:07:10,622 ‫و اومدم هالیوود و اینجا بدجوری شکست خوردم، 104 00:07:10,664 --> 00:07:14,167 ‫بعد برگشتم نیویورک و اونجا هم تو چهارتا ‫کار بازی کردم که حسابی شکست خوردن، 105 00:07:14,209 --> 00:07:17,754 ‫و قسم خوردم که اگه پام دوباره ‫رسید به هالیوود دیگه همینجا بمونم. 106 00:07:28,140 --> 00:07:33,103 ‫در سال 1921، من تو سالن تئاتر کار می‌کردم. 107 00:07:33,145 --> 00:07:36,773 ‫بلیت می‌فروختم، سریع می‌رفتم ‫پشت‌صحنه، می‌اومدم جلوی صحنه، 108 00:07:36,815 --> 00:07:39,318 ‫می‌شماردم ببینم چندتا پرده مونده ‫بعد بدو بدو برمیگشتم پشت صحنه 109 00:07:39,359 --> 00:07:41,987 ‫تا پرده‌ها رو بکشم پایین. 110 00:07:43,864 --> 00:07:47,117 ‫یه‌بار مدیر صحنه‌ی یه نمایش ‫خیلی مفصل و پیچیده بودم، 111 00:07:47,159 --> 00:07:49,036 ‫که کلی تغییر صحنه داشت. 112 00:07:50,370 --> 00:07:53,123 ‫هلن منکن ستاره‌ی اون نمایش بود. 113 00:07:53,165 --> 00:07:54,958 ‫بجای اینکه تو اتاق گریم‌ش بمونه، 114 00:07:55,000 --> 00:07:56,543 ‫و وقتی داشتیم کار می‌کردیم، 115 00:07:56,585 --> 00:07:58,462 ‫تو دست و پا نباشه، 116 00:07:58,503 --> 00:08:01,298 ‫هی اینور اونور می‌چرخید، ‫کارمونو کند می‌کرد، 117 00:08:01,340 --> 00:08:03,258 ‫بهش گفتم برگرده بره تو اتاقش. 118 00:08:03,300 --> 00:08:05,780 ‫رفت تو فاز من چه ستاره‌ی بزرگی‌ام... 119 00:08:05,805 --> 00:08:10,930 ‫من از کوره در رفتم و یه کاری کردم ‫که فکر کنم نباید می‌کردم و اخراجش کردم. 120 00:08:10,955 --> 00:08:15,478 ‫اونم بهم حمله‌ور شد و ‫بعد دویید رفت تو اتاقش. 121 00:08:15,519 --> 00:08:16,812 ‫این در واقع، 122 00:08:16,854 --> 00:08:18,731 ‫اولین مکالمه‌ی من بود با دختری 123 00:08:18,773 --> 00:08:23,194 ‫که بعدا شد اولین زن من. 124 00:08:23,235 --> 00:08:25,321 ‫وقتی بوگارت با هلن منکن آشنا شد، 125 00:08:25,363 --> 00:08:26,781 ‫تو برادوی هیچکس نمی‌شناختش. 126 00:08:26,822 --> 00:08:29,033 ‫ولی هلن منکن یک ستاره‌ی بزرگ بود. 127 00:08:30,201 --> 00:08:32,745 ‫معادل بود با یک ستاره‌ی راک. 128 00:08:32,787 --> 00:08:34,330 ‫مردم دم در هتل‌ش منتظرش میشدن، 129 00:08:34,372 --> 00:08:35,956 ‫ایستاده تشویقش می‌کردن، 130 00:08:35,998 --> 00:08:38,216 ‫برای اینکه راهش باز بشه ‫باید جمعیت رو متفرق می‌کردی. 131 00:08:38,241 --> 00:08:40,169 ‫مردم هم دنبالش بودن. 132 00:08:40,204 --> 00:08:44,875 ‫همین امروز هم، همون ‫الهه‌ای محسوب میشد که بود. 133 00:08:47,218 --> 00:08:51,847 ‫هلن واقعا می‌خواست به ‫بوگارت توی حرفه‌ش کمک کنه. 134 00:08:52,932 --> 00:08:56,164 ‫با بازی در یک نمایش به اسم "سوئیفتی" 135 00:08:56,189 --> 00:08:58,139 ‫بعنوان اولین کار بازیگری‌م، 136 00:08:58,164 --> 00:09:00,856 ‫برادوی رو در بهت و حیرت فرو بردم. 137 00:09:00,898 --> 00:09:02,608 ‫صبح بعدش که از خواب بیدار شدم، 138 00:09:02,650 --> 00:09:05,194 ‫ماد با چندتا نقد اومد تو، 139 00:09:05,236 --> 00:09:07,154 ‫اون ماد بود، هیچوقت بهش نمی‌گفتیم مادر، 140 00:09:07,196 --> 00:09:09,677 ‫ارزیابی الکساندر وولکات ‫(منتقد معروف تئاتر) 141 00:09:09,702 --> 00:09:12,368 ‫از بازی پسرش هم دستش بود. 142 00:09:12,410 --> 00:09:16,263 ‫"مرد جوانی که نقش ‫فرزند مذکور را ایفا می‌کند، 143 00:09:16,288 --> 00:09:20,918 ‫معمولا و با اغماض اینگونه ‫توصیف می‌شود: ناکافی." 144 00:09:22,002 --> 00:09:25,339 ‫پس میخوای بازیگر بشی، ها؟ 145 00:09:25,381 --> 00:09:28,926 ‫خیلی‌ها خبر ندارن که شما ‫اصالتاً نیویورکی هستین... 146 00:09:28,968 --> 00:09:32,054 ‫- درسته. ‫- و باباتون دکتر بوده؟ 147 00:09:32,096 --> 00:09:34,723 ‫بابام دکتر بود، آره. ‫من... 148 00:09:34,765 --> 00:09:36,600 ‫من تو نیویورک‌سیتی بدنیا اومدم، 149 00:09:36,642 --> 00:09:40,813 ‫تخت شماره‌ی 21، در ‫بخش زایمان بیماستان اسلون. 150 00:09:40,855 --> 00:09:44,567 ‫و تو کوچه‌ی 103 خیابون ‫وست‌اند زندگی می‌کردم. 151 00:09:49,905 --> 00:09:52,199 ‫من نمی‌فهمم، یه آدم انقدر زمخت باشه، 152 00:09:52,241 --> 00:09:55,411 ‫بعد اسمش باشه: هامفری دِفورست بوگارت. 153 00:09:55,453 --> 00:10:00,332 ‫با یه اسمی مثل هامفری دِفورست ‫بوگارت مجبوری زمخت باشی. 154 00:10:02,293 --> 00:10:04,551 ‫وقتی من بدنیا اومدم، 155 00:10:04,576 --> 00:10:07,131 ‫خانواده‌ام کلی سرمایه داشتن. 156 00:10:07,173 --> 00:10:09,175 ‫پدرم مطب موفقی داشت، 157 00:10:09,216 --> 00:10:14,180 ‫و ماد هم بعنوان یک تصویرگر ‫سالی 50هزار دلار در می‌آورد. 158 00:10:14,221 --> 00:10:16,974 ‫اساسا زنی بود که عاشق کار بود، 159 00:10:17,016 --> 00:10:20,895 ‫در واقع عاشق کار خودش بود، اونم ‫به قیمت نادیده گرفتن هرچیز دیگه‌ای. 160 00:10:20,936 --> 00:10:25,900 ‫در ابراز محبت کاملا ناتوان بود. 161 00:10:25,941 --> 00:10:28,110 ‫بوگارت، دوران کودکی بغرنجی داشت، 162 00:10:28,152 --> 00:10:30,488 ‫چون نه بغلی در کار بود، ‫نه بوسه‌ای، 163 00:10:30,529 --> 00:10:33,491 ‫دوستت دارمی هم در کار نبود. 164 00:10:35,228 --> 00:10:40,775 ‫ماد هامفری، یکی از مشهورترین ‫تصویرگران آمریکا بود 165 00:10:40,831 --> 00:10:45,586 ‫و علاوه بر اون، یکی از کسانی بود ‫که بیشترین دستمزد رو دریافت می‌کرد. 166 00:10:45,628 --> 00:10:48,464 ‫در دهه‌های بین دو قرن، 167 00:10:48,506 --> 00:10:50,299 ‫"بچه‌ی ماد هامفری" 168 00:10:50,341 --> 00:10:54,303 ‫شاید شناخته‌شده‌ترین بچه‌ی جهان بود. 169 00:10:54,345 --> 00:10:56,972 ‫می‌دونم یه دوره‌ای ‫تو تاریخ آمریکا هست 170 00:10:57,014 --> 00:10:59,642 ‫که نمی‌تونستی یه مجله‌ی ‫کوفتی رو ورق بزنی، 171 00:10:59,683 --> 00:11:02,144 ‫بدون اینکه عکس صورت منو توش ببینی. 172 00:11:02,186 --> 00:11:05,356 ‫بچه که بودم، یه‌جور مساله‌ی ‫روانی واسه‌م ایجاد کرده بود. 173 00:11:05,397 --> 00:11:08,859 ‫دوستام همیشه داشتن ‫منو دست می‌انداختن. 174 00:11:08,901 --> 00:11:12,279 ‫ماد با اصل و نسب بود و ‫خیلی هم به این قضیه می‌بالید. 175 00:11:12,321 --> 00:11:15,782 ‫در اقصی نقاط جهان ازش ‫بعنوان بانو ماد نام برده میشد. 176 00:11:15,807 --> 00:11:18,685 ‫زیبا، باوقار، سخت‌پسند. 177 00:11:18,743 --> 00:11:21,120 ‫هم اینطور به نظر می‌رسید ‫و هم این نقش رو بازی می‌کرد. 178 00:11:22,480 --> 00:11:24,107 ‫حتی تابستون‌ها در روستا، 179 00:11:24,132 --> 00:11:27,052 ‫قدِ بلند و هیکل درشت مادر، ‫با پشت صاف و کمر باریک‌ش، 180 00:11:27,085 --> 00:11:32,090 ‫به دامنی سفید و کوتاه و لباسی ‫سفید، صاف و اتوخورده مزین شده بود. 181 00:11:32,131 --> 00:11:35,718 ‫اگر رنگ سفید مردم رو متحیر می‌کرد، ‫پس برای اون هم مناسب بود. 182 00:11:35,760 --> 00:11:39,055 ‫تمام زندگی‌ش داشت آدم‌ها رو متحیر می‌کرد. 183 00:11:45,103 --> 00:11:47,897 ‫مادر هوادار اعطای حق رای به بانوان بود. 184 00:11:49,524 --> 00:11:55,029 ‫تعلیم و تربیت‌ش در راچستر ‫خیلی روش اثر گذاشته بود. 185 00:11:55,071 --> 00:11:58,160 ‫و تحت‌تاثیر سوزان بی.آنتونی، 186 00:11:58,185 --> 00:11:59,993 ‫فردریک داگلاس، 187 00:12:00,034 --> 00:12:03,496 ‫و دیگر مشاهیری که به اینجا سفر ‫می‌کردند یا همینجا زندگی می‌کردند بود. 188 00:12:03,538 --> 00:12:08,918 ‫اون غرق در فمینیسم و حقوق مدنی بود. 189 00:12:21,764 --> 00:12:23,850 ‫یه خونه تو نیویورک داشتیم، 190 00:12:23,891 --> 00:12:26,227 ‫و یه خونه‌ی ییلاقی کنار دریاچه‌ی کاناندیگو، 191 00:12:26,269 --> 00:12:28,563 ‫در شمال ایالت نیویورک. 192 00:12:28,605 --> 00:12:30,273 ‫همیشه نزدیک آب زندگی کردم، 193 00:12:30,315 --> 00:12:33,443 ‫و قایق دوست داشتم و از ساز ‫و کارشون سر در می‌آوردم. 194 00:12:33,484 --> 00:12:36,487 ‫پدرم بهم یه قایق موتوری تک‌سیلندر داد. 195 00:12:36,529 --> 00:12:39,866 ‫و همیشه کل روز رو با صدای ‫پت‌پت قایق دور دریاچه می‌چرخیدم، 196 00:12:39,907 --> 00:12:43,119 ‫و در وجب به وجب آب‌ها کند و کاو می‌کردم. 197 00:12:44,495 --> 00:12:47,165 ‫در مجموع، آدم بانزاکتی بودم، 198 00:12:47,206 --> 00:12:50,585 ‫ولی از خودبینی کسانی که در ‫منصب قدرت بودند بیزار بودم. 199 00:12:50,627 --> 00:12:53,963 ‫وقتی واقعا احساس‌ش نمی‌کنم، ‫نمی‌تونم به کسی ادای احترام کنم. 200 00:12:54,964 --> 00:12:56,799 ‫بابا یه فکرهایی تو کله‌ش داشت 201 00:12:56,841 --> 00:12:58,926 ‫که من میشم دومین جراح خانواده، 202 00:12:58,968 --> 00:13:01,429 ‫ولی زمانی که دوران دبستانم تموم شد، 203 00:13:01,471 --> 00:13:03,181 ‫فکر کنم امیدش ناامید شد. 204 00:13:03,222 --> 00:13:06,934 ‫دکتر بوگارت عزیز، روی من حساب ‫کنید و بدونید هرکاری در توانم هست می‌کنم 205 00:13:06,976 --> 00:13:10,104 ‫تا این پسر جوان هفته‌ی آینده که به ‫اندوور رسید، شروع خوبی داشته باشد. 206 00:13:10,146 --> 00:13:12,523 ‫دکتر بوگارت عزیز، وقتی این پسر حاضر شد 207 00:13:12,565 --> 00:13:15,777 ‫که واقعا مقابل کاستی‌هایش ‫مسئولیت‌پذیر باشد، 208 00:13:15,818 --> 00:13:17,445 ‫و کمبودهایش را مرد و مردانه بپذیرد، 209 00:13:17,487 --> 00:13:19,656 ‫و تقصیر را گردن دیگری نیاندازد، 210 00:13:19,697 --> 00:13:23,076 ‫آن زمان است که شانس دستیابی به نتیجه‌ا‌ی ‫موفقیت‌آمیز به‌شدت افزایش می‌یابد. 211 00:13:23,117 --> 00:13:25,620 ‫دکتر بوگارت عزیزم، با کمال تاسف 212 00:13:25,662 --> 00:13:27,121 ‫مجبورم به اطلاع شما برسانم 213 00:13:27,163 --> 00:13:29,040 ‫که هامفری در رعایت ضوابط دوران کارآموزی‌ش 214 00:13:29,082 --> 00:13:30,792 ‫ناکام بوده، 215 00:13:30,833 --> 00:13:32,710 ‫بنابراین واجب شده که ما خواستار 216 00:13:32,752 --> 00:13:34,879 ‫کناره‌گیری‌ش از این مدرسه 217 00:13:34,921 --> 00:13:38,007 ‫و در این مقطع زمانی باشیم. 218 00:13:38,049 --> 00:13:40,426 ‫حرومزاده‌ها بیرونم کردن! 219 00:13:41,844 --> 00:13:44,656 ‫هرفرصتی که می‌تونستی داشته باشی ‫در اختیارت گذاشته شد، 220 00:13:44,681 --> 00:13:46,140 ‫و تو ناکام موندی. 221 00:13:46,165 --> 00:13:48,584 ‫نه تنها خودت بلکه ‫ما رو هم ناامید کردی. 222 00:13:48,609 --> 00:13:52,446 ‫ما قصد نداریم که تا ‫همیشه از تو حمایت کنیم. 223 00:13:52,471 --> 00:13:54,681 ‫از الان به بعد دیگه خودتی و خودت. 224 00:13:54,706 --> 00:14:00,045 ‫حوصله‌ی مواجهه با پیرمرد رو نداشتم، ‫واسه همین رفتم نیروی دریایی. 225 00:14:00,154 --> 00:14:03,157 ‫ایالات‌متحده تازه وارد ‫جنگ جهانی اول شده بود. 226 00:14:03,199 --> 00:14:05,284 ‫و به نظر فرصت خوبی بود برای من 227 00:14:05,326 --> 00:14:09,372 ‫که از دلبستگی‌م به آب بهره ببرم. 228 00:14:09,414 --> 00:14:13,167 ‫متاسفم که جنگ به لحاظ ‫روحی منو تحت‌تاثیر قرار نداد. 229 00:14:13,209 --> 00:14:16,684 ‫هنوز حتی نزدیک به اینم نشده ‫بودم که نسبت به اونچه که میخوام 230 00:14:16,709 --> 00:14:19,047 ‫یا اونچه که بودم، درکی داشته باشم. 231 00:14:27,931 --> 00:14:31,852 ‫به این‌خاطر که مادرش نان‌آور ‫خونه‌ای بود که درش بزرگ شده بود، 232 00:14:31,893 --> 00:14:34,651 ‫خیلی نگران این بود که ‫ناگهان به خودش بیاد و ببینه 233 00:14:34,676 --> 00:14:36,523 ‫که رفته زیر دین زنی 234 00:14:36,565 --> 00:14:38,191 ‫که باعث شده زندگی‌ش بهتر بشه. 235 00:14:38,233 --> 00:14:41,403 ‫و یه بار تقریباً به شوخی ‫به یکی از دوستاش گفت 236 00:14:41,445 --> 00:14:43,530 ‫که نمی‌تونم با اون دختر ازدواج کنم. 237 00:14:43,572 --> 00:14:46,366 ‫و دوستش بهش گفت: "خب، ‫اگه باهاش ازدواج نکنی، 238 00:14:46,408 --> 00:14:50,036 ‫دیگه هیچ نقشی تو برادوی نصیبت نمیشه." 239 00:14:50,078 --> 00:14:52,873 ‫من به شکل وحشتناکی گرفتار بودم... 240 00:14:52,914 --> 00:14:55,500 ‫اونقدر که وقتی برای ازدواج کردن نداشتم. 241 00:14:55,542 --> 00:14:59,504 ‫آقای بوگارت تلفنی بهم گفت: ‫"الان که خیلی گرفتاری نداری، 242 00:14:59,546 --> 00:15:03,091 ‫به‌نظرت ممکنه وقت کنی پنجشنبه ‫بعدازظهر با من ازدواج کنی؟" 243 00:15:03,133 --> 00:15:08,597 ‫به عقد هم در اومدیم. ‫تو نیویورک با هم ازدواج کردیم. 244 00:15:08,638 --> 00:15:13,810 ‫یکی بود از گروه وسیعی از بازیگران جوان. 245 00:15:13,852 --> 00:15:16,396 ‫تو کمدی‌های احمقانه بازی می‌کرد، 246 00:15:16,438 --> 00:15:19,274 ‫و بوگی در نظر ما مورد خاصی نبود. 247 00:15:19,316 --> 00:15:22,569 ‫میشه گفت کلا چیز خاصی نداشت. 248 00:15:22,611 --> 00:15:28,074 ‫و نفرین شده بود که یک صورت پت و ‫پهن داشته باشه که انگار پا رفته روش. 249 00:15:28,116 --> 00:15:32,704 ‫هیچ‌چیز جذاب یا رمانتیکی ‫در موردش وجود نداشت. 250 00:15:32,746 --> 00:15:35,874 ‫من رو صحنه بارها نقش ‫نوجوون‌ها رو بازی کردم. 251 00:15:35,916 --> 00:15:39,586 ‫کلی روغن سر میزدم به موهام، ‫می‌دادم‌شون عقب، 252 00:15:39,628 --> 00:15:44,466 ‫و سعی میکردم بشم شبیه یه نسخه‌ی ‫خیابون چهل و دومی از رودولف والنتینو. 253 00:15:45,967 --> 00:15:48,136 ‫رفتم شیکاگو برای بازی در ‫نمایش The Cradle Snatchers 254 00:15:48,178 --> 00:15:51,264 ‫و یه منتقد زن به اسم ایمی لزلی، 255 00:15:51,306 --> 00:15:54,810 ‫یه نقد نوشت که تا جایی که ‫حافظه‌م یاری میکنه توش نوشته بود: 256 00:15:54,851 --> 00:15:57,646 ‫آقای بوگارت ملاحت والنتینو، 257 00:15:57,687 --> 00:15:59,356 ‫دلربایی ای.اچ ساترن 258 00:15:59,397 --> 00:16:04,319 ‫و جذابیت و قدرت دراماتیک ‫جان بریمور را دارد. 259 00:16:06,863 --> 00:16:09,324 ‫بار زیرزمینی خوبیه؟ 260 00:16:09,398 --> 00:16:11,451 ‫تو شهر بهترینه. 261 00:16:23,421 --> 00:16:26,716 ‫نیویورک در دهه‌ی 1920 جای هیجان‌انگیزی بود. 262 00:16:26,758 --> 00:16:31,429 ‫دوره‌ی ممنوعیت فروش مشروبات الکلی بود، 263 00:16:31,471 --> 00:16:34,516 ‫ولی همین باعث میشد مردم برن به ‫مشروب‌فروشی‌های غیرقانونی، 264 00:16:34,541 --> 00:16:38,966 ‫که باعث شد با صحنه‌ی ‫کلوپ‌های زیرزمینی شبانه 265 00:16:39,002 --> 00:16:41,951 ‫و نوازنده‌ها و اجراکننده‌ها آشنا بشن. 266 00:16:41,982 --> 00:16:43,525 ‫یه چیزی که در حال تغییر بود، 267 00:16:43,567 --> 00:16:45,986 ‫مساله‌ی نحوه‌ی کارکرد ‫جنسیت و تمایلات جنسی 268 00:16:46,027 --> 00:16:49,236 ‫و این به این معنا بود که برسر این ‫موضوع جدل و مناقشه‌ی زیادی در جریان بود. 269 00:16:49,261 --> 00:16:51,388 ‫یه‌جورایی مثل همین الان. 270 00:16:58,331 --> 00:17:01,001 ‫"اسیر" ‫نمایش صریحی بود 271 00:17:01,042 --> 00:17:04,462 ‫در مورد عشق بین دو زن. 272 00:17:04,504 --> 00:17:07,674 ‫"اسیر" اولین بار در مارچ ‫1926 در پاریس اجرا رفت. 273 00:17:07,716 --> 00:17:11,845 ‫در کل اروپا اجرا رفت. ‫تمام رکوردهای حضور تماشاگر رو شکست. 274 00:17:11,887 --> 00:17:14,389 ‫بعدش بود که در برادوی اجرا رفت. 275 00:17:14,431 --> 00:17:17,809 ‫بازی کردن در این نقش برای من ‫نیاز به جسارت خیلی زیادی داشت. 276 00:17:17,851 --> 00:17:23,147 ‫آدم خیلی در چنین نقشی ‫احساس آمریکایی بودن نمی‌کنه. 277 00:17:23,188 --> 00:17:24,648 ‫هامفری متقاعدم کرد که توش بازی کنم، 278 00:17:24,690 --> 00:17:28,694 ‫چون به نظرش خیلی ‫خوب از پس‌ش برمی‌اومدم. 279 00:17:28,736 --> 00:17:31,030 ‫سعی کردم کاری کنم که تماشاگرها ‫بدبین بودن رو فراموش کنن، 280 00:17:31,071 --> 00:17:37,453 ‫ولی طبیعتاً از سیل انتقادی که با ‫خودش بهمراه می‌آورد هم واهمه داشتم. 281 00:17:37,510 --> 00:17:39,346 ‫تا پایان قرن نوزدهم، 282 00:17:39,371 --> 00:17:42,291 ‫گل بنفشه به لزبینیسم گره خورده بود. 283 00:17:42,333 --> 00:17:48,047 ‫"اسیر" اینو به تمام جمعیت ‫کتابخوان آمریکا معرفی کرد. 284 00:17:48,088 --> 00:17:49,840 ‫هلن قطع به یقین کارهای زیادی 285 00:17:49,882 --> 00:17:52,343 ‫برای لزبین‌های آمریکا کرد. 286 00:17:52,384 --> 00:17:54,261 ‫زن‌ها براش دستبند می‌فرستادن، 287 00:17:54,303 --> 00:17:56,388 ‫و کنایه‌آمیزتر از همه اینکه... 288 00:17:56,430 --> 00:17:58,474 ‫و احتمالا هم توسط کسایی ‫که نکته رو کلاً نگرفته بودن، 289 00:17:58,515 --> 00:18:01,393 ‫روسای چند کالج زنانه براش نامه نوشتن 290 00:18:01,418 --> 00:18:05,859 ‫و ازش تشکر کردن، به این خاطر ‫که بابت داشتن یک دلبستگی مذموم 291 00:18:05,901 --> 00:18:08,359 ‫بهشون هشدار داده بود. 292 00:18:08,400 --> 00:18:11,070 ‫همون موقع، می وست ‫داشت پیش‌نمایش تئاتر جدیدش 293 00:18:11,111 --> 00:18:12,905 ‫یعنی "ضد حال" رو میبرد روی صحنه. 294 00:18:12,947 --> 00:18:18,160 ‫که بعنوان نسخه‌ی مردانه‌ی ‫"اسیر" تبلیغ شده بود. 295 00:18:18,202 --> 00:18:20,579 ‫نمایش بدون هیچگونه مزاحمتی 296 00:18:20,621 --> 00:18:21,914 ‫به‌مدت شش ماه اجرا رفت. 297 00:18:21,956 --> 00:18:25,200 ‫خانم می وست و گروهش ‫رو به‌زور به زندان بردن. 298 00:18:26,710 --> 00:18:28,462 ‫اوووه...