1
00:00:05,600 --> 00:00:10,354
« برتر موويز – مرجع دانلود فيلم و سريال »
[ bartarmoviz ]
2
00:00:10,600 --> 00:00:15,354
مترجم: دانیال افشار
3
00:00:15,600 --> 00:00:20,354
به لطف و حمایت
آقای قدسی منش
4
00:01:39,877 --> 00:01:44,048
جالبه، من هیچوقت خودمو
اونقدرها محبوب در نظر نگرفته بودم.
5
00:01:45,345 --> 00:01:47,176
واقعا قبلا نمیدونستم
6
00:01:47,201 --> 00:01:50,037
که چه دوستهای زیادی داشتم.
7
00:01:53,307 --> 00:01:56,675
نمیشه با دوز و کلک
تو زندگی پیش رفت،
8
00:01:56,700 --> 00:01:58,243
علاوه بر اون باید خودت باشی،
9
00:01:58,268 --> 00:02:01,771
به خودت باور داشته باشی،
براساس شمّ درونیت پیش بری.
10
00:02:05,528 --> 00:02:08,488
واقعا درک نمیکنم که چرا بازیگرها،
11
00:02:08,530 --> 00:02:11,783
نمیتونن مثل بقیهی آدمها
ضعفهای انسانی داشته باشن.
12
00:02:11,825 --> 00:02:15,161
چرا نمیتونن یه اشتباه رو چندبار تکرار کنن،
13
00:02:15,203 --> 00:02:17,539
اصلا هرازگاهی در اشتباه باشن.
14
00:02:24,921 --> 00:02:29,384
تئوری بوگی همیشه این بود که:
وقتی مُردی، دیگه تمومه.
15
00:02:31,678 --> 00:02:35,181
باید مُصرانه رو به جلو پیش بری،
چون زندگی واسه زندههاست.
16
00:02:37,225 --> 00:02:40,884
اسم من هامفری بوگارته،
محض خاطر اون کسایی میگم در بین بینندهها
17
00:02:40,909 --> 00:02:43,523
که شاید جوونتر یا پیرتر
از اونی باشن که منو بشناسن.
18
00:02:43,565 --> 00:02:46,317
بوگی همون ظاهر چغر و مردونهای رو داشت
19
00:02:46,359 --> 00:02:48,737
که انگار آمریکاییها
باهاش همذاتپنداری میکنن.
20
00:02:48,778 --> 00:02:50,739
آدم چغری بود.
21
00:02:50,780 --> 00:02:53,533
میتونست تو دیالوگ بده بستون
داشته باشه و حاضرجوابی کنه،
22
00:02:53,575 --> 00:02:56,202
و هرچی هم ناجورتر، بهتر.
23
00:02:57,120 --> 00:02:59,122
بوگی.
24
00:02:59,164 --> 00:03:00,665
به نظرم بوگی خیلی خفنه،
25
00:03:00,707 --> 00:03:03,404
فرقی نداره چیکار میکنه،
هرکاری کنه باحاله.
26
00:03:05,378 --> 00:03:10,008
وقتی به پدرم فکر میکنین،
اون کارآگاه فیلم نوآرها میاد تو ذهنتون،
27
00:03:10,050 --> 00:03:14,512
"کازابلانکا" میاد تو ذهنتون،
بوگی و باکال میاد تو ذهنتون.
28
00:03:14,554 --> 00:03:16,306
ولی چهل سال طول کشید
29
00:03:16,331 --> 00:03:19,626
تا تونست تو کار سینما
جای پای خودشو محکم کنه.
30
00:03:19,651 --> 00:03:21,862
پیش از اون مقطع،
زیست کاملی رو تجربه کرده بود،
31
00:03:21,887 --> 00:03:24,348
با کلی ناکامی و کلی موفقیت،
32
00:03:24,439 --> 00:03:26,608
و پیش از اینکه با مادرم آشنا بشه،
33
00:03:26,633 --> 00:03:28,594
سه بار هم ازدواج کرده بود.
34
00:03:30,403 --> 00:03:35,241
تو زندگی هر آدمی، چندثانیه هست که
35
00:03:35,266 --> 00:03:36,809
کل سرنوشتش رو تعیین میکنه.
36
00:03:38,661 --> 00:03:42,415
من خیلی با زنها راحت نیستم.
37
00:03:42,440 --> 00:03:44,501
بدیهیه که باید یه سری از
زنها رو دوست داشته باشم،
38
00:03:44,542 --> 00:03:48,963
قطعا با یه تعدادیشون هم ازدواج کردم.
39
00:03:49,005 --> 00:03:53,051
اگه ازدواج نکرده باشین و عاشق نباشین،
ول میشین،
40
00:03:53,093 --> 00:03:54,844
و این خوشایند نیست.
41
00:03:54,886 --> 00:03:57,972
عشق تنها احساسیِ که میتونه،
42
00:03:58,014 --> 00:03:59,849
تا جایی که ممکنه،
43
00:03:59,874 --> 00:04:03,753
باعث تسلی اون تنهایی ذاتی و
وحشتناک که تو وجود همهمونم هست بشه.
44
00:04:14,280 --> 00:04:16,324
به بوگی گفتم:
45
00:04:16,366 --> 00:04:18,409
بوگی، سر این دختره کمکتو لازم دارم.
46
00:04:18,451 --> 00:04:21,121
تازهکاره، قبلا اصلا فیلم بازی نکرده.
47
00:04:21,171 --> 00:04:24,550
و من میخوام تلاش کنم
که از تو هم گستاختر باشه،
48
00:04:24,582 --> 00:04:26,167
و تو به این مشهوری
49
00:04:26,192 --> 00:04:29,112
که گستاخترین آدمی هستی که
پرده تا حالا به خودش دیده.
50
00:04:29,187 --> 00:04:32,941
یهجورایی خندید و گفت: "اصلا چشمم
آب نمیخوره همچین کاری بتونی بکنی."
51
00:04:32,966 --> 00:04:35,552
بهش گفتم: "بوگی، من کارگردانم،
52
00:04:35,593 --> 00:04:38,363
و قراره تو هرصحنهمون،
در حالی که سکهی یه پولت کرده،
53
00:04:38,388 --> 00:04:40,265
ولت کنه و بره."
54
00:04:40,306 --> 00:04:44,018
- دختره کی بود استیو؟
- کدوم دختره کی بود؟
55
00:04:44,060 --> 00:04:47,355
اونی که با چنین نظر مثبتی
نسبت به زنها ولت کرد و رفت.
56
00:04:47,380 --> 00:04:49,465
عجب دختری بوده.
57
00:04:54,487 --> 00:04:55,864
اجازه هست؟
58
00:04:57,240 --> 00:05:02,495
خیلی عجیبه که بعد از
44 سال باید عاشق بشم،
59
00:05:02,537 --> 00:05:05,832
اونم درست موقعی که فکر
نمیکردم دیگه اصلا اتفاق بیافته.
60
00:05:05,874 --> 00:05:07,584
اولین باری که بوگی رو دیدم،
61
00:05:07,625 --> 00:05:09,627
بهم سلام کرد و گفت:
62
00:05:09,669 --> 00:05:12,421
"تست نقشت رو دیدم و قراره
حسابی بهمون خوش بگذره."
63
00:05:12,462 --> 00:05:16,133
ها! فکر کنم اون موقع هنوز خبر نداشت
64
00:05:16,158 --> 00:05:18,410
که اوضاع قراره به چه سمت و سویی بره.
65
00:05:19,219 --> 00:05:20,721
این دیگه واسه چی بود؟
66
00:05:20,762 --> 00:05:23,390
میخواستم ببینم خوشم میاد یا نه.
67
00:05:23,415 --> 00:05:28,086
- حکمت چیه؟
- هنوز نمیدونم.
68
00:05:28,145 --> 00:05:30,689
تو یکی دو تا فیلم دیده بودمش.
69
00:05:30,731 --> 00:05:35,027
تو "کازابلانکا" دیده بودمش
ولی اصلا هیجانزدهم نکرده بود.
70
00:05:35,068 --> 00:05:39,489
لزلی هاوارد بازیگری بود
که منو به هیجان میآورد.
71
00:05:39,531 --> 00:05:43,076
شگفتانگیزه، دیدگاه خاص خودشو داره.
72
00:05:43,125 --> 00:05:44,710
گاهی اوقات مات و مبهوتم میکنه.
73
00:05:44,745 --> 00:05:48,308
چشم بهم میزنم و میبینم که
داره با دیدی شفافتر و جوونتر
74
00:05:48,333 --> 00:05:50,584
به چیزها نگاه میکنه.
75
00:05:50,609 --> 00:05:53,820
باهوشتر از منه، همین.
76
00:05:55,672 --> 00:05:58,293
تو بچگی چیزی که بیشتر
از همهچی بهش آگاه بودم،
77
00:05:58,318 --> 00:06:01,011
شهرت پدر و مادرم بود.
78
00:06:01,036 --> 00:06:02,954
چیزی نیست که بتونی نادیدهش بگیری.
79
00:06:07,226 --> 00:06:11,313
ستاره بودن، اونم توی عصرطلایی هالیوود،
80
00:06:11,355 --> 00:06:13,899
دیگه بهتر از این نمیشد.
81
00:06:13,941 --> 00:06:16,818
- امروز حالت چطوره؟
- بهتر از دیشب.
82
00:06:16,860 --> 00:06:18,570
اینو باهات موافقم.
83
00:06:20,781 --> 00:06:24,368
گفت: "اگه میخوای یه حیات
کاری درستحسابی داشته باشی،
84
00:06:24,409 --> 00:06:27,955
هرکاری بتونم برات میکنم،
ولی باهات ازدواج نمیکنم."
85
00:06:27,996 --> 00:06:30,415
چون با سه تا بازیگر ازدواج کرده بود،
86
00:06:30,457 --> 00:06:32,542
و همه پیگیر کارشون بودن،
87
00:06:32,584 --> 00:06:34,378
و اولویت با کارشون بوده.
88
00:06:34,419 --> 00:06:35,921
و من بهش قول دادم
89
00:06:35,963 --> 00:06:38,632
که اولویت با ازدواجمون باشه.
90
00:06:38,657 --> 00:06:41,368
تو فکر میکنی چی منصفانهست؟
91
00:06:43,428 --> 00:06:44,721
اینو میذارم به عهدهی تو.
92
00:06:44,763 --> 00:06:46,181
تا جایی که به یاد دارم
93
00:06:46,223 --> 00:06:47,557
هردوتون اهل نیویورک هستین.
94
00:06:47,599 --> 00:06:49,434
زیاد دلتون واسه این
شهر بزرگ تنگ میشه؟
95
00:06:49,476 --> 00:06:50,602
- نه.
- آره.
96
00:06:50,644 --> 00:06:52,729
یه دقیقه صبر کنین!
97
00:06:52,771 --> 00:06:55,065
خب، اینکه یک عدم توافق
خانوادگی نرمال و سالمه،
98
00:06:55,107 --> 00:06:58,022
ولی بوگی، یعنی تو یه
جورایی میلت رو به بازی کردن
99
00:06:58,047 --> 00:07:00,904
در صحنهی تئاتر و جلوی
مخاطب از دست دادی؟
100
00:07:00,946 --> 00:07:02,531
خب آره، اد
101
00:07:02,572 --> 00:07:04,481
چون وقتی جوون که
بودم کلی اینکارو کردم،
102
00:07:04,506 --> 00:07:07,953
من 21 سالگی شروع کردم و فکر
میکردم دنیا قراره حسابی به کامم باشه،
103
00:07:07,995 --> 00:07:10,622
و اومدم هالیوود و اینجا بدجوری شکست خوردم،
104
00:07:10,664 --> 00:07:14,167
بعد برگشتم نیویورک و اونجا هم تو چهارتا
کار بازی کردم که حسابی شکست خوردن،
105
00:07:14,209 --> 00:07:17,754
و قسم خوردم که اگه پام دوباره
رسید به هالیوود دیگه همینجا بمونم.
106
00:07:28,140 --> 00:07:33,103
در سال 1921، من تو سالن تئاتر کار میکردم.
107
00:07:33,145 --> 00:07:36,773
بلیت میفروختم، سریع میرفتم
پشتصحنه، میاومدم جلوی صحنه،
108
00:07:36,815 --> 00:07:39,318
میشماردم ببینم چندتا پرده مونده
بعد بدو بدو برمیگشتم پشت صحنه
109
00:07:39,359 --> 00:07:41,987
تا پردهها رو بکشم پایین.
110
00:07:43,864 --> 00:07:47,117
یهبار مدیر صحنهی یه نمایش
خیلی مفصل و پیچیده بودم،
111
00:07:47,159 --> 00:07:49,036
که کلی تغییر صحنه داشت.
112
00:07:50,370 --> 00:07:53,123
هلن منکن ستارهی اون نمایش بود.
113
00:07:53,165 --> 00:07:54,958
بجای اینکه تو اتاق گریمش بمونه،
114
00:07:55,000 --> 00:07:56,543
و وقتی داشتیم کار میکردیم،
115
00:07:56,585 --> 00:07:58,462
تو دست و پا نباشه،
116
00:07:58,503 --> 00:08:01,298
هی اینور اونور میچرخید،
کارمونو کند میکرد،
117
00:08:01,340 --> 00:08:03,258
بهش گفتم برگرده بره تو اتاقش.
118
00:08:03,300 --> 00:08:05,780
رفت تو فاز من چه ستارهی بزرگیام...
119
00:08:05,805 --> 00:08:10,930
من از کوره در رفتم و یه کاری کردم
که فکر کنم نباید میکردم و اخراجش کردم.
120
00:08:10,955 --> 00:08:15,478
اونم بهم حملهور شد و
بعد دویید رفت تو اتاقش.
121
00:08:15,519 --> 00:08:16,812
این در واقع،
122
00:08:16,854 --> 00:08:18,731
اولین مکالمهی من بود با دختری
123
00:08:18,773 --> 00:08:23,194
که بعدا شد اولین زن من.
124
00:08:23,235 --> 00:08:25,321
وقتی بوگارت با هلن منکن آشنا شد،
125
00:08:25,363 --> 00:08:26,781
تو برادوی هیچکس نمیشناختش.
126
00:08:26,822 --> 00:08:29,033
ولی هلن منکن یک ستارهی بزرگ بود.
127
00:08:30,201 --> 00:08:32,745
معادل بود با یک ستارهی راک.
128
00:08:32,787 --> 00:08:34,330
مردم دم در هتلش منتظرش میشدن،
129
00:08:34,372 --> 00:08:35,956
ایستاده تشویقش میکردن،
130
00:08:35,998 --> 00:08:38,216
برای اینکه راهش باز بشه
باید جمعیت رو متفرق میکردی.
131
00:08:38,241 --> 00:08:40,169
مردم هم دنبالش بودن.
132
00:08:40,204 --> 00:08:44,875
همین امروز هم، همون
الههای محسوب میشد که بود.
133
00:08:47,218 --> 00:08:51,847
هلن واقعا میخواست به
بوگارت توی حرفهش کمک کنه.
134
00:08:52,932 --> 00:08:56,164
با بازی در یک نمایش به اسم "سوئیفتی"
135
00:08:56,189 --> 00:08:58,139
بعنوان اولین کار بازیگریم،
136
00:08:58,164 --> 00:09:00,856
برادوی رو در بهت و حیرت فرو بردم.
137
00:09:00,898 --> 00:09:02,608
صبح بعدش که از خواب بیدار شدم،
138
00:09:02,650 --> 00:09:05,194
ماد با چندتا نقد اومد تو،
139
00:09:05,236 --> 00:09:07,154
اون ماد بود، هیچوقت بهش نمیگفتیم مادر،
140
00:09:07,196 --> 00:09:09,677
ارزیابی الکساندر وولکات
(منتقد معروف تئاتر)
141
00:09:09,702 --> 00:09:12,368
از بازی پسرش هم دستش بود.
142
00:09:12,410 --> 00:09:16,263
"مرد جوانی که نقش
فرزند مذکور را ایفا میکند،
143
00:09:16,288 --> 00:09:20,918
معمولا و با اغماض اینگونه
توصیف میشود: ناکافی."
144
00:09:22,002 --> 00:09:25,339
پس میخوای بازیگر بشی، ها؟
145
00:09:25,381 --> 00:09:28,926
خیلیها خبر ندارن که شما
اصالتاً نیویورکی هستین...
146
00:09:28,968 --> 00:09:32,054
- درسته.
- و باباتون دکتر بوده؟
147
00:09:32,096 --> 00:09:34,723
بابام دکتر بود، آره.
من...
148
00:09:34,765 --> 00:09:36,600
من تو نیویورکسیتی بدنیا اومدم،
149
00:09:36,642 --> 00:09:40,813
تخت شمارهی 21، در
بخش زایمان بیماستان اسلون.
150
00:09:40,855 --> 00:09:44,567
و تو کوچهی 103 خیابون
وستاند زندگی میکردم.
151
00:09:49,905 --> 00:09:52,199
من نمیفهمم، یه آدم انقدر زمخت باشه،
152
00:09:52,241 --> 00:09:55,411
بعد اسمش باشه: هامفری دِفورست بوگارت.
153
00:09:55,453 --> 00:10:00,332
با یه اسمی مثل هامفری دِفورست
بوگارت مجبوری زمخت باشی.
154
00:10:02,293 --> 00:10:04,551
وقتی من بدنیا اومدم،
155
00:10:04,576 --> 00:10:07,131
خانوادهام کلی سرمایه داشتن.
156
00:10:07,173 --> 00:10:09,175
پدرم مطب موفقی داشت،
157
00:10:09,216 --> 00:10:14,180
و ماد هم بعنوان یک تصویرگر
سالی 50هزار دلار در میآورد.
158
00:10:14,221 --> 00:10:16,974
اساسا زنی بود که عاشق کار بود،
159
00:10:17,016 --> 00:10:20,895
در واقع عاشق کار خودش بود، اونم
به قیمت نادیده گرفتن هرچیز دیگهای.
160
00:10:20,936 --> 00:10:25,900
در ابراز محبت کاملا ناتوان بود.
161
00:10:25,941 --> 00:10:28,110
بوگارت، دوران کودکی بغرنجی داشت،
162
00:10:28,152 --> 00:10:30,488
چون نه بغلی در کار بود،
نه بوسهای،
163
00:10:30,529 --> 00:10:33,491
دوستت دارمی هم در کار نبود.
164
00:10:35,228 --> 00:10:40,775
ماد هامفری، یکی از مشهورترین
تصویرگران آمریکا بود
165
00:10:40,831 --> 00:10:45,586
و علاوه بر اون، یکی از کسانی بود
که بیشترین دستمزد رو دریافت میکرد.
166
00:10:45,628 --> 00:10:48,464
در دهههای بین دو قرن،
167
00:10:48,506 --> 00:10:50,299
"بچهی ماد هامفری"
168
00:10:50,341 --> 00:10:54,303
شاید شناختهشدهترین بچهی جهان بود.
169
00:10:54,345 --> 00:10:56,972
میدونم یه دورهای
تو تاریخ آمریکا هست
170
00:10:57,014 --> 00:10:59,642
که نمیتونستی یه مجلهی
کوفتی رو ورق بزنی،
171
00:10:59,683 --> 00:11:02,144
بدون اینکه عکس صورت منو توش ببینی.
172
00:11:02,186 --> 00:11:05,356
بچه که بودم، یهجور مسالهی
روانی واسهم ایجاد کرده بود.
173
00:11:05,397 --> 00:11:08,859
دوستام همیشه داشتن
منو دست میانداختن.
174
00:11:08,901 --> 00:11:12,279
ماد با اصل و نسب بود و
خیلی هم به این قضیه میبالید.
175
00:11:12,321 --> 00:11:15,782
در اقصی نقاط جهان ازش
بعنوان بانو ماد نام برده میشد.
176
00:11:15,807 --> 00:11:18,685
زیبا، باوقار، سختپسند.
177
00:11:18,743 --> 00:11:21,120
هم اینطور به نظر میرسید
و هم این نقش رو بازی میکرد.
178
00:11:22,480 --> 00:11:24,107
حتی تابستونها در روستا،
179
00:11:24,132 --> 00:11:27,052
قدِ بلند و هیکل درشت مادر،
با پشت صاف و کمر باریکش،
180
00:11:27,085 --> 00:11:32,090
به دامنی سفید و کوتاه و لباسی
سفید، صاف و اتوخورده مزین شده بود.
181
00:11:32,131 --> 00:11:35,718
اگر رنگ سفید مردم رو متحیر میکرد،
پس برای اون هم مناسب بود.
182
00:11:35,760 --> 00:11:39,055
تمام زندگیش داشت آدمها رو متحیر میکرد.
183
00:11:45,103 --> 00:11:47,897
مادر هوادار اعطای حق رای به بانوان بود.
184
00:11:49,524 --> 00:11:55,029
تعلیم و تربیتش در راچستر
خیلی روش اثر گذاشته بود.
185
00:11:55,071 --> 00:11:58,160
و تحتتاثیر سوزان بی.آنتونی،
186
00:11:58,185 --> 00:11:59,993
فردریک داگلاس،
187
00:12:00,034 --> 00:12:03,496
و دیگر مشاهیری که به اینجا سفر
میکردند یا همینجا زندگی میکردند بود.
188
00:12:03,538 --> 00:12:08,918
اون غرق در فمینیسم و حقوق مدنی بود.
189
00:12:21,764 --> 00:12:23,850
یه خونه تو نیویورک داشتیم،
190
00:12:23,891 --> 00:12:26,227
و یه خونهی ییلاقی کنار دریاچهی کاناندیگو،
191
00:12:26,269 --> 00:12:28,563
در شمال ایالت نیویورک.
192
00:12:28,605 --> 00:12:30,273
همیشه نزدیک آب زندگی کردم،
193
00:12:30,315 --> 00:12:33,443
و قایق دوست داشتم و از ساز
و کارشون سر در میآوردم.
194
00:12:33,484 --> 00:12:36,487
پدرم بهم یه قایق موتوری تکسیلندر داد.
195
00:12:36,529 --> 00:12:39,866
و همیشه کل روز رو با صدای
پتپت قایق دور دریاچه میچرخیدم،
196
00:12:39,907 --> 00:12:43,119
و در وجب به وجب آبها کند و کاو میکردم.
197
00:12:44,495 --> 00:12:47,165
در مجموع، آدم بانزاکتی بودم،
198
00:12:47,206 --> 00:12:50,585
ولی از خودبینی کسانی که در
منصب قدرت بودند بیزار بودم.
199
00:12:50,627 --> 00:12:53,963
وقتی واقعا احساسش نمیکنم،
نمیتونم به کسی ادای احترام کنم.
200
00:12:54,964 --> 00:12:56,799
بابا یه فکرهایی تو کلهش داشت
201
00:12:56,841 --> 00:12:58,926
که من میشم دومین جراح خانواده،
202
00:12:58,968 --> 00:13:01,429
ولی زمانی که دوران دبستانم تموم شد،
203
00:13:01,471 --> 00:13:03,181
فکر کنم امیدش ناامید شد.
204
00:13:03,222 --> 00:13:06,934
دکتر بوگارت عزیز، روی من حساب
کنید و بدونید هرکاری در توانم هست میکنم
205
00:13:06,976 --> 00:13:10,104
تا این پسر جوان هفتهی آینده که به
اندوور رسید، شروع خوبی داشته باشد.