چه کروات قشنگی. 299 00:18:28,504 --> 00:18:31,924 ‫دادستان منطقه به "اسیر" حمله‌ور شد 300 00:18:31,966 --> 00:18:33,842 ‫و همینطور به نمایش "سکس" می وست. 301 00:18:33,884 --> 00:18:38,013 ‫چهل تهیه‌کننده، مدیرصحنه ‫و بازیگر رو دستگیر کردن، 302 00:18:38,055 --> 00:18:39,306 ‫من‌جمله هلن منکن. 303 00:18:39,348 --> 00:18:43,661 ‫و این شد تیتر اصلی اخبار کشور. 304 00:18:43,686 --> 00:18:46,522 ‫و اینجوری شد که منو بردن دادگاه. 305 00:18:48,273 --> 00:18:50,275 ‫و نمایش هم تعطیل شد. 306 00:18:54,165 --> 00:18:57,961 ‫سانسور دشمن شماره ‫یک هر دموکراسی آزاد است 307 00:18:57,992 --> 00:19:01,537 ‫و اگر آمریکا می‌خواهد به داشتن ‫مطبوعات و رادیوی آزاد ادامه دهد، 308 00:19:01,578 --> 00:19:03,622 ‫این دشمنان موذی آزادی، 309 00:19:03,664 --> 00:19:06,291 ‫باید به شدت دلسرد شوند. 310 00:19:06,333 --> 00:19:07,793 ‫چون این افراد به سراغ 311 00:19:07,835 --> 00:19:10,671 ‫دیگر اشکال بیانگری ‫عمومی روانه خواهند شد. 312 00:19:14,008 --> 00:19:16,552 ‫بوگارت که در اون زمان همسر منکن بود، 313 00:19:16,593 --> 00:19:18,429 ‫شاهد رنج و مرارت‌ش بود. 314 00:19:18,454 --> 00:19:20,790 ‫پس می‌تونم متصور بشم که این مساله چجوری 315 00:19:20,815 --> 00:19:22,598 ‫بر موضع خودش نسبت به سانسور 316 00:19:22,623 --> 00:19:26,930 ‫در فیلم‌های آتی‌ش تاثیر گذاشت. 317 00:19:26,955 --> 00:19:30,708 ‫سر بی‌اهمیت‌ترین چیزها بحث‌مون میشد، 318 00:19:30,733 --> 00:19:33,486 ‫چیزی که در آغاز تفاوت ‫عقیده به‌نظر می‌رسید، 319 00:19:33,511 --> 00:19:37,265 ‫ناگهان تبدیل شد به یک اختلاف شدید. 320 00:19:37,290 --> 00:19:39,581 ‫از فکر رفتن به دادگاه طلاق 321 00:19:39,606 --> 00:19:40,993 ‫حالم بهم می‌خورد. 322 00:19:41,051 --> 00:19:42,594 ‫تلاش کردم که ازدواجم 323 00:19:42,619 --> 00:19:44,663 ‫بشه ارجح‌ترین امر زندگیم، 324 00:19:44,705 --> 00:19:47,416 ‫با این وجود که حرفه‌ی ‫کاری‌م موفقیت‌آمیز بود. 325 00:19:47,458 --> 00:19:49,668 ‫توافق کردیم که قیدشو بزنیم. 326 00:19:49,710 --> 00:19:51,712 ‫چطور می‌تونی ازدواجت رو حفظ کنی 327 00:19:51,754 --> 00:19:53,672 ‫وقتی هیچکدوم از دو طرف ‫حاضر به دیدن دیگری نیستن؟ 328 00:19:53,714 --> 00:19:56,717 ‫بین ما دیگه تمومه، متوجهی؟ ‫من آدم مناسبی برای تو نیستم، 329 00:19:56,759 --> 00:19:59,970 ‫با کلی دختر بودم و قراره ‫با کلی دختر دیگه هم باشم. 330 00:20:00,012 --> 00:20:03,348 ‫وقتی 27 سالم شد، ‫اونقدر با زن‌ها تجربه داشتم 331 00:20:03,390 --> 00:20:05,392 ‫که بدونم دفعه‌ی بعدی که خواستم ازدواج کنم 332 00:20:05,434 --> 00:20:07,686 ‫دنبال چی باید باشم. 333 00:20:07,728 --> 00:20:12,858 ‫بازی رو تکی ادامه دادم تا اینکه در ‫سال 1928 با مری فیلیپس آشنا شدم. 334 00:20:12,900 --> 00:20:15,110 ‫مری هم بازیگر بود. 335 00:20:15,152 --> 00:20:18,781 ‫در یک صحنه، داشتم یک تک گویی ‫خیلی دراماتیک رو ارائه می‌دادم، 336 00:20:18,822 --> 00:20:22,868 ‫و مری هم قرار بود بدون ‫گفتن هیچ‌چیزی از پیش من بره. 337 00:20:22,910 --> 00:20:26,579 ‫دیدم داره واسه رفتن‌ش ‫خیلی زیادی مایه میذاره، 338 00:20:26,621 --> 00:20:28,372 ‫اونقدر که تماشاگرها، 339 00:20:28,414 --> 00:20:31,667 ‫بجای اینکه به من توجه کنن، ‫توجه‌شون به اون جلب شد. 340 00:20:31,709 --> 00:20:35,213 ‫بهش گفتم: "نمی‌تونی اینکارو بکنی! ‫این صحنه‌ی منه!" 341 00:20:35,254 --> 00:20:37,715 ‫برقی از لذت تو چشم‌هاش پدیدار شد. 342 00:20:37,757 --> 00:20:40,384 ‫"بیا فرض کنیم تو تلاش ‫می‌کنی که جلومو بگیری." 343 00:20:40,426 --> 00:20:42,095 ‫خب، منم نخواستم جلوشو بگیرم، 344 00:20:42,136 --> 00:20:43,763 ‫چون همونجوری که ‫داشتم باهاش حرف میزدم، 345 00:20:43,805 --> 00:20:46,599 ‫یهو متوجه شدم این ‫دختری که اینجا وایستاده، 346 00:20:46,641 --> 00:20:49,727 ‫کسیه که راحت می‌تونم عاشقش بشم. 347 00:20:49,769 --> 00:20:53,064 ‫من و هامفری، توسط عاقد کلیسای محلی، 348 00:20:53,106 --> 00:20:55,858 ‫در آوریل 1928 و در ‫هارتفورد با هم ازدواج کردیم. 349 00:20:55,900 --> 00:20:58,569 ‫به شکل عجیبی خشکه مقدس بود، 350 00:20:58,611 --> 00:21:01,405 ‫با فضائل از مدافتاده. 351 00:21:01,447 --> 00:21:03,908 ‫هم باکلاس بود و هم جذابیت داشت. 352 00:21:03,950 --> 00:21:07,036 ‫مری ترکیبی بود از نیوانگلند و ایرلندی بودن، 353 00:21:07,078 --> 00:21:12,291 ‫و منو به همون چرخ تعادلی ‫تجهیز کرد، که نیاز داشتم. 354 00:21:22,135 --> 00:21:25,805 ‫دوران رکود بزرگ از راه ‫رسیده بود و منم ازش فرار نکردم. 355 00:21:25,847 --> 00:21:29,517 ‫تئاتر کلکش کنده شده بود، ‫حقوق منم همینطور. 356 00:21:29,559 --> 00:21:31,519 ‫واسه نمایش‌هایی تمرین کردم 357 00:21:31,561 --> 00:21:35,648 ‫که تقریباً پیش از بالا رفتن ‫اولین پرده‌شون، لغو میشدن. 358 00:21:37,207 --> 00:21:40,435 ‫بوگی یه کم خجالت می‌کشید 359 00:21:40,460 --> 00:21:43,507 ‫چون کار و باری نداشت. 360 00:21:43,532 --> 00:21:45,031 ‫پولی در نمی‌آورد. 361 00:21:45,056 --> 00:21:46,514 ‫بوگی یه شطرنج‌باز خبره بود. 362 00:21:46,539 --> 00:21:50,915 ‫واسه همین بهش پیشنهاد دادن که به ازای ‫یه دلار دستمزد با ملت شطرنج‌بازی کنه. 363 00:21:50,940 --> 00:21:53,542 ‫اون موقع اینجوری پول در می‌آورد. 364 00:21:57,044 --> 00:21:58,379 ‫- بریل! ‫- خیله‌خب. 365 00:21:58,421 --> 00:22:00,840 ‫همینجوری که داری لباس می‌پوشی بهم بگو. 366 00:22:00,882 --> 00:22:02,884 ‫بریل، پول لازم دارم، 100 دلار. 367 00:22:02,925 --> 00:22:05,928 ‫می‌تونم 60 سنت از این پولی که ‫گفتی رو بهت بدم، ادی چی شده؟ 368 00:22:05,970 --> 00:22:08,931 ‫چرا فکر کردی واسه ادیه؟ ‫خب اصلا باشه... 369 00:22:08,973 --> 00:22:11,976 ‫- بازم باید این پولو داشته باشم. ‫- کی میخوای سر عقل بیای؟ 370 00:22:12,018 --> 00:22:13,839 ‫نمی‌بینی فقط بحث زمان مطرحه 371 00:22:13,864 --> 00:22:16,063 ‫تا اون شیاد تو رو هم بکشه ‫پایین و بکنه از قماش خودش؟ 372 00:22:16,105 --> 00:22:18,482 ‫دیگه حالم از مردهایی که ‫کارهای کوچیک می‌کنن بهم میخوره. 373 00:22:18,524 --> 00:22:22,570 ‫یه مردی بهم بدین که هرازگاهی کار ‫بزرگم بکنه، مثلاً اجاره‌ی یه ماهو بده. 374 00:22:22,612 --> 00:22:24,739 ‫مری موند که تو برادوی کار کنه 375 00:22:24,780 --> 00:22:27,575 ‫و منو کشوندن به هالیوود. 376 00:22:29,535 --> 00:22:31,495 ‫تازه سر و کله‌ی فیلم ناطق پیدا شده بود، 377 00:22:31,537 --> 00:22:34,790 ‫و داشتن بی‌معطلی می‌اومدن ‫سراغ تمام بازیگرهای تئاتر. 378 00:22:38,532 --> 00:22:41,577 ‫ام‌جی‌ام با کلارک گیبل ‫افتاده بود تو ظرف عسل. 379 00:22:41,631 --> 00:22:46,677 ‫فاکس قرن بیستم به یک جوابیه‌ بزرگ و ‫زمخت به گیبل نیاز داشت، اون من بودم. 380 00:22:46,719 --> 00:22:48,888 ‫خوشتیپ نبودم ولی ‫همون کاری رو باهام کردن 381 00:22:48,930 --> 00:22:51,265 ‫که تموم این سال‌ها داشتن واسه ‫اون بچه‌ خوش‌تیپ‌ها می‌کردن. 382 00:22:51,307 --> 00:22:55,311 ‫مژه‌ی مصنوعی، رژ قرمز و این چیزها. ‫احساس بلاهت می‌کردم. 383 00:22:55,353 --> 00:22:57,396 ‫هنوز آماده نیستم که تو ‫حومه شهر جاگیر بشم 384 00:22:57,438 --> 00:22:59,148 ‫و شلوار گلف پام کنم. 385 00:22:59,190 --> 00:23:02,485 ‫بعلاوه خیلی دلتنگ مری بودم. 386 00:23:03,903 --> 00:23:08,366 ‫- عجبا! ‫- انگار خیلی عجله داری، ها؟ 387 00:23:08,407 --> 00:23:11,869 ‫نه بابا، کلی وقت دارم. 388 00:23:11,911 --> 00:23:15,373 ‫- اسمت چیه؟ ‫- اسمت... 389 00:23:15,414 --> 00:23:17,667 ‫ماریان مدیسون، اسم تو چیه؟ 390 00:23:17,708 --> 00:23:21,921 ‫- کارلیس، ول کارلیس. ‫- از آشنایی‌تون خوشحالم. 391 00:23:21,963 --> 00:23:24,715 ‫نظرتون راجع به یک پیاده‌روی ‫کوتاه چیه آقای کارلیس؟ 392 00:23:24,757 --> 00:23:27,634 ‫من جز پیاده‌روی کار ‫دیگه‌ای دوست ندارم بکنم. 393 00:23:27,676 --> 00:23:29,886 ‫یک سال توی فاکس بودم، 394 00:23:29,928 --> 00:23:32,222 ‫دوره‌ای که توش پنج تا فیلم کار کردم. 395 00:23:32,264 --> 00:23:35,767 ‫از اینکه فاکس قراردادم ‫رو تمدید نکرد متعجب نشدم. 396 00:23:35,809 --> 00:23:36,726 ‫برمی‌گردم. 397 00:23:36,768 --> 00:23:38,144 ‫اونجا بود که بار و بندیل‌مو بستم 398 00:23:38,186 --> 00:23:39,980 ‫و دوباره رفتم به برادوی. 399 00:23:40,021 --> 00:23:41,606 ‫وای پسر. 400 00:23:42,565 --> 00:23:44,025 ‫اون موقع متقاعد شده بودم که 401 00:23:44,067 --> 00:23:46,569 ‫هیچوقت تو سینما کارم نمی‌گیره. 402 00:23:46,611 --> 00:23:49,572 ‫بوگارت تو اون فیلم‌ها خیلی موفق نبود. 403 00:23:49,614 --> 00:23:52,742 ‫در واقع هیچ تاثیر بخصوصی نذاشت 404 00:23:52,784 --> 00:23:54,494 ‫و برگشت برادوی. 405 00:23:54,553 --> 00:23:57,681 ‫بعد از یکی دو سال ‫کار کردن برای فاکس، 406 00:23:57,706 --> 00:24:01,084 ‫داشت کم‌کم تبدیل میشد به... 407 00:24:01,126 --> 00:24:04,671 ‫اینو از دوستانی شنیدم که در ‫اون مقطع خیلی خوب می‌شناختنش، 408 00:24:04,713 --> 00:24:06,131 ‫داشت کم‌کم تبدیل میشد به 409 00:24:06,172 --> 00:24:10,135 ‫یک بازیگر رو به افول و یک ‫مشروب‌خور در حال ترقی. 410 00:24:12,137 --> 00:24:15,473 ‫بازم آبجو بیار! این دور به حساب منه بچه‌ها. 411 00:24:15,515 --> 00:24:20,312 ‫در هرساعت از کل روز، ‫حدود یک اونس مشروب می‌خورم. 412 00:24:20,353 --> 00:24:23,690 ‫جایی خوندم که کبد فقط از پس ‫یک اونس در هرساعت برمیاد. 413 00:24:23,732 --> 00:24:25,984 ‫واسه همین خیلی پا ‫رو از این فراتر نمیذارم. 414 00:24:28,194 --> 00:24:31,823 ‫همیشه دوست داشتم نظم رو بهم بریزم، ‫صاحبان قدرت رو اذیت کنم، 415 00:24:31,865 --> 00:24:34,993 ‫فکر کنم اینو از پدر مادرم به ارث بردم. 416 00:24:35,493 --> 00:24:37,120 ‫با هم دعوا می‌کردن. 417 00:24:37,162 --> 00:24:39,122 ‫ما بچه‌ها پتوها رو می‌کشیدیم رو سرمون 418 00:24:39,164 --> 00:24:41,416 ‫که صدای دعوا رو نشنویم. 419 00:24:41,458 --> 00:24:46,087 ‫خونه و خونواده‌مون محض خاطر ‫حفظ نجابت بود که پابرجا موند. 420 00:24:46,129 --> 00:24:48,965 ‫نکته‌ی جالب در مورد ماد ‫و بلمانت اینه که هردو 421 00:24:49,007 --> 00:24:52,052 ‫برای آسایش‌شون به مخدر وابسته بودن. 422 00:24:52,093 --> 00:24:55,305 ‫بوگارت بزرگ یه تصادف ‫وحشتناک رو از سر گذرونده بود. 423 00:24:55,347 --> 00:24:57,599 ‫درد زیادی داشت. 424 00:24:57,640 --> 00:25:01,144 ‫ماد در بیشتر زندگی‌ش از ‫سردردهای میگرنی رنج می‌کشید. 425 00:25:01,186 --> 00:25:03,813 ‫درد که شروع میشد، ‫سرش چنان تیر می‌کشید، 426 00:25:03,855 --> 00:25:05,523 ‫که چشم چپ‌ش بسته میشد 427 00:25:05,565 --> 00:25:07,901 ‫و یک طرف صورتش از درد می‌سوخت. 428 00:25:07,942 --> 00:25:11,154 ‫بعد پدرم یک چهارم شات ‫مورفین بهش تزریق می‌کرد 429 00:25:11,184 --> 00:25:13,686 ‫تا جلوی دیوونه شدن‌ش رو بگیره. 430 00:25:14,991 --> 00:25:18,411 ‫پونزده ساله که بودم، پدرم تو ‫چندچیز اشتباه سرمایه‌گذاری کرد 431 00:25:18,453 --> 00:25:20,163 ‫و کلی پول از دست داد. 432 00:25:20,205 --> 00:25:22,290 ‫مادرم تصویرگر اصلی 433 00:25:22,332 --> 00:25:24,626 ‫مجله‌ی ”دلینیتر“ بود. 434 00:25:24,667 --> 00:25:27,921 ‫فورا متوجه شد که حمایت ‫از ما بر عهده‌ی خودشه. 435 00:25:27,962 --> 00:25:31,508 ‫از اون لحظه به بعد دیگه ‫هیچوقت ندیدم در آرامش باشه، 436 00:25:31,549 --> 00:25:33,718 ‫چه به لحاظ فیزیکی و چه روانی. 437 00:25:33,760 --> 00:25:36,763 ‫قبل از اینکه برین کالیفرنیا، ‫اینجا چه نمایش‌هایی کار کردین؟ 438 00:25:36,805 --> 00:25:38,681 ‫- وای خدا... ‫-من Cradle Snatchers رو یادمه. 439 00:25:38,723 --> 00:25:42,435 ‫خب، Cradle Snatchers یکی‌شون بود، ‫و “بچه‌های شنبه“ یکی دیگه‌شون بود، 440 00:25:42,477 --> 00:25:46,356 ‫“ این کودک عاقل است“ ، “ بی‌اخلاق‌ترین ‫بانو“ ، “ همسر را ملاقات کن“ ، 441 00:25:46,398 --> 00:25:50,068 ‫من خیلی خوش‌شانس بودم اد، پشت سر ‫هم تو هفت تا کار خیلی موفق داشتم، 442 00:25:50,110 --> 00:25:52,362 ‫توشون بودم، با اینکه ‫خیلی نقش زیادی نداشتم. 443 00:25:52,404 --> 00:25:55,949 ‫نمایش “جنگل سنگی‌شده“ ‫باب شروود نبود که... 444 00:25:55,990 --> 00:25:58,076 ‫آره، این بود که باعث شد من... 445 00:25:58,118 --> 00:26:00,703 ‫- بعنوان کاراکتر خشن جا انداختت. ‫- دیگه با این پیش برم. 446 00:26:00,734 --> 00:26:02,945 ‫آره، منو فرستاد سمت سینما. 447 00:26:04,290 --> 00:26:06,376 ‫وقتی برادران وارنر تصمیم گرفتن 448 00:26:06,418 --> 00:26:07,961 ‫“جنگل سنگی‌شده“ رو به فیلم برگردونن، 449 00:26:08,002 --> 00:26:10,880 ‫ادوارد جی.رابینسون رو ‫واسه نقش مدنظر داشتن. 450 00:26:10,922 --> 00:26:12,924 ‫لزلی هاوارد پشت من در اومد، 451 00:26:12,966 --> 00:26:16,237 ‫گفت اگه من در نقش ‫دوک منتی قاتل بازی نکنم، 452 00:26:16,262 --> 00:26:18,054 ‫خودشم بازی نمی‌کنه. 453 00:26:18,662 --> 00:26:22,958 ‫- یه عکس چاپ شده از دوک منتی. ‫- شش نفرو کشته؟ 454 00:26:23,935 --> 00:26:26,688 ‫- خودش همه رو کشته؟ ‫- بله، بله، کار خودشه. 455 00:26:26,729 --> 00:26:29,065 ‫خیلی شرور به نظر نمیرسه، نه؟ 456 00:26:29,107 --> 00:26:31,400 ‫اعتقاد دارم که اگه نقش دوک منتی 457 00:26:31,442 --> 00:26:33,152 ‫در ورژن سینمایی به من داده نشده بود، 458 00:26:33,177 --> 00:26:35,404 ‫دیگه کلاً کارم تو سینما تموم بود. 459 00:26:35,446 --> 00:26:39,158 ‫جفت‌تون حواس‌تون به رفتارتون باشه، ‫تا کسی طوری‌ش نشه. 460 00:26:39,199 --> 00:26:41,785 ‫این فیلم سرآغاز رهایی من بود از 461 00:26:41,827 --> 00:26:44,121 ‫نقش آدم‌هایی شیک و پیک و ‫خوش سر و زبون‌، 462 00:26:44,163 --> 00:26:47,040 ‫که انگار تا آخر عمرم محکوم ‫به بازی در اون‌ها بودم. 463 00:26:47,092 --> 00:26:50,762 ‫شایدم تصمیم گرفتم همینجا خاک بشم. 464 00:26:50,794 --> 00:26:52,754 ‫خب، بهتره با من بیای دوک. 465 00:26:52,796 --> 00:26:56,300 ‫من برنامه دارم توی ‫جنگل سنگی‌شده دفن بشم. 466 00:26:56,341 --> 00:26:59,678 ‫داشتم به یه نظریه‌ای فکر می‌کردم ‫که شاید واسه تو هم جالب باشه. 467 00:26:59,720 --> 00:27:01,680 ‫اونجا قبرستون تمدنه 468 00:27:01,722 --> 00:27:03,390 ‫که از زیرِ ما به سمت‌مون پرتاب شده. 469 00:27:03,432 --> 00:27:05,767 ‫جهان ایده‌های منسوخ. 470 00:27:05,809 --> 00:27:08,103 ‫اون بیابون پر از کنده‌ی درخته. 471 00:27:08,145 --> 00:27:11,773 ‫من به اونجا تعلق دارم، ‫تو هم همینطور دوک. 472 00:27:11,815 --> 00:27:16,028 ‫تو آخرین پیامبر بزرگ ‫فردگرایی زمخت هستی. 473 00:27:18,363 --> 00:27:21,575 ‫بهمون بگو دوک، تو ‫چجور زندگی‌ای داشتی؟ 474 00:27:21,617 --> 00:27:27,789 ‫نظر خودت چیه؟ بیشتر زندگی‌مو تو بودم ‫چون توی زندان بزرگ شدم. 475 00:27:27,831 --> 00:27:30,876 ‫و انگار بقیه‌ی زندگی‌مو ‫هم مثل مرده‌ها گذروندم. 476 00:27:32,252 --> 00:27:34,213 ‫خیلی مدیون لزلی‌ام، 477 00:27:34,254 --> 00:27:36,507 ‫و همیشه یکی از بهترین دوست‌هام بوده. 478 00:27:36,548 --> 00:27:40,594 ‫بیخود نیست که اسم ‫دخترمو گذاشتم لزلی. 479 00:27:41,512 --> 00:27:42,888 ‫از جلو در برو کنار. 480 00:27:42,913 --> 00:27:44,556 ‫فکر کردی اجازه میدم ‫اینا رو ببری بیرون 481 00:27:44,598 --> 00:27:45,516 ‫و سلاخی‌شون کنی؟ 482 00:27:45,557 --> 00:27:47,392 ‫بازی رو بذار کنار رفیق. 483 00:27:47,434 --> 00:27:49,311 ‫نمیذارم اینکارو بکنی دوک. 484 00:27:49,353 --> 00:27:50,812 ‫باشه رفیق. 485 00:27:54,858 --> 00:27:57,861 ‫به‌زودی می‌بینمت. 486 00:28:16,547 --> 00:28:19,508 ‫چون “جنگل سنگی‌شده“ پرفروش شد، 487 00:28:19,550 --> 00:28:23,762 ‫جک وارنر برام یه قرارداد نوشت ‫که توش حق انتخاب نداشتم. 488 00:28:23,804 --> 00:28:28,892 ‫خدایا، تو سال‌های 1936 و 1937 ‫چقدر کار کردم! 489 00:28:30,852 --> 00:28:32,312 ‫تا یکی‌شونو تموم می‌کردم، 490 00:28:32,354 --> 00:28:35,232 ‫حرومزاده‌ها می‌بردنم سر یه فیلم دیگه. 491 00:28:42,437 --> 00:28:44,783 ‫در اواسط دهه‌ی 1930، 492 00:28:44,825 --> 00:28:46,285 ‫نظام کلاسیک استودیویی هالیوود، 493 00:28:46,310 --> 00:28:48,479 ‫چیزی شبیه به خط تولید کارخونه بود. 494 00:28:48,504 --> 00:28:52,383 ‫تقریباً همونجوری که جنرال ‫موتورز داشت اتومبیل تولید می‌کرد، 495 00:28:52,408 --> 00:28:56,120 ‫هالیوود داشت فیلم تولید می‌کرد. 496 00:28:58,255 --> 00:29:00,841 ‫من و آقای وارنر دائما بر سر اینکه 497 00:29:00,882 --> 00:29:03,260 ‫یک فیلم خوب از چه چیزهایی ‫تشکیل شده اختلاف نظر پیدا می‌کردیم. 498 00:29:03,302 --> 00:29:06,388 ‫من به تئاتر عادت داشتم، ‫جایی که بهم متن داده میشد 499 00:29:06,430 --> 00:29:08,432 ‫و ازم می‌پرسیدن مایلم توش بازی کنم یا نه. 500 00:29:08,473 --> 00:29:11,143 ‫از اینکه بعنوان یک کارمند در ‫نظر گرفته بشم حالم بهم می‌خورد. 501 00:29:11,184 --> 00:29:13,478 ‫لژیون سیاه ربطی به این ماجرا داشته تیلر؟ 502 00:29:13,520 --> 00:29:16,732 ‫بی‌خیال دیگه تیلر، یه ‫داستان خوب بهمون بده. 503 00:29:16,773 --> 00:29:20,694 ‫هامفری کل شب رو بیرون بود. 504 00:29:20,736 --> 00:29:24,281 ‫ازدواج‌مون ملال‌آور شده بود. 505 00:29:24,323 --> 00:29:26,617 ‫این اولین باری بود که واقعا تونسته بودم 506 00:29:26,658 --> 00:29:28,660 ‫حامی مری باشم. 507 00:29:40,421 --> 00:29:44,800 ‫ازش خواستم تو هالیوود ‫بمونیم و بچه‌دار بشیم. 508 00:29:44,842 --> 00:29:46,510 ‫دیگه داشتم به حروف نورانی اسمم 509 00:29:46,552 --> 00:29:50,556 ‫رو سردر سالن‌های سینما عادت می‌کردم. 510 00:29:53,643 --> 00:29:55,102 ‫خوب چیزی نصیبت شده دوست من. 511 00:29:55,144 --> 00:29:56,771 ‫دلم میخواست بگم لایق‌ش هستی 512 00:29:56,812 --> 00:29:59,106 ‫مشکل فقط اینه که باور ندارم ‫هیچ مردی لایق هیچ زنی باشه. 513 00:30:01,108 --> 00:30:04,654 ‫ازدواج چیزی نیست که بخوای ‫سرسری باهاش برخورد کنی. 514 00:30:04,695 --> 00:30:07,823 ‫چیزی نیست که بخواد بعد از ‫اهداف خودخواهانه‌ی آدم قرار بگیره، 515 00:30:07,865 --> 00:30:09,992 ‫مثلا بعد از کار آدم. 516 00:30:10,034 --> 00:30:12,203 ‫من و مری فیلیپس از هم جدا شدیم. 517 00:30:12,244 --> 00:30:16,707 ‫شاید تقصیر من بود، ‫قضاوت کردن در موردش کار سختی بود. 518 00:30:26,509 --> 00:30:31,472 ‫داشتم از سکوی رقص بیرون ‫می‌اومدم که مه‌یو رو دیدم. 519 00:30:31,514 --> 00:30:34,100 ‫یه لباس مجلسی قرمزِ ‫خیره‌کننده پوشیده بود 520 00:30:34,141 --> 00:30:37,269 ‫و خیلی خیلی جذاب به‌نظر می‌رسید. 521 00:30:37,311 --> 00:30:39,271 ‫شیفته‌ش شدم. 522 00:30:39,313 --> 00:30:43,651 ‫گوش کن عزیزم، ‫وقتی دختری مثل من عاشق یه مرد میشه، 523 00:30:43,693 --> 00:30:46,028 ‫دیگه هیچی هیچ فرقی نمی‌کنه. 524 00:30:46,070 --> 00:30:47,697 ‫از یه چیز ترس داشت، 525 00:30:47,738 --> 00:30:50,241 ‫دنبال یه ازدواج هالیوودی دیگه نبود، 526 00:30:50,282 --> 00:30:53,703 ‫واسه همین ازم قول گرفت که به مدت ‫سه ماه نه ببینمش، نه بهش زنگ بزنم، 527 00:30:53,744 --> 00:30:55,746 ‫و نه واسه‌ش نامه بنویسم. 528 00:30:55,788 --> 00:31:00,209 ‫در پایان اون دوره می‌فهمیدیم ‫که موضوع جدی بوده یا نه. 529 00:31:00,251 --> 00:31:02,795 ‫یه کم معالجه‌ی غیرحضوری ضرر نداره. 530 00:31:04,630 --> 00:31:06,966 ‫تو یه آلبوم از بریده روزنامه‌های قدیمی بود 531 00:31:07,007 --> 00:31:09,176 ‫که از جریان “ رزباد پرتلند“ باخبر شدم. 532 00:31:14,181 --> 00:31:18,310 ‫شروع کارش در برادوی با ‫موفقیت‌های بزرگی همراه بود. 533 00:31:18,352 --> 00:31:22,356 ‫جوون و زیبا بود و به شدت ‫مورد توجه قرار می‌گرفت. 534 00:31:22,398 --> 00:31:25,395 ‫وقتی اومد هالیوود، می‌تونست ‫نقش یه سری کاراکتر رو بازی کنه 535 00:31:25,420 --> 00:31:29,714 ‫که به شکل شگفت‌انگیزی قلدر بودن و سرسخت ‫و توأمان ویژگی‌های زنانه و مردانه داشتن. 536 00:31:29,739 --> 00:31:31,991 ‫زن‌هایی که قلدرمآبانه حرف میزدن. 537 00:31:33,576 --> 00:31:35,995 ‫بزرگترین ستاره‌ها هم گاهی افت می‌کنن. 538 00:31:36,036 --> 00:31:40,624 ‫گوش کن، وقتی من ستاره میشم این ‫نمایش داره گوشه‌ی آب انبار خاک می‌خوره. 539 00:31:40,666 --> 00:31:42,793 ‫باشه، ردیفه. 540 00:31:42,835 --> 00:31:45,713 ‫اوایل 1930، کلی فیلم هیجان‌انگیز داریم 541 00:31:45,755 --> 00:31:49,008 ‫درمورد زنان جوان غیرسنتی، ‫در محیط کار، 542 00:31:49,049 --> 00:31:50,676 ‫که دارن راه خودشونو در جهان پیدا می‌کنن. 543 00:31:50,718 --> 00:31:54,305 ‫و این اغلب به معنای بازی ‫کردن برخلاف قواعد بود. 544 00:31:56,599 --> 00:32:00,394 ‫در تابستون 1934، تقریبا همه‌چیز عوض شد. 545 00:32:00,436 --> 00:32:04,356 ‫دستگاه سانسور هالیوود بطور ‫جدی وارد مرحله‌ی اجرایی شد، 546 00:32:04,398 --> 00:32:09,320 ‫تحت ریاست یک کاتولیک ایرلندی ‫خشکه‌مذهبی به اسم جوزف برین. 547 00:32:09,361 --> 00:32:14,492 ‫تمامی کمپانی‌های تولید ‫فیلم در ایالات متحده 548 00:32:14,533 --> 00:32:17,328 ‫دست به دست هم دادند 549 00:32:17,369 --> 00:32:21,582 ‫تا خودشان را با چیزی تطبیق دهند که ‫بعنوان منشور اخلاقی تولید شناخته خواهد شد. 550 00:32:21,624 --> 00:32:24,374 ‫برای اطمینان پیدا کردن از اینکه 551 00:32:24,399 --> 00:32:28,230 ‫پرده‌ی سینما برای مخاطبان در همه‌جا ‫به‌طرز معقولی قابل‌پذیرش باشد. 552 00:32:28,255 --> 00:32:31,509 ‫برای اطمینان از اینکه این سرگرمی ‫کاملا عاری از هرگونه توهین باشد. 553 00:32:31,550 --> 00:32:34,637 ‫بعد از شروع کار سازمان سانسور، 554 00:32:34,678 --> 00:32:38,765 ‫هالیوود پایبند به رعایت مجموعه‌ای ‫دقیقی از احکام اخلاقی شد. 555 00:32:38,807 --> 00:32:43,269 ‫کفرگویی و بددهنی ممنوع. ‫همجنس‌گرایی ممنوع. 556 00:32:43,311 --> 00:32:48,316 ‫و روی یه ناو جنگی بزرگی تو میخوای 557 00:32:48,358 --> 00:32:51,194 ‫بعنوان کلفت کار کنی 558 00:32:52,987 --> 00:32:55,114 ‫عشق بین نژادی ممنوع. 559 00:32:55,156 --> 00:32:57,784 ‫جنایت بدون مجازات ممنوع. 560 00:32:57,826 --> 00:32:59,994 ‫توهین به مقامات ممنوع. 561 00:33:00,036 --> 00:33:02,372 ‫سکس خارج از ازدواج ممنوع. 562 00:33:02,413 --> 00:33:08,566 ‫و در نهایت زنان دهه‌ی 1930 ‫به نقش‌ مکمل همسر یا مادر 563 00:33:08,591 --> 00:33:11,548 ‫تقلیل پیدا کردند. 564 00:33:11,589 --> 00:33:15,468 ‫وقیح، مبتذل و جلف دیگر جایی ندارند. 565 00:33:15,510 --> 00:33:19,764 ‫منشور سطح بالایی از استاندارد ها را 566 00:33:19,806 --> 00:33:22,058 ‫برای تهیه‌کننده‌های فیلم‌های ‫سینمایی تنظیم می‌کند. 567 00:33:22,100 --> 00:33:24,018 ‫ملاحظاتی را بیان می‌کند 568 00:33:24,060 --> 00:33:27,105 ‫که باعث می‌شود حفظ رفتار ‫شایسته و ارزش‌های اجتماعی 569 00:33:27,146 --> 00:33:32,902 ‫در این فرم جهان‌شمول ‫از سرگرمی الزامی شود. 570 00:33:32,944 --> 00:33:35,071 ‫جون مامان! 571 00:33:36,865 --> 00:33:38,408 ‫می‌دونم چه حالی دارین. 572 00:33:38,449 --> 00:33:40,743 ‫می وست ستاره‌ی بزرگ سال 1933‌ست. 573 00:33:40,785 --> 00:33:45,498 ‫و ستاره‌ی بزرگ سال 1934 شرلی تمپله. 574 00:33:47,876 --> 00:33:49,502 ‫پس بیا اینجا. 575 00:33:50,712 --> 00:33:52,221 ‫بعد از اومدن منشور، 576 00:33:52,263 --> 00:33:54,232 ‫دیگه جایی برای اون پرسونای بخصوصی که 577 00:33:54,257 --> 00:33:57,302 ‫مه‌یو متو به‌خوبی ساخته و ‫پرداخته بود وجود نداشت. 578 00:33:57,343 --> 00:34:00,597 ‫عزیزم، من هیچوقت ترک‌ت نمی‌کنم. 579 00:34:02,809 --> 00:34:06,561 ‫دو نفرو داریم که به نظر ‫مثل همون موقعی که بهم رسیده بودن 580 00:34:06,603 --> 00:34:09,365 ‫در یک مقطع از حیات ‫کاری‌شون هستن. 581 00:34:09,390 --> 00:34:11,609 ‫می‌دیدی دارن رو پله‌برقی ‫از کنار هم رد میشن، 582 00:34:11,634 --> 00:34:14,962 ‫پله‌برقی مه‌یو در حال پایین رفتن بود ‫و مال بوگارت در حال بالا رفتن. 583 00:34:14,987 --> 00:34:16,828 ‫ولی حالا اونجان، رو در روی هم، 584 00:34:16,853 --> 00:34:21,034 ‫وسط مسیر، در این نقطه از زندگی‌هاشون. 585 00:34:21,075 --> 00:34:25,371 ‫اون داشت پیرتر میشد، در حالیکه ‫پیرشدن برای بوگارت مساله‌ای نداشت. 586 00:34:25,413 --> 00:34:28,322 ‫من که واقعا پیر نشدم، شدم؟ 587 00:34:28,347 --> 00:34:30,545 ‫انتظار دارن یه دختر ساعت ‫6 صبح چه شکلی باشه؟ 588 00:34:30,570 --> 00:34:34,881 ‫اونم بعد از اینکه کل شب داشته کلی کفاش ‫سنگین‌وزن رو کف سکوی رقص اینور اونور می‌کشیده؟ 589 00:34:34,923 --> 00:34:36,549 ‫میخوان ترگل ورگل باشه؟ 590 00:34:36,591 --> 00:34:38,718 ‫- متوفی یعنی بتی استرابر رو می‌شناسی؟ ‫- بله آقا. 591 00:34:38,760 --> 00:34:40,762 ‫میشه کمی بلندتر صحبت کنین که ‫هیئت‌منصفه هم صداتونو بشنون؟ 592 00:34:40,803 --> 00:34:42,048 ‫بله آقا. 593 00:34:42,073 --> 00:34:44,407 ‫به نظر شما اون چجور دختری بود؟ 594 00:34:44,432 --> 00:34:46,476 ‫مهربون‌ترین بچه‌ای ‫بود که تا حالا دیدین. 595 00:34:46,517 --> 00:34:49,729 ‫با هم حسابی مست می‌کردن ‫و حسابی هم دعوا می‌کردن. 596 00:34:49,771 --> 00:34:52,649 ‫ازش پرسیدم چرا انقدر از ‫دعوا کردن با اون خوشش میاد، 597 00:34:52,690 --> 00:34:54,567 ‫و گفت به این خاطر که ‫آشتی‌کردن باهاش خیلی خوشاینده. 598 00:34:54,609 --> 00:34:59,072 ‫نمیخوام امشب باهات دعوا کنم خوشگله... 599 00:34:59,360 --> 00:35:02,960 ‫شب ازدواج‌شون هم یه‌جورایی باورنکردنی بود 600 00:35:02,985 --> 00:35:06,871 ‫چون مه‌یو و بوگی یکی از اون ‫دعواهای همیشگی‌شونو داشتن. 601 00:35:07,160 --> 00:35:10,826 ‫بوگی رفت یه جایی که مست کنه 602 00:35:10,851 --> 00:35:13,427 ‫و مه‌یو هم پیش من خوابید. 603 00:35:15,421 --> 00:35:19,634 ‫هردومون بازیگریم واسه ‫همین شروع دعوا کار راحتیه. 604 00:35:19,676 --> 00:35:22,762 ‫همیشه کیفیت دراماتیک در یک ‫موقعیته که به چشم‌ بازیگر میاد، 605 00:35:22,804 --> 00:35:24,430 ‫اینکار براشون راحت‌تر از بقیه‌ست، 606 00:35:24,472 --> 00:35:28,559 ‫و در برابر دراماتیک‌تر کردن ‫موقعیت هم مقاومت نمی‌کنن. 607 00:35:28,601 --> 00:35:31,396 ‫این شده ملکه‌ی ذهن ما. ‫واسه همین من یه چیزی میگم، 608 00:35:31,437 --> 00:35:35,775 ‫مه‌یو هم اگه سرکیف باشه ‫کنایه‌ی منو میگیره و جواب میده. 609 00:35:35,817 --> 00:35:40,153 ‫من از اونجا می‌گیرمش و برش ‫می‌گردونم سمت خودش و برو که رفتیم. 610 00:35:40,195 --> 00:35:42,531 ‫یه دقیقه عصبانی‌ هستیم، ‫یه دقیقه بعد بحث‌مون تمومه. 611 00:35:42,572 --> 00:35:47,202 ‫هیچوقت از هم کینه به دل نمی‌گیریم و در سکوت ‫واسه هم قیافه نمی‌گیریم، کاری که خیلی بده. 612 00:35:47,244 --> 00:35:50,706 ‫هردقیقه از جر و بحث‌مون برامون لذت‌بخشه. 613 00:35:50,747 --> 00:35:54,668 ‫بحث‌ها که تموم میشن، ‫دیگه فراموش میشن. 614 00:35:54,710 --> 00:35:56,920 ‫مه‌یو و من بوگارت‌های در حال نبردیم، 615 00:35:56,962 --> 00:36:01,091 ‫عاشق‌شیم و از اون بیشتر، ‫عاشق همدیگه‌ایم. 616 00:36:02,384 --> 00:36:08,390 ‫یه چپ توی فک و یه راست توی قلب. 617 00:36:08,432 --> 00:36:10,809 ‫هنوزم فکر می‌کنی می‌تونم ‫شگفت‌زده‌شون کنم، آره ول؟ 618 00:36:10,851 --> 00:36:13,020 ‫معلومه. 619 00:36:17,107 --> 00:36:19,401 ‫من به این ایده‌ی تازه مد شده 620 00:36:19,443 --> 00:36:23,989 ‫که زن‌های جوون باید بعد از ‫ازدواج بازم کار کنن اعتقادی ندارم. 621 00:36:24,031 --> 00:36:29,161 ‫من اندازه‌ی دورانی که دائم ‫کار می‌کردم وقت آزاد دارم. 622 00:36:29,202 --> 00:36:31,455 ‫یکی از شیوه‌هایی که ‫مسئول تبلیغات استودیوها 623 00:36:31,496 --> 00:36:34,443 ‫باهاش ستاره‌های سرکش‌شون ‫رو تحت کنترل خودشون نگه میداشتن، 624 00:36:34,468 --> 00:36:38,879 ‫این بود که از بازیگرها توقع می‌رفت ‫که با مجله‌های طرفدارها مصاحبه کنن. 625 00:36:38,920 --> 00:36:41,757 ‫من واسه غذا برنامه‌ریزی می‌کنم ‫و به لباس‌های بوگی رسیدگی می‌کنم، 626 00:36:41,798 --> 00:36:46,344 ‫حواسم به دکمه‌هاش هست و مثل یه ‫کدبانوی شایسته وصله‌پینه‌شون می‌کنم. 627 00:36:46,386 --> 00:36:48,972 ‫بازیگرها می‌رفتن به ‫مجله‌های طرفدارها می‌گفتن 628 00:36:49,014 --> 00:36:52,517 ‫که تنها چیزی که براشون مهمه ‫خونه‌ست و خانواده و شوهرشون 629 00:36:52,559 --> 00:36:55,729 ‫جلوی شومینه واسه عکاس‌ها ژست می‌گرفتن، 630 00:36:55,771 --> 00:36:59,274 ‫یا مثل مه‌یو متو که جلوی پای شوهر ‫جدیدش هامفری بوگارت می‌نشست. 631 00:36:59,316 --> 00:37:02,527 ‫کار خودم دیگه برام جالب نیست، 632 00:37:02,580 --> 00:37:06,709 ‫چیزی که برام جالبه، کار هامفریه. 633 00:37:06,740 --> 00:37:10,619 ‫این آخرین چیزی بود که از دنیا می‌خواست. 634 00:37:10,660 --> 00:37:14,122 ‫اونم به اندازه‌ی بوگارت یا هربازیگر ‫دیگه‌ای که توی شهر بود ولع بازیگری داشت. 635 00:37:21,171 --> 00:37:24,674 ‫هشت نه سال تو هالیوود ‫نقش آدم بدها رو بازی کردم. 636 00:37:24,716 --> 00:37:27,219 ‫کیسه بوکس کاگنی بودم، 637 00:37:27,260 --> 00:37:30,472 ‫همینطور رفت و رابینسون و هرکی که بگین. 638 00:37:30,514 --> 00:37:33,558 ‫گنگسترهایی که من نقش‌شونو ‫بازی کردم همه عین همدیگه‌ند. 639 00:37:33,611 --> 00:37:36,823 ‫می‎تونستی دیالوگ‌هاشونو روی فلش‌کارت بنویسی. 640 00:37:36,853 --> 00:37:41,024 ‫"برو بچسب به دیوار." ‫"دستاتو ببر بالا." 641 00:37:41,066 --> 00:37:44,402 ‫دیوانه! 642 00:37:44,427 --> 00:37:45,948 ‫هر پلیسی...هر پلیسی... 643 00:37:45,973 --> 00:37:48,423 ‫اینم یه آدم دوزاری که ‫نمی‌تونی از پس‌ش بربیای. 644 00:37:50,158 --> 00:37:53,203 ‫34 فیلم اولی که بازی کردم، ‫تو 12 تاشون گلوله می‌خورم، 645 00:37:53,245 --> 00:37:57,916 ‫تو 8تاشون حلق‌آویز شدم یا با صندلی الکتریکی ‫اعدام شدم و تو 9تاشونم زندانی شدم. 646 00:37:57,958 --> 00:38:00,752 ‫همیشه تهش می‌مردم و ‫هیچوقت هم دختره نصیبم نمیشد. 647 00:38:00,794 --> 00:38:04,256 ‫یه گنگستر هیچوقت اجازه نداشت ‫هیچگونه زندگی جنسی‌ای داشته باشه، 648 00:38:04,297 --> 00:38:07,134 ‫کار کارِ دفتر برین بود دیگه، ‫خودت که می‌دونی داداش. 649 00:38:10,929 --> 00:38:14,516 ‫این یکی از اون فیلم‌هایی بود که ‫باعث شد برم سمت دفتر جک وارنر 650 00:38:14,558 --> 00:38:16,518 ‫و باز درخواست پول بیشتری بکنم. 651 00:38:16,560 --> 00:38:19,146 ‫نقش یه دکتره رو داشتم ‫که دوباره زنده شده بود، 652 00:38:19,187 --> 00:38:23,608 ‫و تنها چیزی که به این بدبخت ‫قوت میداد خون بیشتر بود. 653 00:38:23,650 --> 00:38:25,277 ‫اگه خونِ جک وارنر بود، 654 00:38:25,318 --> 00:38:27,070 ‫شاید اونقدرها برام مهم نمی‌شد. 655 00:38:27,112 --> 00:38:29,489 ‫مشکل این بود که اونا داشتن ‫خون منو تو شیشه می‌کردن، 656 00:38:29,531 --> 00:38:32,909 ‫و من بودم که داشتم این ‫فیلم کثافتو بازی می‌کردم. 657 00:38:37,998 --> 00:38:41,542 ‫به دکتر رودز بگو... 658 00:38:41,584 --> 00:38:47,715 ‫باید گفتگومون در مورد ترکیب ‫خون رو... به تاخیر بندازیم. 659 00:38:49,842 --> 00:38:52,261 ‫می‌دونستین دارین به بازیگری نگاه می‌کنین 660 00:38:52,303 --> 00:38:54,263 ‫که بیشتر از هرکس دیگه‌ای در تاریخ 661 00:38:54,305 --> 00:38:56,390 ‫فیلم بنجل بازی کرده؟ 662 00:38:56,432 --> 00:39:00,519 ‫یه فیلمنامه می‌خوندم و داد ‫میزدم که مناسب من نیست. 663 00:39:00,561 --> 00:39:03,355 ‫جک وارنر زنگ میزد و ‫می‌گفت: بچه‌ی خوبی باش دیگه. 664 00:39:03,397 --> 00:39:05,191 ‫من بحث می‌کردم و می‌گفتم نه. 665 00:39:05,232 --> 00:39:08,152 ‫بعد یه نامه می‌گرفتم از ‫وکلای برادران وارنر، 666 00:39:08,194 --> 00:39:09,695 ‫دستور می‌دادن که حضور پیدا کنم، 667 00:39:09,737 --> 00:39:11,322 ‫منم زیر بار نمی‌رفتم. 668 00:39:11,363 --> 00:39:13,490 ‫بعد یه تلگرام دیگه از طرف ‫برادران وارنر می‌اومد، 669 00:39:13,532 --> 00:39:17,369 ‫می‌گفت اگه حضور پیدا نکنم گلومو میبره. 