206
00:13:10,146 --> 00:13:12,523
دکتر بوگارت عزیز، وقتی این پسر حاضر شد
207
00:13:12,565 --> 00:13:15,777
که واقعا مقابل کاستیهایش
مسئولیتپذیر باشد،
208
00:13:15,818 --> 00:13:17,445
و کمبودهایش را مرد و مردانه بپذیرد،
209
00:13:17,487 --> 00:13:19,656
و تقصیر را گردن دیگری نیاندازد،
210
00:13:19,697 --> 00:13:23,076
آن زمان است که شانس دستیابی به نتیجهای
موفقیتآمیز بهشدت افزایش مییابد.
211
00:13:23,117 --> 00:13:25,620
دکتر بوگارت عزیزم، با کمال تاسف
212
00:13:25,662 --> 00:13:27,121
مجبورم به اطلاع شما برسانم
213
00:13:27,163 --> 00:13:29,040
که هامفری در رعایت ضوابط دوران کارآموزیش
214
00:13:29,082 --> 00:13:30,792
ناکام بوده،
215
00:13:30,833 --> 00:13:32,710
بنابراین واجب شده که ما خواستار
216
00:13:32,752 --> 00:13:34,879
کنارهگیریش از این مدرسه
217
00:13:34,921 --> 00:13:38,007
و در این مقطع زمانی باشیم.
218
00:13:38,049 --> 00:13:40,426
حرومزادهها بیرونم کردن!
219
00:13:41,844 --> 00:13:44,656
هرفرصتی که میتونستی داشته باشی
در اختیارت گذاشته شد،
220
00:13:44,681 --> 00:13:46,140
و تو ناکام موندی.
221
00:13:46,165 --> 00:13:48,584
نه تنها خودت بلکه
ما رو هم ناامید کردی.
222
00:13:48,609 --> 00:13:52,446
ما قصد نداریم که تا
همیشه از تو حمایت کنیم.
223
00:13:52,471 --> 00:13:54,681
از الان به بعد دیگه خودتی و خودت.
224
00:13:54,706 --> 00:14:00,045
حوصلهی مواجهه با پیرمرد رو نداشتم،
واسه همین رفتم نیروی دریایی.
225
00:14:00,154 --> 00:14:03,157
ایالاتمتحده تازه وارد
جنگ جهانی اول شده بود.
226
00:14:03,199 --> 00:14:05,284
و به نظر فرصت خوبی بود برای من
227
00:14:05,326 --> 00:14:09,372
که از دلبستگیم به آب بهره ببرم.
228
00:14:09,414 --> 00:14:13,167
متاسفم که جنگ به لحاظ
روحی منو تحتتاثیر قرار نداد.
229
00:14:13,209 --> 00:14:16,684
هنوز حتی نزدیک به اینم نشده
بودم که نسبت به اونچه که میخوام
230
00:14:16,709 --> 00:14:19,047
یا اونچه که بودم، درکی داشته باشم.
231
00:14:27,931 --> 00:14:31,852
به اینخاطر که مادرش نانآور
خونهای بود که درش بزرگ شده بود،
232
00:14:31,893 --> 00:14:34,651
خیلی نگران این بود که
ناگهان به خودش بیاد و ببینه
233
00:14:34,676 --> 00:14:36,523
که رفته زیر دین زنی
234
00:14:36,565 --> 00:14:38,191
که باعث شده زندگیش بهتر بشه.
235
00:14:38,233 --> 00:14:41,403
و یه بار تقریباً به شوخی
به یکی از دوستاش گفت
236
00:14:41,445 --> 00:14:43,530
که نمیتونم با اون دختر ازدواج کنم.
237
00:14:43,572 --> 00:14:46,366
و دوستش بهش گفت: "خب،
اگه باهاش ازدواج نکنی،
238
00:14:46,408 --> 00:14:50,036
دیگه هیچ نقشی تو برادوی نصیبت نمیشه."
239
00:14:50,078 --> 00:14:52,873
من به شکل وحشتناکی گرفتار بودم...
240
00:14:52,914 --> 00:14:55,500
اونقدر که وقتی برای ازدواج کردن نداشتم.
241
00:14:55,542 --> 00:14:59,504
آقای بوگارت تلفنی بهم گفت:
"الان که خیلی گرفتاری نداری،
242
00:14:59,546 --> 00:15:03,091
بهنظرت ممکنه وقت کنی پنجشنبه
بعدازظهر با من ازدواج کنی؟"
243
00:15:03,133 --> 00:15:08,597
به عقد هم در اومدیم.
تو نیویورک با هم ازدواج کردیم.
244
00:15:08,638 --> 00:15:13,810
یکی بود از گروه وسیعی از بازیگران جوان.
245
00:15:13,852 --> 00:15:16,396
تو کمدیهای احمقانه بازی میکرد،
246
00:15:16,438 --> 00:15:19,274
و بوگی در نظر ما مورد خاصی نبود.
247
00:15:19,316 --> 00:15:22,569
میشه گفت کلا چیز خاصی نداشت.
248
00:15:22,611 --> 00:15:28,074
و نفرین شده بود که یک صورت پت و
پهن داشته باشه که انگار پا رفته روش.
249
00:15:28,116 --> 00:15:32,704
هیچچیز جذاب یا رمانتیکی
در موردش وجود نداشت.
250
00:15:32,746 --> 00:15:35,874
من رو صحنه بارها نقش
نوجوونها رو بازی کردم.
251
00:15:35,916 --> 00:15:39,586
کلی روغن سر میزدم به موهام،
میدادمشون عقب،
252
00:15:39,628 --> 00:15:44,466
و سعی میکردم بشم شبیه یه نسخهی
خیابون چهل و دومی از رودولف والنتینو.
253
00:15:45,967 --> 00:15:48,136
رفتم شیکاگو برای بازی در
نمایش The Cradle Snatchers
254
00:15:48,178 --> 00:15:51,264
و یه منتقد زن به اسم ایمی لزلی،
255
00:15:51,306 --> 00:15:54,810
یه نقد نوشت که تا جایی که
حافظهم یاری میکنه توش نوشته بود:
256
00:15:54,851 --> 00:15:57,646
آقای بوگارت ملاحت والنتینو،
257
00:15:57,687 --> 00:15:59,356
دلربایی ای.اچ ساترن
258
00:15:59,397 --> 00:16:04,319
و جذابیت و قدرت دراماتیک
جان بریمور را دارد.
259
00:16:06,863 --> 00:16:09,324
بار زیرزمینی خوبیه؟
260
00:16:09,398 --> 00:16:11,451
تو شهر بهترینه.
261
00:16:23,421 --> 00:16:26,716
نیویورک در دههی 1920 جای هیجانانگیزی بود.
262
00:16:26,758 --> 00:16:31,429
دورهی ممنوعیت فروش مشروبات الکلی بود،
263
00:16:31,471 --> 00:16:34,516
ولی همین باعث میشد مردم برن به
مشروبفروشیهای غیرقانونی،
264
00:16:34,541 --> 00:16:38,966
که باعث شد با صحنهی
کلوپهای زیرزمینی شبانه
265
00:16:39,002 --> 00:16:41,951
و نوازندهها و اجراکنندهها آشنا بشن.
266
00:16:41,982 --> 00:16:43,525
یه چیزی که در حال تغییر بود،
267
00:16:43,567 --> 00:16:45,986
مسالهی نحوهی کارکرد
جنسیت و تمایلات جنسی
268
00:16:46,027 --> 00:16:49,236
و این به این معنا بود که برسر این
موضوع جدل و مناقشهی زیادی در جریان بود.
269
00:16:49,261 --> 00:16:51,388
یهجورایی مثل همین الان.
270
00:16:58,331 --> 00:17:01,001
"اسیر"
نمایش صریحی بود
271
00:17:01,042 --> 00:17:04,462
در مورد عشق بین دو زن.
272
00:17:04,504 --> 00:17:07,674
"اسیر" اولین بار در مارچ
1926 در پاریس اجرا رفت.
273
00:17:07,716 --> 00:17:11,845
در کل اروپا اجرا رفت.
تمام رکوردهای حضور تماشاگر رو شکست.
274
00:17:11,887 --> 00:17:14,389
بعدش بود که در برادوی اجرا رفت.
275
00:17:14,431 --> 00:17:17,809
بازی کردن در این نقش برای من
نیاز به جسارت خیلی زیادی داشت.
276
00:17:17,851 --> 00:17:23,147
آدم خیلی در چنین نقشی
احساس آمریکایی بودن نمیکنه.
277
00:17:23,188 --> 00:17:24,648
هامفری متقاعدم کرد که توش بازی کنم،
278
00:17:24,690 --> 00:17:28,694
چون به نظرش خیلی
خوب از پسش برمیاومدم.
279
00:17:28,736 --> 00:17:31,030
سعی کردم کاری کنم که تماشاگرها
بدبین بودن رو فراموش کنن،
280
00:17:31,071 --> 00:17:37,453
ولی طبیعتاً از سیل انتقادی که با
خودش بهمراه میآورد هم واهمه داشتم.
281
00:17:37,510 --> 00:17:39,346
تا پایان قرن نوزدهم،
282
00:17:39,371 --> 00:17:42,291
گل بنفشه به لزبینیسم گره خورده بود.
283
00:17:42,333 --> 00:17:48,047
"اسیر" اینو به تمام جمعیت
کتابخوان آمریکا معرفی کرد.
284
00:17:48,088 --> 00:17:49,840
هلن قطع به یقین کارهای زیادی
285
00:17:49,882 --> 00:17:52,343
برای لزبینهای آمریکا کرد.
286
00:17:52,384 --> 00:17:54,261
زنها براش دستبند میفرستادن،
287
00:17:54,303 --> 00:17:56,388
و کنایهآمیزتر از همه اینکه...
288
00:17:56,430 --> 00:17:58,474
و احتمالا هم توسط کسایی
که نکته رو کلاً نگرفته بودن،
289
00:17:58,515 --> 00:18:01,393
روسای چند کالج زنانه براش نامه نوشتن
290
00:18:01,418 --> 00:18:05,859
و ازش تشکر کردن، به این خاطر
که بابت داشتن یک دلبستگی مذموم
291
00:18:05,901 --> 00:18:08,359
بهشون هشدار داده بود.
292
00:18:08,400 --> 00:18:11,070
همون موقع، می وست
داشت پیشنمایش تئاتر جدیدش
293
00:18:11,111 --> 00:18:12,905
یعنی "ضد حال" رو میبرد روی صحنه.
294
00:18:12,947 --> 00:18:18,160
که بعنوان نسخهی مردانهی
"اسیر" تبلیغ شده بود.
295
00:18:18,202 --> 00:18:20,579
نمایش بدون هیچگونه مزاحمتی
296
00:18:20,621 --> 00:18:21,914
بهمدت شش ماه اجرا رفت.
297
00:18:21,956 --> 00:18:25,200
خانم می وست و گروهش
رو بهزور به زندان بردن.
298
00:18:26,710 --> 00:18:28,462
اوووه...چه کروات قشنگی.
299
00:18:28,504 --> 00:18:31,924
دادستان منطقه به "اسیر" حملهور شد
300
00:18:31,966 --> 00:18:33,842
و همینطور به نمایش "سکس" می وست.
301
00:18:33,884 --> 00:18:38,013
چهل تهیهکننده، مدیرصحنه
و بازیگر رو دستگیر کردن،
302
00:18:38,055 --> 00:18:39,306
منجمله هلن منکن.
303
00:18:39,348 --> 00:18:43,661
و این شد تیتر اصلی اخبار کشور.
304
00:18:43,686 --> 00:18:46,522
و اینجوری شد که منو بردن دادگاه.
305
00:18:48,273 --> 00:18:50,275
و نمایش هم تعطیل شد.
306
00:18:54,165 --> 00:18:57,961
سانسور دشمن شماره
یک هر دموکراسی آزاد است
307
00:18:57,992 --> 00:19:01,537
و اگر آمریکا میخواهد به داشتن
مطبوعات و رادیوی آزاد ادامه دهد،
308
00:19:01,578 --> 00:19:03,622
این دشمنان موذی آزادی،
309
00:19:03,664 --> 00:19:06,291
باید به شدت دلسرد شوند.
310
00:19:06,333 --> 00:19:07,793
چون این افراد به سراغ
311
00:19:07,835 --> 00:19:10,671
دیگر اشکال بیانگری
عمومی روانه خواهند شد.
312
00:19:14,008 --> 00:19:16,552
بوگارت که در اون زمان همسر منکن بود،
313
00:19:16,593 --> 00:19:18,429
شاهد رنج و مرارتش بود.
314
00:19:18,454 --> 00:19:20,790
پس میتونم متصور بشم که این مساله چجوری
315
00:19:20,815 --> 00:19:22,598
بر موضع خودش نسبت به سانسور
316
00:19:22,623 --> 00:19:26,930
در فیلمهای آتیش تاثیر گذاشت.
317
00:19:26,955 --> 00:19:30,708
سر بیاهمیتترین چیزها بحثمون میشد،
318
00:19:30,733 --> 00:19:33,486
چیزی که در آغاز تفاوت
عقیده بهنظر میرسید،
319
00:19:33,511 --> 00:19:37,265
ناگهان تبدیل شد به یک اختلاف شدید.
320
00:19:37,290 --> 00:19:39,581
از فکر رفتن به دادگاه طلاق
321
00:19:39,606 --> 00:19:40,993
حالم بهم میخورد.
322
00:19:41,051 --> 00:19:42,594
تلاش کردم که ازدواجم
323
00:19:42,619 --> 00:19:44,663
بشه ارجحترین امر زندگیم،
324
00:19:44,705 --> 00:19:47,416
با این وجود که حرفهی
کاریم موفقیتآمیز بود.
325
00:19:47,458 --> 00:19:49,668
توافق کردیم که قیدشو بزنیم.
326
00:19:49,710 --> 00:19:51,712
چطور میتونی ازدواجت رو حفظ کنی
327
00:19:51,754 --> 00:19:53,672
وقتی هیچکدوم از دو طرف
حاضر به دیدن دیگری نیستن؟
328
00:19:53,714 --> 00:19:56,717
بین ما دیگه تمومه، متوجهی؟
من آدم مناسبی برای تو نیستم،
329
00:19:56,759 --> 00:19:59,970
با کلی دختر بودم و قراره
با کلی دختر دیگه هم باشم.
330
00:20:00,012 --> 00:20:03,348
وقتی 27 سالم شد،
اونقدر با زنها تجربه داشتم
331
00:20:03,390 --> 00:20:05,392
که بدونم دفعهی بعدی که خواستم ازدواج کنم
332
00:20:05,434 --> 00:20:07,686
دنبال چی باید باشم.
333
00:20:07,728 --> 00:20:12,858
بازی رو تکی ادامه دادم تا اینکه در
سال 1928 با مری فیلیپس آشنا شدم.
334
00:20:12,900 --> 00:20:15,110
مری هم بازیگر بود.
335
00:20:15,152 --> 00:20:18,781
در یک صحنه، داشتم یک تک گویی
خیلی دراماتیک رو ارائه میدادم،
336
00:20:18,822 --> 00:20:22,868
و مری هم قرار بود بدون
گفتن هیچچیزی از پیش من بره.
337
00:20:22,910 --> 00:20:26,579
دیدم داره واسه رفتنش
خیلی زیادی مایه میذاره،
338
00:20:26,621 --> 00:20:28,372
اونقدر که تماشاگرها،
339
00:20:28,414 --> 00:20:31,667
بجای اینکه به من توجه کنن،
توجهشون به اون جلب شد.
340
00:20:31,709 --> 00:20:35,213
بهش گفتم: "نمیتونی اینکارو بکنی!
این صحنهی منه!"
341
00:20:35,254 --> 00:20:37,715
برقی از لذت تو چشمهاش پدیدار شد.
342
00:20:37,757 --> 00:20:40,384
"بیا فرض کنیم تو تلاش
میکنی که جلومو بگیری."
343
00:20:40,426 --> 00:20:42,095
خب، منم نخواستم جلوشو بگیرم،
344
00:20:42,136 --> 00:20:43,763
چون همونجوری که
داشتم باهاش حرف میزدم،
345
00:20:43,805 --> 00:20:46,599
یهو متوجه شدم این
دختری که اینجا وایستاده،
346
00:20:46,641 --> 00:20:49,727
کسیه که راحت میتونم عاشقش بشم.
347
00:20:49,769 --> 00:20:53,064
من و هامفری، توسط عاقد کلیسای محلی،
348
00:20:53,106 --> 00:20:55,858
در آوریل 1928 و در
هارتفورد با هم ازدواج کردیم.
349
00:20:55,900 --> 00:20:58,569
به شکل عجیبی خشکه مقدس بود،
350
00:20:58,611 --> 00:21:01,405
با فضائل از مدافتاده.
351
00:21:01,447 --> 00:21:03,908
هم باکلاس بود و هم جذابیت داشت.
352
00:21:03,950 --> 00:21:07,036
مری ترکیبی بود از نیوانگلند و ایرلندی بودن،
353
00:21:07,078 --> 00:21:12,291
و منو به همون چرخ تعادلی
تجهیز کرد، که نیاز داشتم.
354
00:21:22,135 --> 00:21:25,805
دوران رکود بزرگ از راه
رسیده بود و منم ازش فرار نکردم.
355
00:21:25,847 --> 00:21:29,517
تئاتر کلکش کنده شده بود،
حقوق منم همینطور.
356
00:21:29,559 --> 00:21:31,519
واسه نمایشهایی تمرین کردم
357
00:21:31,561 --> 00:21:35,648
که تقریباً پیش از بالا رفتن
اولین پردهشون، لغو میشدن.
358
00:21:37,207 --> 00:21:40,435
بوگی یه کم خجالت میکشید
359
00:21:40,460 --> 00:21:43,507
چون کار و باری نداشت.
360
00:21:43,532 --> 00:21:45,031
پولی در نمیآورد.
361
00:21:45,056 --> 00:21:46,514
بوگی یه شطرنجباز خبره بود.
362
00:21:46,539 --> 00:21:50,915
واسه همین بهش پیشنهاد دادن که به ازای
یه دلار دستمزد با ملت شطرنجبازی کنه.
363
00:21:50,940 --> 00:21:53,542
اون موقع اینجوری پول در میآورد.
364
00:21:57,044 --> 00:21:58,379
- بریل!
- خیلهخب.
365
00:21:58,421 --> 00:22:00,840
همینجوری که داری لباس میپوشی بهم بگو.
366
00:22:00,882 --> 00:22:02,884
بریل، پول لازم دارم، 100 دلار.
367
00:22:02,925 --> 00:22:05,928
میتونم 60 سنت از این پولی که
گفتی رو بهت بدم، ادی چی شده؟
368
00:22:05,970 --> 00:22:08,931
چرا فکر کردی واسه ادیه؟
خب اصلا باشه...
369
00:22:08,973 --> 00:22:11,976
- بازم باید این پولو داشته باشم.
- کی میخوای سر عقل بیای؟
370
00:22:12,018 --> 00:22:13,839
نمیبینی فقط بحث زمان مطرحه
371
00:22:13,864 --> 00:22:16,063
تا اون شیاد تو رو هم بکشه
پایین و بکنه از قماش خودش؟
372
00:22:16,105 --> 00:22:18,482
دیگه حالم از مردهایی که
کارهای کوچیک میکنن بهم میخوره.
373
00:22:18,524 --> 00:22:22,570
یه مردی بهم بدین که هرازگاهی کار
بزرگم بکنه، مثلاً اجارهی یه ماهو بده.
374
00:22:22,612 --> 00:22:24,739
مری موند که تو برادوی کار کنه
375
00:22:24,780 --> 00:22:27,575
و منو کشوندن به هالیوود.
376
00:22:29,535 --> 00:22:31,495
تازه سر و کلهی فیلم ناطق پیدا شده بود،
377
00:22:31,537 --> 00:22:34,790
و داشتن بیمعطلی میاومدن
سراغ تمام بازیگرهای تئاتر.
378
00:22:38,532 --> 00:22:41,577
امجیام با کلارک گیبل
افتاده بود تو ظرف عسل.
379
00:22:41,631 --> 00:22:46,677
فاکس قرن بیستم به یک جوابیه بزرگ و
زمخت به گیبل نیاز داشت، اون من بودم.
380
00:22:46,719 --> 00:22:48,888
خوشتیپ نبودم ولی
همون کاری رو باهام کردن
381
00:22:48,930 --> 00:22:51,265
که تموم این سالها داشتن واسه
اون بچه خوشتیپها میکردن.
382
00:22:51,307 --> 00:22:55,311
مژهی مصنوعی، رژ قرمز و این چیزها.
احساس بلاهت میکردم.
383
00:22:55,353 --> 00:22:57,396
هنوز آماده نیستم که تو
حومه شهر جاگیر بشم
384
00:22:57,438 --> 00:22:59,148
و شلوار گلف پام کنم.
385
00:22:59,190 --> 00:23:02,485
بعلاوه خیلی دلتنگ مری بودم.
386
00:23:03,903 --> 00:23:08,366
- عجبا!
- انگار خیلی عجله داری، ها؟
387
00:23:08,407 --> 00:23:11,869
نه بابا، کلی وقت دارم.
388
00:23:11,911 --> 00:23:15,373
- اسمت چیه؟
- اسمت...
389
00:23:15,414 --> 00:23:17,667
ماریان مدیسون، اسم تو چیه؟
390
00:23:17,708 --> 00:23:21,921
- کارلیس، ول کارلیس.
- از آشناییتون خوشحالم.
391
00:23:21,963 --> 00:23:24,715
نظرتون راجع به یک پیادهروی
کوتاه چیه آقای کارلیس؟
392
00:23:24,757 --> 00:23:27,634
من جز پیادهروی کار
دیگهای دوست ندارم بکنم.
393
00:23:27,676 --> 00:23:29,886
یک سال توی فاکس بودم،
394
00:23:29,928 --> 00:23:32,222
دورهای که توش پنج تا فیلم کار کردم.
395
00:23:32,264 --> 00:23:35,767
از اینکه فاکس قراردادم
رو تمدید نکرد متعجب نشدم.
396
00:23:35,809 --> 00:23:36,726
برمیگردم.
397
00:23:36,768 --> 00:23:38,144
اونجا بود که بار و بندیلمو بستم
398
00:23:38,186 --> 00:23:39,980
و دوباره رفتم به برادوی.
399
00:23:40,021 --> 00:23:41,606
وای پسر.
400
00:23:42,565 --> 00:23:44,025
اون موقع متقاعد شده بودم که
401
00:23:44,067 --> 00:23:46,569
هیچوقت تو سینما کارم نمیگیره.
402
00:23:46,611 --> 00:23:49,572
بوگارت تو اون فیلمها خیلی موفق نبود.
403
00:23:49,614 --> 00:23:52,742
در واقع هیچ تاثیر بخصوصی نذاشت
404
00:23:52,784 --> 00:23:54,494
و برگشت برادوی.
405
00:23:54,553 --> 00:23:57,681
بعد از یکی دو سال
کار کردن برای فاکس،
406
00:23:57,706 --> 00:24:01,084
داشت کمکم تبدیل میشد به...
407
00:24:01,126 --> 00:24:04,671
اینو از دوستانی شنیدم که در
اون مقطع خیلی خوب میشناختنش،
408
00:24:04,713 --> 00:24:06,131
داشت کمکم تبدیل میشد به
409
00:24:06,172 --> 00:24:10,135
یک بازیگر رو به افول و یک
مشروبخور در حال ترقی.
410
00:24:12,137 --> 00:24:15,473
بازم آبجو بیار! این دور به حساب منه بچهها.
411
00:24:15,515 --> 00:24:20,312
در هرساعت از کل روز،
حدود یک اونس مشروب میخورم.
412
00:24:20,353 --> 00:24:23,690
جایی خوندم که کبد فقط از پس
یک اونس در هرساعت برمیاد.