670 00:39:17,411 --> 00:39:20,831 ‫همیشه اینجوری امضاش می‌کرد: ‫با عشق به مه‌یو. 671 00:39:23,834 --> 00:39:27,504 ‫پدرم که مرد، ماد چندلحظه‌ای پشت خم کرد، 672 00:39:27,546 --> 00:39:30,549 ‫انگار نفس‌ش گرفته باشه، 673 00:39:30,591 --> 00:39:35,012 ‫بعد صاف شد و گفت: خب، کاریه که شده. 674 00:39:35,054 --> 00:39:38,182 ‫بهش اصرار کردم که بیاد غرب. 675 00:39:38,224 --> 00:39:41,185 ‫به نظرش کالیفرنیا جای ناجوری بود. 676 00:39:41,227 --> 00:39:45,773 ‫نه آداب و سننی داشت و ‫نه پیشینه‌ای. 677 00:39:45,814 --> 00:39:47,650 ‫خونه تو سانست بولوار بود. 678 00:39:47,691 --> 00:39:50,361 ‫دو بلاک اونطرف‌تر از داروخونه‌ی شوآب. 679 00:39:50,402 --> 00:39:54,031 ‫بازار بزرگ معروف هالیوود که ‫می‌تونستی همه‌چیز توش بخری. 680 00:39:54,073 --> 00:39:58,577 ‫از یک لیتر عطر فرانسوی ‫گرفته تا یه همبرگر یه سنتی. 681 00:40:02,456 --> 00:40:04,581 ‫شوآب همون فعالیتی رو براش فراهم کرد 682 00:40:04,606 --> 00:40:07,211 ‫که در دوران بازنشستگی ‫خیلی دلتنگش شده بود. 683 00:40:07,253 --> 00:40:08,462 ‫به گردهمایی‌های مذهبی پیوست. 684 00:40:08,504 --> 00:40:09,880 ‫چیزهای کوچولو درست می‌کرد 685 00:40:09,922 --> 00:40:13,550 ‫و دوباره بطرزی باشکوه ‫برگشت به حالت خودش. 686 00:40:13,608 --> 00:40:17,445 ‫بانو ماد بود، قوی‌تر از قبل. 687 00:40:20,349 --> 00:40:22,935 ‫ماد آدمی نبود که کسی ‫بتونه دوستش داشته باشه، 688 00:40:22,977 --> 00:40:26,146 ‫با انگیزه‌ای که اون داشت، ‫با یگانگی هدفش، 689 00:40:26,188 --> 00:40:29,692 ‫هیچکدوم از ما نمی‌تونستیم ‫بهش راه پیدا کنیم. 690 00:40:32,278 --> 00:40:36,156 ‫چه پسر نازی بود، مهربون و قشنگ. 691 00:40:36,198 --> 00:40:40,286 ‫نمی‌دونم چرا باید این نقش‌های ‫وحشتناک رو بازی می‌کرد. 692 00:40:42,413 --> 00:40:46,250 ‫در مورد آخرین بیماری‌ش شکوه نمی‌کرد، 693 00:40:46,292 --> 00:40:47,918 ‫به هیچکس هیچ‌چیزی نگفت، 694 00:40:47,960 --> 00:40:50,629 ‫تا اینکه دیگه واسه نجات دادنش دیر شده بود. 695 00:40:50,671 --> 00:40:54,425 ‫به‌جاش در 75 سالگی، ‫رفت به یک بیمارستان، 696 00:40:54,466 --> 00:40:57,469 ‫رفت تو کما و مُرد. 697 00:40:58,637 --> 00:41:02,975 ‫وقتی این تصویرگر برجسته، با استعداد و موفق، 698 00:41:03,017 --> 00:41:05,978 ‫در سال 1940 از دنیا رفت، 699 00:41:06,020 --> 00:41:09,356 ‫گواهی فوت‌ش به پسرش داده شد 700 00:41:09,398 --> 00:41:13,068 ‫تا امضاش کنه و شغلش رو بنویسه. 701 00:41:13,110 --> 00:41:16,113 ‫و اون نوشت: خانه‌دار. 702 00:41:16,155 --> 00:41:18,741 ‫واقعا واسه طرز رفتارم عذرخواهی می‌کنم. 703 00:41:18,782 --> 00:41:20,617 ‫لازم نیست واسه چیزی عذرخواهی کنی. 704 00:41:20,659 --> 00:41:25,039 ‫چرا، داشتم بخاطر از کوره ‫در رفتنت سرت غر می‌زدم. 705 00:41:25,080 --> 00:41:27,291 ‫کاشکی اینکارو نکرده بودم... 706 00:41:27,333 --> 00:41:30,627 ‫من که خوشم میاد، اصلا زن و ‫شوهرها بایدم اینجوری رفتار کنن. 707 00:41:30,669 --> 00:41:34,840 ‫گوش کن، مامان بابای من مثل سگ و ‫گربه چهل سال تموم به جون هم می‌افتادن، 708 00:41:34,882 --> 00:41:37,968 ‫زنی که خلق و خوش تند نباشه ‫واسه من یه پاپاسی هم نمی‌ارزه. 709 00:41:41,180 --> 00:41:45,725 ‫من تو کمپانی برادران وارنر نویسنده بودم، 710 00:41:45,767 --> 00:41:49,812 ‫بوگارت بازیگر قراردادی اونجا بود، 711 00:41:49,854 --> 00:41:52,482 ‫توی محوطه می‌دیدمش 712 00:41:52,523 --> 00:41:55,985 ‫و با هم دوست شدیم. 713 00:41:56,027 --> 00:42:01,574 ‫و کمی بعد من فیلمنامه‌ی فیلمی رو نوشتم ‫که بوگارت بازی کرد: “سیه‌رای مرتفع“ 714 00:42:05,370 --> 00:42:08,289 ‫وقتی هراس از کمونیسم حدود ‫سال 1940 داشت پیش کشیده میشد، 715 00:42:08,331 --> 00:42:11,292 ‫یک نسخه‌ی اولیه از کمیته مجلس ‫دربارهٔ فعالیت‌های ضدآمریکایی 716 00:42:11,334 --> 00:42:12,668 ‫که به HUAC هم معروف بود، 717 00:42:12,710 --> 00:42:14,337 ‫روی کار اومد و دادرسی برگزار می‌کرد، 718 00:42:14,379 --> 00:42:16,881 ‫بوگارت هم یه بعدازظهر رو با کمیته گذروند، 719 00:42:16,923 --> 00:42:18,883 ‫اون چیزی که می‌خواستن ‫رو اصلا بهشون نمی‌داد 720 00:42:18,925 --> 00:42:20,927 ‫و مدام بیشتر و بیشتر خشمگین میشد، 721 00:42:20,968 --> 00:42:24,305 ‫در ضمن اینم بگم که توسط مردی ‫به اسم جوزف لیچ متهم شده بود 722 00:42:24,347 --> 00:42:27,058 ‫که نامه‌هایی فرستاده بود و توشون ‫نوشته بود که بوگارت و بقیه رو 723 00:42:27,100 --> 00:42:30,353 ‫تو جلسات حزب کمونیست ‫دیده که مزخرف محض بود. 724 00:42:32,021 --> 00:42:34,190 ‫من همیشه یک شهروند وفادار بودم. 725 00:42:34,232 --> 00:42:35,817 ‫از این دخالت‌ها 726 00:42:35,858 --> 00:42:40,029 ‫و این نیش و کنایه‌ها مبنی بر اینکه ‫من چیزی جز اینم حالم بهم می‌خورد. 727 00:42:40,071 --> 00:42:42,355 ‫اومد و گفت: دیگه نمی‌تونم یه گوشه بایستم، 728 00:42:42,380 --> 00:42:44,209 ‫نمی‌تونیم بذاریم آمریکا ‫کارش به اینجا برسه. 729 00:42:44,234 --> 00:42:46,077 ‫و این آغاز ورودش به عرصه‌ی سیاست بود، 730 00:42:46,119 --> 00:42:49,705 ‫که در واقع در سال 1947 پدیدار شد. 731 00:42:53,835 --> 00:42:58,840 ‫مه‌یو دختر خیلی خوبیه، می‌دونه ‫چجوری باید از پس من بربیاد. 732 00:42:58,881 --> 00:43:02,093 ‫وقتی میرم مهمونی و روحیه‌ی ‫حاکم برمهمونی برمن غالب میشه، 733 00:43:02,135 --> 00:43:05,346 ‫دوست دارم با هر دختر ‫جالبی که می‌بینم لاس بزنم. 734 00:43:05,388 --> 00:43:07,056 ‫ولی منظور خاصی ندارم. 735 00:43:07,098 --> 00:43:10,518 ‫کار زن من، و مه‌یو هم قول‌شو داده... 736 00:43:10,560 --> 00:43:15,314 ‫اینه که منو قبل از سوختن ‫از آتیش بیرون بکشه. 737 00:43:15,356 --> 00:43:20,153 ‫از زنِ حسود خوشم میاد، ‫خودمم می‌تونم یه شوهر حسود باشم. 738 00:43:20,194 --> 00:43:22,664 ‫بین دو نفر که عاشق همدیگه‌ند، 739 00:43:22,689 --> 00:43:25,533 ‫هیچ‌چیزی وجود نداره ‫که نشه حل و فصل‌ش کرد. 740 00:43:25,575 --> 00:43:27,702 ‫شده چیزی پرت کنم؟ ‫خب آره! 741 00:43:27,743 --> 00:43:32,582 ‫ولی نکته‌ی جالبش اینه که هیچوقت ‫چیزی که واقعا دوست دارمو پرت نمی‌کنم. 742 00:43:32,623 --> 00:43:34,292 ‫چیزهای قدیمی که نمی‌شکنن، 743 00:43:34,333 --> 00:43:38,463 ‫زیرسیگاری‌های فلزی و چیزهای ‫این‌چنینی واسه پرت کردن مناسب‌ند. 744 00:43:38,504 --> 00:43:40,339 ‫صفحه‌های گرامافون که دیگه حرف ندارن. 745 00:43:40,381 --> 00:43:43,259 ‫برخورد خیلی دلچسبی دارن. 746 00:43:48,306 --> 00:43:51,934 ‫اگه زیادی سربه‌راه باشی، ‫تقریبا مرده به‌حساب میای. 747 00:43:51,976 --> 00:43:56,856 ‫من و بوگی هیجان دوست داریم، ‫بهش نیاز داریم. 748 00:43:56,898 --> 00:44:01,194 ‫یه دفعه سوار یه قایق پارویی ‫شدم و خودمو رسوندم بهشون، 749 00:44:01,244 --> 00:44:02,954 ‫هردو اومدن استقبالم، 750 00:44:02,987 --> 00:44:06,282 ‫و همه‌جاشون و خونین و مالین بود، 751 00:44:06,324 --> 00:44:08,075 ‫و کشیدنم تو کشتی، 752 00:44:08,117 --> 00:44:09,911 ‫و گفتن: بیا پیک بزن جونی. 753 00:44:09,952 --> 00:44:12,069 ‫و بهمون مشروب دادن و چه ‫رفقای جون‌جونی‌ای هم بودن، 754 00:44:12,094 --> 00:44:14,165 ‫بوگی یه تیکه یخ از تو جامش در آورد، 755 00:44:14,207 --> 00:44:17,502 ‫و گذاشتش پشت گردنش که ‫جلوی خونریزی رو بگیره و گفت: 756 00:44:17,543 --> 00:44:19,128 ‫پسر، عجب زنیه این... 757 00:44:19,170 --> 00:44:22,924 ‫مشت راستش اندازه‌ی یه راننده ‫کامیون زور داره، چشممو ببین! 758 00:44:22,965 --> 00:44:24,425 ‫و اونم می‌گفت: این مرد... 759 00:44:24,467 --> 00:44:26,302 ‫نگاه پای چشمم چجوری کبود شده. ‫و کبودم شده بود. 760 00:44:26,353 --> 00:44:28,730 ‫و گوشت یا هرچی که دمِ دستم بود رو 761 00:44:28,763 --> 00:44:30,056 ‫گذاشتم روی چشمش. 762 00:44:30,097 --> 00:44:34,143 ‫و بعد ما خندیدیم، ‫و اونا خندیدن، 763 00:44:34,185 --> 00:44:35,603 ‫و خیلی بهمون خوش گذشت. 764 00:44:37,930 --> 00:44:40,245 ‫به نظرم وقتی هر روز زندگی‌تون 765 00:44:40,270 --> 00:44:43,166 ‫داره پیش کسی می‌گذره که در ‫حال لذت بردن از حیات کاری‌ایه 766 00:44:43,191 --> 00:44:45,212 ‫که کل زندگی‌تون برای ‫بدست آوردنش جنگیدین 767 00:44:45,238 --> 00:44:46,912 ‫و شما هم می‌تونین حیات ‫کاری خودتون رو ببینین 768 00:44:46,937 --> 00:44:48,800 ‫که همینطور کم‌کم داره محو میشه 769 00:44:48,825 --> 00:44:51,535 ‫حس‌ش باید خیلی ویران‌کننده باشه. 770 00:44:55,330 --> 00:44:57,582 ‫دیده بود که ستاره بودن چه حالی داره. 771 00:44:57,624 --> 00:44:59,543 ‫اونقدری طعم ستاره بودن رو چشیده بود 772 00:44:59,584 --> 00:45:00,752 ‫که بدونه چقدر می‌خوادش. 773 00:45:00,794 --> 00:45:02,879 ‫و هر روز... 774 00:45:02,921 --> 00:45:04,839 ‫امکانش داشت براش کم و کمتر میشد. 775 00:45:04,864 --> 00:45:07,867 ‫و این حتما بر نارضایتی‌ش 776 00:45:07,892 --> 00:45:09,810 ‫از این ازدواج تاثیر داشته. 777 00:45:11,263 --> 00:45:16,059 ‫یه‌بار می‌تونستم ازش بیام بیرون، ‫ولی یه وقفه‌ی ناجور پیش اومد. 778 00:45:16,101 --> 00:45:17,894 ‫عاشق شدم. 779 00:45:25,063 --> 00:45:30,396 ‫بعد از دوره‌ی گنگسترها، هیتلر داشت اون ‫سناریوها خیلی بی‌رحمانه‌تر اجرا می‌کرد، 780 00:45:30,421 --> 00:45:36,037 ‫خیلی بی‌رحمانه‌تر از اونچه که دار و دسته‌ی ‫کاپون یا برادران وارنر می‌تونستن تصور کنند. 781 00:45:36,079 --> 00:45:40,584 ‫و در اون مقطع، وقتی ‫واقعیت اونقدر هولناکه، 782 00:45:40,625 --> 00:45:43,400 ‫دیگه نمی‌تونین یه قهرمان ‫موفرفری داشته باشین 783 00:45:43,425 --> 00:45:46,381 ‫که صداشم لطیف باشه، ‫مثلا یکی مثل لزلی هاوارد. 784 00:45:46,423 --> 00:45:48,967 ‫تاریخ مصرف‌شون ناگهانی تموم شده بود. 785 00:45:53,054 --> 00:45:56,975 ‫“شاهین مالت“ اولین فیلم از فیلم‌هایی ‫با محوریت کارآگاه خصوصی بود. 786 00:45:57,017 --> 00:46:00,145 ‫میخوام با آقای کایرو حرف بزنم، ‫جو کایرو. 787 00:46:00,186 --> 00:46:03,565 ‫و این فیلم خیلی چیزها ‫واسم داشت که دوست داشتم، 788 00:46:03,607 --> 00:46:05,734 ‫اولی‌شون هیوستون بود. 789 00:46:05,775 --> 00:46:09,613 ‫اول قرار بود جرج رفت نقش‌ش رو بازی کنه. 790 00:46:09,654 --> 00:46:11,072 ‫ولی کشید کنار 791 00:46:11,114 --> 00:46:14,117 ‫چون نمی‌خواست اعتبار حرفه‌ایش رو بسپاره 792 00:46:14,159 --> 00:46:18,288 ‫به یک کارگردان جوان که قبلا فیلمی نساخته. 793 00:46:18,313 --> 00:46:22,292 ‫و بوگارت جایگزین شد 794 00:46:22,317 --> 00:46:26,755 ‫و این ته دلم برام مایه‌ی مسرت بود. 795 00:46:29,591 --> 00:46:33,470 ‫به نظرم فیلم آغازکننده‌ی یک ‫دوران کاری تازه برای بوگی بود. 796 00:46:33,511 --> 00:46:36,848 ‫- اینجا چی میخوای؟ ‫- من سم اسپیدم، تام پل‌هاوس زنگ زد بهم. 797 00:46:36,890 --> 00:46:39,100 ‫اولش نشناختمت. ‫اون پشته. 798 00:46:39,142 --> 00:46:41,770 ‫من اولین سم اسپید بودم. 799 00:46:41,811 --> 00:46:46,107 ‫خیلی چیزهای زیادی ندارم که بهشون ببالم، ‫ولی این یکی‌شونه. 800 00:46:46,149 --> 00:46:49,319 ‫ترنچ کت تبدیل شده به یکی از نمادها. 801 00:46:49,724 --> 00:46:52,113 ‫از مردی که درجا بهت ‫میگه حواس‌ش به خودش هست 802 00:46:52,224 --> 00:46:53,948 ‫خوشم میاد. 803 00:46:53,990 --> 00:46:55,463 ‫مگه همه‌مون اینجوری نیستیم؟ 804 00:46:55,488 --> 00:46:58,697 ‫به مردی که بگه حواس‌ش ‫به خودش نیست اعتماد ندارم. 805 00:47:11,091 --> 00:47:16,554 ‫موثرترین پروپاگاندای جنگی ‫آمریکایی در طول جنگ جهانی دوم، 806 00:47:16,596 --> 00:47:20,350 ‫ژانرهای مرسوم هالیوود ‫قدیم رو به کار می‌گیره 807 00:47:20,392 --> 00:47:25,146 ‫و اونا رو تطبیق میده با تلاش جنگی. 808 00:47:30,360 --> 00:47:32,237 ‫ریک، امشب اینجا یه کم سر و صدا راه می‌افته. 809 00:47:32,278 --> 00:47:34,114 ‫قراره یه نفرو تو کافه‌ت دستگیر کنیم. 810 00:47:34,155 --> 00:47:35,907 ‫- دوباره؟ ‫- نه، این دستگیری معمولی نیست. 811 00:47:35,949 --> 00:47:37,992 ‫طرف قاتله. 812 00:47:38,034 --> 00:47:40,453 ‫اگه داری فکر می‌کنی بهش خبر بدی، ‫خودتو به زحمت ننداز. 813 00:47:40,495 --> 00:47:42,038 ‫غیرممکنه بتونه فرار کنه. 814 00:47:42,080 --> 00:47:45,291 ‫- من جونمو واسه هیچکس به‌خطر نمی‌اندازم. ‫- یک سیاست خارجی عاقلانه. 815 00:47:45,333 --> 00:47:47,836 ‫داره تلاش می‌کنه تا اون دسته ‫از آمریکایی‌هایی که مثل ریک 816 00:47:47,877 --> 00:47:51,221 ‫ممکنه اون آمریکایی سنتی ‫تک‌رو باشن رو ترغیب کنه 817 00:47:51,246 --> 00:47:53,716 ‫به اینکه باید خودتون رو واقعا متعهد کنین. 818 00:47:53,757 --> 00:47:56,013 ‫چی باعث شد فکر کنی که من ممکنه 819 00:47:56,038 --> 00:47:58,011 ‫به لازلو کمک کنم که فرار کنه؟ 820 00:47:58,053 --> 00:47:59,763 ‫به این خاطر ریکی عزیز من ‫که حدس می‌زنم 821 00:47:59,805 --> 00:48:01,724 ‫که زیر اون پوسته‌ی بدبین، 822 00:48:01,765 --> 00:48:03,183 ‫تو در قلب به شدت احساساتی باشی. 823 00:48:03,225 --> 00:48:07,020 ‫می‌خواستیم یک قهرمان رمانتیک داشته باشیم 824 00:48:07,062 --> 00:48:10,149 ‫که داشته برای متفقین کار می‌کرده. 825 00:48:10,190 --> 00:48:12,831 ‫یعنی اگر یاغیه، یاغی بودنش در جهت خیره، 826 00:48:12,856 --> 00:48:15,988 ‫اون یک یاغی مردمیه. 827 00:48:16,029 --> 00:48:17,698 ‫مارسی رو اجرا کنین. ‫اجراش کنین. 828 00:48:17,723 --> 00:48:20,517 ‫ضد تمام تشریفات و مقامات عالیرتبه‌ست 829 00:48:20,542 --> 00:48:24,421 ‫و ضد تمام عملیات‌های بدردنخور سیستمه. 830 00:48:37,593 --> 00:48:40,095 ‫سم، فکر کردم بهت گفتم دیگه ‫هیچوقت این آهنگو نزنی... 831 00:48:42,431 --> 00:48:45,976 ‫زن یک ستاره‌ی سینما بودن کار سختیه. 832 00:48:46,018 --> 00:48:47,686 ‫هیچوقت نمی‌دونی کی قراره 833 00:48:47,728 --> 00:48:50,063 ‫به یک زن زیباتر ببازی‌ش. 834 00:48:50,105 --> 00:48:52,900 ‫فقط باید کاملا عاری ‫از هرگونه حسادت باشی، 835 00:48:52,941 --> 00:48:54,485 ‫در غیر این صورت ‫کاری‌ش نمی‌تونی بکنی. 836 00:48:54,526 --> 00:48:57,237 ‫یک امر کاملا انسانیه. 837 00:48:58,947 --> 00:49:01,575 ‫وقتی از سر کار “کازابلانکا“ برمی‌گردم خونه 838 00:49:01,617 --> 00:49:03,702 ‫مه‌یو منتظرمه. 839 00:49:03,744 --> 00:49:07,414 ‫گاهی وقت‌ها فکر می‌کنم برام کمین کرده. 840 00:49:07,439 --> 00:49:11,344 ‫اون دوران هرازگاهی با هم پیک می‌زدیم. 841 00:49:11,369 --> 00:49:14,577 ‫و بعد یک شب، بردمش خونه‌ای ‫که توش پیش مه‌یو زندگی می‌کرد. 842 00:49:14,602 --> 00:49:18,011 ‫مه‌یو به سمت‌مون شلیک کرد، ‫سه بار شلیک کرد. 843 00:49:18,036 --> 00:49:22,077 ‫یه بار رسوندمش خونه چون مست‌تر از اونی ‫بود که بتونه رانندگی کنه، دیر رسید خونه. 844 00:49:22,102 --> 00:49:25,454 ‫مه‌یو اومد رو بالکن و یه ‫کلت کالیبر 45 دستش بود. 845 00:49:25,479 --> 00:49:29,077 ‫من دراز کشیدم رو زمین و اون ‫بلند شد و گفت: تیرت خطا رفت. 846 00:49:29,102 --> 00:49:30,937 ‫گفتم تو مغز تو کله‌ت نیست بوگی 847 00:49:30,962 --> 00:49:33,119 ‫و خدافظی کردم و رفتم. 848 00:49:33,144 --> 00:49:36,519 ‫ولی سه مرتبه و در سه زمان ‫مختلف مه‌یو به سمت‌ش شلیک کرد. 849 00:49:38,612 --> 00:49:41,782 ‫بوگارت بعنوان یک بازیگر ‫خیلی برام تحسین‌برانگیز بود. 850 00:49:41,824 --> 00:49:43,242 ‫خیلی برام مسحورکننده بود، 851 00:49:43,283 --> 00:49:46,078 ‫یک چیز مرموزی در موردش وجود داشت. 852 00:49:46,119 --> 00:49:51,500 ‫و خطرناک بود. ‫در اطرافش خطر حس می‌کردی. 853 00:49:51,542 --> 00:49:54,127 ‫همیشه حس کردم یه‌جور فاصله وجود داره. 854 00:49:54,169 --> 00:49:57,381 ‫انگار همیشه پشت یک دیوار بود. 855 00:49:59,299 --> 00:50:02,636 ‫“کازابلانکا“ موقعیت ستاره ‫بودن بوگارت رو تثبیت می‌کنه. 856 00:50:02,678 --> 00:50:04,179 ‫تاییدیه‌ای رو می‌گیره 857 00:50:04,221 --> 00:50:07,140 ‫که هرستاره‌ی تراز اولی لازمه داشته باشه. 858 00:50:07,182 --> 00:50:09,560 ‫که میشه نقش اصلی رمانتیک. 859 00:50:09,601 --> 00:50:11,705 ‫آدم‌ها شک داشتن که بتونه 860 00:50:11,730 --> 00:50:15,274 ‫در قالب نقش اصلی رمانتیک ‫رویایی پوست‌اندازی کنه، 861 00:50:15,315 --> 00:50:18,694 ‫ازش پرسیدن به نظر ‫خودت دلربا هستی یا نه، 862 00:50:18,735 --> 00:50:20,320 ‫و بوگارت جواب داد: 863 00:50:20,362 --> 00:50:23,699 ‫اگه اینگرید برگمن یه‌جوری ‫نگاهتون کنه که انگار دلربایی، 864 00:50:23,740 --> 00:50:25,409 ‫پس دلربایی. 865 00:50:26,743 --> 00:50:29,204 ‫داره نگاهت می‌کنه بچه. 866 00:51:17,752 --> 00:51:22,173 ‫مه‌یو و هامفری یه سر به ‫میز ما زدن تا سلامی بکنن، 867 00:51:22,214 --> 00:51:24,717 ‫و بهمون بگن دارن میرن آفریقا. 