413
00:24:23,732 --> 00:24:25,984
واسه همین خیلی پا
رو از این فراتر نمیذارم.
414
00:24:28,194 --> 00:24:31,823
همیشه دوست داشتم نظم رو بهم بریزم،
صاحبان قدرت رو اذیت کنم،
415
00:24:31,865 --> 00:24:34,993
فکر کنم اینو از پدر مادرم به ارث بردم.
416
00:24:35,493 --> 00:24:37,120
با هم دعوا میکردن.
417
00:24:37,162 --> 00:24:39,122
ما بچهها پتوها رو میکشیدیم رو سرمون
418
00:24:39,164 --> 00:24:41,416
که صدای دعوا رو نشنویم.
419
00:24:41,458 --> 00:24:46,087
خونه و خونوادهمون محض خاطر
حفظ نجابت بود که پابرجا موند.
420
00:24:46,129 --> 00:24:48,965
نکتهی جالب در مورد ماد
و بلمانت اینه که هردو
421
00:24:49,007 --> 00:24:52,052
برای آسایششون به مخدر وابسته بودن.
422
00:24:52,093 --> 00:24:55,305
بوگارت بزرگ یه تصادف
وحشتناک رو از سر گذرونده بود.
423
00:24:55,347 --> 00:24:57,599
درد زیادی داشت.
424
00:24:57,640 --> 00:25:01,144
ماد در بیشتر زندگیش از
سردردهای میگرنی رنج میکشید.
425
00:25:01,186 --> 00:25:03,813
درد که شروع میشد،
سرش چنان تیر میکشید،
426
00:25:03,855 --> 00:25:05,523
که چشم چپش بسته میشد
427
00:25:05,565 --> 00:25:07,901
و یک طرف صورتش از درد میسوخت.
428
00:25:07,942 --> 00:25:11,154
بعد پدرم یک چهارم شات
مورفین بهش تزریق میکرد
429
00:25:11,184 --> 00:25:13,686
تا جلوی دیوونه شدنش رو بگیره.
430
00:25:14,991 --> 00:25:18,411
پونزده ساله که بودم، پدرم تو
چندچیز اشتباه سرمایهگذاری کرد
431
00:25:18,453 --> 00:25:20,163
و کلی پول از دست داد.
432
00:25:20,205 --> 00:25:22,290
مادرم تصویرگر اصلی
433
00:25:22,332 --> 00:25:24,626
مجلهی ”دلینیتر“ بود.
434
00:25:24,667 --> 00:25:27,921
فورا متوجه شد که حمایت
از ما بر عهدهی خودشه.
435
00:25:27,962 --> 00:25:31,508
از اون لحظه به بعد دیگه
هیچوقت ندیدم در آرامش باشه،
436
00:25:31,549 --> 00:25:33,718
چه به لحاظ فیزیکی و چه روانی.
437
00:25:33,760 --> 00:25:36,763
قبل از اینکه برین کالیفرنیا،
اینجا چه نمایشهایی کار کردین؟
438
00:25:36,805 --> 00:25:38,681
- وای خدا...
-من Cradle Snatchers رو یادمه.
439
00:25:38,723 --> 00:25:42,435
خب، Cradle Snatchers یکیشون بود،
و “بچههای شنبه“ یکی دیگهشون بود،
440
00:25:42,477 --> 00:25:46,356
“ این کودک عاقل است“ ، “ بیاخلاقترین
بانو“ ، “ همسر را ملاقات کن“ ،
441
00:25:46,398 --> 00:25:50,068
من خیلی خوششانس بودم اد، پشت سر
هم تو هفت تا کار خیلی موفق داشتم،
442
00:25:50,110 --> 00:25:52,362
توشون بودم، با اینکه
خیلی نقش زیادی نداشتم.
443
00:25:52,404 --> 00:25:55,949
نمایش “جنگل سنگیشده“
باب شروود نبود که...
444
00:25:55,990 --> 00:25:58,076
آره، این بود که باعث شد من...
445
00:25:58,118 --> 00:26:00,703
- بعنوان کاراکتر خشن جا انداختت.
- دیگه با این پیش برم.
446
00:26:00,734 --> 00:26:02,945
آره، منو فرستاد سمت سینما.
447
00:26:04,290 --> 00:26:06,376
وقتی برادران وارنر تصمیم گرفتن
448
00:26:06,418 --> 00:26:07,961
“جنگل سنگیشده“ رو به فیلم برگردونن،
449
00:26:08,002 --> 00:26:10,880
ادوارد جی.رابینسون رو
واسه نقش مدنظر داشتن.
450
00:26:10,922 --> 00:26:12,924
لزلی هاوارد پشت من در اومد،
451
00:26:12,966 --> 00:26:16,237
گفت اگه من در نقش
دوک منتی قاتل بازی نکنم،
452
00:26:16,262 --> 00:26:18,054
خودشم بازی نمیکنه.
453
00:26:18,662 --> 00:26:22,958
- یه عکس چاپ شده از دوک منتی.
- شش نفرو کشته؟
454
00:26:23,935 --> 00:26:26,688
- خودش همه رو کشته؟
- بله، بله، کار خودشه.
455
00:26:26,729 --> 00:26:29,065
خیلی شرور به نظر نمیرسه، نه؟
456
00:26:29,107 --> 00:26:31,400
اعتقاد دارم که اگه نقش دوک منتی
457
00:26:31,442 --> 00:26:33,152
در ورژن سینمایی به من داده نشده بود،
458
00:26:33,177 --> 00:26:35,404
دیگه کلاً کارم تو سینما تموم بود.
459
00:26:35,446 --> 00:26:39,158
جفتتون حواستون به رفتارتون باشه،
تا کسی طوریش نشه.
460
00:26:39,199 --> 00:26:41,785
این فیلم سرآغاز رهایی من بود از
461
00:26:41,827 --> 00:26:44,121
نقش آدمهایی شیک و پیک و
خوش سر و زبون،
462
00:26:44,163 --> 00:26:47,040
که انگار تا آخر عمرم محکوم
به بازی در اونها بودم.
463
00:26:47,092 --> 00:26:50,762
شایدم تصمیم گرفتم همینجا خاک بشم.
464
00:26:50,794 --> 00:26:52,754
خب، بهتره با من بیای دوک.
465
00:26:52,796 --> 00:26:56,300
من برنامه دارم توی
جنگل سنگیشده دفن بشم.
466
00:26:56,341 --> 00:26:59,678
داشتم به یه نظریهای فکر میکردم
که شاید واسه تو هم جالب باشه.
467
00:26:59,720 --> 00:27:01,680
اونجا قبرستون تمدنه
468
00:27:01,722 --> 00:27:03,390
که از زیرِ ما به سمتمون پرتاب شده.
469
00:27:03,432 --> 00:27:05,767
جهان ایدههای منسوخ.
470
00:27:05,809 --> 00:27:08,103
اون بیابون پر از کندهی درخته.
471
00:27:08,145 --> 00:27:11,773
من به اونجا تعلق دارم،
تو هم همینطور دوک.
472
00:27:11,815 --> 00:27:16,028
تو آخرین پیامبر بزرگ
فردگرایی زمخت هستی.
473
00:27:18,363 --> 00:27:21,575
بهمون بگو دوک، تو
چجور زندگیای داشتی؟
474
00:27:21,617 --> 00:27:27,789
نظر خودت چیه؟ بیشتر زندگیمو تو بودم
چون توی زندان بزرگ شدم.
475
00:27:27,831 --> 00:27:30,876
و انگار بقیهی زندگیمو
هم مثل مردهها گذروندم.
476
00:27:32,252 --> 00:27:34,213
خیلی مدیون لزلیام،
477
00:27:34,254 --> 00:27:36,507
و همیشه یکی از بهترین دوستهام بوده.
478
00:27:36,548 --> 00:27:40,594
بیخود نیست که اسم
دخترمو گذاشتم لزلی.
479
00:27:41,512 --> 00:27:42,888
از جلو در برو کنار.
480
00:27:42,913 --> 00:27:44,556
فکر کردی اجازه میدم
اینا رو ببری بیرون
481
00:27:44,598 --> 00:27:45,516
و سلاخیشون کنی؟
482
00:27:45,557 --> 00:27:47,392
بازی رو بذار کنار رفیق.
483
00:27:47,434 --> 00:27:49,311
نمیذارم اینکارو بکنی دوک.
484
00:27:49,353 --> 00:27:50,812
باشه رفیق.
485
00:27:54,858 --> 00:27:57,861
بهزودی میبینمت.
486
00:28:16,547 --> 00:28:19,508
چون “جنگل سنگیشده“ پرفروش شد،
487
00:28:19,550 --> 00:28:23,762
جک وارنر برام یه قرارداد نوشت
که توش حق انتخاب نداشتم.
488
00:28:23,804 --> 00:28:28,892
خدایا، تو سالهای 1936 و 1937
چقدر کار کردم!
489
00:28:30,852 --> 00:28:32,312
تا یکیشونو تموم میکردم،
490
00:28:32,354 --> 00:28:35,232
حرومزادهها میبردنم سر یه فیلم دیگه.
491
00:28:42,437 --> 00:28:44,783
در اواسط دههی 1930،
492
00:28:44,825 --> 00:28:46,285
نظام کلاسیک استودیویی هالیوود،
493
00:28:46,310 --> 00:28:48,479
چیزی شبیه به خط تولید کارخونه بود.
494
00:28:48,504 --> 00:28:52,383
تقریباً همونجوری که جنرال
موتورز داشت اتومبیل تولید میکرد،
495
00:28:52,408 --> 00:28:56,120
هالیوود داشت فیلم تولید میکرد.
496
00:28:58,255 --> 00:29:00,841
من و آقای وارنر دائما بر سر اینکه
497
00:29:00,882 --> 00:29:03,260
یک فیلم خوب از چه چیزهایی
تشکیل شده اختلاف نظر پیدا میکردیم.
498
00:29:03,302 --> 00:29:06,388
من به تئاتر عادت داشتم،
جایی که بهم متن داده میشد
499
00:29:06,430 --> 00:29:08,432
و ازم میپرسیدن مایلم توش بازی کنم یا نه.
500
00:29:08,473 --> 00:29:11,143
از اینکه بعنوان یک کارمند در
نظر گرفته بشم حالم بهم میخورد.
501
00:29:11,184 --> 00:29:13,478
لژیون سیاه ربطی به این ماجرا داشته تیلر؟
502
00:29:13,520 --> 00:29:16,732
بیخیال دیگه تیلر، یه
داستان خوب بهمون بده.
503
00:29:16,773 --> 00:29:20,694
هامفری کل شب رو بیرون بود.
504
00:29:20,736 --> 00:29:24,281
ازدواجمون ملالآور شده بود.
505
00:29:24,323 --> 00:29:26,617
این اولین باری بود که واقعا تونسته بودم
506
00:29:26,658 --> 00:29:28,660
حامی مری باشم.
507
00:29:40,421 --> 00:29:44,800
ازش خواستم تو هالیوود
بمونیم و بچهدار بشیم.
508
00:29:44,842 --> 00:29:46,510
دیگه داشتم به حروف نورانی اسمم
509
00:29:46,552 --> 00:29:50,556
رو سردر سالنهای سینما عادت میکردم.
510
00:29:53,643 --> 00:29:55,102
خوب چیزی نصیبت شده دوست من.
511
00:29:55,144 --> 00:29:56,771
دلم میخواست بگم لایقش هستی
512
00:29:56,812 --> 00:29:59,106
مشکل فقط اینه که باور ندارم
هیچ مردی لایق هیچ زنی باشه.
513
00:30:01,108 --> 00:30:04,654
ازدواج چیزی نیست که بخوای
سرسری باهاش برخورد کنی.
514
00:30:04,695 --> 00:30:07,823
چیزی نیست که بخواد بعد از
اهداف خودخواهانهی آدم قرار بگیره،
515
00:30:07,865 --> 00:30:09,992
مثلا بعد از کار آدم.
516
00:30:10,034 --> 00:30:12,203
من و مری فیلیپس از هم جدا شدیم.
517
00:30:12,244 --> 00:30:16,707
شاید تقصیر من بود،
قضاوت کردن در موردش کار سختی بود.
518
00:30:26,509 --> 00:30:31,472
داشتم از سکوی رقص بیرون
میاومدم که مهیو رو دیدم.
519
00:30:31,514 --> 00:30:34,100
یه لباس مجلسی قرمزِ
خیرهکننده پوشیده بود
520
00:30:34,141 --> 00:30:37,269
و خیلی خیلی جذاب بهنظر میرسید.
521
00:30:37,311 --> 00:30:39,271
شیفتهش شدم.
522
00:30:39,313 --> 00:30:43,651
گوش کن عزیزم،
وقتی دختری مثل من عاشق یه مرد میشه،
523
00:30:43,693 --> 00:30:46,028
دیگه هیچی هیچ فرقی نمیکنه.
524
00:30:46,070 --> 00:30:47,697
از یه چیز ترس داشت،
525
00:30:47,738 --> 00:30:50,241
دنبال یه ازدواج هالیوودی دیگه نبود،
526
00:30:50,282 --> 00:30:53,703
واسه همین ازم قول گرفت که به مدت
سه ماه نه ببینمش، نه بهش زنگ بزنم،
527
00:30:53,744 --> 00:30:55,746
و نه واسهش نامه بنویسم.
528
00:30:55,788 --> 00:31:00,209
در پایان اون دوره میفهمیدیم
که موضوع جدی بوده یا نه.
529
00:31:00,251 --> 00:31:02,795
یه کم معالجهی غیرحضوری ضرر نداره.
530
00:31:04,630 --> 00:31:06,966
تو یه آلبوم از بریده روزنامههای قدیمی بود
531
00:31:07,007 --> 00:31:09,176
که از جریان “ رزباد پرتلند“ باخبر شدم.
532
00:31:14,181 --> 00:31:18,310
شروع کارش در برادوی با
موفقیتهای بزرگی همراه بود.
533
00:31:18,352 --> 00:31:22,356
جوون و زیبا بود و به شدت
مورد توجه قرار میگرفت.
534
00:31:22,398 --> 00:31:25,395
وقتی اومد هالیوود، میتونست
نقش یه سری کاراکتر رو بازی کنه
535
00:31:25,420 --> 00:31:29,714
که به شکل شگفتانگیزی قلدر بودن و سرسخت
و توأمان ویژگیهای زنانه و مردانه داشتن.
536
00:31:29,739 --> 00:31:31,991
زنهایی که قلدرمآبانه حرف میزدن.
537
00:31:33,576 --> 00:31:35,995
بزرگترین ستارهها هم گاهی افت میکنن.
538
00:31:36,036 --> 00:31:40,624
گوش کن، وقتی من ستاره میشم این
نمایش داره گوشهی آب انبار خاک میخوره.
539
00:31:40,666 --> 00:31:42,793
باشه، ردیفه.
540
00:31:42,835 --> 00:31:45,713
اوایل 1930، کلی فیلم هیجانانگیز داریم
541
00:31:45,755 --> 00:31:49,008
درمورد زنان جوان غیرسنتی،
در محیط کار،
542
00:31:49,049 --> 00:31:50,676
که دارن راه خودشونو در جهان پیدا میکنن.
543
00:31:50,718 --> 00:31:54,305
و این اغلب به معنای بازی
کردن برخلاف قواعد بود.
544
00:31:56,599 --> 00:32:00,394
در تابستون 1934، تقریبا همهچیز عوض شد.
545
00:32:00,436 --> 00:32:04,356
دستگاه سانسور هالیوود بطور
جدی وارد مرحلهی اجرایی شد،
546
00:32:04,398 --> 00:32:09,320
تحت ریاست یک کاتولیک ایرلندی
خشکهمذهبی به اسم جوزف برین.
547
00:32:09,361 --> 00:32:14,492
تمامی کمپانیهای تولید
فیلم در ایالات متحده
548
00:32:14,533 --> 00:32:17,328
دست به دست هم دادند
549
00:32:17,369 --> 00:32:21,582
تا خودشان را با چیزی تطبیق دهند که
بعنوان منشور اخلاقی تولید شناخته خواهد شد.
550
00:32:21,624 --> 00:32:24,374
برای اطمینان پیدا کردن از اینکه
551
00:32:24,399 --> 00:32:28,230
پردهی سینما برای مخاطبان در همهجا
بهطرز معقولی قابلپذیرش باشد.
552
00:32:28,255 --> 00:32:31,509
برای اطمینان از اینکه این سرگرمی
کاملا عاری از هرگونه توهین باشد.
553
00:32:31,550 --> 00:32:34,637
بعد از شروع کار سازمان سانسور،
554
00:32:34,678 --> 00:32:38,765
هالیوود پایبند به رعایت مجموعهای
دقیقی از احکام اخلاقی شد.
555
00:32:38,807 --> 00:32:43,269
کفرگویی و بددهنی ممنوع.
همجنسگرایی ممنوع.
556
00:32:43,311 --> 00:32:48,316
و روی یه ناو جنگی بزرگی تو میخوای
557
00:32:48,358 --> 00:32:51,194
بعنوان کلفت کار کنی
558
00:32:52,987 --> 00:32:55,114
عشق بین نژادی ممنوع.
559
00:32:55,156 --> 00:32:57,784
جنایت بدون مجازات ممنوع.
560
00:32:57,826 --> 00:32:59,994
توهین به مقامات ممنوع.
561
00:33:00,036 --> 00:33:02,372
سکس خارج از ازدواج ممنوع.
562
00:33:02,413 --> 00:33:08,566
و در نهایت زنان دههی 1930
به نقش مکمل همسر یا مادر
563
00:33:08,591 --> 00:33:11,548
تقلیل پیدا کردند.
564
00:33:11,589 --> 00:33:15,468
وقیح، مبتذل و جلف دیگر جایی ندارند.
565
00:33:15,510 --> 00:33:19,764
منشور سطح بالایی از استاندارد ها را
566
00:33:19,806 --> 00:33:22,058
برای تهیهکنندههای فیلمهای
سینمایی تنظیم میکند.
567
00:33:22,100 --> 00:33:24,018
ملاحظاتی را بیان میکند
568
00:33:24,060 --> 00:33:27,105
که باعث میشود حفظ رفتار
شایسته و ارزشهای اجتماعی
569
00:33:27,146 --> 00:33:32,902
در این فرم جهانشمول
از سرگرمی الزامی شود.
570
00:33:32,944 --> 00:33:35,071
جون مامان!
571
00:33:36,865 --> 00:33:38,408
میدونم چه حالی دارین.
572
00:33:38,449 --> 00:33:40,743
می وست ستارهی بزرگ سال 1933ست.
573
00:33:40,785 --> 00:33:45,498
و ستارهی بزرگ سال 1934 شرلی تمپله.
574
00:33:47,876 --> 00:33:49,502
پس بیا اینجا.
575
00:33:50,712 --> 00:33:52,221
بعد از اومدن منشور،
576
00:33:52,263 --> 00:33:54,232
دیگه جایی برای اون پرسونای بخصوصی که
577
00:33:54,257 --> 00:33:57,302
مهیو متو بهخوبی ساخته و
پرداخته بود وجود نداشت.
578
00:33:57,343 --> 00:34:00,597
عزیزم، من هیچوقت ترکت نمیکنم.
579
00:34:02,809 --> 00:34:06,561
دو نفرو داریم که به نظر
مثل همون موقعی که بهم رسیده بودن
580
00:34:06,603 --> 00:34:09,365
در یک مقطع از حیات
کاریشون هستن.
581
00:34:09,390 --> 00:34:11,609
میدیدی دارن رو پلهبرقی
از کنار هم رد میشن،
582
00:34:11,634 --> 00:34:14,962
پلهبرقی مهیو در حال پایین رفتن بود
و مال بوگارت در حال بالا رفتن.
583
00:34:14,987 --> 00:34:16,828
ولی حالا اونجان، رو در روی هم،
584
00:34:16,853 --> 00:34:21,034
وسط مسیر، در این نقطه از زندگیهاشون.
585
00:34:21,075 --> 00:34:25,371
اون داشت پیرتر میشد، در حالیکه
پیرشدن برای بوگارت مسالهای نداشت.
586
00:34:25,413 --> 00:34:28,322
من که واقعا پیر نشدم، شدم؟
587
00:34:28,347 --> 00:34:30,545
انتظار دارن یه دختر ساعت
6 صبح چه شکلی باشه؟
588
00:34:30,570 --> 00:34:34,881
اونم بعد از اینکه کل شب داشته کلی کفاش
سنگینوزن رو کف سکوی رقص اینور اونور میکشیده؟
589
00:34:34,923 --> 00:34:36,549
میخوان ترگل ورگل باشه؟
590
00:34:36,591 --> 00:34:38,718
- متوفی یعنی بتی استرابر رو میشناسی؟
- بله آقا.
591
00:34:38,760 --> 00:34:40,762
میشه کمی بلندتر صحبت کنین که
هیئتمنصفه هم صداتونو بشنون؟
592
00:34:40,803 --> 00:34:42,048
بله آقا.
593
00:34:42,073 --> 00:34:44,407
به نظر شما اون چجور دختری بود؟
594
00:34:44,432 --> 00:34:46,476
مهربونترین بچهای
بود که تا حالا دیدین.
595
00:34:46,517 --> 00:34:49,729
با هم حسابی مست میکردن
و حسابی هم دعوا میکردن.
596
00:34:49,771 --> 00:34:52,649
ازش پرسیدم چرا انقدر از
دعوا کردن با اون خوشش میاد،
597
00:34:52,690 --> 00:34:54,567
و گفت به این خاطر که
آشتیکردن باهاش خیلی خوشاینده.
598
00:34:54,609 --> 00:34:59,072
نمیخوام امشب باهات دعوا کنم خوشگله...
599
00:34:59,360 --> 00:35:02,960
شب ازدواجشون هم یهجورایی باورنکردنی بود
600
00:35:02,985 --> 00:35:06,871
چون مهیو و بوگی یکی از اون
دعواهای همیشگیشونو داشتن.
601
00:35:07,160 --> 00:35:10,826
بوگی رفت یه جایی که مست کنه
602
00:35:10,851 --> 00:35:13,427
و مهیو هم پیش من خوابید.
603
00:35:15,421 --> 00:35:19,634
هردومون بازیگریم واسه
همین شروع دعوا کار راحتیه.
604
00:35:19,676 --> 00:35:22,762
همیشه کیفیت دراماتیک در یک
موقعیته که به چشم بازیگر میاد،
605
00:35:22,804 --> 00:35:24,430
اینکار براشون راحتتر از بقیهست،
606
00:35:24,472 --> 00:35:28,559
و در برابر دراماتیکتر کردن
موقعیت هم مقاومت نمیکنن.
607
00:35:28,601 --> 00:35:31,396
این شده ملکهی ذهن ما.
واسه همین من یه چیزی میگم،
608
00:35:31,437 --> 00:35:35,775
مهیو هم اگه سرکیف باشه
کنایهی منو میگیره و جواب میده.
609
00:35:35,817 --> 00:35:40,153
من از اونجا میگیرمش و برش
میگردونم سمت خودش و برو که رفتیم.
610
00:35:40,195 --> 00:35:42,531
یه دقیقه عصبانی هستیم،
یه دقیقه بعد بحثمون تمومه.
611
00:35:42,572 --> 00:35:47,202
هیچوقت از هم کینه به دل نمیگیریم و در سکوت
واسه هم قیافه نمیگیریم، کاری که خیلی بده.
612
00:35:47,244 --> 00:35:50,706
هردقیقه از جر و بحثمون برامون لذتبخشه.
613
00:35:50,747 --> 00:35:54,668
بحثها که تموم میشن،
دیگه فراموش میشن.
614
00:35:54,710 --> 00:35:56,920
مهیو و من بوگارتهای در حال نبردیم،
615
00:35:56,962 --> 00:36:01,091
عاشقشیم و از اون بیشتر،
عاشق همدیگهایم.
616
00:36:02,384 --> 00:36:08,390
یه چپ توی فک و یه راست توی قلب.
617
00:36:08,432 --> 00:36:10,809
هنوزم فکر میکنی میتونم
شگفتزدهشون کنم، آره ول؟
618
00:36:10,851 --> 00:36:13,020
معلومه.
619
00:36:17,107 --> 00:36:19,401
من به این ایدهی تازه مد شده
620
00:36:19,443 --> 00:36:23,989
که زنهای جوون باید بعد از
ازدواج بازم کار کنن اعتقادی ندارم.
621
00:36:24,031 --> 00:36:29,161
من اندازهی دورانی که دائم
کار میکردم وقت آزاد دارم.
622
00:36:29,202 --> 00:36:31,455
یکی از شیوههایی که
مسئول تبلیغات استودیوها
623
00:36:31,496 --> 00:36:34,443
باهاش ستارههای سرکششون
رو تحت کنترل خودشون نگه میداشتن،
624
00:36:34,468 --> 00:36:38,879
این بود که از بازیگرها توقع میرفت
که با مجلههای طرفدارها مصاحبه کنن.
625
00:36:38,920 --> 00:36:41,757
من واسه غذا برنامهریزی میکنم
و به لباسهای بوگی رسیدگی میکنم،
626
00:36:41,798 --> 00:36:46,344
حواسم به دکمههاش هست و مثل یه
کدبانوی شایسته وصلهپینهشون میکنم.
627
00:36:46,386 --> 00:36:48,972
بازیگرها میرفتن به
مجلههای طرفدارها میگفتن
628
00:36:49,014 --> 00:36:52,517
که تنها چیزی که براشون مهمه
خونهست و خانواده و شوهرشون
629
00:36:52,559 --> 00:36:55,729
جلوی شومینه واسه عکاسها ژست میگرفتن،
630
00:36:55,771 --> 00:36:59,274
یا مثل مهیو متو که جلوی پای شوهر
جدیدش هامفری بوگارت مینشست.
631
00:36:59,316 --> 00:37:02,527
کار خودم دیگه برام جالب نیست،
632
00:37:02,580 --> 00:37:06,709
چیزی که برام جالبه، کار هامفریه.
633
00:37:06,740 --> 00:37:10,619
این آخرین چیزی بود که از دنیا میخواست.
634
00:37:10,660 --> 00:37:14,122
اونم به اندازهی بوگارت یا هربازیگر
دیگهای که توی شهر بود ولع بازیگری داشت.
635
00:37:21,171 --> 00:37:24,674
هشت نه سال تو هالیوود
نقش آدم بدها رو بازی کردم.
636
00:37:24,716 --> 00:37:27,219
کیسه بوکس کاگنی بودم،
637
00:37:27,260 --> 00:37:30,472
همینطور رفت و رابینسون و هرکی که بگین.
638
00:37:30,514 --> 00:37:33,558
گنگسترهایی که من نقششونو
بازی کردم همه عین همدیگهند.
639
00:37:33,611 --> 00:37:36,823
میتونستی دیالوگهاشونو روی فلشکارت بنویسی.
640
00:37:36,853 --> 00:37:41,024
"برو بچسب به دیوار."
"دستاتو ببر بالا."
641
00:37:41,066 --> 00:37:44,402
دیوانه!
642
00:37:44,427 --> 00:37:45,948
هر پلیسی...هر پلیسی...
643
00:37:45,973 --> 00:37:48,423
اینم یه آدم دوزاری که
نمیتونی از پسش بربیای.
644
00:37:50,158 --> 00:37:53,203
34 فیلم اولی که بازی کردم،
تو 12 تاشون گلوله میخورم،
645
00:37:53,245 --> 00:37:57,916
تو 8تاشون حلقآویز شدم یا با صندلی الکتریکی
اعدام شدم و تو 9تاشونم زندانی شدم.
646
00:37:57,958 --> 00:38:00,752
همیشه تهش میمردم و
هیچوقت هم دختره نصیبم نمیشد.
647
00:38:00,794 --> 00:38:04,256
یه گنگستر هیچوقت اجازه نداشت
هیچگونه زندگی جنسیای داشته باشه،
648
00:38:04,297 --> 00:38:07,134
کار کارِ دفتر برین بود دیگه،
خودت که میدونی داداش.
649
00:38:10,929 --> 00:38:14,516
این یکی از اون فیلمهایی بود که
باعث شد برم سمت دفتر جک وارنر
650
00:38:14,558 --> 00:38:16,518
و باز درخواست پول بیشتری بکنم.
651
00:38:16,560 --> 00:38:19,146
نقش یه دکتره رو داشتم
که دوباره زنده شده بود،
652
00:38:19,187 --> 00:38:23,608
و تنها چیزی که به این بدبخت
قوت میداد خون بیشتر بود.
653
00:38:23,650 --> 00:38:25,277
اگه خونِ جک وارنر بود،
654
00:38:25,318 --> 00:38:27,070
شاید اونقدرها برام مهم نمیشد.
655
00:38:27,112 --> 00:38:29,489
مشکل این بود که اونا داشتن
خون منو تو شیشه میکردن،
656
00:38:29,531 --> 00:38:32,909
و من بودم که داشتم این
فیلم کثافتو بازی میکردم.
657
00:38:37,998 --> 00:38:41,542
به دکتر رودز بگو...
658
00:38:41,584 --> 00:38:47,715
باید گفتگومون در مورد ترکیب
خون رو... به تاخیر بندازیم.
659
00:38:49,842 --> 00:38:52,261
میدونستین دارین به بازیگری نگاه میکنین
660
00:38:52,303 --> 00:38:54,263
که بیشتر از هرکس دیگهای در تاریخ
661
00:38:54,305 --> 00:38:56,390
فیلم بنجل بازی کرده؟
662
00:38:56,432 --> 00:39:00,519
یه فیلمنامه میخوندم و داد
میزدم که مناسب من نیست.
663
00:39:00,561 --> 00:39:03,355
جک وارنر زنگ میزد و
میگفت: بچهی خوبی باش دیگه.
664
00:39:03,397 --> 00:39:05,191
من بحث میکردم و میگفتم نه.
665
00:39:05,232 --> 00:39:08,152
بعد یه نامه میگرفتم از
وکلای برادران وارنر،
666
00:39:08,194 --> 00:39:09,695
دستور میدادن که حضور پیدا کنم،
667
00:39:09,737 --> 00:39:11,322
منم زیر بار نمیرفتم.
668
00:39:11,363 --> 00:39:13,490
بعد یه تلگرام دیگه از طرف
برادران وارنر میاومد،
669
00:39:13,532 --> 00:39:17,369
میگفت اگه حضور پیدا نکنم گلومو میبره.
670
00:39:17,411 --> 00:39:20,831
همیشه اینجوری امضاش میکرد:
با عشق به مهیو.
671
00:39:23,834 --> 00:39:27,504
پدرم که مرد، ماد چندلحظهای پشت خم کرد،
672
00:39:27,546 --> 00:39:30,549
انگار نفسش گرفته باشه،
673
00:39:30,591 --> 00:39:35,012
بعد صاف شد و گفت: خب، کاریه که شده.
674
00:39:35,054 --> 00:39:38,182
بهش اصرار کردم که بیاد غرب.
675
00:39:38,224 --> 00:39:41,185
به نظرش کالیفرنیا جای ناجوری بود.
676
00:39:41,227 --> 00:39:45,773
نه آداب و سننی داشت و
نه پیشینهای.
677
00:39:45,814 --> 00:39:47,650
خونه تو سانست بولوار بود.
678
00:39:47,691 --> 00:39:50,361
دو بلاک اونطرفتر از داروخونهی شوآب.
679
00:39:50,402 --> 00:39:54,031
بازار بزرگ معروف هالیوود که
میتونستی همهچیز توش بخری.
680
00:39:54,073 --> 00:39:58,577
از یک لیتر عطر فرانسوی
گرفته تا یه همبرگر یه سنتی.
681
00:40:02,456 --> 00:40:04,581
شوآب همون فعالیتی رو براش فراهم کرد
682
00:40:04,606 --> 00:40:07,211
که در دوران بازنشستگی
خیلی دلتنگش شده بود.
683
00:40:07,253 --> 00:40:08,462
به گردهماییهای مذهبی پیوست.
684
00:40:08,504 --> 00:40:09,880
چیزهای کوچولو درست میکرد
685
00:40:09,922 --> 00:40:13,550
و دوباره بطرزی باشکوه
برگشت به حالت خودش.
686
00:40:13,608 --> 00:40:17,445
بانو ماد بود، قویتر از قبل.
687
00:40:20,349 --> 00:40:22,935
ماد آدمی نبود که کسی
بتونه دوستش داشته باشه،
688
00:40:22,977 --> 00:40:26,146
با انگیزهای که اون داشت،
با یگانگی هدفش،
689
00:40:26,188 --> 00:40:29,692
هیچکدوم از ما نمیتونستیم
بهش راه پیدا کنیم.
690
00:40:32,278 --> 00:40:36,156
چه پسر نازی بود، مهربون و قشنگ.
691
00:40:36,198 --> 00:40:40,286
نمیدونم چرا باید این نقشهای
وحشتناک رو بازی میکرد.
692
00:40:42,413 --> 00:40:46,250
در مورد آخرین بیماریش شکوه نمیکرد،
693
00:40:46,292 --> 00:40:47,918
به هیچکس هیچچیزی نگفت،
694
00:40:47,960 --> 00:40:50,629
تا اینکه دیگه واسه نجات دادنش دیر شده بود.
695
00:40:50,671 --> 00:40:54,425
بهجاش در 75 سالگی،
رفت به یک بیمارستان،
696
00:40:54,466 --> 00:40:57,469
رفت تو کما و مُرد.
697
00:40:58,637 --> 00:41:02,975
وقتی این تصویرگر برجسته، با استعداد و موفق،
698
00:41:03,017 --> 00:41:05,978
در سال 1940 از دنیا رفت،
699
00:41:06,020 --> 00:41:09,356
گواهی فوتش به پسرش داده شد
700
00:41:09,398 --> 00:41:13,068
تا امضاش کنه و شغلش رو بنویسه.
701
00:41:13,110 --> 00:41:16,113
و اون نوشت: خانهدار.
702
00:41:16,155 --> 00:41:18,741
واقعا واسه طرز رفتارم عذرخواهی میکنم.
703
00:41:18,782 --> 00:41:20,617
لازم نیست واسه چیزی عذرخواهی کنی.
704
00:41:20,659 --> 00:41:25,039
چرا، داشتم بخاطر از کوره
در رفتنت سرت غر میزدم.
705
00:41:25,080 --> 00:41:27,291
کاشکی اینکارو نکرده بودم...
706
00:41:27,333 --> 00:41:30,627
من که خوشم میاد، اصلا زن و
شوهرها بایدم اینجوری رفتار کنن.
707
00:41:30,669 --> 00:41:34,840
گوش کن، مامان بابای من مثل سگ و
گربه چهل سال تموم به جون هم میافتادن،
708
00:41:34,882 --> 00:41:37,968
زنی که خلق و خوش تند نباشه
واسه من یه پاپاسی هم نمیارزه.
709
00:41:41,180 --> 00:41:45,725
من تو کمپانی برادران وارنر نویسنده بودم،
710
00:41:45,767 --> 00:41:49,812
بوگارت بازیگر قراردادی اونجا بود،
711
00:41:49,854 --> 00:41:52,482
توی محوطه میدیدمش
712
00:41:52,523 --> 00:41:55,985
و با هم دوست شدیم.
713
00:41:56,027 --> 00:42:01,574
و کمی بعد من فیلمنامهی فیلمی رو نوشتم
که بوگارت بازی کرد: “سیهرای مرتفع“
714
00:42:05,370 --> 00:42:08,289
وقتی هراس از کمونیسم حدود
سال 1940 داشت پیش کشیده میشد،
715
00:42:08,331 --> 00:42:11,292
یک نسخهی اولیه از کمیته مجلس
دربارهٔ فعالیتهای ضدآمریکایی
716
00:42:11,334 --> 00:42:12,668
که به HUAC هم معروف بود،
717
00:42:12,710 --> 00:42:14,337
روی کار اومد و دادرسی برگزار میکرد،
718
00:42:14,379 --> 00:42:16,881
بوگارت هم یه بعدازظهر رو با کمیته گذروند،
719
00:42:16,923 --> 00:42:18,883
اون چیزی که میخواستن
رو اصلا بهشون نمیداد
720
00:42:18,925 --> 00:42:20,927
و مدام بیشتر و بیشتر خشمگین میشد،
721
00:42:20,968 --> 00:42:24,305
در ضمن اینم بگم که توسط مردی
به اسم جوزف لیچ متهم شده بود
722
00:42:24,347 --> 00:42:27,058
که نامههایی فرستاده بود و توشون
نوشته بود که بوگارت و بقیه رو
723
00:42:27,100 --> 00:42:30,353
تو جلسات حزب کمونیست
دیده که مزخرف محض بود.
724
00:42:32,021 --> 00:42:34,190
من همیشه یک شهروند وفادار بودم.
725
00:42:34,232 --> 00:42:35,817
از این دخالتها
726
00:42:35,858 --> 00:42:40,029
و این نیش و کنایهها مبنی بر اینکه
من چیزی جز اینم حالم بهم میخورد.
727
00:42:40,071 --> 00:42:42,355
اومد و گفت: دیگه نمیتونم یه گوشه بایستم،
728
00:42:42,380 --> 00:42:44,209
نمیتونیم بذاریم آمریکا
کارش به اینجا برسه.
729
00:42:44,234 --> 00:42:46,077
و این آغاز ورودش به عرصهی سیاست بود،
730
00:42:46,119 --> 00:42:49,705
که در واقع در سال 1947 پدیدار شد.
731
00:42:53,835 --> 00:42:58,840
مهیو دختر خیلی خوبیه، میدونه
چجوری باید از پس من بربیاد.
732
00:42:58,881 --> 00:43:02,093
وقتی میرم مهمونی و روحیهی
حاکم برمهمونی برمن غالب میشه،
733
00:43:02,135 --> 00:43:05,346
دوست دارم با هر دختر
جالبی که میبینم لاس بزنم.
734
00:43:05,388 --> 00:43:07,056
ولی منظور خاصی ندارم.
735
00:43:07,098 --> 00:43:10,518
کار زن من، و مهیو هم قولشو داده...
736
00:43:10,560 --> 00:43:15,314
اینه که منو قبل از سوختن
از آتیش بیرون بکشه.
737
00:43:15,356 --> 00:43:20,153
از زنِ حسود خوشم میاد،
خودمم میتونم یه شوهر حسود باشم.
738
00:43:20,194 --> 00:43:22,664
بین دو نفر که عاشق همدیگهند،
739
00:43:22,689 --> 00:43:25,533
هیچچیزی وجود نداره
که نشه حل و فصلش کرد.
740
00:43:25,575 --> 00:43:27,702
شده چیزی پرت کنم؟
خب آره!
741
00:43:27,743 --> 00:43:32,582
ولی نکتهی جالبش اینه که هیچوقت
چیزی که واقعا دوست دارمو پرت نمیکنم.
742
00:43:32,623 --> 00:43:34,292
چیزهای قدیمی که نمیشکنن،
743
00:43:34,333 --> 00:43:38,463
زیرسیگاریهای فلزی و چیزهای
اینچنینی واسه پرت کردن مناسبند.
744
00:43:38,504 --> 00:43:40,339
صفحههای گرامافون که دیگه حرف ندارن.
745
00:43:40,381 --> 00:43:43,259
برخورد خیلی دلچسبی دارن.
746
00:43:48,306 --> 00:43:51,934
اگه زیادی سربهراه باشی،
تقریبا مرده بهحساب میای.
747
00:43:51,976 --> 00:43:56,856
من و بوگی هیجان دوست داریم،
بهش نیاز داریم.
748
00:43:56,898 --> 00:44:01,194
یه دفعه سوار یه قایق پارویی
شدم و خودمو رسوندم بهشون،
749
00:44:01,244 --> 00:44:02,954
هردو اومدن استقبالم،
750
00:44:02,987 --> 00:44:06,282
و همهجاشون و خونین و مالین بود،
751
00:44:06,324 --> 00:44:08,075
و کشیدنم تو کشتی،
752
00:44:08,117 --> 00:44:09,911
و گفتن: بیا پیک بزن جونی.
753
00:44:09,952 --> 00:44:12,069
و بهمون مشروب دادن و چه
رفقای جونجونیای هم بودن،
754
00:44:12,094 --> 00:44:14,165
بوگی یه تیکه یخ از تو جامش در آورد،
755
00:44:14,207 --> 00:44:17,502
و گذاشتش پشت گردنش که
جلوی خونریزی رو بگیره و گفت:
756
00:44:17,543 --> 00:44:19,128
پسر، عجب زنیه این...
757
00:44:19,170 --> 00:44:22,924
مشت راستش اندازهی یه راننده
کامیون زور داره، چشممو ببین!
758
00:44:22,965 --> 00:44:24,425
و اونم میگفت: این مرد...
759
00:44:24,467 --> 00:44:26,302
نگاه پای چشمم چجوری کبود شده.
و کبودم شده بود.
760
00:44:26,353 --> 00:44:28,730
و گوشت یا هرچی که دمِ دستم بود رو
761
00:44:28,763 --> 00:44:30,056
گذاشتم روی چشمش.
762
00:44:30,097 --> 00:44:34,143
و بعد ما خندیدیم،
و اونا خندیدن،
763
00:44:34,185 --> 00:44:35,603
و خیلی بهمون خوش گذشت.
764
00:44:37,930 --> 00:44:40,245
به نظرم وقتی هر روز زندگیتون
765
00:44:40,270 --> 00:44:43,166
داره پیش کسی میگذره که در
حال لذت بردن از حیات کاریایه
766
00:44:43,191 --> 00:44:45,212
که کل زندگیتون برای
بدست آوردنش جنگیدین
767
00:44:45,238 --> 00:44:46,912
و شما هم میتونین حیات
کاری خودتون رو ببینین
768
00:44:46,937 --> 00:44:48,800
که همینطور کمکم داره محو میشه
769
00:44:48,825 --> 00:44:51,535
حسش باید خیلی ویرانکننده باشه.
770
00:44:55,330 --> 00:44:57,582
دیده بود که ستاره بودن چه حالی داره.
771
00:44:57,624 --> 00:44:59,543
اونقدری طعم ستاره بودن رو چشیده بود
772
00:44:59,584 --> 00:45:00,752
که بدونه چقدر میخوادش.
773
00:45:00,794 --> 00:45:02,879
و هر روز...
774
00:45:02,921 --> 00:45:04,839
امکانش داشت براش کم و کمتر میشد.
775
00:45:04,864 --> 00:45:07,867
و این حتما بر نارضایتیش
776
00:45:07,892 --> 00:45:09,810
از این ازدواج تاثیر داشته.
777
00:45:11,263 --> 00:45:16,059
یهبار میتونستم ازش بیام بیرون،
ولی یه وقفهی ناجور پیش اومد.
778
00:45:16,101 --> 00:45:17,894
عاشق شدم.
779
00:45:25,063 --> 00:45:30,396
بعد از دورهی گنگسترها، هیتلر داشت اون
سناریوها خیلی بیرحمانهتر اجرا میکرد،
780
00:45:30,421 --> 00:45:36,037
خیلی بیرحمانهتر از اونچه که دار و دستهی
کاپون یا برادران وارنر میتونستن تصور کنند.
781
00:45:36,079 --> 00:45:40,584
و در اون مقطع، وقتی
واقعیت اونقدر هولناکه،
782
00:45:40,625 --> 00:45:43,400
دیگه نمیتونین یه قهرمان
موفرفری داشته باشین
783
00:45:43,425 --> 00:45:46,381
که صداشم لطیف باشه،
مثلا یکی مثل لزلی هاوارد.
784
00:45:46,423 --> 00:45:48,967
تاریخ مصرفشون ناگهانی تموم شده بود.
785
00:45:53,054 --> 00:45:56,975
“شاهین مالت“ اولین فیلم از فیلمهایی
با محوریت کارآگاه خصوصی بود.
786
00:45:57,017 --> 00:46:00,145
میخوام با آقای کایرو حرف بزنم،
جو کایرو.
787
00:46:00,186 --> 00:46:03,565
و این فیلم خیلی چیزها
واسم داشت که دوست داشتم،
788
00:46:03,607 --> 00:46:05,734
اولیشون هیوستون بود.
789
00:46:05,775 --> 00:46:09,613
اول قرار بود جرج رفت نقشش رو بازی کنه.
790
00:46:09,654 --> 00:46:11,072
ولی کشید کنار
791
00:46:11,114 --> 00:46:14,117
چون نمیخواست اعتبار حرفهایش رو بسپاره
792
00:46:14,159 --> 00:46:18,288
به یک کارگردان جوان که قبلا فیلمی نساخته.
793
00:46:18,313 --> 00:46:22,292
و بوگارت جایگزین شد
794
00:46:22,317 --> 00:46:26,755
و این ته دلم برام مایهی مسرت بود.
795
00:46:29,591 --> 00:46:33,470
به نظرم فیلم آغازکنندهی یک
دوران کاری تازه برای بوگی بود.
796
00:46:33,511 --> 00:46:36,848
- اینجا چی میخوای؟
- من سم اسپیدم، تام پلهاوس زنگ زد بهم.
797
00:46:36,890 --> 00:46:39,100
اولش نشناختمت.
اون پشته.
798
00:46:39,142 --> 00:46:41,770
من اولین سم اسپید بودم.
799
00:46:41,811 --> 00:46:46,107
خیلی چیزهای زیادی ندارم که بهشون ببالم،
ولی این یکیشونه.
800
00:46:46,149 --> 00:46:49,319
ترنچ کت تبدیل شده به یکی از نمادها.
801
00:46:49,724 --> 00:46:52,113
از مردی که درجا بهت
میگه حواسش به خودش هست
802
00:46:52,224 --> 00:46:53,948
خوشم میاد.
803
00:46:53,990 --> 00:46:55,463
مگه همهمون اینجوری نیستیم؟
804
00:46:55,488 --> 00:46:58,697
به مردی که بگه حواسش
به خودش نیست اعتماد ندارم.
805
00:47:11,091 --> 00:47:16,554
موثرترین پروپاگاندای جنگی
آمریکایی در طول جنگ جهانی دوم،
806
00:47:16,596 --> 00:47:20,350
ژانرهای مرسوم هالیوود
قدیم رو به کار میگیره
807
00:47:20,392 --> 00:47:25,146
و اونا رو تطبیق میده با تلاش جنگی.
808
00:47:30,360 --> 00:47:32,237
ریک، امشب اینجا یه کم سر و صدا راه میافته.
809
00:47:32,278 --> 00:47:34,114
قراره یه نفرو تو کافهت دستگیر کنیم.
810
00:47:34,155 --> 00:47:35,907
- دوباره؟
- نه، این دستگیری معمولی نیست.
811
00:47:35,949 --> 00:47:37,992
طرف قاتله.
812
00:47:38,034 --> 00:47:40,453
اگه داری فکر میکنی بهش خبر بدی،
خودتو به زحمت ننداز.
813
00:47:40,495 --> 00:47:42,038
غیرممکنه بتونه فرار کنه.