868 00:51:24,759 --> 00:51:26,260 ‫که سربازها رو سرگرم کنند. 869 00:51:26,302 --> 00:51:29,221 ‫نه با هم حرف میزدن و نه بهم نگاه می‌کردن، 870 00:51:29,263 --> 00:51:31,724 ‫تا اینکه مشروب‌ها رو آوردن سر میز. 871 00:51:31,766 --> 00:51:35,353 ‫واضح بود که تیم بوگارت‌های نزاع‌کننده 872 00:51:35,394 --> 00:51:37,647 ‫قراره به‌زودی تموم کنند. 873 00:51:37,688 --> 00:51:40,650 ‫- پسرهامون در چه حال‌ند؟ ‫- پسرهامون دارن کار محشری می‌کنند. 874 00:51:40,691 --> 00:51:44,320 ‫در سفرمون به خارج از کشور، ‫من و همسرم هزاران پسر آمریکایی دیدیم، 875 00:51:44,362 --> 00:51:47,877 ‫تو آفریقا و ایتالیا، و می‌تونین ‫به‌شدت بهشون افتخار کنین، 876 00:51:47,902 --> 00:51:50,181 ‫ما هرکاری از دستمون ‫برمی‌اومد کردیم تا سرگرم بشن. 877 00:51:50,206 --> 00:51:52,286 ‫سازمانی هست که در تمام جبهه‌های جنگ 878 00:51:52,328 --> 00:51:54,080 ‫ازشون مراقبت میکنه. 879 00:51:54,121 --> 00:51:57,083 ‫اسمش هست صلیب سرخ آمریکا. 880 00:52:05,132 --> 00:52:08,719 ‫کارِ هامفری بوگارت حسابی سکه شده بود. 881 00:52:08,761 --> 00:52:12,598 ‫وقت این بود که لورن باکال وارد ماجرا بشه. 882 00:52:12,640 --> 00:52:16,894 ‫کسی که به جفت سینمایی ‫کاملا مناسب‌ش هم بدل شد. 883 00:52:16,936 --> 00:52:21,983 ‫به‌اندازه‌ی حوا اغواکننده، ‫و مثل ابلیس مارگونه خونسرد. 884 00:52:22,024 --> 00:52:23,651 ‫کسی کبریت داره؟ 885 00:52:38,958 --> 00:52:40,418 ‫ممنون. 886 00:52:46,191 --> 00:52:48,926 ‫الکس اولرد، جیک روزنستین رو فرستاد 887 00:52:48,951 --> 00:52:51,525 ‫که بوگی رو از دستشویی بکشه بیرون 888 00:52:51,550 --> 00:52:53,291 ‫چون مه‌یو با اسلحه بیرون ایستاده بود. 889 00:52:53,316 --> 00:52:56,316 ‫فکر کنم مه‌یو خسته شده بود و رفته بود 890 00:52:56,341 --> 00:52:59,125 ‫ولی اونا باید بوگی رو از دستشویی ‫میاوردن بیرون و می‌بردنش سرصحنه. 891 00:52:59,150 --> 00:53:01,791 ‫مه‌یو زنگ زد بهم و کمک می‌خواست. 892 00:53:01,816 --> 00:53:04,547 ‫گفت بهتره سریع خودتو برسونی اینجا 893 00:53:04,572 --> 00:53:07,458 ‫بوگی با یه چاقو تو پشتش دراز شده رو زمین. 894 00:53:08,154 --> 00:53:10,823 ‫“سم، میخوام سریع بیای اینجا پیش من.“ 895 00:53:10,865 --> 00:53:14,535 ‫“من چاقو خوردم“ گفتم چی؟ ‫گفت: چاقو خوردم. 896 00:53:14,577 --> 00:53:17,621 ‫و رفتم تو و اون برگشت، 897 00:53:17,663 --> 00:53:19,040 ‫و یک... 898 00:53:19,081 --> 00:53:24,462 ‫و یک کت پشمی انگلیسی ‫کت و کلفت تنش بود. 899 00:53:24,503 --> 00:53:27,089 ‫و وقتی چرخید دیدم که خون ریخته روش. 900 00:53:27,131 --> 00:53:29,425 ‫خون ازش زده بود بیرون. 901 00:53:29,467 --> 00:53:32,178 ‫و بحث‌شون سر این بوده که... 902 00:53:32,219 --> 00:53:35,556 ‫در مورد سیاست اختلاف نظر داشتن. 903 00:53:37,952 --> 00:53:41,152 ‫یه روز ساعت سه صبح تماس گرفت 904 00:53:41,177 --> 00:53:43,235 ‫گفت سریع خودتو برسون اینجا، ‫گفتم چرا؟ 905 00:53:43,260 --> 00:53:45,986 ‫همین الان خونه رو آتیش زدم، 906 00:53:46,011 --> 00:53:48,719 ‫گفتم زنگ بزن آتش‌نشانی، ‫چرا به من زنگ زدی؟ 907 00:53:49,935 --> 00:53:51,952 ‫بتی هیچ ترسی از مه‌یو نداشت. 908 00:53:51,977 --> 00:53:53,819 ‫کلا از هیچی نمی‌ترسید. 909 00:53:53,844 --> 00:53:58,019 ‫و بتی خیلی جوون بود. 910 00:53:58,044 --> 00:54:00,972 ‫و اصلا نسبت به وضعیت آگاه نبود. 911 00:54:00,997 --> 00:54:02,739 ‫چون همه از مه‌یو می‌ترسیدن، 912 00:54:02,764 --> 00:54:06,744 ‫و از اون کلت 45‌ش که ‫هرازگاهی بیرون می‌آورد. 913 00:54:06,769 --> 00:54:10,115 ‫عجله کردن تو این وضعیت احمقانه بود. 914 00:54:12,759 --> 00:54:14,719 ‫در من چیزی رو بیدار کرد، 915 00:54:14,761 --> 00:54:16,429 ‫که پیش از اون هرگز بیدار نشده بود. 916 00:54:16,471 --> 00:54:19,140 ‫و چیزی بود که واقعا بهش نیاز داشتم. 917 00:54:19,182 --> 00:54:21,142 ‫و واقعا نیاز داشتم که یکی بهم اهمیت بده. 918 00:54:21,184 --> 00:54:23,770 ‫و فکر کنم نیاز داشتم ‫که یک مرد بهم اهمیت بده. 919 00:54:23,812 --> 00:54:25,772 ‫و اون... 920 00:54:25,814 --> 00:54:28,566 ‫و حامی‌ترین مردی بود که تا حالا دیده بودم. 921 00:54:28,608 --> 00:54:32,174 ‫و اینجوری شد که به خودم اومدم 922 00:54:32,199 --> 00:54:35,189 ‫و دیدم که باید همیشه کنارش باشم. 923 00:54:37,490 --> 00:54:40,590 ‫مه‌یو از اون آدم‌های خیلی خوش‌قلب بود. 924 00:54:41,741 --> 00:54:46,108 ‫ولی دکترها تشخیص دادن ‫که اسکیزوفرنی پارانوئیده. 925 00:54:47,321 --> 00:54:48,767 ‫یادمه بوگارت می‌گفت: 926 00:54:48,792 --> 00:54:52,023 ‫نمیخوام جدا بشم، ‫نمیخوام تو 45 سالگی دوباره از صفر شروع کنم. 927 00:54:52,048 --> 00:54:56,278 ‫و به نظرم کار از کار گذشته بود 928 00:54:56,303 --> 00:54:59,189 ‫و دیگه نمی‌تونستم کاری برای مه‌یو بکنم. 929 00:54:59,214 --> 00:55:02,166 ‫درواقع دیگه خیلی شانسی نداشت. 930 00:55:05,061 --> 00:55:06,604 ‫بفرمائین به خلوتگاه من. 931 00:55:06,646 --> 00:55:08,439 ‫در ده اکتبر 1944 932 00:55:08,481 --> 00:55:10,775 ‫شروع به فیلمبرداری “خواب بزرگ“ کردیم. 933 00:55:10,817 --> 00:55:12,527 ‫بهم گفت چند هفته‌ی اخیر 934 00:55:12,569 --> 00:55:15,280 ‫سخت‌ترین روزهای زندگی‌ش بوده. 935 00:55:15,321 --> 00:55:17,407 ‫مه‌یو گفته بود که دیگه مشروب نمی‌خوره 936 00:55:17,448 --> 00:55:19,951 ‫و اون باید بهش یه فرصت بده. 937 00:55:19,993 --> 00:55:21,995 ‫بعد از حدودا دو هفته فیلمبرداری، 938 00:55:22,036 --> 00:55:23,496 ‫تلفن آخر شب زنگ خورد. 939 00:55:23,538 --> 00:55:25,165 ‫با مه‌یو دعواش شده بود. 940 00:55:25,206 --> 00:55:27,814 ‫وقتی از استودیو برگشته بوده ‫مه‌یو شروع کرده به مشروب خوردن 941 00:55:27,839 --> 00:55:30,962 ‫و اوضاع از بد بدتر شد. 942 00:55:31,004 --> 00:55:33,645 ‫حدود سه هفته از فیلمبرداری ‫گذشته بود که بوگی خونه‌شو ترک کرد، 943 00:55:33,670 --> 00:55:36,301 ‫و توی هتل بورلی‌هیلز اتاق گرفت. 944 00:55:38,011 --> 00:55:41,306 ‫دیگه نمی‌تونستم دعواهامونو تحمل کنم. 945 00:55:41,347 --> 00:55:43,641 ‫یه زندگی جدید می‌خواستم. 946 00:55:47,228 --> 00:55:48,855 ‫مشکل‌ت چیه؟ 947 00:55:50,106 --> 00:55:52,525 ‫چیزی نیست که تو نتونی درستش کنی. 948 00:55:52,567 --> 00:55:56,112 ‫تموم کردن ازدواجی که شش ‫سال طول کشیده کار سختیه، 949 00:55:56,154 --> 00:55:59,490 ‫ولی دیگه خیلی دعوا کرده بودیم. 950 00:55:59,532 --> 00:56:01,409 ‫باور دارم اینکار کار درستی بود، 951 00:56:01,451 --> 00:56:04,954 ‫اونم معقول‌تر از این ‫بود که بخواد جلومو بگیره. 952 00:56:06,956 --> 00:56:09,667 ‫هاوارد هاکس سعی کرد ‫که مانع از این ارتباط بشه... 953 00:56:09,709 --> 00:56:13,671 ‫وای آره. ‫دائم بهم می‌گفت: 954 00:56:13,713 --> 00:56:16,549 ‫“عمرا باهات ازدواج نمی‌کنه، انقدر...“ 955 00:56:16,591 --> 00:56:19,677 ‫و منم گریه می‌کردم. ‫بیشتر مواقع داشتم اشک می‌ریختم. 956 00:56:19,719 --> 00:56:22,180 ‫و به بوگی می‌گفت: گوش کن، ‫لازم نیست ازدواج کنی، 957 00:56:22,222 --> 00:56:23,973 ‫چرا نمیری یه اتاق توی هتل بگیری؟ 958 00:56:24,015 --> 00:56:27,415 ‫و بوگی اصلا این مدلی نبود. 959 00:56:27,440 --> 00:56:31,940 ‫و هاوارد هرکاری از دستش ‫بر می‌اومد کرد تا جلوشو بگیره، 960 00:56:31,981 --> 00:56:33,775 ‫ولی نمیشد جلوشو گرفت. 961 00:56:57,215 --> 00:57:00,926 ‫هرگز فکر نمی‌کردم بتونم دوباره عاشق بشم، 962 00:57:00,968 --> 00:57:03,262 ‫بخاطر کلی از اتفاق‌هایی ‫که تو زندگیم افتاده بود 963 00:57:03,303 --> 00:57:06,390 ‫از عشق ورزیدن می‌ترسیدم. 964 00:57:14,898 --> 00:57:19,278 ‫هیچوقت خوشبخت نبودم، ‫تا اینکه اونو دیدم. 965 00:57:34,751 --> 00:57:37,421 ‫اسم اصلی مادرم بتی جون پرسکی بود. 966 00:57:37,462 --> 00:57:43,844 ‫نام خانوادگی‌مون از ‫طرف مادربزرگم باکال بود. 967 00:57:43,885 --> 00:57:47,139 ‫هاوارد هاکس از اسم بتی خوشش نمی‌اومد، 968 00:57:47,180 --> 00:57:48,682 ‫واسه همین اسم لورن رو بهش داد. 969 00:57:48,724 --> 00:57:54,313 ‫همه‌ی آشناها بتی صداش می‌کردن. 970 00:57:54,354 --> 00:57:57,774 ‫در اون مقطع، زمانی بود که با خودتون بگین 971 00:57:57,816 --> 00:58:01,153 ‫من دیگه نمی‌تونم این هالیوود ‫دیوانه‌کننده‌ی حال بهم زن رو تحمل کنم؟ 972 00:58:01,194 --> 00:58:06,325 ‫وای، جادویی بود، اولی که رفتم ‫اونجا واسه‌م مثل سرزمین پریا بود. 973 00:58:06,366 --> 00:58:07,826 ‫با اون همه درخت‌های سرسبز، 974 00:58:07,868 --> 00:58:09,953 ‫اون همه نخل و چمن، 975 00:58:09,995 --> 00:58:12,706 ‫و پرتقال‌ها و گریپ‌فروت‌هاش، 976 00:58:12,748 --> 00:58:14,958 ‫لیموهاش. ‫کلی لیمو. 977 00:58:16,401 --> 00:58:18,993 ‫یکی دو تا فیلم این مدلی هم داره. ‫(کنایه از بد بودن و بنجل بودن) 978 00:58:19,018 --> 00:58:22,799 ‫به‌نظرم اگه بعنوان راهنما ‫بوگی کنارم نبود، واقعا... 979 00:58:22,841 --> 00:58:25,510 ‫از اینکه فکر کنم چی می‌تونست ‫پیش بیاد وحشت می‌کنم. 980 00:58:25,552 --> 00:58:28,430 ‫وقتی در مورد بازیگرهایی حرف ‫میزد که به شهرت‌شون باور داشتن، 981 00:58:28,472 --> 00:58:32,142 ‫می‌گفت یادشون میره که استودیو ‫این شهرت رو براشون ساخته. 982 00:58:32,167 --> 00:58:35,670 ‫کم‌کم باورشون میشد که ‫شهرت بخاطر خودشون بوده. 983 00:58:35,729 --> 00:58:38,023 ‫و باور کردن چنین چیزی خیلی ساده‌ست، 984 00:58:38,048 --> 00:58:43,094 ‫بخصوص وقتی نوزده ساله باشی ‫دیگه خیلی ساده‌ترم میشه. 985 00:58:43,153 --> 00:58:45,822 ‫جک وارنر تصمیم گرفت ‫که منو بذاره توی فیلمی 986 00:58:45,864 --> 00:58:49,785 ‫به اسم “مامور سری“، ‫کنار چارلز بویر. 987 00:58:51,161 --> 00:58:53,872 ‫خیلی کشته مرده‌ی فیلمنامه یا نقشم نبودم، 988 00:58:53,914 --> 00:58:56,166 ‫به نظر بوگی هم خیلی چیز خاصی نبود. 989 00:58:56,208 --> 00:58:59,169 ‫ولی اینکه نقش یک دختر ‫انگلیسی اشرافی رو بهم بدن 990 00:58:59,211 --> 00:59:01,546 ‫دیگه از چاخان هم چاخان‌تر بود. 991 00:59:04,383 --> 00:59:07,010 ‫بتی از چیزی که عملا قرار ‫بود به فراموشی سپرده بشه، 992 00:59:07,052 --> 00:59:09,763 ‫رفت در مرکز توجه جهانی قرار گرفت. 993 00:59:09,805 --> 00:59:12,808 ‫بعد، قبل از اینکه فرصت ‫داشته باشه تا نفسی تازه کنه، 994 00:59:12,849 --> 00:59:17,562 ‫جوری مورد انتقاد قرار گرفت که اگه ‫یک ستاره‌ی کارکشته هم بود، از پا می‌افتاد. 995 00:59:19,231 --> 00:59:22,192 ‫مطبوعات تمام تلاش‌شونو ‫کردن که کارشو یکسره کنن، 996 00:59:22,234 --> 00:59:24,403 ‫همونطور که خودشون ‫بهش پر و بال داده بودن. 997 00:59:26,279 --> 00:59:27,697 ‫حقیقت ساده‌ی امر اینه که 998 00:59:27,739 --> 00:59:29,950 ‫بتی برای یک فیلم به قدری تشویق شد، 999 00:59:30,007 --> 00:59:32,301 ‫که از حد توانش خارج بود 1000 00:59:32,327 --> 00:59:37,249 ‫و بخاطر یک فیلم دیگه به‌شدت مورد انتقاد ‫قرار گرفت، و این اصلا تقصیر خودش نبود. 1001 00:59:37,290 --> 00:59:40,794 ‫بتی باید دو درس بزرگ رو ‫عملا یک شبه یاد می‌گرفت. 1002 00:59:40,836 --> 00:59:45,966 ‫این درس که چطور باید در برابر موفقیت ‫آنی و غیرمنتظره از پس خودت بربیای، 1003 00:59:46,007 --> 00:59:52,055 ‫و درس دیگه اینکه چطور باید با ‫شکست آنی و غیرمنتظره مواجه بشی. 1004 00:59:52,097 --> 00:59:55,976 ‫از بالای اون نردبون ‫افتادم و جانانه سقوط کردم، 1005 00:59:56,017 --> 00:59:59,771 ‫و این آخرین باری بود که جک ‫وارنر بجای من تصمیم گرفت. 1006 01:00:01,939 --> 01:00:03,691 ‫کار سینمایی مادر من 1007 01:00:03,732 --> 01:00:08,237 ‫یه جورایی براساس کار سینمایی پدرم بود. 1008 01:00:08,279 --> 01:00:09,780 ‫سعی کرد خودشو جدا کنه، 1009 01:00:09,822 --> 01:00:12,116 ‫ولی آخرش همه‌چی ‫برمی‌گشت به بوگی و باکال. 1010 01:00:12,158 --> 01:00:17,055 ‫چون یکی از مشهورترین ‫زوج‌های اون قرن بودند. 1011 01:00:26,547 --> 01:00:29,800 ‫در طول دهه‌ی 1940، ‫نگرانی جدی‌ای وجود داشت 1012 01:00:29,842 --> 01:00:32,553 ‫نسبت به اینکه نه تنها جماهیر شوروی 1013 01:00:32,595 --> 01:00:33,762 ‫تهدیدی برای دموکراسی ماست، 1014 01:00:33,804 --> 01:00:35,764 ‫بلکه اینکه جماهیر شوروی 1015 01:00:35,806 --> 01:00:37,850 ‫یک به اصطلاح ستون پنجمی داره 1016 01:00:37,892 --> 01:00:40,060 ‫متشکل از عوامل برانداز ‫ساکن در خاک خود آمریکا، 1017 01:00:40,102 --> 01:00:44,982 ‫که اونا هم در تلاش‌ند تا ‫دموکراسی آمریکایی رو تضعیف کنن. 1018 01:00:45,024 --> 01:00:46,775 ‫کمونیسم در واقعیت 1019 01:00:46,817 --> 01:00:49,111 ‫یک حزب سیاسی نیست. 1020 01:00:49,153 --> 01:00:50,571 ‫یک سبک زندگی‌ست. 1021 01:00:50,613 --> 01:00:53,491 ‫یک سبک بدخیم و شرورانه‌ی زندگی. 1022 01:00:53,532 --> 01:00:56,785 ‫نشان‌دهنده‌ی وضعیتی مشابه بیماری‌ست، 1023 01:00:56,827 --> 01:00:58,287 ‫که مثل یک بیماری ‫همه‌گیر گسترش پیدا می‌کند، 1024 01:00:58,329 --> 01:00:59,538 ‫و مثل یک بیماری همه‌گیر، 1025 01:00:59,580 --> 01:01:01,123 ‫قرنطینه واجب می‌شود، 1026 01:01:01,165 --> 01:01:03,834 ‫تا مانع از آلوده شدن این ملت بشود. 1027 01:01:04,668 --> 01:01:06,045 ‫ده نفرِ هالیوود 1028 01:01:06,086 --> 01:01:07,922 ‫گروهی از فیلمنامه‌نویسان بودن، 1029 01:01:07,963 --> 01:01:09,924 ‫بعلاوه‌ی یک تهیه‌کننده و یک کارگردان، 1030 01:01:09,965 --> 01:01:12,009 ‫که از خط مشی 1031 01:01:12,051 --> 01:01:14,303 ‫کمیته فعالیت‌های ضدآمریکایی ‫مجلس حمایت نکردند، 1032 01:01:14,345 --> 01:01:18,474 ‫که قرار بود براندازی کمونیستی ‫در هالیوود رو مورد بررسی قرار بدن. 1033 01:01:18,516 --> 01:01:20,559 ‫و اگر با این خط مشی مخالفت می‌کردین، 1034 01:01:20,601 --> 01:01:22,436 ‫بهتون میگفتن شاهد معارض 1035 01:01:22,478 --> 01:01:23,854 ‫و احضاریه می‌اومد براتون 1036 01:01:23,896 --> 01:01:26,941 ‫که برین و در برابر کنگره شهادت بدین. 1037 01:01:26,982 --> 01:01:28,984 ‫مساله‌ای که پیش روی این کمیته قرار گرفته 1038 01:01:29,026 --> 01:01:33,113 ‫مشخص کردن میزان نفوذ کمونیست‌ها 1039 01:01:33,155 --> 01:01:35,199 ‫در صنعت فیلمسازی هالیوود است. 1040 01:01:35,241 --> 01:01:40,151 ‫موریانه‌های ایدئولوژیک به تعداد کثیری ‫از صنایع آمریکایی، سازمان‌ها و جوامع 1041 01:01:40,176 --> 01:01:41,889 ‫نفوذ کرده‌ا‌ند، 1042 01:01:41,914 --> 01:01:46,669 ‫بیاین از هرجایی که هستند بیرون‌ ‫بیاریم‌شون و از شرشون خلاص بشیم. 1043 01:01:51,465 --> 01:01:54,260 ‫هواپیمای ما که پر بود از ‫نقش‌آفرینان هالیوودی به شرق رسید، 1044 01:01:54,301 --> 01:01:56,387 ‫برای مبارزه با چیزی که برای ما 1045 01:01:56,428 --> 01:01:58,847 ‫سانسور فیلم‌ها محسوب میشد. 1046 01:01:58,889 --> 01:02:01,350 ‫هدف ما اعمال نفوذ 1047 01:02:01,392 --> 01:02:02,935 ‫برای دفاع از یک اصل بود، 1048 01:02:02,977 --> 01:02:06,063 ‫این اصل که هیچ آدمی ‫نباید مجبور به این بشه 1049 01:02:06,105 --> 01:02:08,899 ‫که بگه متعلق به کدوم حزب سیاسیه. 1050 01:02:08,941 --> 01:02:10,724 ‫هیچکدوم از ما، حتی ‫برای یک لحظه هم 1051 01:02:10,749 --> 01:02:13,028 ‫به این فکر نکردیم که داریم ‫از کمونیسم دفاع می‌کنیم، 1052 01:02:13,070 --> 01:02:15,531 ‫یا اصلا به اینکه اینا هیچ ربطی بهم دارن. 1053 01:02:15,573 --> 01:02:17,241 ‫تا جایی که به ما مربوط میشد، 1054 01:02:17,283 --> 01:02:19,994 ‫داشتیم از حقوق انسان برای ‫دفاع از خودش دفاع می‌کردیم. 1055 01:02:20,035 --> 01:02:26,000 ‫کاری که آقای جی.پارنل توماس، ‫به کسی اجازه نمی‌داد انجام بده. 1056 01:02:26,041 --> 01:02:28,502 ‫آیا شما هرگز عضو حزب کمونیسم بوده‌اید؟ 1057 01:02:28,544 --> 01:02:30,891 ‫من این حق رو دارم که با هرگونه شواهدی 1058 01:02:30,916 --> 01:02:33,716 ‫که صحت این سوال رو تایید می‌کنه مواجه بشم. 1059 01:02:33,757 --> 01:02:35,676 ‫دوست دارم ببینم چی دارین. 1060 01:02:35,718 --> 01:02:39,138 ‫این هم باعث تاسفه و هم یک تراژدیه که ‫من باید اصول پایه‌ی آمریکایی بودن رو 1061 01:02:39,179 --> 01:02:40,848 ‫به این کمیته یاد بدم. 1062 01:02:40,889 --> 01:02:43,017 ‫سوال ما این نبود! 1063 01:02:43,058 --> 01:02:46,228 ‫این تعرض به حق مشارکتیه که طبق ‫لایحه‌ی منشور حقوق بشر تعریف شده. 1064 01:02:46,270 --> 01:02:48,564 ‫لطفا سوال رو جواب بدید! 1065 01:02:48,606 --> 01:02:50,399 ‫حقوق شهروندان آمریکایی 1066 01:02:50,441 --> 01:02:52,151 ‫اینجا هم حائز اهمیت‌ند 1067 01:02:52,192 --> 01:02:55,738 ‫و من قصد دارم در دفاع ‫از اون حقوق ایستادگی کنم. 1068 01:02:57,990 --> 01:03:00,075 ‫من هامفری بوگارت هستم. 1069 01:03:00,117 --> 01:03:04,454 ‫ما در جلسه‌ی کمیته شرکت داشتیم و شنیدیم ‫که اتفاق افتاد، دیدیم که اتفاق افتاد. 