814
00:47:42,080 --> 00:47:45,291
- من جونمو واسه هیچکس بهخطر نمیاندازم.
- یک سیاست خارجی عاقلانه.
815
00:47:45,333 --> 00:47:47,836
داره تلاش میکنه تا اون دسته
از آمریکاییهایی که مثل ریک
816
00:47:47,877 --> 00:47:51,221
ممکنه اون آمریکایی سنتی
تکرو باشن رو ترغیب کنه
817
00:47:51,246 --> 00:47:53,716
به اینکه باید خودتون رو واقعا متعهد کنین.
818
00:47:53,757 --> 00:47:56,013
چی باعث شد فکر کنی که من ممکنه
819
00:47:56,038 --> 00:47:58,011
به لازلو کمک کنم که فرار کنه؟
820
00:47:58,053 --> 00:47:59,763
به این خاطر ریکی عزیز من
که حدس میزنم
821
00:47:59,805 --> 00:48:01,724
که زیر اون پوستهی بدبین،
822
00:48:01,765 --> 00:48:03,183
تو در قلب به شدت احساساتی باشی.
823
00:48:03,225 --> 00:48:07,020
میخواستیم یک قهرمان رمانتیک داشته باشیم
824
00:48:07,062 --> 00:48:10,149
که داشته برای متفقین کار میکرده.
825
00:48:10,190 --> 00:48:12,831
یعنی اگر یاغیه، یاغی بودنش در جهت خیره،
826
00:48:12,856 --> 00:48:15,988
اون یک یاغی مردمیه.
827
00:48:16,029 --> 00:48:17,698
مارسی رو اجرا کنین.
اجراش کنین.
828
00:48:17,723 --> 00:48:20,517
ضد تمام تشریفات و مقامات عالیرتبهست
829
00:48:20,542 --> 00:48:24,421
و ضد تمام عملیاتهای بدردنخور سیستمه.
830
00:48:37,593 --> 00:48:40,095
سم، فکر کردم بهت گفتم دیگه
هیچوقت این آهنگو نزنی...
831
00:48:42,431 --> 00:48:45,976
زن یک ستارهی سینما بودن کار سختیه.
832
00:48:46,018 --> 00:48:47,686
هیچوقت نمیدونی کی قراره
833
00:48:47,728 --> 00:48:50,063
به یک زن زیباتر ببازیش.
834
00:48:50,105 --> 00:48:52,900
فقط باید کاملا عاری
از هرگونه حسادت باشی،
835
00:48:52,941 --> 00:48:54,485
در غیر این صورت
کاریش نمیتونی بکنی.
836
00:48:54,526 --> 00:48:57,237
یک امر کاملا انسانیه.
837
00:48:58,947 --> 00:49:01,575
وقتی از سر کار “کازابلانکا“ برمیگردم خونه
838
00:49:01,617 --> 00:49:03,702
مهیو منتظرمه.
839
00:49:03,744 --> 00:49:07,414
گاهی وقتها فکر میکنم برام کمین کرده.
840
00:49:07,439 --> 00:49:11,344
اون دوران هرازگاهی با هم پیک میزدیم.
841
00:49:11,369 --> 00:49:14,577
و بعد یک شب، بردمش خونهای
که توش پیش مهیو زندگی میکرد.
842
00:49:14,602 --> 00:49:18,011
مهیو به سمتمون شلیک کرد،
سه بار شلیک کرد.
843
00:49:18,036 --> 00:49:22,077
یه بار رسوندمش خونه چون مستتر از اونی
بود که بتونه رانندگی کنه، دیر رسید خونه.
844
00:49:22,102 --> 00:49:25,454
مهیو اومد رو بالکن و یه
کلت کالیبر 45 دستش بود.
845
00:49:25,479 --> 00:49:29,077
من دراز کشیدم رو زمین و اون
بلند شد و گفت: تیرت خطا رفت.
846
00:49:29,102 --> 00:49:30,937
گفتم تو مغز تو کلهت نیست بوگی
847
00:49:30,962 --> 00:49:33,119
و خدافظی کردم و رفتم.
848
00:49:33,144 --> 00:49:36,519
ولی سه مرتبه و در سه زمان
مختلف مهیو به سمتش شلیک کرد.
849
00:49:38,612 --> 00:49:41,782
بوگارت بعنوان یک بازیگر
خیلی برام تحسینبرانگیز بود.
850
00:49:41,824 --> 00:49:43,242
خیلی برام مسحورکننده بود،
851
00:49:43,283 --> 00:49:46,078
یک چیز مرموزی در موردش وجود داشت.
852
00:49:46,119 --> 00:49:51,500
و خطرناک بود.
در اطرافش خطر حس میکردی.
853
00:49:51,542 --> 00:49:54,127
همیشه حس کردم یهجور فاصله وجود داره.
854
00:49:54,169 --> 00:49:57,381
انگار همیشه پشت یک دیوار بود.
855
00:49:59,299 --> 00:50:02,636
“کازابلانکا“ موقعیت ستاره
بودن بوگارت رو تثبیت میکنه.
856
00:50:02,678 --> 00:50:04,179
تاییدیهای رو میگیره
857
00:50:04,221 --> 00:50:07,140
که هرستارهی تراز اولی لازمه داشته باشه.
858
00:50:07,182 --> 00:50:09,560
که میشه نقش اصلی رمانتیک.
859
00:50:09,601 --> 00:50:11,705
آدمها شک داشتن که بتونه
860
00:50:11,730 --> 00:50:15,274
در قالب نقش اصلی رمانتیک
رویایی پوستاندازی کنه،
861
00:50:15,315 --> 00:50:18,694
ازش پرسیدن به نظر
خودت دلربا هستی یا نه،
862
00:50:18,735 --> 00:50:20,320
و بوگارت جواب داد:
863
00:50:20,362 --> 00:50:23,699
اگه اینگرید برگمن یهجوری
نگاهتون کنه که انگار دلربایی،
864
00:50:23,740 --> 00:50:25,409
پس دلربایی.
865
00:50:26,743 --> 00:50:29,204
داره نگاهت میکنه بچه.
866
00:51:17,752 --> 00:51:22,173
مهیو و هامفری یه سر به
میز ما زدن تا سلامی بکنن،
867
00:51:22,214 --> 00:51:24,717
و بهمون بگن دارن میرن آفریقا.
868
00:51:24,759 --> 00:51:26,260
که سربازها رو سرگرم کنند.
869
00:51:26,302 --> 00:51:29,221
نه با هم حرف میزدن و نه بهم نگاه میکردن،
870
00:51:29,263 --> 00:51:31,724
تا اینکه مشروبها رو آوردن سر میز.
871
00:51:31,766 --> 00:51:35,353
واضح بود که تیم بوگارتهای نزاعکننده
872
00:51:35,394 --> 00:51:37,647
قراره بهزودی تموم کنند.
873
00:51:37,688 --> 00:51:40,650
- پسرهامون در چه حالند؟
- پسرهامون دارن کار محشری میکنند.
874
00:51:40,691 --> 00:51:44,320
در سفرمون به خارج از کشور،
من و همسرم هزاران پسر آمریکایی دیدیم،
875
00:51:44,362 --> 00:51:47,877
تو آفریقا و ایتالیا، و میتونین
بهشدت بهشون افتخار کنین،
876
00:51:47,902 --> 00:51:50,181
ما هرکاری از دستمون
برمیاومد کردیم تا سرگرم بشن.
877
00:51:50,206 --> 00:51:52,286
سازمانی هست که در تمام جبهههای جنگ
878
00:51:52,328 --> 00:51:54,080
ازشون مراقبت میکنه.
879
00:51:54,121 --> 00:51:57,083
اسمش هست صلیب سرخ آمریکا.
880
00:52:05,132 --> 00:52:08,719
کارِ هامفری بوگارت حسابی سکه شده بود.
881
00:52:08,761 --> 00:52:12,598
وقت این بود که لورن باکال وارد ماجرا بشه.
882
00:52:12,640 --> 00:52:16,894
کسی که به جفت سینمایی
کاملا مناسبش هم بدل شد.
883
00:52:16,936 --> 00:52:21,983
بهاندازهی حوا اغواکننده،
و مثل ابلیس مارگونه خونسرد.
884
00:52:22,024 --> 00:52:23,651
کسی کبریت داره؟
885
00:52:38,958 --> 00:52:40,418
ممنون.
886
00:52:46,191 --> 00:52:48,926
الکس اولرد، جیک روزنستین رو فرستاد
887
00:52:48,951 --> 00:52:51,525
که بوگی رو از دستشویی بکشه بیرون
888
00:52:51,550 --> 00:52:53,291
چون مهیو با اسلحه بیرون ایستاده بود.
889
00:52:53,316 --> 00:52:56,316
فکر کنم مهیو خسته شده بود و رفته بود
890
00:52:56,341 --> 00:52:59,125
ولی اونا باید بوگی رو از دستشویی
میاوردن بیرون و میبردنش سرصحنه.
891
00:52:59,150 --> 00:53:01,791
مهیو زنگ زد بهم و کمک میخواست.
892
00:53:01,816 --> 00:53:04,547
گفت بهتره سریع خودتو برسونی اینجا
893
00:53:04,572 --> 00:53:07,458
بوگی با یه چاقو تو پشتش دراز شده رو زمین.
894
00:53:08,154 --> 00:53:10,823
“سم، میخوام سریع بیای اینجا پیش من.“
895
00:53:10,865 --> 00:53:14,535
“من چاقو خوردم“ گفتم چی؟
گفت: چاقو خوردم.
896
00:53:14,577 --> 00:53:17,621
و رفتم تو و اون برگشت،
897
00:53:17,663 --> 00:53:19,040
و یک...
898
00:53:19,081 --> 00:53:24,462
و یک کت پشمی انگلیسی
کت و کلفت تنش بود.
899
00:53:24,503 --> 00:53:27,089
و وقتی چرخید دیدم که خون ریخته روش.
900
00:53:27,131 --> 00:53:29,425
خون ازش زده بود بیرون.
901
00:53:29,467 --> 00:53:32,178
و بحثشون سر این بوده که...
902
00:53:32,219 --> 00:53:35,556
در مورد سیاست اختلاف نظر داشتن.
903
00:53:37,952 --> 00:53:41,152
یه روز ساعت سه صبح تماس گرفت
904
00:53:41,177 --> 00:53:43,235
گفت سریع خودتو برسون اینجا،
گفتم چرا؟
905
00:53:43,260 --> 00:53:45,986
همین الان خونه رو آتیش زدم،
906
00:53:46,011 --> 00:53:48,719
گفتم زنگ بزن آتشنشانی،
چرا به من زنگ زدی؟
907
00:53:49,935 --> 00:53:51,952
بتی هیچ ترسی از مهیو نداشت.
908
00:53:51,977 --> 00:53:53,819
کلا از هیچی نمیترسید.
909
00:53:53,844 --> 00:53:58,019
و بتی خیلی جوون بود.
910
00:53:58,044 --> 00:54:00,972
و اصلا نسبت به وضعیت آگاه نبود.
911
00:54:00,997 --> 00:54:02,739
چون همه از مهیو میترسیدن،
912
00:54:02,764 --> 00:54:06,744
و از اون کلت 45ش که
هرازگاهی بیرون میآورد.
913
00:54:06,769 --> 00:54:10,115
عجله کردن تو این وضعیت احمقانه بود.
914
00:54:12,759 --> 00:54:14,719
در من چیزی رو بیدار کرد،
915
00:54:14,761 --> 00:54:16,429
که پیش از اون هرگز بیدار نشده بود.
916
00:54:16,471 --> 00:54:19,140
و چیزی بود که واقعا بهش نیاز داشتم.
917
00:54:19,182 --> 00:54:21,142
و واقعا نیاز داشتم که یکی بهم اهمیت بده.
918
00:54:21,184 --> 00:54:23,770
و فکر کنم نیاز داشتم
که یک مرد بهم اهمیت بده.
919
00:54:23,812 --> 00:54:25,772
و اون...
920
00:54:25,814 --> 00:54:28,566
و حامیترین مردی بود که تا حالا دیده بودم.
921
00:54:28,608 --> 00:54:32,174
و اینجوری شد که به خودم اومدم
922
00:54:32,199 --> 00:54:35,189
و دیدم که باید همیشه کنارش باشم.
923
00:54:37,490 --> 00:54:40,590
مهیو از اون آدمهای خیلی خوشقلب بود.
924
00:54:41,741 --> 00:54:46,108
ولی دکترها تشخیص دادن
که اسکیزوفرنی پارانوئیده.
925
00:54:47,321 --> 00:54:48,767
یادمه بوگارت میگفت:
926
00:54:48,792 --> 00:54:52,023
نمیخوام جدا بشم،
نمیخوام تو 45 سالگی دوباره از صفر شروع کنم.
927
00:54:52,048 --> 00:54:56,278
و به نظرم کار از کار گذشته بود
928
00:54:56,303 --> 00:54:59,189
و دیگه نمیتونستم کاری برای مهیو بکنم.
929
00:54:59,214 --> 00:55:02,166
درواقع دیگه خیلی شانسی نداشت.
930
00:55:05,061 --> 00:55:06,604
بفرمائین به خلوتگاه من.
931
00:55:06,646 --> 00:55:08,439
در ده اکتبر 1944
932
00:55:08,481 --> 00:55:10,775
شروع به فیلمبرداری “خواب بزرگ“ کردیم.
933
00:55:10,817 --> 00:55:12,527
بهم گفت چند هفتهی اخیر
934
00:55:12,569 --> 00:55:15,280
سختترین روزهای زندگیش بوده.
935
00:55:15,321 --> 00:55:17,407
مهیو گفته بود که دیگه مشروب نمیخوره
936
00:55:17,448 --> 00:55:19,951
و اون باید بهش یه فرصت بده.
937
00:55:19,993 --> 00:55:21,995
بعد از حدودا دو هفته فیلمبرداری،
938
00:55:22,036 --> 00:55:23,496
تلفن آخر شب زنگ خورد.
939
00:55:23,538 --> 00:55:25,165
با مهیو دعواش شده بود.
940
00:55:25,206 --> 00:55:27,814
وقتی از استودیو برگشته بوده
مهیو شروع کرده به مشروب خوردن
941
00:55:27,839 --> 00:55:30,962
و اوضاع از بد بدتر شد.
942
00:55:31,004 --> 00:55:33,645
حدود سه هفته از فیلمبرداری
گذشته بود که بوگی خونهشو ترک کرد،
943
00:55:33,670 --> 00:55:36,301
و توی هتل بورلیهیلز اتاق گرفت.
944
00:55:38,011 --> 00:55:41,306
دیگه نمیتونستم دعواهامونو تحمل کنم.
945
00:55:41,347 --> 00:55:43,641
یه زندگی جدید میخواستم.
946
00:55:47,228 --> 00:55:48,855
مشکلت چیه؟
947
00:55:50,106 --> 00:55:52,525
چیزی نیست که تو نتونی درستش کنی.
948
00:55:52,567 --> 00:55:56,112
تموم کردن ازدواجی که شش
سال طول کشیده کار سختیه،
949
00:55:56,154 --> 00:55:59,490
ولی دیگه خیلی دعوا کرده بودیم.
950
00:55:59,532 --> 00:56:01,409
باور دارم اینکار کار درستی بود،
951
00:56:01,451 --> 00:56:04,954
اونم معقولتر از این
بود که بخواد جلومو بگیره.
952
00:56:06,956 --> 00:56:09,667
هاوارد هاکس سعی کرد
که مانع از این ارتباط بشه...
953
00:56:09,709 --> 00:56:13,671
وای آره.
دائم بهم میگفت:
954
00:56:13,713 --> 00:56:16,549
“عمرا باهات ازدواج نمیکنه، انقدر...“
955
00:56:16,591 --> 00:56:19,677
و منم گریه میکردم.
بیشتر مواقع داشتم اشک میریختم.
956
00:56:19,719 --> 00:56:22,180
و به بوگی میگفت: گوش کن،
لازم نیست ازدواج کنی،
957
00:56:22,222 --> 00:56:23,973
چرا نمیری یه اتاق توی هتل بگیری؟
958
00:56:24,015 --> 00:56:27,415
و بوگی اصلا این مدلی نبود.
959
00:56:27,440 --> 00:56:31,940
و هاوارد هرکاری از دستش
بر میاومد کرد تا جلوشو بگیره،
960
00:56:31,981 --> 00:56:33,775
ولی نمیشد جلوشو گرفت.
961
00:56:57,215 --> 00:57:00,926
هرگز فکر نمیکردم بتونم دوباره عاشق بشم،
962
00:57:00,968 --> 00:57:03,262
بخاطر کلی از اتفاقهایی
که تو زندگیم افتاده بود
963
00:57:03,303 --> 00:57:06,390
از عشق ورزیدن میترسیدم.
964
00:57:14,898 --> 00:57:19,278
هیچوقت خوشبخت نبودم،
تا اینکه اونو دیدم.
965
00:57:34,751 --> 00:57:37,421
اسم اصلی مادرم بتی جون پرسکی بود.
966
00:57:37,462 --> 00:57:43,844
نام خانوادگیمون از
طرف مادربزرگم باکال بود.
967
00:57:43,885 --> 00:57:47,139
هاوارد هاکس از اسم بتی خوشش نمیاومد،
968
00:57:47,180 --> 00:57:48,682
واسه همین اسم لورن رو بهش داد.
969
00:57:48,724 --> 00:57:54,313
همهی آشناها بتی صداش میکردن.
970
00:57:54,354 --> 00:57:57,774
در اون مقطع، زمانی بود که با خودتون بگین
971
00:57:57,816 --> 00:58:01,153
من دیگه نمیتونم این هالیوود
دیوانهکنندهی حال بهم زن رو تحمل کنم؟
972
00:58:01,194 --> 00:58:06,325
وای، جادویی بود، اولی که رفتم
اونجا واسهم مثل سرزمین پریا بود.
973
00:58:06,366 --> 00:58:07,826
با اون همه درختهای سرسبز،
974
00:58:07,868 --> 00:58:09,953
اون همه نخل و چمن،
975
00:58:09,995 --> 00:58:12,706
و پرتقالها و گریپفروتهاش،
976
00:58:12,748 --> 00:58:14,958
لیموهاش.
کلی لیمو.
977
00:58:16,401 --> 00:58:18,993
یکی دو تا فیلم این مدلی هم داره.
(کنایه از بد بودن و بنجل بودن)
978
00:58:19,018 --> 00:58:22,799
بهنظرم اگه بعنوان راهنما
بوگی کنارم نبود، واقعا...
979
00:58:22,841 --> 00:58:25,510
از اینکه فکر کنم چی میتونست
پیش بیاد وحشت میکنم.
980
00:58:25,552 --> 00:58:28,430
وقتی در مورد بازیگرهایی حرف
میزد که به شهرتشون باور داشتن،
981
00:58:28,472 --> 00:58:32,142
میگفت یادشون میره که استودیو
این شهرت رو براشون ساخته.
982
00:58:32,167 --> 00:58:35,670
کمکم باورشون میشد که
شهرت بخاطر خودشون بوده.
983
00:58:35,729 --> 00:58:38,023
و باور کردن چنین چیزی خیلی سادهست،
984
00:58:38,048 --> 00:58:43,094
بخصوص وقتی نوزده ساله باشی
دیگه خیلی سادهترم میشه.
985
00:58:43,153 --> 00:58:45,822
جک وارنر تصمیم گرفت
که منو بذاره توی فیلمی
986
00:58:45,864 --> 00:58:49,785
به اسم “مامور سری“،
کنار چارلز بویر.
987
00:58:51,161 --> 00:58:53,872
خیلی کشته مردهی فیلمنامه یا نقشم نبودم،
988
00:58:53,914 --> 00:58:56,166
به نظر بوگی هم خیلی چیز خاصی نبود.
989
00:58:56,208 --> 00:58:59,169
ولی اینکه نقش یک دختر
انگلیسی اشرافی رو بهم بدن
990
00:58:59,211 --> 00:59:01,546
دیگه از چاخان هم چاخانتر بود.
991
00:59:04,383 --> 00:59:07,010
بتی از چیزی که عملا قرار
بود به فراموشی سپرده بشه،
992
00:59:07,052 --> 00:59:09,763
رفت در مرکز توجه جهانی قرار گرفت.
993
00:59:09,805 --> 00:59:12,808
بعد، قبل از اینکه فرصت
داشته باشه تا نفسی تازه کنه،
994
00:59:12,849 --> 00:59:17,562
جوری مورد انتقاد قرار گرفت که اگه
یک ستارهی کارکشته هم بود، از پا میافتاد.
995
00:59:19,231 --> 00:59:22,192
مطبوعات تمام تلاششونو
کردن که کارشو یکسره کنن،
996
00:59:22,234 --> 00:59:24,403
همونطور که خودشون
بهش پر و بال داده بودن.
997
00:59:26,279 --> 00:59:27,697
حقیقت سادهی امر اینه که
998
00:59:27,739 --> 00:59:29,950
بتی برای یک فیلم به قدری تشویق شد،
999
00:59:30,007 --> 00:59:32,301
که از حد توانش خارج بود
1000
00:59:32,327 --> 00:59:37,249
و بخاطر یک فیلم دیگه بهشدت مورد انتقاد
قرار گرفت، و این اصلا تقصیر خودش نبود.
1001
00:59:37,290 --> 00:59:40,794
بتی باید دو درس بزرگ رو
عملا یک شبه یاد میگرفت.
1002
00:59:40,836 --> 00:59:45,966
این درس که چطور باید در برابر موفقیت
آنی و غیرمنتظره از پس خودت بربیای،
1003
00:59:46,007 --> 00:59:52,055
و درس دیگه اینکه چطور باید با
شکست آنی و غیرمنتظره مواجه بشی.
1004
00:59:52,097 --> 00:59:55,976
از بالای اون نردبون
افتادم و جانانه سقوط کردم،
1005
00:59:56,017 --> 00:59:59,771
و این آخرین باری بود که جک
وارنر بجای من تصمیم گرفت.
1006
01:00:01,939 --> 01:00:03,691
کار سینمایی مادر من
1007
01:00:03,732 --> 01:00:08,237
یه جورایی براساس کار سینمایی پدرم بود.
1008
01:00:08,279 --> 01:00:09,780
سعی کرد خودشو جدا کنه،
1009
01:00:09,822 --> 01:00:12,116
ولی آخرش همهچی
برمیگشت به بوگی و باکال.
1010
01:00:12,158 --> 01:00:17,055
چون یکی از مشهورترین
زوجهای اون قرن بودند.
1011
01:00:26,547 --> 01:00:29,800
در طول دههی 1940،
نگرانی جدیای وجود داشت
1012
01:00:29,842 --> 01:00:32,553
نسبت به اینکه نه تنها جماهیر شوروی
1013
01:00:32,595 --> 01:00:33,762
تهدیدی برای دموکراسی ماست،
1014
01:00:33,804 --> 01:00:35,764
بلکه اینکه جماهیر شوروی
1015
01:00:35,806 --> 01:00:37,850
یک به اصطلاح ستون پنجمی داره
1016
01:00:37,892 --> 01:00:40,060
متشکل از عوامل برانداز
ساکن در خاک خود آمریکا،
1017
01:00:40,102 --> 01:00:44,982
که اونا هم در تلاشند تا
دموکراسی آمریکایی رو تضعیف کنن.
1018
01:00:45,024 --> 01:00:46,775
کمونیسم در واقعیت
1019
01:00:46,817 --> 01:00:49,111
یک حزب سیاسی نیست.
1020
01:00:49,153 --> 01:00:50,571
یک سبک زندگیست.