1070 01:03:04,495 --> 01:03:07,415 ‫ما شاهد بودیم که شهروندان ‫آمریکایی توسط نمایندگان منتخب مردم 1071 01:03:07,457 --> 01:03:10,126 ‫از حق حرف زدن محروم شدند. 1072 01:03:10,168 --> 01:03:14,047 ‫دیدیم که پلیس شهروندان رو از جایگاه برد، ‫جوری که انگار مجرم‌ند، 1073 01:03:14,088 --> 01:03:17,216 ‫اون هم بعد از اینکه حق دفاع ‫از خودشون ازشون سلب شد. 1074 01:03:17,258 --> 01:03:19,093 ‫شاهد این بودیم که مدیر ‫کمیته با ضربات چکش‌ش، 1075 01:03:19,135 --> 01:03:22,430 ‫کلمات آمریکایی‌های آزاد رو قطع می‌کرد. 1076 01:03:22,472 --> 01:03:27,185 ‫آقای توماس، صدای اون چکش ‫در تمام آمریکا طنین‌انداز شد. 1077 01:03:27,226 --> 01:03:30,122 ‫چون هربار که چکش‌‌تون صدا می‌داد، 1078 01:03:30,147 --> 01:03:33,331 ‫به متمم اول قانون ‫اساسی ایالات متحده آمریکا 1079 01:03:33,356 --> 01:03:35,443 ‫ضربه وارد می‌کرد. 1080 01:03:35,485 --> 01:03:37,862 ‫به‌نظرم این صنعت انقدر سانسور شده 1081 01:03:37,904 --> 01:03:39,947 ‫و انقدر مورد حمله‌ی ‫جناح‌ها قرار گرفته، 1082 01:03:39,989 --> 01:03:42,116 ‫که شده شبیه به خرگوشی ‫که از ترس خودشو جمع کرده. 1083 01:03:42,158 --> 01:03:44,077 ‫می‌ترسه که سرشو بیاره بیرون. 1084 01:03:44,118 --> 01:03:47,622 ‫تو این گیر و دار، ‫کمونیست‌ها از ما استفاده کردن 1085 01:03:47,664 --> 01:03:52,418 ‫و کار منم رسید به اینجا که عکسم ‫رفت صفحه‌ی اول روزنامه‌ی دیلی ورکر. 1086 01:03:52,460 --> 01:03:55,296 ‫چون بوگارت معروف‌ترین این جمع بود، 1087 01:03:55,338 --> 01:03:57,465 ‫شد اون کسی که سیل ‫انتقادات به سمت‌ش روانه شد. 1088 01:03:57,507 --> 01:04:01,052 ‫فشار فوق‌العاده زیادی بهش وارد شد. 1089 01:04:01,094 --> 01:04:03,137 ‫بوگارت یک کنفرانس مطبوعاتی برگزار می‌کنه، 1090 01:04:03,179 --> 01:04:04,722 ‫که بطور کلی توش میگه 1091 01:04:04,764 --> 01:04:06,349 ‫من ساده‌لوح بودم و احمق، 1092 01:04:06,391 --> 01:04:08,643 ‫و بابت کاری که کردم عذرخواهی می‌کنم. 1093 01:04:08,685 --> 01:04:10,478 ‫و واقعا یه‌جورایی 1094 01:04:10,520 --> 01:04:13,856 ‫این از اون لحظات ‫تحقیرکننده در زندگی بوگارته. 1095 01:04:15,692 --> 01:04:19,987 ‫خیلی تعجب کردم از اینکه ‫بوگی حرف خودشو پس گرفت. 1096 01:04:20,029 --> 01:04:21,572 ‫در پرتوی حوادث بعدیه که 1097 01:04:21,614 --> 01:04:25,785 ‫من اینکار بوگی رو اشتباه تلقی می‌کنم. 1098 01:04:25,827 --> 01:04:27,787 ‫باید پای حرفش می‌موند. 1099 01:04:27,829 --> 01:04:29,856 ‫ولی کاملا درک می‌کنم ‫که چرا پای حرفش نموند. 1100 01:04:29,881 --> 01:04:34,210 ‫مردی که اومد به سنا، ‫یعنی توماس مک‌کارتی، 1101 01:04:34,252 --> 01:04:39,507 ‫دهه‌ی حضور خودش رو ‫به یک کابوس تبدیل کرد، 1102 01:04:39,549 --> 01:04:44,679 ‫برای همین نمی‌تونیم خیلی سختگیرانه ‫یقه‌ی بوگی رو بگیریم که جواب پس بده. 1103 01:04:44,721 --> 01:04:48,891 ‫هیچکسی، به معنای واقعی کلمه هیچکسی 1104 01:04:48,933 --> 01:04:52,520 ‫جرات اینو نداشت که ابراز عقیده بکنه. 1105 01:04:52,562 --> 01:04:55,064 ‫اگه از من بپرسین میگم ‫وارنر یکی از بدترین‌ها بود. 1106 01:04:55,106 --> 01:04:58,818 ‫اون و خیلی دیگه از محافظه‌کارهایی ‫که این شهر رو در کنترل خودشون دارن، 1107 01:04:58,860 --> 01:05:00,194 ‫تصمیم گرفتن یه کاری بکنن 1108 01:05:00,236 --> 01:05:02,488 ‫تا حساسیت از روی صنعت ‫فیلمسازی برداشته بشه. 1109 01:05:02,530 --> 01:05:05,071 ‫واسه همین لیست سیاه ستاره‌ها، نویسنده‌ها 1110 01:05:05,096 --> 01:05:07,660 ‫و تهیه‌کننده‌ها رو ایجاد کردن. 1111 01:05:07,702 --> 01:05:09,871 ‫چیزهای دیگه، شاید درست باشن، 1112 01:05:09,912 --> 01:05:11,390 ‫شاید این دنیا واقعا فاسده. 1113 01:05:11,415 --> 01:05:13,167 ‫ولی تا وقتی که یه نفر ‫حاضره برای یک آرمان 1114 01:05:13,192 --> 01:05:14,709 ‫به مبارزه ادامه بده، ‫اون آرمان از دست نرفته. 1115 01:05:14,751 --> 01:05:16,753 ‫خب من اون یه نفر نیستم. 1116 01:05:18,254 --> 01:05:22,049 ‫ولی هستی، شاید نخوای اون یه ‫نفر باشی ولی درست خودت نیست. 1117 01:05:22,091 --> 01:05:23,926 ‫کل زندگی‌ت علیه‌ت شده. 1118 01:05:23,968 --> 01:05:26,262 ‫تو از زندگی من چی می‌دونی؟ 1119 01:05:27,930 --> 01:05:29,348 ‫خیلی چیزها. 1120 01:05:31,267 --> 01:05:32,977 ‫اسم اون آهنگ توی فیلم چی بود؟ 1121 01:05:33,019 --> 01:05:34,812 ‫فکر کنم اسمش بود “ماهیگیر جسور. 1122 01:05:34,854 --> 01:05:37,023 ‫یک آواز ملوانی قدیمیه ‫که پدرم برام می‌خوند. 1123 01:05:37,064 --> 01:05:38,775 ‫وقتی حدودا هشت ساله بودم. 1124 01:05:38,816 --> 01:05:41,235 ‫میشه یه نت مناسب برای آقای بوگارت بزنین 1125 01:05:41,277 --> 01:05:45,656 ‫که بتونه این آهنگ جاودانه‌ی ‫دریا رو برامون بخونه؟ 1126 01:05:48,201 --> 01:05:54,624 ‫♪ ماهیگیر جسوری بود که ‫از بیلینگزگیت بادبان گشود ♪ 1127 01:05:54,665 --> 01:06:00,046 ‫♪ تا خوک‌ماهی جسور و ماهی ‫خال‌خالی سرخوش رو صید کنه♪ 1128 01:06:00,087 --> 01:06:05,426 ‫♪ ولی وقتی رسید به پیملیکو ‫باد شروع به وزیدن کرد♪ 1129 01:06:05,484 --> 01:06:07,610 ‫♪ و کشتی کوچکش هم به ‫اینور اونور پیچ و تاب می‌خورد♪ 1130 01:06:07,636 --> 01:06:13,266 ‫♪ بعد رفت روی عرشه ‫و شروع کرد به خوندن♪ 1131 01:06:13,308 --> 01:06:16,728 ‫♪ توئینکی دیدل دام ♪ 1132 01:06:16,770 --> 01:06:18,855 ‫♪ توئینکی دیدل دی ♪ 1133 01:06:18,897 --> 01:06:24,152 ‫♪ این قشنگ‌ترین آهنگی بود که خوند ♪ 1134 01:06:26,154 --> 01:06:31,785 ‫♪ توئینکی دیدل دام ‫توئینکی دیدل دی ♪ 1135 01:06:31,827 --> 01:06:37,999 ‫♪ ماهیگیر جسور ♪ 1136 01:06:43,672 --> 01:06:45,966 ‫همینگوی گفته که دریا 1137 01:06:46,007 --> 01:06:48,677 ‫آخرین مکان آزاد در دنیاست، 1138 01:06:48,718 --> 01:06:51,054 ‫و من بهش احترام میذارم و عاشق‌شم. 1139 01:06:51,096 --> 01:06:52,931 ‫دریا، هوا، 1140 01:06:52,973 --> 01:06:54,641 ‫تمیزه و سالم، 1141 01:06:54,683 --> 01:06:58,520 ‫و دور از خاله‌زنک‌بازی‌های ‫هالیوود و زالوهاش. 1142 01:06:58,562 --> 01:07:02,482 ‫از وقتی کوچیک بودم، ‫می‌خواستم قایق خودمو داشته باشم، 1143 01:07:02,524 --> 01:07:05,527 ‫توی سانتانا متوجه این آرزوم شدم، 1144 01:07:05,569 --> 01:07:09,823 ‫و نمی‌دونین چه میزان رضایت ‫و خشنودی نصیبم می‌کنه. 1145 01:07:09,865 --> 01:07:11,324 ‫هیچوقت بچه‌دار نشده بود 1146 01:07:11,366 --> 01:07:14,035 ‫و من واقعا می‌خواستم بچه داشته باشه. 1147 01:07:14,077 --> 01:07:15,579 ‫نمی‌دونم اونم می‌خواست‌شون یا نه، 1148 01:07:15,620 --> 01:07:18,665 ‫ولی قرار بود بچه داشته باشه، ‫من تصمیم‌مو گرفته بودم. 1149 01:07:20,250 --> 01:07:22,085 ‫می‌ترسید با رابطه‌مون 1150 01:07:22,127 --> 01:07:23,670 ‫منافات پیدا کنه، 1151 01:07:23,712 --> 01:07:25,422 ‫و البته که به طریقی همینجوری هم میشه، 1152 01:07:25,463 --> 01:07:28,383 ‫چون بچه‌ها همه‌چیزو تصاحب ‫می‌کنن دیگه، مگه نمی‌کنن؟ 1153 01:07:34,556 --> 01:07:37,169 ‫وقتی فهمیدم استفان رو حامله‌ست 1154 01:07:37,194 --> 01:07:40,812 ‫به‌اندازه‌ی هرپدر خانواده‌ای که منتظر ‫بدنیا اومدن بچه‌شه، وحشت‌زده شدم. 1155 01:07:40,854 --> 01:07:45,609 ‫بالاخره این اولین تلاشم برای پدر شدن بود، ‫اونم توی تقریبا 49 سالگی. 1156 01:07:45,650 --> 01:07:49,529 ‫فکر کنم ترسیده بودم بلد نباشم ‫که چجوری باید پدر خوبی باشم. 1157 01:07:49,571 --> 01:07:51,698 ‫نمی‌دونم چی شد ولی بعد از اینکه بهش گفتم، 1158 01:07:51,740 --> 01:07:55,785 ‫بدترین دعوایی که تا ‫حالا داشتیم اتفاق افتاد. 1159 01:07:55,827 --> 01:07:58,288 ‫صبح بعدش، بوگی یه نامه‌ی ‫طولانی برام نوشته بود، 1160 01:07:58,330 --> 01:07:59,873 ‫بابت رفتارش عذرخواهی کرده بود 1161 01:07:59,915 --> 01:08:01,875 ‫و می‌گفت نمی‌دونه چی ‫شده که اینجوری رفتار کرده 1162 01:08:01,917 --> 01:08:03,960 ‫جز اینکه ترس از دست دادن منو داشته. 1163 01:08:04,002 --> 01:08:07,172 ‫بچه براش یه چیز مجهول بود. 1164 01:08:07,213 --> 01:08:10,050 ‫فقط باید به این ایده عادت کنه. 1165 01:08:15,680 --> 01:08:21,728 ‫نمی‌تونم بگم قبل از ازدواج با بتی ‫هیچوقت از ته دل می‌خواستم بچه داشته باشم. 1166 01:08:21,770 --> 01:08:26,149 ‫زندگی‌م هیچوقت اونقدر به ‫ثبات نرسیده بود که دلم بچه بخواد. 1167 01:08:26,191 --> 01:08:28,693 ‫ولی بتی خیلی دلش بچه می‌خواست، 1168 01:08:28,735 --> 01:08:31,947 ‫و همونطوری که در موردش حرف میزد، ‫دیگه منم دلم می‌خواست. 1169 01:08:34,048 --> 01:08:35,800 ‫اونقدر واقع‌بین هستم که بدونم 1170 01:08:35,825 --> 01:08:40,246 ‫که احتمالا من این کره رو ‫زودتر از اون ترک می‌کنم، 1171 01:08:40,288 --> 01:08:41,748 ‫بنابراین یه بچه می‌خواستم، 1172 01:08:41,790 --> 01:08:45,377 ‫که پیش‌ش بمونه، که اونو یاد من بندازه. 1173 01:08:48,254 --> 01:08:51,967 ‫جلسه به تعویق افتاد، ‫بیا یه داکری یخی بخور. 1174 01:08:54,928 --> 01:08:59,599 ‫فکر نکنم بتونم صرفا بعنوان ‫یک شوهر و پدر زندگی کنم، 1175 01:08:59,641 --> 01:09:00,976 ‫باید کار کنم. 1176 01:09:01,017 --> 01:09:03,728 ‫وقتی تو شهرم و کار نمی‌کنم، 1177 01:09:03,770 --> 01:09:05,480 ‫اون روز خیلی روز ملال‌آوری میشه. 1178 01:09:05,522 --> 01:09:07,607 ‫ناهار، یکی دو ساعتی میرم رستوران رومانوفز. 1179 01:09:07,649 --> 01:09:11,610 ‫اونجا دوستامو می‌بینم، ‫یه‌جورایی مثل یه کلاب یا باشگاه می‌مونه. 1180 01:09:11,652 --> 01:09:15,698 ‫هرروز صبح پیش از ظهر می‌اومد. 1181 01:09:15,739 --> 01:09:17,950 ‫از اولین کسایی بود که سر و کله‌ش پیدا میشد؟ 1182 01:09:17,992 --> 01:09:19,535 ‫همیشه اولی بود. 1183 01:09:19,576 --> 01:09:22,496 ‫اول می‌رفت به بار، مشروبش رو می‌گرفت، 1184 01:09:22,538 --> 01:09:25,207 ‫بعد برمی‌گشت سر میزش، ‫و منتظر میشد، 1185 01:09:25,249 --> 01:09:27,042 ‫منتظر هرکی که سر و کله‌ش پیدا میشد. 1186 01:09:27,084 --> 01:09:30,671 ‫در واقع یه پلاک ‫می‌ذاشتن پشت میزشون، 1187 01:09:30,713 --> 01:09:33,966 ‫که اسم اون اعضایی از ‫کلاب روش نوشته شده بود 1188 01:09:34,008 --> 01:09:35,592 ‫که می‌تونستن پشت این میز بشینن. 1189 01:09:35,634 --> 01:09:37,761 ‫شده بود بتی هم اونقدر زود 1190 01:09:37,803 --> 01:09:39,304 ‫باهاش بیاد؟ 1191 01:09:39,346 --> 01:09:42,474 ‫نه، بعدا بهش می‌پیوست. 1192 01:09:42,516 --> 01:09:44,768 ‫وقتی بتی باهاش بود، 1193 01:09:44,810 --> 01:09:47,938 ‫حال و هوای میز فرق می‌کرد؟ 1194 01:09:47,963 --> 01:09:50,716 ‫نه، اون از پس خودش برمی‌اومد. 1195 01:09:50,741 --> 01:09:53,703 ‫- برو یه مشروب واسه خودت بگیر و آروم باش. ‫- باشه. 1196 01:09:56,280 --> 01:09:59,283 ‫من به هیچ حرومزاده‌ای که ‫مشروب نخوره اعتماد ندارم. 1197 01:09:59,324 --> 01:10:02,995 ‫آدم‌هایی که مشروب نمی‌خورن ‫از برملا کردن خودشون می‌ترسن. 1198 01:10:03,037 --> 01:10:05,372 ‫به سلامتی روزهای خوش. 1199 01:10:05,667 --> 01:10:08,495 ‫مست که میشد کلا یکی دیگه بود. 1200 01:10:08,520 --> 01:10:11,150 ‫تنها چیزی‌ش که ثابت می‌موند 1201 01:10:11,175 --> 01:10:13,245 ‫گیردادن به ریاکارها بود. 1202 01:10:13,672 --> 01:10:15,507 ‫همیشه زود از کوره در می‌رفت، 1203 01:10:15,549 --> 01:10:18,038 ‫ولی اگه می‌شناختینش، این از ‫کوره در رفتنش رو باور نمی‌کردین. 1204 01:10:18,063 --> 01:10:20,471 ‫ولی می‌تونست نسبت به غریبه‌ها ‫زود از کوره در بره. 1205 01:10:20,512 --> 01:10:24,099 ‫مرزی که وجود داشت واضح و مشخص بود. 1206 01:10:24,141 --> 01:10:25,684 ‫می‌دونستی در چه موقعیتی هستی، 1207 01:10:25,726 --> 01:10:27,978 ‫ده دقیقه بعد از آشنایی ‫باهاش دیگه می‌دونستی. 1208 01:10:28,020 --> 01:10:30,522 ‫درسته، یا یه صمیمیتی باهاش داشتی، 1209 01:10:30,564 --> 01:10:33,317 ‫و یا باهاش ارتباط برقرار ‫می‌کردی و ازت خوشش می‌اومد، 1210 01:10:33,358 --> 01:10:35,235 ‫و یا خوشش نمی‌اومد. 1211 01:10:36,737 --> 01:10:38,405 ‫کاملا اطمینان پیدا می‌کرد که بدونین 1212 01:10:38,447 --> 01:10:40,074 ‫که آدم غیرقابل‌پیش‌بینی‌یه. 1213 01:10:40,115 --> 01:10:42,159 ‫با توپ پر اینور اونور نمی‌رفت، 1214 01:10:42,201 --> 01:10:47,289 ‫توپه رو می‌گرفت دستش و مطمئن ‫میشد که می‌دونین توپ تو دستشه، 1215 01:10:47,331 --> 01:10:49,333 ‫و هرلحظه ممکنه تبدیل بشه به توپ پر. 1216 01:10:49,374 --> 01:10:53,754 ‫در جستجوی نقطه‌ضعف طرف مقابلش بود... 1217 01:10:53,796 --> 01:10:57,633 ‫عاشق سیخونک زدن بود و... 1218 01:10:57,674 --> 01:11:01,804 ‫اسمشو میذاشت سربه‌سر گذاشتن ‫ولی در اصل تست کردن بود. 1219 01:11:01,845 --> 01:11:05,557 ‫عاشق این بود که پیدا کنه و ببینه 1220 01:11:05,599 --> 01:11:08,560 ‫به کدوم بخش حساس ‫یه نفر می‌تونه ضربه بزنه 1221 01:11:08,602 --> 01:11:11,063 ‫و استاد پیدا کردنش بود. 1222 01:11:11,105 --> 01:11:14,024 ‫یه وقت‌هایی بود که گیر میداد به آدم‌ها، 1223 01:11:14,066 --> 01:11:18,237 ‫اونم بدون هیچ دلیلی، معمولا ‫از سر مستی اینجوری میشد. 1224 01:11:18,278 --> 01:11:21,448 ‫اما هرازگاهی هم می‌رفت سراغ یکی که 1225 01:11:21,480 --> 01:11:25,109 ‫بی‌دفاع بود و واقعا نباید ‫کسی بهش گیر می‌داد. 1226 01:11:28,956 --> 01:11:31,250 ‫در طول ده سال آخر زندگی‌ش، 1227 01:11:31,291 --> 01:11:34,503 ‫تحت‌تاثیر جاه‌طلبی وحشیانه‌ش، 1228 01:11:34,545 --> 01:11:36,255 ‫هامفری بوگارت به خودش اجازه داد 1229 01:11:36,296 --> 01:11:38,986 ‫که توسط روزنامه‌نگاران ‫بعنوان یک قلدر خشن و الکلی 1230 01:11:39,011 --> 01:11:40,551 ‫به جهانیان معرفی بشه. 1231 01:11:40,592 --> 01:11:43,637 ‫نکن! می‌کشیش! 1232 01:11:45,347 --> 01:11:48,934 ‫با اینحال، نقش کاراکتری رو بازی ‫کرد که به‌طرز شگفت آوری پیچیده بود، 1233 01:11:48,976 --> 01:11:51,478 ‫در فیلمی که اسمش به بهترین شکل 1234 01:11:51,520 --> 01:11:55,065 ‫انزوای خود بوگارت در ‫بین آدم‌ها رو توصیف می‌کنه: 1235 01:11:55,107 --> 01:11:57,526 ‫"در مکانی خلوت" 1236 01:11:57,568 --> 01:12:01,530 ‫پرواز شماره 16 نیویورک کنسل شده. 1237 01:12:01,572 --> 01:12:03,907 ‫می‌مونم پیشت دیکس، ‫قول میدم بمونم پیشت. 1238 01:12:03,949 --> 01:12:06,451 ‫دوستت دارم دیکس، باهات ازدواج می‌کنم، ‫هرجا بگی میام باهات. 1239 01:12:06,493 --> 01:12:08,374 ‫اولین فرصتی که نصیبت ‫بشه از دستم فرار می‌کنی! 1240 01:12:08,399 --> 01:12:10,747 ‫اینجوری نکن دیکس، من ‫نمی‌تونم با یه روانی زندگی کنم! 1241 01:12:10,789 --> 01:12:12,623 ‫هیچوقت نمیذارم بری. 1242 01:12:12,665 --> 01:12:17,128 ‫دیکس نکن! نکن دیکس! خواهش می‌کنم. 1243 01:12:17,170 --> 01:12:19,630 ‫نکن دیکس، خواهش می‌کنم نکن! 1244 01:12:19,672 --> 01:12:23,426 ‫نقشی بهش داده شد که ‫می‌تونست با پیچیدگی ایفاش کنه، 1245 01:12:23,467 --> 01:12:26,304 ‫چون شخصیت فیلم به هنرش می‌باله، 1246 01:12:26,345 --> 01:12:28,806 ‫به خودخواهی‌ش، ‫به مستی‌ش، 1247 01:12:28,848 --> 01:12:33,060 ‫کمبود انرژی‌ش که با صاعقه‌هایی ‫از خشونت جبران میشد 1248 01:12:33,102 --> 01:12:35,062 ‫اینا همه با بوگارت واقعی مشترک بود. 1249 01:12:47,909 --> 01:12:50,453 ‫خونه‌ی آرومی داریم، ‫یه پسر فوق‌العاده داریم، 1250 01:12:50,494 --> 01:12:53,664 ‫یه کشتی داریم و دوستان خوب. 1251 01:12:53,706 --> 01:12:56,334 ‫متنفرم از اینکه بتی رو از پسرمون دور کنم، 1252 01:12:56,375 --> 01:12:58,294 ‫اونم واسه یه مدت طولانی. 1253 01:12:58,336 --> 01:12:59,837 ‫این بچه فقط دو سالشه، 1254 01:12:59,879 --> 01:13:01,672 ‫و ما قراره حداقل شیش ماه خونه نباشیم. 1255 01:13:01,714 --> 01:13:04,133 ‫ولی من راه دیگه‌ای براش نمی‌بینم. 1256 01:13:04,175 --> 01:13:07,678 ‫ازدواج‌های دیگه‌م بخاطر ‫این جدایی‌ها از بین رفتن، 1257 01:13:07,720 --> 01:13:10,389 ‫پس هرجایی که من برم، ‫اونم میره. 1258 01:13:11,641 --> 01:13:13,851 ‫باهاش توافق کردم، ‫باهاش عهد بستم، 1259 01:13:13,893 --> 01:13:18,189 ‫که همیشه ازدواجم برام اولویت باشه، ‫و همینکارم کردم. 1260 01:13:18,231 --> 01:13:22,318 ‫من...پای عهدم موندم. 1261 01:13:24,153 --> 01:13:28,032 ‫وقتی پدر و مادرم رفتن که ‫برن سر فیلم “ملکه‌ی آفریقایی“ 1262 01:13:28,074 --> 01:13:30,743 ‫خانم هارتلی، که اون زمان پرستار من بود، 1263 01:13:30,785 --> 01:13:34,956 ‫بردمون فرودگاه تا ازشون خداحافظی کنیم، 1264 01:13:34,997 --> 01:13:39,835 ‫و هواپیمای اونا بلند شد ‫و رفت تو هوا و اون مرد. 1265 01:13:39,877 --> 01:13:42,755 ‫به معنای واقعی کلمه ‫وقتی من تو بغلش بودم مرد. 1266 01:13:42,797 --> 01:13:45,216 ‫و دکتر زنگ زد به مادرم و گفت: 1267 01:13:45,258 --> 01:13:49,387 ‫پرستار مرده، میخواین چیکار کنین؟ 1268 01:13:49,428 --> 01:13:51,055 ‫و اونجا که مادرم گفت: 1269 01:13:51,097 --> 01:13:53,724 ‫خب، میخوام با جان هیوستون برم آفریقا 1270 01:13:53,766 --> 01:13:55,393 ‫و با کاترین هپبورن فیلم کار کنم، 1271 01:13:55,434 --> 01:13:57,186 ‫و هیجان‌انگیزترین دوران زندگی‌مو تجربه کنم، 1272 01:13:57,228 --> 01:14:00,982 ‫یا میخوام برگردم خونه و از ‫بچه‌ی دوساله‌م مراقبت کنم؟ 1273 01:14:03,442 --> 01:14:05,903 ‫شنیدم این اولین سفر شما به پاریسه. 1274 01:14:05,945 --> 01:14:07,938 ‫- درست شنیدین. ‫- و شرط می‌بندم هیجان‌زده هستین. 1275 01:14:07,963 --> 01:14:09,407 ‫و بی‌صبرانه منتظر ‫رسیدن به اونجام. 1276 01:14:09,448 --> 01:14:11,242 ‫- پایتخت فرانسه. ‫- بله. 1277 01:14:11,284 --> 01:14:12,702 ‫همیشه خیلی جذاب ‫و فریبنده بوده برام، 1278 01:14:12,743 --> 01:14:14,829 ‫و همیشه هم عاشق زبان فرانسه بودم. 1279 01:14:14,870 --> 01:14:17,748 ‫و نقطه عطف این سفر چیه براتون؟ ‫کجاها رو قراره ببینین؟ 1280 01:14:17,790 --> 01:14:20,960 ‫فولی برژه، ‫سالن‌هاشون یا چی؟ 1281 01:14:20,985 --> 01:14:23,445 ‫واسه من؟ خب مثل اکثر زن‌ها 1282 01:14:23,470 --> 01:14:25,973 ‫به‌نظرم خیلی به مد علاقه‌مندند. 1283 01:14:48,738 --> 01:14:51,073 ‫بگو داشت می‌گفت: می‌دونی ‫از چی پاریس خوشم میاد؟ 1284 01:14:51,115 --> 01:14:53,784 ‫گفت: اینجا دیگه مزاحمت نمیشن. 1285 01:14:53,826 --> 01:14:56,831 ‫میگن ستاره‌ی سینمایی؟ خب که چی؟ ‫محل‌ت نمیذارن. 1286 01:14:56,856 --> 01:14:59,431 ‫سوار ماشین بودیم، پشت چراغ‌قرمز ایستادیم، 1287 01:14:59,456 --> 01:15:02,186 ‫و یه مرد فرانسوی ریزه‌میزه که ‫کلاه سرش بود تو ماشینو نگاه کرد، 1288 01:15:02,211 --> 01:15:03,961 ‫دیدش و بوگارت رو شناخت 1289 01:15:04,003 --> 01:15:07,673 ‫و اومد دم پنجره و گفت: بنگ بنگ. 1290 01:15:15,180 --> 01:15:17,015 ‫این فیلم جدیدتون چیه؟ 1291 01:15:17,057 --> 01:15:19,851 ‫دارین برای ساختش میرین ‫به اعماق قاره‌ی آفریقا. 1292 01:15:19,893 --> 01:15:21,811 ‫آره، داریم میریم آفریقا، 1293 01:15:21,853 --> 01:15:24,856 ‫احتمالا بریم اطراف ‫نایروبی یا رودزیای شمالی. 1294 01:15:24,898 --> 01:15:26,900 ‫برحسب اتفاق فهمیدیم که اونجا بارونیه 1295 01:15:26,941 --> 01:15:30,403 ‫برای همین شاید مجبور بشیم بریم ‫اسکاتلند فیلمبرداری‌ش کنیم، نمی‌دونم. 1296 01:15:32,155 --> 01:15:35,575 ‫خیلی خوبه که یه زن توی کشتی‌ت داشته ‫باشی، زنی که به پاکیزگی عادت داشته باشه. 1297 01:15:35,617 --> 01:15:37,535 ‫واسه یه مرد الگوی خوبی میشه. 1298 01:15:37,577 --> 01:15:41,414 ‫یه مرد تنها...عادت می‌کنه ‫که مثل خوک زندگی کنه. 1299 01:15:43,208 --> 01:15:46,336 ‫من به شدت هیجان‌زده بودم، ‫ولی بوگی می‌دونست که جان 1300 01:15:46,378 --> 01:15:49,631 ‫میره غیرقابل‌دسترس‌ترین نقطه‌ی ‫آفریقا رو بعنوان لوکیشن انتخاب می‌کنه. 1301 01:15:49,672 --> 01:15:51,800 ‫و این براش ترسناک بود. 1302 01:15:51,841 --> 01:15:53,843 ‫زندگی‌شو همونجوری که بود دوست داشت. 1303 01:15:53,885 --> 01:15:57,263 ‫تنها سفری که می‌خواست ‫رفتن به نیویورک بود. 1304 01:15:57,305 --> 01:16:00,475 ‫تنها چیزی که من ازش متنفر بودم ‫ول کردن استیو بود. 1305 01:16:01,935 --> 01:16:05,021 ‫بوگارت از هیچ‌ بخش‌ش خوشش نمی‌اومد. 1306 01:16:05,063 --> 01:16:09,109 ‫از همون ب بسم‌الله مخالف‌ش بود. 1307 01:16:09,150 --> 01:16:11,528 ‫نفرینم می‌کرد که ‫می‌برمش به چنین جاهایی 1308 01:16:11,569 --> 01:16:14,072 ‫و گفت واسه هیچکس دیگه ‫حاضر به انجام چنین کاری نبوده. 1309 01:16:14,114 --> 01:16:16,574 ‫و شاید یه نکته‌ای ‫پشت این حرف‌ش باشه. 1310 01:16:16,937 --> 01:16:18,615 ‫عاشق جان بود. 1311 01:16:18,640 --> 01:16:20,371 ‫جان هم عاشقش بود. 1312 01:16:20,396 --> 01:16:22,571 ‫و رابطه‌ی خیلی ویژه‌ای با هم داشتن. 1313 01:16:22,596 --> 01:16:24,554 ‫بوگی همیشه میگفت: ‫“این کسکش 1314 01:16:24,579 --> 01:16:27,871 ‫به هیچکدوم‌مون اهمیت نمیده“ ‫با اینحال بازم دوستش داشت. 1315 01:16:29,421 --> 01:16:32,318 ‫جان هیوستون می‌خواست ‫همه‌چیز بی‌نقص باشه. 1316 01:16:32,343 --> 01:16:35,218 ‫اگه یک کوه قشنگ می‌دید ‫که نزدیک‌مون هم بود، 1317 01:16:35,260 --> 01:16:36,719 ‫می‌گفت این کوهه خوب نیست. 1318 01:16:36,761 --> 01:16:40,682 ‫اگه لوکیشنی بود که می‌تونستیم ‫بدون عبور از چند رود، 1319 01:16:40,723 --> 01:16:42,851 ‫رد شدن از لونه‌ی مارهای زنگی، 1320 01:16:42,892 --> 01:16:44,561 ‫و سوختن زیر آفتاب بهش برسیم، 1321 01:16:44,602 --> 01:16:46,896 ‫می‌گفت به اندازه‌ی کافی خوب نیست. 1322 01:16:46,938 --> 01:16:50,066 ‫بهش می‌گفتیم: هیوستون سخت پسند. 1323 01:16:51,276 --> 01:16:52,777 ‫غذا افتضاح بود، 1324 01:16:52,819 --> 01:16:55,155 ‫بیشتر اوقات مجبور بودیم اسکاچ بخوریم. 1325 01:16:55,196 --> 01:17:00,076 ‫و کیتی هم همه‌ش می‌گفت: عالی نمی‌شد ‫اگه می‌تونستیم واسه همیشه اینجا بمونیم؟ 1326 01:17:00,118 --> 01:17:04,747 ‫هر پشه‌ای که من و ‫هیوستون رو نیش میزد می‌مرد. 1327 01:17:04,789 --> 01:17:06,344 ‫بین خودم و حشرات، 1328 01:17:06,369 --> 01:17:08,518 ‫یه دیوار سفت و محکم ‫از ویسکی ساخته بودم. 1329 01:17:08,543 --> 01:17:10,795 ‫اون مشروب نمی‌خورد، ‫و اینقدر همه‌چی براش راحت بود 1330 01:17:10,837 --> 01:17:14,424 ‫که انگار داشت توی کنتیکت ‫آخر هفته‌ش رو می‌گذروند. 1331 01:17:14,466 --> 01:17:19,053 ‫وای خانوم...رحم داشته باشین خانوم. 1332 01:17:22,515 --> 01:17:26,561 ‫می‌تونستین ازدواج موفقی با ‫هامفری بوگارت داشته باشین؟ 1333 01:17:26,603 --> 01:17:28,438 ‫هرگز بهش فکر نکردم. 1334 01:17:28,480 --> 01:17:30,315 ‫آدم باحال و بامزه‌ای بود؟ 1335 01:17:30,356 --> 01:17:31,983 ‫شوخ و شنگ بود؟ جدی بود؟ 1336 01:17:32,025 --> 01:17:35,778 ‫جدی بود و به شدت منطقی بود. 1337 01:17:35,820 --> 01:17:39,032 ‫خیلی جنتلمن بود و خیلی با اصل و نسب. 1338 01:17:39,073 --> 01:17:41,534 ‫- خیلی خوش‌رفتار بود. ‫- آدم خشنی نبود؟ 1339 01:17:41,576 --> 01:17:44,120 ‫به هیچ وجه. ‫دقیقا برعکس این بود. 1340 01:17:44,162 --> 01:17:47,207 ‫چرا اینقدر بدجنسی می‌کنی خانوم؟ 1341 01:17:47,248 --> 01:17:49,542 ‫یه مرد هرازگاهی ممکنه بخواد ‫بیش از حد دمی به خمره بزنه. 1342 01:17:49,584 --> 01:17:52,295 ‫طبیعت بشریه. 1343 01:17:52,337 --> 01:17:57,509 ‫آقای آلنات، ما در این دنیا قرار ‫داده شدیم تا از طبیعت فراتر بریم. 1344 01:17:58,150 --> 01:17:59,485 ‫خانوم... 1345 01:18:00,803 --> 01:18:04,307 ‫ببخشید، معذرت میخوام. 1346 01:18:04,349 --> 01:18:08,520 ‫یه مرد دیگه بیشتر از اینکه بگه ‫عذرمیخوام چیکار می‌تونه بکنه؟ 1347 01:18:11,614 --> 01:18:15,668 ‫مه‌یو متو، همسر سابق ‫بوگارت از دنیا رفت. 1348 01:18:15,693 --> 01:18:18,111 ‫چه ضایعه‌ای. 1349 01:18:24,044 --> 01:18:27,172 ‫تک‌تک زن‌های هامفری طوری ‫به دقت انتخاب شده بودن 1350 01:18:27,204 --> 01:18:30,415 ‫تا با پیشرفت حیات ‫کاری‌ش مطابقت داشته باشن. 1351 01:18:30,457 --> 01:18:34,753 ‫وقتی شروع کرد به بازیگری و ‫باید کلی چیزها یاد می‌گرفت، 1352 01:18:34,795 --> 01:18:37,089 ‫با هلن منکن ازدواج کرد. 1353 01:18:37,130 --> 01:18:39,633 ‫مری فیلیپس دقیقا براش درست بود 1354 01:18:39,675 --> 01:18:45,097 ‫واسه زمانی که بیشتر از الهام و انگیزه، ‫به آسایش نیاز داشت. 1355 01:18:45,138 --> 01:18:50,442 ‫ولی هیچکدوم به اندازه‌ی زن سوم‌ش ‫در موفقیت هامفری نقش نداشتن: 1356 01:18:50,467 --> 01:18:53,522 ‫مه‌یو متو. 1357 01:18:53,564 --> 01:18:56,858 ‫اون رو در دوران تنهایی و رخوت پیدا کرد. 1358 01:18:56,910 --> 01:19:01,957 ‫در دورانی که ممکن بود به بازی کردن در نقش‌ ‫فرعی گنگسترها برای برادران وارنر ادامه بده. 1359 01:19:01,989 --> 01:19:06,034 ‫با مه‌یو آشنا شد و مه‌یو شعله‌ورش کرد 1360 01:19:06,076 --> 01:19:11,039 ‫و سرپوش تمام بازدارندگی‌هاش ‫رو برای همیشه منفجر کرد. 1361 01:19:18,672 --> 01:19:21,174 ‫هالیوودنشینان در مراسم اسکار 1362 01:19:21,199 --> 01:19:24,536 ‫که توسط آکادمی علوم و هنرهای ‫سینما برگزار می‌شود حاضر می‌شوند. 1363 01:19:24,561 --> 01:19:26,646 ‫شب با ستاره‌ها روشن است. 1364 01:19:26,671 --> 01:19:29,799 ‫گفتم: متن یه سخنرانی رو ‫برات آماده کردم، میگی‌ش؟ 1365 01:19:29,824 --> 01:19:32,369 ‫گفت: آره، میگم، چی هست؟ 1366 01:19:32,394 --> 01:19:37,024 ‫گفتم: وقتی اسمتو گفتن و ‫رفتی بالا و جایزه‌ت رو گرفتی 1367 01:19:37,049 --> 01:19:40,969 ‫خیلی دراماتیک و به مدت ‫پنج ثانیه به حضار نگاه کن 1368 01:19:40,994 --> 01:19:45,499 ‫و بعد بگو: خب، چه عجب. ‫ولی اینو نگفت. 1369 01:19:45,524 --> 01:19:51,405 ‫برنده هامفری بوگارته ‫برای فیلم ”ملکه‌ی آفریقایی”. 1370 01:19:51,430 --> 01:20:00,172 ‫از قلب کنگوی بلژیک تا روی ‫استیج سالن پنتیجز راه دور و درازیه 1371 01:20:00,213 --> 01:20:03,300 ‫و خیلی خوشحالم که بگم اینجا نسبت به اونجا 1372 01:20:03,342 --> 01:20:05,093 ‫ یه کم بهتره. 1373 01:20:05,135 --> 01:20:08,847 ‫من...فقط میخوام یک ادای دین ناچیز 1374 01:20:08,889 --> 01:20:11,099 ‫و در واقع یک ادای ‫احترام بسیار بزرگ بکنم 1375 01:20:11,141 --> 01:20:15,979 ‫به آقای جان هیوستون و خانم کاترین هپبورن 1376 01:20:16,021 --> 01:20:18,607 ‫چون اونا کمکم کردن تا ‫جایی باشم که الان هستم. 1377 01:20:18,649 --> 01:20:20,651 ‫خیلی سپاسگزارم. 1378 01:20:22,527 --> 01:20:24,696 ‫بازیگری حقه‌بازی قشنگیه. 1379 01:20:24,738 --> 01:20:28,617 ‫انقدر از عبارت ”ستاره‌ی سینما” ‫به‌غلط استفاده شده که دیگه معنایی نداره. 1380 01:20:28,659 --> 01:20:32,204 ‫استودیوها می‌تونن با حمایت‌شون ‫هرکی که خواستن رو ستاره کنن. 1381 01:20:32,245 --> 01:20:34,122 ‫واسه همینه که من خودمو گول نمی‌زنم، 1382 01:20:34,164 --> 01:20:38,835 ‫واسه همینه که نمی‌تونم ‫خودم یا اینکارو جدی بگیرم. 1383 01:20:41,880 --> 01:20:44,633 ‫سال 1952 دوباره حامله شدم. 1384 01:20:44,675 --> 01:20:47,386 ‫توی بندیکت کنیون واسه ‫یه بچه‌ی دیگه جا نداشتیم. 1385 01:20:47,427 --> 01:20:50,068 ‫و وقتی بوگی دست رو دست گذاشته ‫بود و کاری نمی‌کرد، من رفتم به شکار 1386 01:20:50,093 --> 01:20:53,350 ‫و عاشق زیباترین خونه شدم. 1387 01:20:58,922 --> 01:21:01,733 ‫اون (باکال) کسیه که ‫خونه‌ی بزرگ می‌خواست. 1388 01:21:03,233 --> 01:21:06,700 ‫اون کسیه که کاری کرد که اجتماعی باشن 1389 01:21:06,725 --> 01:21:10,103 ‫و آدم‌های بیشتری دورشون باشه. 1390 01:21:11,762 --> 01:21:13,118 ‫و در آخر بوگارت هم راضی بود. 1391 01:21:19,875 --> 01:21:23,003 ‫تو استودیوی برادران وارنر یکی از ‫بالاترین رقم‌ها در قراردادها رو داشتم، 1392 01:21:23,045 --> 01:21:27,475 ‫ولی خیلی محدودکننده بود و به این فکر ‫کردم که خارج از استودیو بهتر کار می‌کنم. 1393 01:21:27,500 --> 01:21:28,892 ‫بالاخره رفتم. 1394 01:21:28,917 --> 01:21:33,030 ‫هیچوقت مردی رو ندیدین که اینقدر از ‫خلاص شدن از دست من خوشحال باشه. 1395 01:21:33,055 --> 01:21:36,100 ‫کل نظام استودیویی و محدودیت‌ها، 1396 01:21:36,142 --> 01:21:41,355 ‫دلیل عمده و اساسی این بودن که ‫کمپانی خودش رو راه‌اندازی کنه: 1397 01:21:41,397 --> 01:21:43,357 ‫سانتانا پروداکشنز. 1398 01:21:43,399 --> 01:21:46,694 ‫تقریبا هیچکس کمپانی ‫تولید فیلم خودشو نداشت. 1399 01:21:46,736 --> 01:21:49,196 ‫پدر من جزو اولین‌ها بود. 1400 01:21:49,238 --> 01:21:50,871 ‫نوبت توئه. 1401 01:21:50,896 --> 01:21:53,409 ‫چندین سال شگفت‌انگیز رو در ‫استودیوی برادران وارنر گذروندم. 1402 01:21:53,451 --> 01:21:55,911 ‫متوجه شدم که اونا تا حد زیادی 1403 01:21:55,953 --> 01:21:58,622 ‫مسئول چیزی بودن که قرار ‫بود در حرفه‌ی من پیش بیاد. 1404 01:21:58,664 --> 01:22:00,374 ‫دلم واسه جنگ و دعواهام با جک تنگ میشه. 1405 01:22:00,416 --> 01:22:04,754 ‫هیچکس تا حالا به خوبی ‫اون بد و بیراه نثارم نکرده. 1406 01:22:06,005 --> 01:22:09,133 ‫1953 سال خوبی واسه ما بود. 1407 01:22:09,175 --> 01:22:12,428 ‫بوگی بطور مستمر کار می‌کرد، ‫اونم تو فیلم‌های خوب. 1408 01:22:12,470 --> 01:22:15,598 ‫من بعد از سه سال برگشتم ‫سرکار و فیلم بازی کردم. 1409 01:22:15,639 --> 01:22:18,559 ‫اسم فیلم این بود: ‫"چگونه با یک میلیونر ازدواج کنیم" 1410 01:22:18,601 --> 01:22:21,854 ‫همزمان بوگی هم ایتالیا بود تا ‫در فیلم ”شیطان را بران” بازی کنه. 1411 01:22:21,896 --> 01:22:25,816 ‫در طول هشت سال ازدواج ‫این اولین جدایی‌مون بود. 1412 01:22:28,944 --> 01:22:32,114 ‫وقتی بوگی رسید فیلمنامه‌ای نداشتیم. 1413 01:22:32,156 --> 01:22:34,992 ‫یک شبه فیلمنامه‌ی ضعیف داشتیم. 1414 01:22:35,034 --> 01:22:37,077 ‫محض رضای خدا بیلی، ‫یه چیزی بگو! 1415 01:22:37,119 --> 01:22:38,913 ‫گفتم: بوگی، یا مسیح، 1416 01:22:38,954 --> 01:22:41,665 ‫ممکنه با ادامه دادنش اشتباه ‫بزرگی مرتکب بشیم. 1417 01:22:41,707 --> 01:22:45,503 ‫فرصتی بود که جلوی ضرر رو بگیریم. 1418 01:22:45,544 --> 01:22:47,213 ‫و خودمونو از کل ماجرا بکشونیم بیرون. 1419 01:22:47,254 --> 01:22:49,507 ‫کمپانی بوگی بود و به همین خاطر 1420 01:22:49,548 --> 01:22:52,092 ‫من دوبرابر احساس مسئولیت می‌کردم. 1421 01:22:52,134 --> 01:22:55,137 ‫بوگی گفت: ‫"بی‌خیال جان، فقط پوله دیگه." 1422 01:23:01,977 --> 01:23:03,604 ‫هیوستون یه ایده‌ای داشت. 1423 01:23:03,646 --> 01:23:06,148 ‫بجای تلاش برای تکرار ”کازابلانکا” 1424 01:23:06,190 --> 01:23:07,775 ‫یا ”شاهین مالت” 1425 01:23:07,817 --> 01:23:10,444 ‫ترومن کاپوتی رو میاریم ‫که فیلمنامه رو بنویسه 1426 01:23:10,486 --> 01:23:14,323 ‫و یک فیلم انسانی می‌سازیم، ‫با کلی طنز و احساس. 1427 01:23:14,365 --> 01:23:17,842 ‫ترومن وحشیانه نوشتش، ‫تعبیرش از طنز 1428 01:23:17,867 --> 01:23:21,221 ‫عجیب‌ترین و غیرعادی‌ترین ‫چیزی بود که تا حالا شنیده بودین. 1429 01:23:21,246 --> 01:23:23,749 ‫اگه هزار برابر میزانی که تو ‫میگی دوستم داری دوستت داشتم 1430 01:23:23,791 --> 01:23:26,252 ‫بازم هیچ فرقی نمی‌کرد، ‫باید پول داشته باشم. 1431 01:23:26,293 --> 01:23:28,295 ‫دکتر گفته که من باید ‫کلی پول داشته باشم. 1432 01:23:28,337 --> 01:23:30,339 ‫در غیراینصورت کسل و بیحال میشم 1433 01:23:30,381 --> 01:23:32,216 ‫و پوستم هم به مشکل می‌خوره. 1434 01:23:32,258 --> 01:23:34,218 ‫ولی تو الان اینجوری نیستی، ‫هیچی هم پول نداری. 1435 01:23:34,260 --> 01:23:37,096 ‫انتظاراتمه که سرپا نگهم داشته. 1436 01:23:41,596 --> 01:23:44,562 ‫”شیطان را بران” که اکران شد 1437 01:23:44,603 --> 01:23:46,480 ‫و استودیوها دیدنش 1438 01:23:46,522 --> 01:23:48,524 ‫نگفتن خب این اصلا در مورد چیه؟ 1439 01:23:48,566 --> 01:23:50,276 ‫مسلما گفتن، تماشاگرها 1440 01:23:50,317 --> 01:23:52,528 ‫و منتقدها و بقیه هم همینو گفتن. 1441 01:23:52,570 --> 01:23:54,822 ‫و کی فهمیدن که خنده‌دار بوده؟ 1442 01:23:54,864 --> 01:23:58,367 ‫سه چهارسالی طول کشید ‫تا کم‌کم دست‌شون بیاد. 1443 01:23:58,409 --> 01:24:03,455 ‫و همونطور که گفتین، کم‌کم ‫تبدیل شد به یک فیلم کالت. 1444 01:24:03,497 --> 01:24:06,125 ‫بله. بوگارت و کاپوتی با هم چطور بودن؟ 1445 01:24:06,166 --> 01:24:11,255 ‫با هم خیلی خوب بودن، تا ‫اینکه یک شب با هم کشتی گرفتن. 1446 01:24:11,297 --> 01:24:15,175 ‫و در کمال تعجب، ترومن، 1447 01:24:15,217 --> 01:24:17,803 ‫که در ضمن واسه خودش بولداگیه، 1448 01:24:17,845 --> 01:24:21,432 ‫شونه‌های بوگی رو به زمین چسبوند. 