1021
01:00:50,613 --> 01:00:53,491
یک سبک بدخیم و شرورانهی زندگی.
1022
01:00:53,532 --> 01:00:56,785
نشاندهندهی وضعیتی مشابه بیماریست،
1023
01:00:56,827 --> 01:00:58,287
که مثل یک بیماری
همهگیر گسترش پیدا میکند،
1024
01:00:58,329 --> 01:00:59,538
و مثل یک بیماری همهگیر،
1025
01:00:59,580 --> 01:01:01,123
قرنطینه واجب میشود،
1026
01:01:01,165 --> 01:01:03,834
تا مانع از آلوده شدن این ملت بشود.
1027
01:01:04,668 --> 01:01:06,045
ده نفرِ هالیوود
1028
01:01:06,086 --> 01:01:07,922
گروهی از فیلمنامهنویسان بودن،
1029
01:01:07,963 --> 01:01:09,924
بعلاوهی یک تهیهکننده و یک کارگردان،
1030
01:01:09,965 --> 01:01:12,009
که از خط مشی
1031
01:01:12,051 --> 01:01:14,303
کمیته فعالیتهای ضدآمریکایی
مجلس حمایت نکردند،
1032
01:01:14,345 --> 01:01:18,474
که قرار بود براندازی کمونیستی
در هالیوود رو مورد بررسی قرار بدن.
1033
01:01:18,516 --> 01:01:20,559
و اگر با این خط مشی مخالفت میکردین،
1034
01:01:20,601 --> 01:01:22,436
بهتون میگفتن شاهد معارض
1035
01:01:22,478 --> 01:01:23,854
و احضاریه میاومد براتون
1036
01:01:23,896 --> 01:01:26,941
که برین و در برابر کنگره شهادت بدین.
1037
01:01:26,982 --> 01:01:28,984
مسالهای که پیش روی این کمیته قرار گرفته
1038
01:01:29,026 --> 01:01:33,113
مشخص کردن میزان نفوذ کمونیستها
1039
01:01:33,155 --> 01:01:35,199
در صنعت فیلمسازی هالیوود است.
1040
01:01:35,241 --> 01:01:40,151
موریانههای ایدئولوژیک به تعداد کثیری
از صنایع آمریکایی، سازمانها و جوامع
1041
01:01:40,176 --> 01:01:41,889
نفوذ کردهاند،
1042
01:01:41,914 --> 01:01:46,669
بیاین از هرجایی که هستند بیرون
بیاریمشون و از شرشون خلاص بشیم.
1043
01:01:51,465 --> 01:01:54,260
هواپیمای ما که پر بود از
نقشآفرینان هالیوودی به شرق رسید،
1044
01:01:54,301 --> 01:01:56,387
برای مبارزه با چیزی که برای ما
1045
01:01:56,428 --> 01:01:58,847
سانسور فیلمها محسوب میشد.
1046
01:01:58,889 --> 01:02:01,350
هدف ما اعمال نفوذ
1047
01:02:01,392 --> 01:02:02,935
برای دفاع از یک اصل بود،
1048
01:02:02,977 --> 01:02:06,063
این اصل که هیچ آدمی
نباید مجبور به این بشه
1049
01:02:06,105 --> 01:02:08,899
که بگه متعلق به کدوم حزب سیاسیه.
1050
01:02:08,941 --> 01:02:10,724
هیچکدوم از ما، حتی
برای یک لحظه هم
1051
01:02:10,749 --> 01:02:13,028
به این فکر نکردیم که داریم
از کمونیسم دفاع میکنیم،
1052
01:02:13,070 --> 01:02:15,531
یا اصلا به اینکه اینا هیچ ربطی بهم دارن.
1053
01:02:15,573 --> 01:02:17,241
تا جایی که به ما مربوط میشد،
1054
01:02:17,283 --> 01:02:19,994
داشتیم از حقوق انسان برای
دفاع از خودش دفاع میکردیم.
1055
01:02:20,035 --> 01:02:26,000
کاری که آقای جی.پارنل توماس،
به کسی اجازه نمیداد انجام بده.
1056
01:02:26,041 --> 01:02:28,502
آیا شما هرگز عضو حزب کمونیسم بودهاید؟
1057
01:02:28,544 --> 01:02:30,891
من این حق رو دارم که با هرگونه شواهدی
1058
01:02:30,916 --> 01:02:33,716
که صحت این سوال رو تایید میکنه مواجه بشم.
1059
01:02:33,757 --> 01:02:35,676
دوست دارم ببینم چی دارین.
1060
01:02:35,718 --> 01:02:39,138
این هم باعث تاسفه و هم یک تراژدیه که
من باید اصول پایهی آمریکایی بودن رو
1061
01:02:39,179 --> 01:02:40,848
به این کمیته یاد بدم.
1062
01:02:40,889 --> 01:02:43,017
سوال ما این نبود!
1063
01:02:43,058 --> 01:02:46,228
این تعرض به حق مشارکتیه که طبق
لایحهی منشور حقوق بشر تعریف شده.
1064
01:02:46,270 --> 01:02:48,564
لطفا سوال رو جواب بدید!
1065
01:02:48,606 --> 01:02:50,399
حقوق شهروندان آمریکایی
1066
01:02:50,441 --> 01:02:52,151
اینجا هم حائز اهمیتند
1067
01:02:52,192 --> 01:02:55,738
و من قصد دارم در دفاع
از اون حقوق ایستادگی کنم.
1068
01:02:57,990 --> 01:03:00,075
من هامفری بوگارت هستم.
1069
01:03:00,117 --> 01:03:04,454
ما در جلسهی کمیته شرکت داشتیم و شنیدیم
که اتفاق افتاد، دیدیم که اتفاق افتاد.
1070
01:03:04,495 --> 01:03:07,415
ما شاهد بودیم که شهروندان
آمریکایی توسط نمایندگان منتخب مردم
1071
01:03:07,457 --> 01:03:10,126
از حق حرف زدن محروم شدند.
1072
01:03:10,168 --> 01:03:14,047
دیدیم که پلیس شهروندان رو از جایگاه برد،
جوری که انگار مجرمند،
1073
01:03:14,088 --> 01:03:17,216
اون هم بعد از اینکه حق دفاع
از خودشون ازشون سلب شد.
1074
01:03:17,258 --> 01:03:19,093
شاهد این بودیم که مدیر
کمیته با ضربات چکشش،
1075
01:03:19,135 --> 01:03:22,430
کلمات آمریکاییهای آزاد رو قطع میکرد.
1076
01:03:22,472 --> 01:03:27,185
آقای توماس، صدای اون چکش
در تمام آمریکا طنینانداز شد.
1077
01:03:27,226 --> 01:03:30,122
چون هربار که چکشتون صدا میداد،
1078
01:03:30,147 --> 01:03:33,331
به متمم اول قانون
اساسی ایالات متحده آمریکا
1079
01:03:33,356 --> 01:03:35,443
ضربه وارد میکرد.
1080
01:03:35,485 --> 01:03:37,862
بهنظرم این صنعت انقدر سانسور شده
1081
01:03:37,904 --> 01:03:39,947
و انقدر مورد حملهی
جناحها قرار گرفته،
1082
01:03:39,989 --> 01:03:42,116
که شده شبیه به خرگوشی
که از ترس خودشو جمع کرده.
1083
01:03:42,158 --> 01:03:44,077
میترسه که سرشو بیاره بیرون.
1084
01:03:44,118 --> 01:03:47,622
تو این گیر و دار،
کمونیستها از ما استفاده کردن
1085
01:03:47,664 --> 01:03:52,418
و کار منم رسید به اینجا که عکسم
رفت صفحهی اول روزنامهی دیلی ورکر.
1086
01:03:52,460 --> 01:03:55,296
چون بوگارت معروفترین این جمع بود،
1087
01:03:55,338 --> 01:03:57,465
شد اون کسی که سیل
انتقادات به سمتش روانه شد.
1088
01:03:57,507 --> 01:04:01,052
فشار فوقالعاده زیادی بهش وارد شد.
1089
01:04:01,094 --> 01:04:03,137
بوگارت یک کنفرانس مطبوعاتی برگزار میکنه،
1090
01:04:03,179 --> 01:04:04,722
که بطور کلی توش میگه
1091
01:04:04,764 --> 01:04:06,349
من سادهلوح بودم و احمق،
1092
01:04:06,391 --> 01:04:08,643
و بابت کاری که کردم عذرخواهی میکنم.
1093
01:04:08,685 --> 01:04:10,478
و واقعا یهجورایی
1094
01:04:10,520 --> 01:04:13,856
این از اون لحظات
تحقیرکننده در زندگی بوگارته.
1095
01:04:15,692 --> 01:04:19,987
خیلی تعجب کردم از اینکه
بوگی حرف خودشو پس گرفت.
1096
01:04:20,029 --> 01:04:21,572
در پرتوی حوادث بعدیه که
1097
01:04:21,614 --> 01:04:25,785
من اینکار بوگی رو اشتباه تلقی میکنم.
1098
01:04:25,827 --> 01:04:27,787
باید پای حرفش میموند.
1099
01:04:27,829 --> 01:04:29,856
ولی کاملا درک میکنم
که چرا پای حرفش نموند.
1100
01:04:29,881 --> 01:04:34,210
مردی که اومد به سنا،
یعنی توماس مککارتی،
1101
01:04:34,252 --> 01:04:39,507
دههی حضور خودش رو
به یک کابوس تبدیل کرد،
1102
01:04:39,549 --> 01:04:44,679
برای همین نمیتونیم خیلی سختگیرانه
یقهی بوگی رو بگیریم که جواب پس بده.
1103
01:04:44,721 --> 01:04:48,891
هیچکسی، به معنای واقعی کلمه هیچکسی
1104
01:04:48,933 --> 01:04:52,520
جرات اینو نداشت که ابراز عقیده بکنه.
1105
01:04:52,562 --> 01:04:55,064
اگه از من بپرسین میگم
وارنر یکی از بدترینها بود.
1106
01:04:55,106 --> 01:04:58,818
اون و خیلی دیگه از محافظهکارهایی
که این شهر رو در کنترل خودشون دارن،
1107
01:04:58,860 --> 01:05:00,194
تصمیم گرفتن یه کاری بکنن
1108
01:05:00,236 --> 01:05:02,488
تا حساسیت از روی صنعت
فیلمسازی برداشته بشه.
1109
01:05:02,530 --> 01:05:05,071
واسه همین لیست سیاه ستارهها، نویسندهها
1110
01:05:05,096 --> 01:05:07,660
و تهیهکنندهها رو ایجاد کردن.
1111
01:05:07,702 --> 01:05:09,871
چیزهای دیگه، شاید درست باشن،
1112
01:05:09,912 --> 01:05:11,390
شاید این دنیا واقعا فاسده.
1113
01:05:11,415 --> 01:05:13,167
ولی تا وقتی که یه نفر
حاضره برای یک آرمان
1114
01:05:13,192 --> 01:05:14,709
به مبارزه ادامه بده،
اون آرمان از دست نرفته.
1115
01:05:14,751 --> 01:05:16,753
خب من اون یه نفر نیستم.
1116
01:05:18,254 --> 01:05:22,049
ولی هستی، شاید نخوای اون یه
نفر باشی ولی درست خودت نیست.
1117
01:05:22,091 --> 01:05:23,926
کل زندگیت علیهت شده.
1118
01:05:23,968 --> 01:05:26,262
تو از زندگی من چی میدونی؟
1119
01:05:27,930 --> 01:05:29,348
خیلی چیزها.
1120
01:05:31,267 --> 01:05:32,977
اسم اون آهنگ توی فیلم چی بود؟
1121
01:05:33,019 --> 01:05:34,812
فکر کنم اسمش بود “ماهیگیر جسور.
1122
01:05:34,854 --> 01:05:37,023
یک آواز ملوانی قدیمیه
که پدرم برام میخوند.
1123
01:05:37,064 --> 01:05:38,775
وقتی حدودا هشت ساله بودم.
1124
01:05:38,816 --> 01:05:41,235
میشه یه نت مناسب برای آقای بوگارت بزنین
1125
01:05:41,277 --> 01:05:45,656
که بتونه این آهنگ جاودانهی
دریا رو برامون بخونه؟
1126
01:05:48,201 --> 01:05:54,624
♪ ماهیگیر جسوری بود که
از بیلینگزگیت بادبان گشود ♪
1127
01:05:54,665 --> 01:06:00,046
♪ تا خوکماهی جسور و ماهی
خالخالی سرخوش رو صید کنه♪
1128
01:06:00,087 --> 01:06:05,426
♪ ولی وقتی رسید به پیملیکو
باد شروع به وزیدن کرد♪
1129
01:06:05,484 --> 01:06:07,610
♪ و کشتی کوچکش هم به
اینور اونور پیچ و تاب میخورد♪
1130
01:06:07,636 --> 01:06:13,266
♪ بعد رفت روی عرشه
و شروع کرد به خوندن♪
1131
01:06:13,308 --> 01:06:16,728
♪ توئینکی دیدل دام ♪
1132
01:06:16,770 --> 01:06:18,855
♪ توئینکی دیدل دی ♪
1133
01:06:18,897 --> 01:06:24,152
♪ این قشنگترین آهنگی بود که خوند ♪
1134
01:06:26,154 --> 01:06:31,785
♪ توئینکی دیدل دام
توئینکی دیدل دی ♪
1135
01:06:31,827 --> 01:06:37,999
♪ ماهیگیر جسور ♪
1136
01:06:43,672 --> 01:06:45,966
همینگوی گفته که دریا
1137
01:06:46,007 --> 01:06:48,677
آخرین مکان آزاد در دنیاست،
1138
01:06:48,718 --> 01:06:51,054
و من بهش احترام میذارم و عاشقشم.
1139
01:06:51,096 --> 01:06:52,931
دریا، هوا،
1140
01:06:52,973 --> 01:06:54,641
تمیزه و سالم،
1141
01:06:54,683 --> 01:06:58,520
و دور از خالهزنکبازیهای
هالیوود و زالوهاش.
1142
01:06:58,562 --> 01:07:02,482
از وقتی کوچیک بودم،
میخواستم قایق خودمو داشته باشم،
1143
01:07:02,524 --> 01:07:05,527
توی سانتانا متوجه این آرزوم شدم،
1144
01:07:05,569 --> 01:07:09,823
و نمیدونین چه میزان رضایت
و خشنودی نصیبم میکنه.
1145
01:07:09,865 --> 01:07:11,324
هیچوقت بچهدار نشده بود
1146
01:07:11,366 --> 01:07:14,035
و من واقعا میخواستم بچه داشته باشه.
1147
01:07:14,077 --> 01:07:15,579
نمیدونم اونم میخواستشون یا نه،
1148
01:07:15,620 --> 01:07:18,665
ولی قرار بود بچه داشته باشه،
من تصمیممو گرفته بودم.
1149
01:07:20,250 --> 01:07:22,085
میترسید با رابطهمون
1150
01:07:22,127 --> 01:07:23,670
منافات پیدا کنه،
1151
01:07:23,712 --> 01:07:25,422
و البته که به طریقی همینجوری هم میشه،
1152
01:07:25,463 --> 01:07:28,383
چون بچهها همهچیزو تصاحب
میکنن دیگه، مگه نمیکنن؟
1153
01:07:34,556 --> 01:07:37,169
وقتی فهمیدم استفان رو حاملهست
1154
01:07:37,194 --> 01:07:40,812
بهاندازهی هرپدر خانوادهای که منتظر
بدنیا اومدن بچهشه، وحشتزده شدم.
1155
01:07:40,854 --> 01:07:45,609
بالاخره این اولین تلاشم برای پدر شدن بود،
اونم توی تقریبا 49 سالگی.
1156
01:07:45,650 --> 01:07:49,529
فکر کنم ترسیده بودم بلد نباشم
که چجوری باید پدر خوبی باشم.
1157
01:07:49,571 --> 01:07:51,698
نمیدونم چی شد ولی بعد از اینکه بهش گفتم،
1158
01:07:51,740 --> 01:07:55,785
بدترین دعوایی که تا
حالا داشتیم اتفاق افتاد.
1159
01:07:55,827 --> 01:07:58,288
صبح بعدش، بوگی یه نامهی
طولانی برام نوشته بود،
1160
01:07:58,330 --> 01:07:59,873
بابت رفتارش عذرخواهی کرده بود
1161
01:07:59,915 --> 01:08:01,875
و میگفت نمیدونه چی
شده که اینجوری رفتار کرده
1162
01:08:01,917 --> 01:08:03,960
جز اینکه ترس از دست دادن منو داشته.
1163
01:08:04,002 --> 01:08:07,172
بچه براش یه چیز مجهول بود.
1164
01:08:07,213 --> 01:08:10,050
فقط باید به این ایده عادت کنه.
1165
01:08:15,680 --> 01:08:21,728
نمیتونم بگم قبل از ازدواج با بتی
هیچوقت از ته دل میخواستم بچه داشته باشم.
1166
01:08:21,770 --> 01:08:26,149
زندگیم هیچوقت اونقدر به
ثبات نرسیده بود که دلم بچه بخواد.
1167
01:08:26,191 --> 01:08:28,693
ولی بتی خیلی دلش بچه میخواست،
1168
01:08:28,735 --> 01:08:31,947
و همونطوری که در موردش حرف میزد،
دیگه منم دلم میخواست.
1169
01:08:34,048 --> 01:08:35,800
اونقدر واقعبین هستم که بدونم
1170
01:08:35,825 --> 01:08:40,246
که احتمالا من این کره رو
زودتر از اون ترک میکنم،
1171
01:08:40,288 --> 01:08:41,748
بنابراین یه بچه میخواستم،
1172
01:08:41,790 --> 01:08:45,377
که پیشش بمونه، که اونو یاد من بندازه.
1173
01:08:48,254 --> 01:08:51,967
جلسه به تعویق افتاد،
بیا یه داکری یخی بخور.
1174
01:08:54,928 --> 01:08:59,599
فکر نکنم بتونم صرفا بعنوان
یک شوهر و پدر زندگی کنم،
1175
01:08:59,641 --> 01:09:00,976
باید کار کنم.
1176
01:09:01,017 --> 01:09:03,728
وقتی تو شهرم و کار نمیکنم،
1177
01:09:03,770 --> 01:09:05,480
اون روز خیلی روز ملالآوری میشه.
1178
01:09:05,522 --> 01:09:07,607
ناهار، یکی دو ساعتی میرم رستوران رومانوفز.
1179
01:09:07,649 --> 01:09:11,610
اونجا دوستامو میبینم،
یهجورایی مثل یه کلاب یا باشگاه میمونه.
1180
01:09:11,652 --> 01:09:15,698
هرروز صبح پیش از ظهر میاومد.
1181
01:09:15,739 --> 01:09:17,950
از اولین کسایی بود که سر و کلهش پیدا میشد؟
1182
01:09:17,992 --> 01:09:19,535
همیشه اولی بود.
1183
01:09:19,576 --> 01:09:22,496
اول میرفت به بار، مشروبش رو میگرفت،
1184
01:09:22,538 --> 01:09:25,207
بعد برمیگشت سر میزش،
و منتظر میشد،
1185
01:09:25,249 --> 01:09:27,042
منتظر هرکی که سر و کلهش پیدا میشد.
1186
01:09:27,084 --> 01:09:30,671
در واقع یه پلاک
میذاشتن پشت میزشون،
1187
01:09:30,713 --> 01:09:33,966
که اسم اون اعضایی از
کلاب روش نوشته شده بود
1188
01:09:34,008 --> 01:09:35,592
که میتونستن پشت این میز بشینن.
1189
01:09:35,634 --> 01:09:37,761
شده بود بتی هم اونقدر زود
1190
01:09:37,803 --> 01:09:39,304
باهاش بیاد؟
1191
01:09:39,346 --> 01:09:42,474
نه، بعدا بهش میپیوست.
1192
01:09:42,516 --> 01:09:44,768
وقتی بتی باهاش بود،
1193
01:09:44,810 --> 01:09:47,938
حال و هوای میز فرق میکرد؟
1194
01:09:47,963 --> 01:09:50,716
نه، اون از پس خودش برمیاومد.
1195
01:09:50,741 --> 01:09:53,703
- برو یه مشروب واسه خودت بگیر و آروم باش.
- باشه.
1196
01:09:56,280 --> 01:09:59,283
من به هیچ حرومزادهای که
مشروب نخوره اعتماد ندارم.
1197
01:09:59,324 --> 01:10:02,995
آدمهایی که مشروب نمیخورن
از برملا کردن خودشون میترسن.
1198
01:10:03,037 --> 01:10:05,372
به سلامتی روزهای خوش.
1199
01:10:05,667 --> 01:10:08,495
مست که میشد کلا یکی دیگه بود.
1200
01:10:08,520 --> 01:10:11,150
تنها چیزیش که ثابت میموند
1201
01:10:11,175 --> 01:10:13,245
گیردادن به ریاکارها بود.
1202
01:10:13,672 --> 01:10:15,507
همیشه زود از کوره در میرفت،
1203
01:10:15,549 --> 01:10:18,038
ولی اگه میشناختینش، این از
کوره در رفتنش رو باور نمیکردین.
1204
01:10:18,063 --> 01:10:20,471
ولی میتونست نسبت به غریبهها
زود از کوره در بره.
1205
01:10:20,512 --> 01:10:24,099
مرزی که وجود داشت واضح و مشخص بود.
1206
01:10:24,141 --> 01:10:25,684
میدونستی در چه موقعیتی هستی،
1207
01:10:25,726 --> 01:10:27,978
ده دقیقه بعد از آشنایی
باهاش دیگه میدونستی.
1208
01:10:28,020 --> 01:10:30,522
درسته، یا یه صمیمیتی باهاش داشتی،
1209
01:10:30,564 --> 01:10:33,317
و یا باهاش ارتباط برقرار
میکردی و ازت خوشش میاومد،
1210
01:10:33,358 --> 01:10:35,235
و یا خوشش نمیاومد.
1211
01:10:36,737 --> 01:10:38,405
کاملا اطمینان پیدا میکرد که بدونین
1212
01:10:38,447 --> 01:10:40,074
که آدم غیرقابلپیشبینییه.
1213
01:10:40,115 --> 01:10:42,159
با توپ پر اینور اونور نمیرفت،
1214
01:10:42,201 --> 01:10:47,289
توپه رو میگرفت دستش و مطمئن
میشد که میدونین توپ تو دستشه،
1215
01:10:47,331 --> 01:10:49,333
و هرلحظه ممکنه تبدیل بشه به توپ پر.
1216
01:10:49,374 --> 01:10:53,754
در جستجوی نقطهضعف طرف مقابلش بود...
1217
01:10:53,796 --> 01:10:57,633
عاشق سیخونک زدن بود و...
1218
01:10:57,674 --> 01:11:01,804
اسمشو میذاشت سربهسر گذاشتن
ولی در اصل تست کردن بود.
1219
01:11:01,845 --> 01:11:05,557
عاشق این بود که پیدا کنه و ببینه
1220
01:11:05,599 --> 01:11:08,560
به کدوم بخش حساس
یه نفر میتونه ضربه بزنه
1221
01:11:08,602 --> 01:11:11,063
و استاد پیدا کردنش بود.
1222
01:11:11,105 --> 01:11:14,024
یه وقتهایی بود که گیر میداد به آدمها،
1223
01:11:14,066 --> 01:11:18,237
اونم بدون هیچ دلیلی، معمولا
از سر مستی اینجوری میشد.