1449 01:24:49,626 --> 01:24:53,338 ‫من و بوگی گروهی رو تشکیل ‫دادیم که به رت پک معروف بود، 1450 01:24:53,379 --> 01:24:56,549 ‫شخص واجد شرایط کسی ‫بود که به عدم انطباق معتاد بود: 1451 01:24:56,591 --> 01:24:58,951 ‫تا دیروقت بیدار می‌موند، ‫مشروب می‌خورد، بگو بخند می‌کرد، 1452 01:24:58,976 --> 01:25:02,354 ‫و براش مهم نبود کی در موردمون ‫چی میگه و چه فکری می‌کنه. 1453 01:25:06,392 --> 01:25:10,355 ‫تمام عمرم کار کردم و ازم تمجید شده. 1454 01:25:10,396 --> 01:25:13,024 ‫واقعا نمی‌دونم چرا انقدر سخت کار کردم. 1455 01:25:13,066 --> 01:25:17,779 ‫فکر کنم کار حکم تراپی رو داره، ‫از مشروب‌خوری دور نگه‌م میداره. 1456 01:25:17,820 --> 01:25:21,324 ‫قبلا گفتم دوست دارم اونقدری پول ‫در بیارم که بازنشست بشم و تمام. 1457 01:25:21,366 --> 01:25:25,870 ‫ولی فکر کنم با هیچکاری ‫نکردن آدم شادی نباشم. 1458 01:25:26,788 --> 01:25:29,332 ‫در ”شورش کین”، ‫نقش کوئیگ رو بازی می‌کنم. 1459 01:25:29,374 --> 01:25:31,167 ‫مردی که فرمانی داده 1460 01:25:31,209 --> 01:25:33,252 ‫و از پذیرش مسئولیت‌ ‫فرمانی که داده ناتوانه. 1461 01:25:33,294 --> 01:25:35,838 ‫عصربخیر آقایون. 1462 01:25:35,880 --> 01:25:40,593 ‫از کاپیتان کوئیگ خوشم می‌اومد. ‫حس کردم درکش می‌کنم. 1463 01:25:40,635 --> 01:25:46,599 ‫طبیعتا...این چیزها رو فقط به ‫واسطه‌ی حافظه می‌تونم به‌یاد بیارم. 1464 01:25:46,641 --> 01:25:51,771 ‫اگه چیزی رو جا انداختم، ‫دقیق و جزئی ازم بپرسین، 1465 01:25:51,813 --> 01:25:58,444 ‫و ... خوشحال میشم ‫بتونم تک‌تک‌شونو جواب بدم. 1466 01:25:58,486 --> 01:26:01,614 ‫کوئیگ دیوانه نبود، ‫بیمار بود. 1467 01:26:01,656 --> 01:26:03,533 ‫نمی‌دونم اسکیزوفرنی داشت، 1468 01:26:03,574 --> 01:26:06,119 ‫دوقطبی بود یا پارانویا داشت. 1469 01:26:06,160 --> 01:26:07,996 ‫از یک روانکاو بپرسین. 1470 01:26:08,037 --> 01:26:13,626 ‫ولی می‌دونم آدمی که هرکدوم از این مسائل رو ‫داشته باشه در نرمال بودن اضافه‌کاری می‌کنه. 1471 01:26:13,668 --> 01:26:17,588 ‫در واقع بیش از حد نرماله، ‫تا اینکه تحت فشار قرار بگیره، 1472 01:26:17,630 --> 01:26:20,425 ‫بعد منفجر میشه. 1473 01:26:20,466 --> 01:26:25,013 ‫خودم شخصا تو هر استودیوی هالیوود، ‫یه کوئیگ می‌شناسم. 1474 01:26:27,598 --> 01:26:32,311 ‫و می‌دونم که شما هم به‌اندازه‌ی من ‫دلشوره دارین که ببینین کدوم بازیگر 1475 01:26:32,353 --> 01:26:36,441 ‫اسکار بهترین بازیگری امسال رو برنده شده. 1476 01:26:36,482 --> 01:26:41,988 ‫برنده مارلون براندوئه برای ‫”در بارانداز” 1477 01:26:42,030 --> 01:26:46,159 ‫وقتی اومدم اینجا یه دست کت‌شلوار داشتم، ‫و همه فکر می‌کردن گدائم. 1478 01:26:46,200 --> 01:26:51,414 ‫براندو با یه عرقگیر اومد ‫و کل شهر شیفته‌ش شدن. 1479 01:26:51,456 --> 01:26:55,168 ‫این بازیگرهایی که از اکتورز ‫استودیو اومدن، زیرلب دیالوگ میگن. 1480 01:26:55,209 --> 01:26:56,836 ‫کلمه‌هاشونو نمی‌شنوم. 1481 01:26:56,878 --> 01:27:01,132 ‫آخه واسه چی یاد نمی‌گیرن ‫که درست صحبت کنن؟ 1482 01:27:01,174 --> 01:27:06,095 ‫این مدرسه بازیگری که میگه ”کونتو ‫بخارون و من‌من کن”، به من یکی خوش نمیاد. 1483 01:27:06,137 --> 01:27:10,224 ‫خیلی سنگین‌تر از چیزیه ‫که...تصور می‌کردم. 1484 01:27:20,985 --> 01:27:25,572 ‫من دیگه در دوران پرتب و تاب جوانی نیستم، ‫مسئولیت دارم. 1485 01:27:25,614 --> 01:27:27,866 ‫یه مرد متاهلم با دو تا بچه. 1486 01:27:27,908 --> 01:27:30,702 ‫و همسرم به شدت باعث ‫ثبات در زندگی من میشه. 1487 01:27:30,744 --> 01:27:34,081 ‫فکر نمی‌کنم دیگه بوگارت باشم. 1488 01:27:34,122 --> 01:27:35,999 ‫- بیا اینجا. ‫- اینم لزلیه. 1489 01:27:36,041 --> 01:27:39,044 ‫احتمالا پدر خیلی خوبی نیستم. 1490 01:27:39,086 --> 01:27:41,088 ‫پدر بودن یه کم دیر تو زندگیم اتفاق افتاد. 1491 01:27:41,129 --> 01:27:42,631 ‫درک‌شون نمی‌کنم، 1492 01:27:42,672 --> 01:27:44,966 ‫و فکر کنم اونا هم منو درک نمی‌کنن. 1493 01:27:45,008 --> 01:27:49,721 ‫و تمام چیزی که می‌تونم بگم ‫اینه: خداروشکر که بتی هست. 1494 01:27:49,763 --> 01:27:53,850 ‫به نظرم از اینکه پدر یک بچه‌ ‫کوچولو باشه خوشش نمی‌اومد. 1495 01:27:53,892 --> 01:27:55,727 ‫ولی فکر کنم همینجوری ‫که سن‌مون بالاتر می‌رفت، 1496 01:27:55,752 --> 01:27:59,346 ‫می‌تونستیم واقعا با هم ایاغ بشیم. 1497 01:28:02,025 --> 01:28:05,028 ‫به نظرم خیلی پدر خوبی میشد، 1498 01:28:05,070 --> 01:28:07,739 ‫و این به این معنا نیست ‫که تو بچگی‌م پدر خوبی نبود، 1499 01:28:07,764 --> 01:28:11,101 ‫فقط یه جورایی سرد و نجوش بود. 1500 01:28:40,981 --> 01:28:43,400 ‫1956 سالی بود که من و بوگی 1501 01:28:43,441 --> 01:28:45,610 ‫می‌خواستیم اولین فیلم‌مون ‫رو بعد از "کی لارگو" بسازیم 1502 01:28:45,635 --> 01:28:48,221 ‫که مربوط میشد به هشت سال پیش. 1503 01:28:51,908 --> 01:28:53,743 ‫هردومون خیلی مشتاق‌ش بودیم. 1504 01:28:53,768 --> 01:28:55,979 ‫ده سال و نیم بود که زن و شوهر بودیم. 1505 01:28:56,037 --> 01:28:58,665 ‫زندگی واقعا خوب به نظر می‌رسید. 1506 01:29:07,340 --> 01:29:08,675 ‫بوگی یه روز اومد خونه و گفت 1507 01:29:08,717 --> 01:29:10,844 ‫موقع ناهار گریر گارسون رو دیده. 1508 01:29:10,886 --> 01:29:12,971 ‫گریر گفته بود که نوع ‫سرفه کردنش یه جوریه 1509 01:29:13,013 --> 01:29:15,974 ‫و باید بره دکتر مینارد ‫برندسما، یعنی دکتر خودشو ببینه، 1510 01:29:16,016 --> 01:29:18,602 ‫که متخصص داخلیه و ‫کلینیک‌ش توی بورلی هیلزه. 1511 01:29:18,643 --> 01:29:22,105 ‫در واقع به‌زور واسه معاینه کشوندش اونجا. 1512 01:29:22,130 --> 01:29:25,929 ‫یه خبرهایی بود، حالا یا ‫توی نای‌ش یا توی مری‌ش. 1513 01:29:25,954 --> 01:29:28,896 ‫تونستیم ازش بیوپسی بگیریم 1514 01:29:28,921 --> 01:29:32,394 ‫و نمونه مثبت بود، سرطان داشت، کارسینوم. 1515 01:29:32,419 --> 01:29:38,877 ‫به بوگی گفتم یک زخم بدخیم توی مری‌ش داره 1516 01:29:38,902 --> 01:29:42,258 ‫و خب این خودش نیاز ‫به یک جراحی دیگه داشت. 1517 01:29:43,210 --> 01:29:45,738 ‫بوگی پرسیده بود ‫ممکنه تا پایان فیلمبرداری 1518 01:29:45,763 --> 01:29:46,838 ‫عقبش بندازن؟ 1519 01:29:46,880 --> 01:29:49,007 ‫تقریبا یه هفته بعدش می‌خواستیم شروع کنیم. 1520 01:29:49,049 --> 01:29:50,368 ‫دکتر برندسما گفته بود نمیشه، 1521 01:29:50,393 --> 01:29:53,762 ‫مگه اینکه دنبال کلی گل در ‫قطعه هنرمندان فارست لان باشه. 1522 01:29:54,510 --> 01:29:58,144 ‫متاسفانه وقتی قفسه‌ی سینه رو باز کردیم 1523 01:29:58,169 --> 01:30:01,427 ‫دیدیم که غدد لنفاوی از قبل درگیر شدن. 1524 01:30:01,452 --> 01:30:04,941 ‫خودم شخصا به بوگی گفتم ‫که همه‌شو بیرون آوردیم، 1525 01:30:04,966 --> 01:30:09,094 ‫که تا حدی حقیقت داشت، ‫چون زخم رو بیرون آورده بودیم. 1526 01:30:09,119 --> 01:30:12,239 ‫در مورد غده‌ها‌ی سرطانی، ‫هیچوقت نمیشه فهمید کامل خارج شدن یا نه. 1527 01:30:12,264 --> 01:30:16,104 ‫و بخاطر سرفه‌هاش نمی‌تونستیم ‫خیلی بهش آرامبخش بزنیم. 1528 01:30:17,223 --> 01:30:20,273 ‫بنابراین دوران به شدت سختی رو از سرگذروند 1529 01:30:20,298 --> 01:30:23,539 ‫ولی حتی یکبار هم غر نزد، ‫حتی یکبار. 1530 01:30:24,918 --> 01:30:26,753 ‫بیرون نرفتم. 1531 01:30:26,795 --> 01:30:30,172 ‫باید اینجا بشینم و ساکت باشم. 1532 01:30:30,214 --> 01:30:32,466 ‫همه‌ش احساس خستگی می‌کنم. 1533 01:30:32,508 --> 01:30:35,135 ‫انگار دیگه اصلا دل و دماغ ندارم. 1534 01:30:35,177 --> 01:30:38,514 ‫فکر کنم کهولت سن ‫دیگه داره بهم میرسه. 1535 01:30:39,531 --> 01:30:42,381 ‫دوباره گفت که توی پشت‌ش درد احساس می‌کنه، 1536 01:30:43,250 --> 01:30:47,351 ‫اشعه ایکس نشون داد که سرطان ‫به ستون فقرات‌ش سرایت کرده. 1537 01:30:47,835 --> 01:30:50,901 ‫واکنش بتی به این اتفاقات چی بود؟ 1538 01:30:50,926 --> 01:30:53,919 ‫حقیقت رو می‌دونست یا ‫در حد بوگی در جریان بود؟ 1539 01:30:53,944 --> 01:30:56,202 ‫حقیقت رو می‌دونست، در جریان بود. 1540 01:30:58,575 --> 01:31:01,328 ‫اون کلمات بالاخره بیان شدن: 1541 01:31:01,370 --> 01:31:04,707 ‫خیلی خوب به نظر نمیاد. 1542 01:31:04,748 --> 01:31:07,918 ‫نمی‌تونستم به زندگی نکردن بوگی فکر کنم. 1543 01:31:07,960 --> 01:31:10,671 ‫برام کاملا غیرقابل قبول بود. 1544 01:31:12,214 --> 01:31:14,842 ‫بیماری یک مرد، مربوط ‫میشه به قلمروی خصوصی‌ش. 1545 01:31:14,883 --> 01:31:18,679 ‫و مهم نیست چقدر ‫عاشق‌تونه و چقدر بهم نزدیکین، 1546 01:31:18,721 --> 01:31:20,848 ‫در هرصورت باهاش بیگانه می‌مونین. 1547 01:31:25,686 --> 01:31:28,647 ‫اخیرا از این همه شایعات بی‌‌پایه و اساس 1548 01:31:28,672 --> 01:31:30,524 ‫در رابطه با وضعیت سلامتی من 1549 01:31:30,549 --> 01:31:32,309 ‫که بین شما دهان به دهان می‌شود 1550 01:31:32,334 --> 01:31:33,837 ‫بسیار برآشفته شدم. 1551 01:31:33,862 --> 01:31:36,865 ‫خوانده‌م که هردو ریه‌م را برداشته‌ند، 1552 01:31:36,890 --> 01:31:39,393 ‫که تا نیم ساعت دیگر ‫هم نمی‌توانم زنده بمانم، 1553 01:31:39,418 --> 01:31:41,462 ‫که برای زنده ماندنم دست و پا می‌زنم، 1554 01:31:41,487 --> 01:31:43,053 ‫خوانده‌م که قلبم را برداشته‌ند 1555 01:31:43,085 --> 01:31:45,921 ‫و جایش یک پمپ بنزین قدیمی کار گذاشته‌ند. 1556 01:31:45,956 --> 01:31:48,378 ‫در حال حاضر بهتر از همیشه‌م، 1557 01:31:48,403 --> 01:31:51,418 ‫و تنها چیزی که نیاز دارم ‫سی پوند اضافه وزن است، 1558 01:31:51,443 --> 01:31:54,195 ‫که مطمئنم برخی از شما می‌توانید ‫این میزان وزن را به من ارزانی کنید. 1559 01:31:54,220 --> 01:31:55,924 ‫و باور کنید نسبت به اینکه این سی پوند 1560 01:31:55,966 --> 01:31:59,720 ‫از کدام بخش آناتومی شما ‫می‌آید، حساسیتی ندارم. 1561 01:32:05,559 --> 01:32:09,146 ‫یکی دو هفته‌ای زندگی‌مون تقریبا نرمال بود، 1562 01:32:09,171 --> 01:32:13,842 ‫لزلی در محوطه‌ی بیرون، چهارمین ‫سالگرد تولدش رو جشن می‌گرفت. 1563 01:32:13,867 --> 01:32:16,067 ‫آخر هفته که روز کارگر ‫بود رو در سانتانا می‌گذروندیم 1564 01:32:16,092 --> 01:32:18,864 ‫و در کاتالینا اوقات خوش و آرومی داشتیم. 1565 01:32:20,068 --> 01:32:22,800 ‫فوق‌العاده شجاع بود 1566 01:32:22,825 --> 01:32:24,621 ‫ولی همیشه این فکر پشت‌ش بود 1567 01:32:24,646 --> 01:32:28,680 ‫که شاید بتونه به بیماری چیره بشه. 1568 01:32:30,146 --> 01:32:35,711 ‫انگار داشت توی اون کشتی آخرین ‫ذرات شیره‌ی زندگی رو بیرون می‌کشید. 1569 01:32:37,375 --> 01:32:39,378 ‫ولی به نظر من دریانوردی 1570 01:32:39,403 --> 01:32:41,842 ‫چیزی بود که باعث شد بیشتر دووم بیاره. 1571 01:32:41,867 --> 01:32:43,509 ‫آره، صد در صد. 1572 01:32:43,534 --> 01:32:46,997 ‫تو آخرین سال زندگی‌ش، فکر کنم ‫چهار روز در هفته روی کشتی بود. 1573 01:32:47,707 --> 01:32:51,555 ‫اون اواخر، شد که فقط ‫خودتون دوتا برین روی دریا؟ 1574 01:32:51,580 --> 01:32:53,879 ‫آره، سه ماه پیش از مرگش ‫با هم دریانوردی کردیم. 1575 01:32:53,904 --> 01:32:55,650 ‫- و این آخرین بار بود؟ ‫- بله. 1576 01:32:55,675 --> 01:32:57,418 ‫فقط خودتون دو تا بودین؟ 1577 01:32:57,443 --> 01:32:59,011 ‫استیون هم باهاش بود. 1578 01:33:01,949 --> 01:33:05,202 ‫فکر کنم واضح‌ترین ‫خاطره‌ای که از پدرم دارم 1579 01:33:05,244 --> 01:33:07,246 ‫روی کشتیه. 1580 01:33:07,271 --> 01:33:10,274 ‫می‌تونم در حال خندیدن ببینمش. 1581 01:33:10,299 --> 01:33:14,011 ‫پدرم همون اندازه که عاشق چیزهای دیگه بود، ‫به دریا عشق می‌ورزید. 1582 01:33:14,036 --> 01:33:18,332 ‫مایه‌ی آرامش‌ش بود، ‫باعث میشد خودش رو احیا کنه، 1583 01:33:18,357 --> 01:33:22,444 ‫بیشتر از هرجایی دوست داشت اونجا باشه. 1584 01:33:28,100 --> 01:33:31,894 ‫رفتم بالا و پیش‌خدمتش ‫داشت لباس تن بوگارت می‌کرد، 1585 01:33:31,936 --> 01:33:34,564 ‫که دراز کشیده بود، ‫توی یه تخت دونفره‌ی بزرگ، 1586 01:33:34,605 --> 01:33:36,566 ‫و شلوار بوگارت رو پاش کرد، 1587 01:33:36,607 --> 01:33:39,569 ‫و روب دوشامبرش رو تن‌ش کرد، 1588 01:33:39,610 --> 01:33:45,491 ‫و ضعیف‌تر از اون بود که ‫حتی با کمک از پله‌ها بیاد پایین. 1589 01:33:45,516 --> 01:33:47,393 ‫یه بالابر اونجا بود، 1590 01:33:47,418 --> 01:33:50,504 ‫خودشو می‌رسوند به اون بالابر، 1591 01:33:50,529 --> 01:33:53,615 ‫و تا طبقه‌ی اول می‌اومد پایین، 1592 01:33:53,640 --> 01:33:55,100 ‫اونجا می‌ذاشتنش روی صندلی چرخدار 1593 01:33:55,125 --> 01:33:58,003 ‫و می‌بردنش به اطاق پذیرایی. 1594 01:33:59,855 --> 01:34:03,847 ‫محفلی بود برای معاشرت ‫و یکی دو ساعتی می‌نشست اونجا، 1595 01:34:03,872 --> 01:34:05,361 ‫بدون اینکه لب به چیزی بزنه، 1596 01:34:05,403 --> 01:34:08,907 ‫چون جون نداشت لیوان بلند کنه ‫و یا سیگار روشن کنه. 1597 01:34:08,931 --> 01:34:12,310 ‫به نظرم هیچکدوم‌مون تا اون ‫دم‌دم‌های آخر خبر نداشتیم، 1598 01:34:12,351 --> 01:34:16,772 ‫که بوگارت چه جسارتی به خرج میداده که ‫خودشو برسونه اونجا و روی اون صندلی بشینه 1599 01:34:16,814 --> 01:34:20,985 ‫و یک ساعتی تلاش کنه که میزبان باشه. 1600 01:34:24,030 --> 01:34:28,451 ‫این آخرین تصویریه که از بوگی دارم. 1601 01:34:28,493 --> 01:34:36,058 ‫و کاملا هم‌راستای تصویری که ازش دارم... 1602 01:34:36,083 --> 01:34:39,045 ‫از کلِ زندگی‌ش. 1603 01:34:46,052 --> 01:34:49,305 ‫یادم میاد که با بالابر می‌اومد ‫پایین و می‌آوردنش بیرون، 1604 01:34:49,347 --> 01:34:52,433 ‫و دوستاش می‌اومدن خونه. 1605 01:34:52,475 --> 01:34:55,144 ‫نمی‌خواستن ما این شکلی ببینیمش 1606 01:34:55,186 --> 01:34:56,812 ‫واسه همین ما در طول اون سال 1607 01:34:56,854 --> 01:35:00,233 ‫خیلی اجازه نداشتیم ببینیمش. 1608 01:35:02,777 --> 01:35:05,780 ‫من و اسپنسر رفتیم خونه‌شون، ‫یه مدت گپ زدیم، 1609 01:35:05,821 --> 01:35:08,824 ‫و بوگی مثل همیشه خوش‌مشرب بود 1610 01:35:08,882 --> 01:35:13,178 ‫و نشسته بود روی صندلی‌ چرخدار، ‫توی اتاق‌خوابش، 1611 01:35:13,204 --> 01:35:18,000 ‫و بعد پا شدیم بریم که ‫خیلی خسته‌ش نکنیم. 1612 01:35:18,042 --> 01:35:24,173 ‫من بوسیدمش و خداحافظی کردم، ‫رفتم سمت در 1613 01:35:24,215 --> 01:35:28,844 ‫و اسپنسر رفت پیش‌ش و زد روی شونه‌ش 1614 01:35:28,886 --> 01:35:33,140 ‫و گفت: ما داریم میریم. 1615 01:35:33,182 --> 01:35:38,187 ‫و بوگی دستشو آورد بالا و ‫گذاشت روی دست اسپنسر 1616 01:35:38,229 --> 01:35:44,235 ‫نگاهش کرد و گفت: ‫"خداحافظ اسپنس." 1617 01:35:52,159 --> 01:35:55,162 ‫حوالی نیمه‌شب بود که بوگی ‫رو بوسیدم و شب‌بخیر گفتم. 1618 01:35:55,204 --> 01:35:59,834 ‫اینبار، برای اولین بار طی ‫یازده سال و نیم زندگی زناشویی 1619 01:35:59,875 --> 01:36:02,378 ‫هیچ واکنشی نشون نداد. 1620 01:36:02,420 --> 01:36:06,716 ‫روی تخت دراز کشیدم و ‫برای اولین بار در طی یکسال 1621 01:36:06,757 --> 01:36:09,594 ‫هق‌هق گریه کردم و گریه کردم و گریه کردم. 1622 01:36:37,454 --> 01:36:40,332 ‫در این ماه‌هایی که درگیر بیماری بود 1623 01:36:40,389 --> 01:36:43,851 ‫هیچوقت باور نداشت که قراره بمیره. 1624 01:36:43,877 --> 01:36:47,130 ‫نه اینکه بخواد از فکر به ‫چنین چیزی سر باز بزنه، 1625 01:36:47,172 --> 01:36:50,216 ‫چنین چیزی صرفا به ‫ذهنش خطور نکرده بود. 1626 01:36:51,468 --> 01:36:55,430 ‫هیچوقت خودش ‫رو خیلی جدی نگرفت. 1627 01:36:55,489 --> 01:36:59,451 ‫کارش رو خیلی جدی می‌گرفت. 1628 01:36:59,492 --> 01:37:02,842 ‫در نگاهش به شمایل ‫پرزرق و برق بوگارتِ ستاره 1629 01:37:02,867 --> 01:37:05,982 ‫یک بدبینی بازیگوشانه‌ وجود داشت. 1630 01:37:06,024 --> 01:37:11,237 ‫برای بوگارتِ بازیگر احترامی عمیق قائل بود. 1631 01:37:12,030 --> 01:37:17,077 ‫زندگی‌ش غنی بود و پر از شکوفایی. 1632 01:37:17,118 --> 01:37:21,873 ‫هیچ دلیلی نداریم که بخاطرش ‫بخوایم برای اون غصه بخوریم. 1633 01:37:21,915 --> 01:37:25,669 ‫فقط می‌تونیم برای خودمون ‫غصه بخوریم که از دستش دادیم. 1634 01:37:39,724 --> 01:37:45,814 ‫من از آدم‌ها خوشم میاد، از ‫کشتی تفریحی، شطرنج، سیاست. 1635 01:37:45,855 --> 01:37:47,816 ‫از یه مشروب خوب. 1636 01:37:47,857 --> 01:37:51,152 ‫یه همسر خوب، بچه‌های خوب. 1637 01:37:53,196 --> 01:37:54,489 ‫اینا رو داشتم.