1224
01:11:18,278 --> 01:11:21,448
اما هرازگاهی هم میرفت سراغ یکی که
1225
01:11:21,480 --> 01:11:25,109
بیدفاع بود و واقعا نباید
کسی بهش گیر میداد.
1226
01:11:28,956 --> 01:11:31,250
در طول ده سال آخر زندگیش،
1227
01:11:31,291 --> 01:11:34,503
تحتتاثیر جاهطلبی وحشیانهش،
1228
01:11:34,545 --> 01:11:36,255
هامفری بوگارت به خودش اجازه داد
1229
01:11:36,296 --> 01:11:38,986
که توسط روزنامهنگاران
بعنوان یک قلدر خشن و الکلی
1230
01:11:39,011 --> 01:11:40,551
به جهانیان معرفی بشه.
1231
01:11:40,592 --> 01:11:43,637
نکن! میکشیش!
1232
01:11:45,347 --> 01:11:48,934
با اینحال، نقش کاراکتری رو بازی
کرد که بهطرز شگفت آوری پیچیده بود،
1233
01:11:48,976 --> 01:11:51,478
در فیلمی که اسمش به بهترین شکل
1234
01:11:51,520 --> 01:11:55,065
انزوای خود بوگارت در
بین آدمها رو توصیف میکنه:
1235
01:11:55,107 --> 01:11:57,526
"در مکانی خلوت"
1236
01:11:57,568 --> 01:12:01,530
پرواز شماره 16 نیویورک کنسل شده.
1237
01:12:01,572 --> 01:12:03,907
میمونم پیشت دیکس،
قول میدم بمونم پیشت.
1238
01:12:03,949 --> 01:12:06,451
دوستت دارم دیکس، باهات ازدواج میکنم،
هرجا بگی میام باهات.
1239
01:12:06,493 --> 01:12:08,374
اولین فرصتی که نصیبت
بشه از دستم فرار میکنی!
1240
01:12:08,399 --> 01:12:10,747
اینجوری نکن دیکس، من
نمیتونم با یه روانی زندگی کنم!
1241
01:12:10,789 --> 01:12:12,623
هیچوقت نمیذارم بری.
1242
01:12:12,665 --> 01:12:17,128
دیکس نکن! نکن دیکس! خواهش میکنم.
1243
01:12:17,170 --> 01:12:19,630
نکن دیکس، خواهش میکنم نکن!
1244
01:12:19,672 --> 01:12:23,426
نقشی بهش داده شد که
میتونست با پیچیدگی ایفاش کنه،
1245
01:12:23,467 --> 01:12:26,304
چون شخصیت فیلم به هنرش میباله،
1246
01:12:26,345 --> 01:12:28,806
به خودخواهیش،
به مستیش،
1247
01:12:28,848 --> 01:12:33,060
کمبود انرژیش که با صاعقههایی
از خشونت جبران میشد
1248
01:12:33,102 --> 01:12:35,062
اینا همه با بوگارت واقعی مشترک بود.
1249
01:12:47,909 --> 01:12:50,453
خونهی آرومی داریم،
یه پسر فوقالعاده داریم،
1250
01:12:50,494 --> 01:12:53,664
یه کشتی داریم و دوستان خوب.
1251
01:12:53,706 --> 01:12:56,334
متنفرم از اینکه بتی رو از پسرمون دور کنم،
1252
01:12:56,375 --> 01:12:58,294
اونم واسه یه مدت طولانی.
1253
01:12:58,336 --> 01:12:59,837
این بچه فقط دو سالشه،
1254
01:12:59,879 --> 01:13:01,672
و ما قراره حداقل شیش ماه خونه نباشیم.
1255
01:13:01,714 --> 01:13:04,133
ولی من راه دیگهای براش نمیبینم.
1256
01:13:04,175 --> 01:13:07,678
ازدواجهای دیگهم بخاطر
این جداییها از بین رفتن،
1257
01:13:07,720 --> 01:13:10,389
پس هرجایی که من برم،
اونم میره.
1258
01:13:11,641 --> 01:13:13,851
باهاش توافق کردم،
باهاش عهد بستم،
1259
01:13:13,893 --> 01:13:18,189
که همیشه ازدواجم برام اولویت باشه،
و همینکارم کردم.
1260
01:13:18,231 --> 01:13:22,318
من...پای عهدم موندم.
1261
01:13:24,153 --> 01:13:28,032
وقتی پدر و مادرم رفتن که
برن سر فیلم “ملکهی آفریقایی“
1262
01:13:28,074 --> 01:13:30,743
خانم هارتلی، که اون زمان پرستار من بود،
1263
01:13:30,785 --> 01:13:34,956
بردمون فرودگاه تا ازشون خداحافظی کنیم،
1264
01:13:34,997 --> 01:13:39,835
و هواپیمای اونا بلند شد
و رفت تو هوا و اون مرد.
1265
01:13:39,877 --> 01:13:42,755
به معنای واقعی کلمه
وقتی من تو بغلش بودم مرد.
1266
01:13:42,797 --> 01:13:45,216
و دکتر زنگ زد به مادرم و گفت:
1267
01:13:45,258 --> 01:13:49,387
پرستار مرده، میخواین چیکار کنین؟
1268
01:13:49,428 --> 01:13:51,055
و اونجا که مادرم گفت:
1269
01:13:51,097 --> 01:13:53,724
خب، میخوام با جان هیوستون برم آفریقا
1270
01:13:53,766 --> 01:13:55,393
و با کاترین هپبورن فیلم کار کنم،
1271
01:13:55,434 --> 01:13:57,186
و هیجانانگیزترین دوران زندگیمو تجربه کنم،
1272
01:13:57,228 --> 01:14:00,982
یا میخوام برگردم خونه و از
بچهی دوسالهم مراقبت کنم؟
1273
01:14:03,442 --> 01:14:05,903
شنیدم این اولین سفر شما به پاریسه.
1274
01:14:05,945 --> 01:14:07,938
- درست شنیدین.
- و شرط میبندم هیجانزده هستین.
1275
01:14:07,963 --> 01:14:09,407
و بیصبرانه منتظر
رسیدن به اونجام.
1276
01:14:09,448 --> 01:14:11,242
- پایتخت فرانسه.
- بله.
1277
01:14:11,284 --> 01:14:12,702
همیشه خیلی جذاب
و فریبنده بوده برام،
1278
01:14:12,743 --> 01:14:14,829
و همیشه هم عاشق زبان فرانسه بودم.
1279
01:14:14,870 --> 01:14:17,748
و نقطه عطف این سفر چیه براتون؟
کجاها رو قراره ببینین؟
1280
01:14:17,790 --> 01:14:20,960
فولی برژه،
سالنهاشون یا چی؟
1281
01:14:20,985 --> 01:14:23,445
واسه من؟ خب مثل اکثر زنها
1282
01:14:23,470 --> 01:14:25,973
بهنظرم خیلی به مد علاقهمندند.
1283
01:14:48,738 --> 01:14:51,073
بگو داشت میگفت: میدونی
از چی پاریس خوشم میاد؟
1284
01:14:51,115 --> 01:14:53,784
گفت: اینجا دیگه مزاحمت نمیشن.
1285
01:14:53,826 --> 01:14:56,831
میگن ستارهی سینمایی؟ خب که چی؟
محلت نمیذارن.
1286
01:14:56,856 --> 01:14:59,431
سوار ماشین بودیم، پشت چراغقرمز ایستادیم،
1287
01:14:59,456 --> 01:15:02,186
و یه مرد فرانسوی ریزهمیزه که
کلاه سرش بود تو ماشینو نگاه کرد،
1288
01:15:02,211 --> 01:15:03,961
دیدش و بوگارت رو شناخت
1289
01:15:04,003 --> 01:15:07,673
و اومد دم پنجره و گفت: بنگ بنگ.
1290
01:15:15,180 --> 01:15:17,015
این فیلم جدیدتون چیه؟
1291
01:15:17,057 --> 01:15:19,851
دارین برای ساختش میرین
به اعماق قارهی آفریقا.
1292
01:15:19,893 --> 01:15:21,811
آره، داریم میریم آفریقا،
1293
01:15:21,853 --> 01:15:24,856
احتمالا بریم اطراف
نایروبی یا رودزیای شمالی.
1294
01:15:24,898 --> 01:15:26,900
برحسب اتفاق فهمیدیم که اونجا بارونیه
1295
01:15:26,941 --> 01:15:30,403
برای همین شاید مجبور بشیم بریم
اسکاتلند فیلمبرداریش کنیم، نمیدونم.
1296
01:15:32,155 --> 01:15:35,575
خیلی خوبه که یه زن توی کشتیت داشته
باشی، زنی که به پاکیزگی عادت داشته باشه.
1297
01:15:35,617 --> 01:15:37,535
واسه یه مرد الگوی خوبی میشه.
1298
01:15:37,577 --> 01:15:41,414
یه مرد تنها...عادت میکنه
که مثل خوک زندگی کنه.
1299
01:15:43,208 --> 01:15:46,336
من به شدت هیجانزده بودم،
ولی بوگی میدونست که جان
1300
01:15:46,378 --> 01:15:49,631
میره غیرقابلدسترسترین نقطهی
آفریقا رو بعنوان لوکیشن انتخاب میکنه.
1301
01:15:49,672 --> 01:15:51,800
و این براش ترسناک بود.
1302
01:15:51,841 --> 01:15:53,843
زندگیشو همونجوری که بود دوست داشت.
1303
01:15:53,885 --> 01:15:57,263
تنها سفری که میخواست
رفتن به نیویورک بود.
1304
01:15:57,305 --> 01:16:00,475
تنها چیزی که من ازش متنفر بودم
ول کردن استیو بود.
1305
01:16:01,935 --> 01:16:05,021
بوگارت از هیچ بخشش خوشش نمیاومد.
1306
01:16:05,063 --> 01:16:09,109
از همون ب بسمالله مخالفش بود.
1307
01:16:09,150 --> 01:16:11,528
نفرینم میکرد که
میبرمش به چنین جاهایی
1308
01:16:11,569 --> 01:16:14,072
و گفت واسه هیچکس دیگه
حاضر به انجام چنین کاری نبوده.
1309
01:16:14,114 --> 01:16:16,574
و شاید یه نکتهای
پشت این حرفش باشه.
1310
01:16:16,937 --> 01:16:18,615
عاشق جان بود.
1311
01:16:18,640 --> 01:16:20,371
جان هم عاشقش بود.
1312
01:16:20,396 --> 01:16:22,571
و رابطهی خیلی ویژهای با هم داشتن.
1313
01:16:22,596 --> 01:16:24,554
بوگی همیشه میگفت:
“این کسکش
1314
01:16:24,579 --> 01:16:27,871
به هیچکدوممون اهمیت نمیده“
با اینحال بازم دوستش داشت.
1315
01:16:29,421 --> 01:16:32,318
جان هیوستون میخواست
همهچیز بینقص باشه.
1316
01:16:32,343 --> 01:16:35,218
اگه یک کوه قشنگ میدید
که نزدیکمون هم بود،
1317
01:16:35,260 --> 01:16:36,719
میگفت این کوهه خوب نیست.
1318
01:16:36,761 --> 01:16:40,682
اگه لوکیشنی بود که میتونستیم
بدون عبور از چند رود،
1319
01:16:40,723 --> 01:16:42,851
رد شدن از لونهی مارهای زنگی،
1320
01:16:42,892 --> 01:16:44,561
و سوختن زیر آفتاب بهش برسیم،
1321
01:16:44,602 --> 01:16:46,896
میگفت به اندازهی کافی خوب نیست.
1322
01:16:46,938 --> 01:16:50,066
بهش میگفتیم: هیوستون سخت پسند.
1323
01:16:51,276 --> 01:16:52,777
غذا افتضاح بود،
1324
01:16:52,819 --> 01:16:55,155
بیشتر اوقات مجبور بودیم اسکاچ بخوریم.
1325
01:16:55,196 --> 01:17:00,076
و کیتی هم همهش میگفت: عالی نمیشد
اگه میتونستیم واسه همیشه اینجا بمونیم؟
1326
01:17:00,118 --> 01:17:04,747
هر پشهای که من و
هیوستون رو نیش میزد میمرد.
1327
01:17:04,789 --> 01:17:06,344
بین خودم و حشرات،
1328
01:17:06,369 --> 01:17:08,518
یه دیوار سفت و محکم
از ویسکی ساخته بودم.
1329
01:17:08,543 --> 01:17:10,795
اون مشروب نمیخورد،
و اینقدر همهچی براش راحت بود
1330
01:17:10,837 --> 01:17:14,424
که انگار داشت توی کنتیکت
آخر هفتهش رو میگذروند.
1331
01:17:14,466 --> 01:17:19,053
وای خانوم...رحم داشته باشین خانوم.
1332
01:17:22,515 --> 01:17:26,561
میتونستین ازدواج موفقی با
هامفری بوگارت داشته باشین؟
1333
01:17:26,603 --> 01:17:28,438
هرگز بهش فکر نکردم.
1334
01:17:28,480 --> 01:17:30,315
آدم باحال و بامزهای بود؟
1335
01:17:30,356 --> 01:17:31,983
شوخ و شنگ بود؟ جدی بود؟
1336
01:17:32,025 --> 01:17:35,778
جدی بود و به شدت منطقی بود.
1337
01:17:35,820 --> 01:17:39,032
خیلی جنتلمن بود و خیلی با اصل و نسب.
1338
01:17:39,073 --> 01:17:41,534
- خیلی خوشرفتار بود.
- آدم خشنی نبود؟
1339
01:17:41,576 --> 01:17:44,120
به هیچ وجه.
دقیقا برعکس این بود.
1340
01:17:44,162 --> 01:17:47,207
چرا اینقدر بدجنسی میکنی خانوم؟
1341
01:17:47,248 --> 01:17:49,542
یه مرد هرازگاهی ممکنه بخواد
بیش از حد دمی به خمره بزنه.
1342
01:17:49,584 --> 01:17:52,295
طبیعت بشریه.
1343
01:17:52,337 --> 01:17:57,509
آقای آلنات، ما در این دنیا قرار
داده شدیم تا از طبیعت فراتر بریم.
1344
01:17:58,150 --> 01:17:59,485
خانوم...
1345
01:18:00,803 --> 01:18:04,307
ببخشید، معذرت میخوام.
1346
01:18:04,349 --> 01:18:08,520
یه مرد دیگه بیشتر از اینکه بگه
عذرمیخوام چیکار میتونه بکنه؟
1347
01:18:11,614 --> 01:18:15,668
مهیو متو، همسر سابق
بوگارت از دنیا رفت.
1348
01:18:15,693 --> 01:18:18,111
چه ضایعهای.
1349
01:18:24,044 --> 01:18:27,172
تکتک زنهای هامفری طوری
به دقت انتخاب شده بودن
1350
01:18:27,204 --> 01:18:30,415
تا با پیشرفت حیات
کاریش مطابقت داشته باشن.
1351
01:18:30,457 --> 01:18:34,753
وقتی شروع کرد به بازیگری و
باید کلی چیزها یاد میگرفت،
1352
01:18:34,795 --> 01:18:37,089
با هلن منکن ازدواج کرد.
1353
01:18:37,130 --> 01:18:39,633
مری فیلیپس دقیقا براش درست بود
1354
01:18:39,675 --> 01:18:45,097
واسه زمانی که بیشتر از الهام و انگیزه،
به آسایش نیاز داشت.
1355
01:18:45,138 --> 01:18:50,442
ولی هیچکدوم به اندازهی زن سومش
در موفقیت هامفری نقش نداشتن:
1356
01:18:50,467 --> 01:18:53,522
مهیو متو.
1357
01:18:53,564 --> 01:18:56,858
اون رو در دوران تنهایی و رخوت پیدا کرد.
1358
01:18:56,910 --> 01:19:01,957
در دورانی که ممکن بود به بازی کردن در نقش
فرعی گنگسترها برای برادران وارنر ادامه بده.
1359
01:19:01,989 --> 01:19:06,034
با مهیو آشنا شد و مهیو شعلهورش کرد
1360
01:19:06,076 --> 01:19:11,039
و سرپوش تمام بازدارندگیهاش
رو برای همیشه منفجر کرد.
1361
01:19:18,672 --> 01:19:21,174
هالیوودنشینان در مراسم اسکار
1362
01:19:21,199 --> 01:19:24,536
که توسط آکادمی علوم و هنرهای
سینما برگزار میشود حاضر میشوند.
1363
01:19:24,561 --> 01:19:26,646
شب با ستارهها روشن است.
1364
01:19:26,671 --> 01:19:29,799
گفتم: متن یه سخنرانی رو
برات آماده کردم، میگیش؟
1365
01:19:29,824 --> 01:19:32,369
گفت: آره، میگم، چی هست؟
1366
01:19:32,394 --> 01:19:37,024
گفتم: وقتی اسمتو گفتن و
رفتی بالا و جایزهت رو گرفتی
1367
01:19:37,049 --> 01:19:40,969
خیلی دراماتیک و به مدت
پنج ثانیه به حضار نگاه کن
1368
01:19:40,994 --> 01:19:45,499
و بعد بگو: خب، چه عجب.
ولی اینو نگفت.
1369
01:19:45,524 --> 01:19:51,405
برنده هامفری بوگارته
برای فیلم ”ملکهی آفریقایی”.
1370
01:19:51,430 --> 01:20:00,172
از قلب کنگوی بلژیک تا روی
استیج سالن پنتیجز راه دور و درازیه
1371
01:20:00,213 --> 01:20:03,300
و خیلی خوشحالم که بگم اینجا نسبت به اونجا
1372
01:20:03,342 --> 01:20:05,093
یه کم بهتره.
1373
01:20:05,135 --> 01:20:08,847
من...فقط میخوام یک ادای دین ناچیز
1374
01:20:08,889 --> 01:20:11,099
و در واقع یک ادای
احترام بسیار بزرگ بکنم
1375
01:20:11,141 --> 01:20:15,979
به آقای جان هیوستون و خانم کاترین هپبورن
1376
01:20:16,021 --> 01:20:18,607
چون اونا کمکم کردن تا
جایی باشم که الان هستم.
1377
01:20:18,649 --> 01:20:20,651
خیلی سپاسگزارم.
1378
01:20:22,527 --> 01:20:24,696
بازیگری حقهبازی قشنگیه.
1379
01:20:24,738 --> 01:20:28,617
انقدر از عبارت ”ستارهی سینما”
بهغلط استفاده شده که دیگه معنایی نداره.
1380
01:20:28,659 --> 01:20:32,204
استودیوها میتونن با حمایتشون
هرکی که خواستن رو ستاره کنن.
1381
01:20:32,245 --> 01:20:34,122
واسه همینه که من خودمو گول نمیزنم،
1382
01:20:34,164 --> 01:20:38,835
واسه همینه که نمیتونم
خودم یا اینکارو جدی بگیرم.
1383
01:20:41,880 --> 01:20:44,633
سال 1952 دوباره حامله شدم.
1384
01:20:44,675 --> 01:20:47,386
توی بندیکت کنیون واسه
یه بچهی دیگه جا نداشتیم.
1385
01:20:47,427 --> 01:20:50,068
و وقتی بوگی دست رو دست گذاشته
بود و کاری نمیکرد، من رفتم به شکار
1386
01:20:50,093 --> 01:20:53,350
و عاشق زیباترین خونه شدم.
1387
01:20:58,922 --> 01:21:01,733
اون (باکال) کسیه که
خونهی بزرگ میخواست.
1388
01:21:03,233 --> 01:21:06,700
اون کسیه که کاری کرد که اجتماعی باشن
1389
01:21:06,725 --> 01:21:10,103
و آدمهای بیشتری دورشون باشه.
1390
01:21:11,762 --> 01:21:13,118
و در آخر بوگارت هم راضی بود.
1391
01:21:19,875 --> 01:21:23,003
تو استودیوی برادران وارنر یکی از
بالاترین رقمها در قراردادها رو داشتم،
1392
01:21:23,045 --> 01:21:27,475
ولی خیلی محدودکننده بود و به این فکر
کردم که خارج از استودیو بهتر کار میکنم.
1393
01:21:27,500 --> 01:21:28,892
بالاخره رفتم.
1394
01:21:28,917 --> 01:21:33,030
هیچوقت مردی رو ندیدین که اینقدر از
خلاص شدن از دست من خوشحال باشه.
1395
01:21:33,055 --> 01:21:36,100
کل نظام استودیویی و محدودیتها،
1396
01:21:36,142 --> 01:21:41,355
دلیل عمده و اساسی این بودن که
کمپانی خودش رو راهاندازی کنه:
1397
01:21:41,397 --> 01:21:43,357
سانتانا پروداکشنز.
1398
01:21:43,399 --> 01:21:46,694
تقریبا هیچکس کمپانی
تولید فیلم خودشو نداشت.
1399
01:21:46,736 --> 01:21:49,196
پدر من جزو اولینها بود.
1400
01:21:49,238 --> 01:21:50,871
نوبت توئه.
1401
01:21:50,896 --> 01:21:53,409
چندین سال شگفتانگیز رو در
استودیوی برادران وارنر گذروندم.
1402
01:21:53,451 --> 01:21:55,911
متوجه شدم که اونا تا حد زیادی
1403
01:21:55,953 --> 01:21:58,622
مسئول چیزی بودن که قرار
بود در حرفهی من پیش بیاد.
1404
01:21:58,664 --> 01:22:00,374
دلم واسه جنگ و دعواهام با جک تنگ میشه.
1405
01:22:00,416 --> 01:22:04,754
هیچکس تا حالا به خوبی
اون بد و بیراه نثارم نکرده.
1406
01:22:06,005 --> 01:22:09,133
1953 سال خوبی واسه ما بود.
1407
01:22:09,175 --> 01:22:12,428
بوگی بطور مستمر کار میکرد،
اونم تو فیلمهای خوب.
1408
01:22:12,470 --> 01:22:15,598
من بعد از سه سال برگشتم
سرکار و فیلم بازی کردم.
1409
01:22:15,639 --> 01:22:18,559
اسم فیلم این بود:
"چگونه با یک میلیونر ازدواج کنیم"
1410
01:22:18,601 --> 01:22:21,854
همزمان بوگی هم ایتالیا بود تا
در فیلم ”شیطان را بران” بازی کنه.
1411
01:22:21,896 --> 01:22:25,816
در طول هشت سال ازدواج
این اولین جداییمون بود.
1412
01:22:28,944 --> 01:22:32,114
وقتی بوگی رسید فیلمنامهای نداشتیم.
1413
01:22:32,156 --> 01:22:34,992
یک شبه فیلمنامهی ضعیف داشتیم.
1414
01:22:35,034 --> 01:22:37,077
محض رضای خدا بیلی،
یه چیزی بگو!
1415
01:22:37,119 --> 01:22:38,913
گفتم: بوگی، یا مسیح،
1416
01:22:38,954 --> 01:22:41,665
ممکنه با ادامه دادنش اشتباه
بزرگی مرتکب بشیم.
1417
01:22:41,707 --> 01:22:45,503
فرصتی بود که جلوی ضرر رو بگیریم.
1418
01:22:45,544 --> 01:22:47,213
و خودمونو از کل ماجرا بکشونیم بیرون.
1419
01:22:47,254 --> 01:22:49,507
کمپانی بوگی بود و به همین خاطر
1420
01:22:49,548 --> 01:22:52,092
من دوبرابر احساس مسئولیت میکردم.
1421
01:22:52,134 --> 01:22:55,137
بوگی گفت:
"بیخیال جان، فقط پوله دیگه."
1422
01:23:01,977 --> 01:23:03,604
هیوستون یه ایدهای داشت.
1423
01:23:03,646 --> 01:23:06,148
بجای تلاش برای تکرار ”کازابلانکا”
1424
01:23:06,190 --> 01:23:07,775
یا ”شاهین مالت”
1425
01:23:07,817 --> 01:23:10,444
ترومن کاپوتی رو میاریم
که فیلمنامه رو بنویسه
1426
01:23:10,486 --> 01:23:14,323
و یک فیلم انسانی میسازیم،
با کلی طنز و احساس.
1427
01:23:14,365 --> 01:23:17,842
ترومن وحشیانه نوشتش،
تعبیرش از طنز
1428
01:23:17,867 --> 01:23:21,221
عجیبترین و غیرعادیترین
چیزی بود که تا حالا شنیده بودین.
1429
01:23:21,246 --> 01:23:23,749
اگه هزار برابر میزانی که تو
میگی دوستم داری دوستت داشتم
1430
01:23:23,791 --> 01:23:26,252
بازم هیچ فرقی نمیکرد،
باید پول داشته باشم.
1431
01:23:26,293 --> 01:23:28,295
دکتر گفته که من باید
کلی پول داشته باشم.
1432
01:23:28,337 --> 01:23:30,339
در غیراینصورت کسل و بیحال میشم
1433
01:23:30,381 --> 01:23:32,216
و پوستم هم به مشکل میخوره.
1434
01:23:32,258 --> 01:23:34,218
ولی تو الان اینجوری نیستی،
هیچی هم پول نداری.
1435
01:23:34,260 --> 01:23:37,096
انتظاراتمه که سرپا نگهم داشته.
1436
01:23:41,596 --> 01:23:44,562
”شیطان را بران” که اکران شد
1437
01:23:44,603 --> 01:23:46,480
و استودیوها دیدنش
1438
01:23:46,522 --> 01:23:48,524
نگفتن خب این اصلا در مورد چیه؟
1439
01:23:48,566 --> 01:23:50,276
مسلما گفتن، تماشاگرها
1440
01:23:50,317 --> 01:23:52,528
و منتقدها و بقیه هم همینو گفتن.
1441
01:23:52,570 --> 01:23:54,822
و کی فهمیدن که خندهدار بوده؟
1442
01:23:54,864 --> 01:23:58,367
سه چهارسالی طول کشید
تا کمکم دستشون بیاد.
1443
01:23:58,409 --> 01:24:03,455
و همونطور که گفتین، کمکم
تبدیل شد به یک فیلم کالت.
1444
01:24:03,497 --> 01:24:06,125
بله. بوگارت و کاپوتی با هم چطور بودن؟
1445
01:24:06,166 --> 01:24:11,255
با هم خیلی خوب بودن، تا
اینکه یک شب با هم کشتی گرفتن.
1446
01:24:11,297 --> 01:24:15,175
و در کمال تعجب، ترومن،
1447
01:24:15,217 --> 01:24:17,803
که در ضمن واسه خودش بولداگیه،
1448
01:24:17,845 --> 01:24:21,432
شونههای بوگی رو به زمین چسبوند.
1449
01:24:49,626 --> 01:24:53,338
من و بوگی گروهی رو تشکیل
دادیم که به رت پک معروف بود،
1450
01:24:53,379 --> 01:24:56,549
شخص واجد شرایط کسی
بود که به عدم انطباق معتاد بود:
1451
01:24:56,591 --> 01:24:58,951
تا دیروقت بیدار میموند،
مشروب میخورد، بگو بخند میکرد،
1452
01:24:58,976 --> 01:25:02,354
و براش مهم نبود کی در موردمون
چی میگه و چه فکری میکنه.
1453
01:25:06,392 --> 01:25:10,355
تمام عمرم کار کردم و ازم تمجید شده.
1454
01:25:10,396 --> 01:25:13,024
واقعا نمیدونم چرا انقدر سخت کار کردم.
1455
01:25:13,066 --> 01:25:17,779
فکر کنم کار حکم تراپی رو داره،
از مشروبخوری دور نگهم میداره.
1456
01:25:17,820 --> 01:25:21,324
قبلا گفتم دوست دارم اونقدری پول
در بیارم که بازنشست بشم و تمام.
1457
01:25:21,366 --> 01:25:25,870
ولی فکر کنم با هیچکاری
نکردن آدم شادی نباشم.
1458
01:25:26,788 --> 01:25:29,332
در ”شورش کین”،
نقش کوئیگ رو بازی میکنم.
1459
01:25:29,374 --> 01:25:31,167
مردی که فرمانی داده
1460
01:25:31,209 --> 01:25:33,252
و از پذیرش مسئولیت
فرمانی که داده ناتوانه.
1461
01:25:33,294 --> 01:25:35,838
عصربخیر آقایون.
1462
01:25:35,880 --> 01:25:40,593
از کاپیتان کوئیگ خوشم میاومد.
حس کردم درکش میکنم.
1463
01:25:40,635 --> 01:25:46,599
طبیعتا...این چیزها رو فقط به
واسطهی حافظه میتونم بهیاد بیارم.
1464
01:25:46,641 --> 01:25:51,771
اگه چیزی رو جا انداختم،
دقیق و جزئی ازم بپرسین،
1465
01:25:51,813 --> 01:25:58,444
و ... خوشحال میشم
بتونم تکتکشونو جواب بدم.
1466
01:25:58,486 --> 01:26:01,614
کوئیگ دیوانه نبود،
بیمار بود.
1467
01:26:01,656 --> 01:26:03,533
نمیدونم اسکیزوفرنی داشت،
1468
01:26:03,574 --> 01:26:06,119
دوقطبی بود یا پارانویا داشت.
1469
01:26:06,160 --> 01:26:07,996
از یک روانکاو بپرسین.
1470
01:26:08,037 --> 01:26:13,626
ولی میدونم آدمی که هرکدوم از این مسائل رو
داشته باشه در نرمال بودن اضافهکاری میکنه.
1471
01:26:13,668 --> 01:26:17,588
در واقع بیش از حد نرماله،
تا اینکه تحت فشار قرار بگیره،
1472
01:26:17,630 --> 01:26:20,425
بعد منفجر میشه.
1473
01:26:20,466 --> 01:26:25,013
خودم شخصا تو هر استودیوی هالیوود،
یه کوئیگ میشناسم.
1474
01:26:27,598 --> 01:26:32,311
و میدونم که شما هم بهاندازهی من
دلشوره دارین که ببینین کدوم بازیگر
1475
01:26:32,353 --> 01:26:36,441
اسکار بهترین بازیگری امسال رو برنده شده.
1476
01:26:36,482 --> 01:26:41,988
برنده مارلون براندوئه برای
”در بارانداز”
1477
01:26:42,030 --> 01:26:46,159
وقتی اومدم اینجا یه دست کتشلوار داشتم،
و همه فکر میکردن گدائم.
1478
01:26:46,200 --> 01:26:51,414
براندو با یه عرقگیر اومد
و کل شهر شیفتهش شدن.
1479
01:26:51,456 --> 01:26:55,168
این بازیگرهایی که از اکتورز
استودیو اومدن، زیرلب دیالوگ میگن.
1480
01:26:55,209 --> 01:26:56,836
کلمههاشونو نمیشنوم.
1481
01:26:56,878 --> 01:27:01,132
آخه واسه چی یاد نمیگیرن
که درست صحبت کنن؟
1482
01:27:01,174 --> 01:27:06,095
این مدرسه بازیگری که میگه ”کونتو
بخارون و منمن کن”، به من یکی خوش نمیاد.
1483
01:27:06,137 --> 01:27:10,224
خیلی سنگینتر از چیزیه
که...تصور میکردم.
1484
01:27:20,985 --> 01:27:25,572
من دیگه در دوران پرتب و تاب جوانی نیستم،
مسئولیت دارم.
1485
01:27:25,614 --> 01:27:27,866
یه مرد متاهلم با دو تا بچه.
1486
01:27:27,908 --> 01:27:30,702
و همسرم به شدت باعث
ثبات در زندگی من میشه.
1487
01:27:30,744 --> 01:27:34,081
فکر نمیکنم دیگه بوگارت باشم.
1488
01:27:34,122 --> 01:27:35,999
- بیا اینجا.
- اینم لزلیه.
1489
01:27:36,041 --> 01:27:39,044
احتمالا پدر خیلی خوبی نیستم.
1490
01:27:39,086 --> 01:27:41,088
پدر بودن یه کم دیر تو زندگیم اتفاق افتاد.
1491
01:27:41,129 --> 01:27:42,631
درکشون نمیکنم،
1492
01:27:42,672 --> 01:27:44,966
و فکر کنم اونا هم منو درک نمیکنن.
1493
01:27:45,008 --> 01:27:49,721
و تمام چیزی که میتونم بگم
اینه: خداروشکر که بتی هست.
1494
01:27:49,763 --> 01:27:53,850
به نظرم از اینکه پدر یک بچه
کوچولو باشه خوشش نمیاومد.
1495
01:27:53,892 --> 01:27:55,727
ولی فکر کنم همینجوری
که سنمون بالاتر میرفت،
1496
01:27:55,752 --> 01:27:59,346
میتونستیم واقعا با هم ایاغ بشیم.
1497
01:28:02,025 --> 01:28:05,028
به نظرم خیلی پدر خوبی میشد،
1498
01:28:05,070 --> 01:28:07,739
و این به این معنا نیست
که تو بچگیم پدر خوبی نبود،
1499
01:28:07,764 --> 01:28:11,101
فقط یه جورایی سرد و نجوش بود.
1500
01:28:40,981 --> 01:28:43,400
1956 سالی بود که من و بوگی
1501
01:28:43,441 --> 01:28:45,610
میخواستیم اولین فیلممون
رو بعد از "کی لارگو" بسازیم
1502
01:28:45,635 --> 01:28:48,221
که مربوط میشد به هشت سال پیش.
1503
01:28:51,908 --> 01:28:53,743
هردومون خیلی مشتاقش بودیم.
1504
01:28:53,768 --> 01:28:55,979
ده سال و نیم بود که زن و شوهر بودیم.
1505
01:28:56,037 --> 01:28:58,665
زندگی واقعا خوب به نظر میرسید.
1506
01:29:07,340 --> 01:29:08,675
بوگی یه روز اومد خونه و گفت
1507
01:29:08,717 --> 01:29:10,844
موقع ناهار گریر گارسون رو دیده.
1508
01:29:10,886 --> 01:29:12,971
گریر گفته بود که نوع
سرفه کردنش یه جوریه
1509
01:29:13,013 --> 01:29:15,974
و باید بره دکتر مینارد
برندسما، یعنی دکتر خودشو ببینه،
1510
01:29:16,016 --> 01:29:18,602
که متخصص داخلیه و
کلینیکش توی بورلی هیلزه.
1511
01:29:18,643 --> 01:29:22,105
در واقع بهزور واسه معاینه کشوندش اونجا.
1512
01:29:22,130 --> 01:29:25,929
یه خبرهایی بود، حالا یا
توی نایش یا توی مریش.
1513
01:29:25,954 --> 01:29:28,896
تونستیم ازش بیوپسی بگیریم
1514
01:29:28,921 --> 01:29:32,394
و نمونه مثبت بود، سرطان داشت، کارسینوم.
1515
01:29:32,419 --> 01:29:38,877
به بوگی گفتم یک زخم بدخیم توی مریش داره
1516
01:29:38,902 --> 01:29:42,258
و خب این خودش نیاز
به یک جراحی دیگه داشت.
1517
01:29:43,210 --> 01:29:45,738
بوگی پرسیده بود
ممکنه تا پایان فیلمبرداری
1518
01:29:45,763 --> 01:29:46,838
عقبش بندازن؟
1519
01:29:46,880 --> 01:29:49,007
تقریبا یه هفته بعدش میخواستیم شروع کنیم.
1520
01:29:49,049 --> 01:29:50,368
دکتر برندسما گفته بود نمیشه،
1521
01:29:50,393 --> 01:29:53,762
مگه اینکه دنبال کلی گل در
قطعه هنرمندان فارست لان باشه.
1522
01:29:54,510 --> 01:29:58,144
متاسفانه وقتی قفسهی سینه رو باز کردیم
1523
01:29:58,169 --> 01:30:01,427
دیدیم که غدد لنفاوی از قبل درگیر شدن.
1524
01:30:01,452 --> 01:30:04,941
خودم شخصا به بوگی گفتم
که همهشو بیرون آوردیم،
1525
01:30:04,966 --> 01:30:09,094
که تا حدی حقیقت داشت،
چون زخم رو بیرون آورده بودیم.
1526
01:30:09,119 --> 01:30:12,239
در مورد غدههای سرطانی،
هیچوقت نمیشه فهمید کامل خارج شدن یا نه.
1527
01:30:12,264 --> 01:30:16,104
و بخاطر سرفههاش نمیتونستیم
خیلی بهش آرامبخش بزنیم.
1528
01:30:17,223 --> 01:30:20,273
بنابراین دوران به شدت سختی رو از سرگذروند
1529
01:30:20,298 --> 01:30:23,539
ولی حتی یکبار هم غر نزد،
حتی یکبار.
1530
01:30:24,918 --> 01:30:26,753
بیرون نرفتم.
1531
01:30:26,795 --> 01:30:30,172
باید اینجا بشینم و ساکت باشم.
1532
01:30:30,214 --> 01:30:32,466
همهش احساس خستگی میکنم.
1533
01:30:32,508 --> 01:30:35,135
انگار دیگه اصلا دل و دماغ ندارم.
1534
01:30:35,177 --> 01:30:38,514
فکر کنم کهولت سن
دیگه داره بهم میرسه.
1535
01:30:39,531 --> 01:30:42,381
دوباره گفت که توی پشتش درد احساس میکنه،
1536
01:30:43,250 --> 01:30:47,351
اشعه ایکس نشون داد که سرطان
به ستون فقراتش سرایت کرده.
1537
01:30:47,835 --> 01:30:50,901
واکنش بتی به این اتفاقات چی بود؟
1538
01:30:50,926 --> 01:30:53,919
حقیقت رو میدونست یا
در حد بوگی در جریان بود؟
1539
01:30:53,944 --> 01:30:56,202
حقیقت رو میدونست، در جریان بود.
1540
01:30:58,575 --> 01:31:01,328
اون کلمات بالاخره بیان شدن:
1541
01:31:01,370 --> 01:31:04,707
خیلی خوب به نظر نمیاد.
1542
01:31:04,748 --> 01:31:07,918
نمیتونستم به زندگی نکردن بوگی فکر کنم.
1543
01:31:07,960 --> 01:31:10,671
برام کاملا غیرقابل قبول بود.
1544
01:31:12,214 --> 01:31:14,842
بیماری یک مرد، مربوط
میشه به قلمروی خصوصیش.
1545
01:31:14,883 --> 01:31:18,679
و مهم نیست چقدر
عاشقتونه و چقدر بهم نزدیکین،
1546
01:31:18,721 --> 01:31:20,848
در هرصورت باهاش بیگانه میمونین.
1547
01:31:25,686 --> 01:31:28,647
اخیرا از این همه شایعات بیپایه و اساس
1548
01:31:28,672 --> 01:31:30,524
در رابطه با وضعیت سلامتی من
1549
01:31:30,549 --> 01:31:32,309
که بین شما دهان به دهان میشود
1550
01:31:32,334 --> 01:31:33,837
بسیار برآشفته شدم.
1551
01:31:33,862 --> 01:31:36,865
خواندهم که هردو ریهم را برداشتهند،
1552
01:31:36,890 --> 01:31:39,393
که تا نیم ساعت دیگر
هم نمیتوانم زنده بمانم،
1553
01:31:39,418 --> 01:31:41,462
که برای زنده ماندنم دست و پا میزنم،
1554
01:31:41,487 --> 01:31:43,053
خواندهم که قلبم را برداشتهند
1555
01:31:43,085 --> 01:31:45,921
و جایش یک پمپ بنزین قدیمی کار گذاشتهند.
1556
01:31:45,956 --> 01:31:48,378
در حال حاضر بهتر از همیشهم،
1557
01:31:48,403 --> 01:31:51,418
و تنها چیزی که نیاز دارم
سی پوند اضافه وزن است،
1558
01:31:51,443 --> 01:31:54,195
که مطمئنم برخی از شما میتوانید
این میزان وزن را به من ارزانی کنید.
1559
01:31:54,220 --> 01:31:55,924
و باور کنید نسبت به اینکه این سی پوند
1560
01:31:55,966 --> 01:31:59,720
از کدام بخش آناتومی شما
میآید، حساسیتی ندارم.
1561
01:32:05,559 --> 01:32:09,146
یکی دو هفتهای زندگیمون تقریبا نرمال بود،
1562
01:32:09,171 --> 01:32:13,842
لزلی در محوطهی بیرون، چهارمین
سالگرد تولدش رو جشن میگرفت.
1563
01:32:13,867 --> 01:32:16,067
آخر هفته که روز کارگر
بود رو در سانتانا میگذروندیم
1564
01:32:16,092 --> 01:32:18,864
و در کاتالینا اوقات خوش و آرومی داشتیم.
1565
01:32:20,068 --> 01:32:22,800
فوقالعاده شجاع بود
1566
01:32:22,825 --> 01:32:24,621
ولی همیشه این فکر پشتش بود
1567
01:32:24,646 --> 01:32:28,680
که شاید بتونه به بیماری چیره بشه.
1568
01:32:30,146 --> 01:32:35,711
انگار داشت توی اون کشتی آخرین
ذرات شیرهی زندگی رو بیرون میکشید.
1569
01:32:37,375 --> 01:32:39,378
ولی به نظر من دریانوردی
1570
01:32:39,403 --> 01:32:41,842
چیزی بود که باعث شد بیشتر دووم بیاره.
1571
01:32:41,867 --> 01:32:43,509
آره، صد در صد.
1572
01:32:43,534 --> 01:32:46,997
تو آخرین سال زندگیش، فکر کنم
چهار روز در هفته روی کشتی بود.
1573
01:32:47,707 --> 01:32:51,555
اون اواخر، شد که فقط
خودتون دوتا برین روی دریا؟
1574
01:32:51,580 --> 01:32:53,879
آره، سه ماه پیش از مرگش
با هم دریانوردی کردیم.
1575
01:32:53,904 --> 01:32:55,650
- و این آخرین بار بود؟
- بله.
1576
01:32:55,675 --> 01:32:57,418
فقط خودتون دو تا بودین؟
1577
01:32:57,443 --> 01:32:59,011
استیون هم باهاش بود.
1578
01:33:01,949 --> 01:33:05,202
فکر کنم واضحترین
خاطرهای که از پدرم دارم
1579
01:33:05,244 --> 01:33:07,246
روی کشتیه.
1580
01:33:07,271 --> 01:33:10,274
میتونم در حال خندیدن ببینمش.
1581
01:33:10,299 --> 01:33:14,011
پدرم همون اندازه که عاشق چیزهای دیگه بود،
به دریا عشق میورزید.
1582
01:33:14,036 --> 01:33:18,332
مایهی آرامشش بود،
باعث میشد خودش رو احیا کنه،
1583
01:33:18,357 --> 01:33:22,444
بیشتر از هرجایی دوست داشت اونجا باشه.
1584
01:33:28,100 --> 01:33:31,894
رفتم بالا و پیشخدمتش
داشت لباس تن بوگارت میکرد،
1585
01:33:31,936 --> 01:33:34,564
که دراز کشیده بود،
توی یه تخت دونفرهی بزرگ،
1586
01:33:34,605 --> 01:33:36,566
و شلوار بوگارت رو پاش کرد،
1587
01:33:36,607 --> 01:33:39,569
و روب دوشامبرش رو تنش کرد،
1588
01:33:39,610 --> 01:33:45,491
و ضعیفتر از اون بود که
حتی با کمک از پلهها بیاد پایین.
1589
01:33:45,516 --> 01:33:47,393
یه بالابر اونجا بود،
1590
01:33:47,418 --> 01:33:50,504
خودشو میرسوند به اون بالابر،
1591
01:33:50,529 --> 01:33:53,615
و تا طبقهی اول میاومد پایین،
1592
01:33:53,640 --> 01:33:55,100
اونجا میذاشتنش روی صندلی چرخدار
1593
01:33:55,125 --> 01:33:58,003
و میبردنش به اطاق پذیرایی.
1594
01:33:59,855 --> 01:34:03,847
محفلی بود برای معاشرت
و یکی دو ساعتی مینشست اونجا،
1595
01:34:03,872 --> 01:34:05,361
بدون اینکه لب به چیزی بزنه،
1596
01:34:05,403 --> 01:34:08,907
چون جون نداشت لیوان بلند کنه
و یا سیگار روشن کنه.
1597
01:34:08,931 --> 01:34:12,310
به نظرم هیچکدوممون تا اون
دمدمهای آخر خبر نداشتیم،
1598
01:34:12,351 --> 01:34:16,772
که بوگارت چه جسارتی به خرج میداده که
خودشو برسونه اونجا و روی اون صندلی بشینه
1599
01:34:16,814 --> 01:34:20,985
و یک ساعتی تلاش کنه که میزبان باشه.
1600
01:34:24,030 --> 01:34:28,451
این آخرین تصویریه که از بوگی دارم.
1601
01:34:28,493 --> 01:34:36,058
و کاملا همراستای تصویری که ازش دارم...
1602
01:34:36,083 --> 01:34:39,045
از کلِ زندگیش.
1603
01:34:46,052 --> 01:34:49,305
یادم میاد که با بالابر میاومد
پایین و میآوردنش بیرون،
1604
01:34:49,347 --> 01:34:52,433
و دوستاش میاومدن خونه.
1605
01:34:52,475 --> 01:34:55,144
نمیخواستن ما این شکلی ببینیمش
1606
01:34:55,186 --> 01:34:56,812
واسه همین ما در طول اون سال
1607
01:34:56,854 --> 01:35:00,233
خیلی اجازه نداشتیم ببینیمش.
1608
01:35:02,777 --> 01:35:05,780
من و اسپنسر رفتیم خونهشون،
یه مدت گپ زدیم،
1609
01:35:05,821 --> 01:35:08,824
و بوگی مثل همیشه خوشمشرب بود
1610
01:35:08,882 --> 01:35:13,178
و نشسته بود روی صندلی چرخدار،
توی اتاقخوابش،
1611
01:35:13,204 --> 01:35:18,000
و بعد پا شدیم بریم که
خیلی خستهش نکنیم.
1612
01:35:18,042 --> 01:35:24,173
من بوسیدمش و خداحافظی کردم،
رفتم سمت در
1613
01:35:24,215 --> 01:35:28,844
و اسپنسر رفت پیشش و زد روی شونهش
1614
01:35:28,886 --> 01:35:33,140
و گفت: ما داریم میریم.
1615
01:35:33,182 --> 01:35:38,187
و بوگی دستشو آورد بالا و
گذاشت روی دست اسپنسر
1616
01:35:38,229 --> 01:35:44,235
نگاهش کرد و گفت:
"خداحافظ اسپنس."
1617
01:35:52,159 --> 01:35:55,162
حوالی نیمهشب بود که بوگی
رو بوسیدم و شببخیر گفتم.
1618
01:35:55,204 --> 01:35:59,834
اینبار، برای اولین بار طی
یازده سال و نیم زندگی زناشویی
1619
01:35:59,875 --> 01:36:02,378
هیچ واکنشی نشون نداد.
1620
01:36:02,420 --> 01:36:06,716
روی تخت دراز کشیدم و
برای اولین بار در طی یکسال
1621
01:36:06,757 --> 01:36:09,594
هقهق گریه کردم و گریه کردم و گریه کردم.
1622
01:36:37,454 --> 01:36:40,332
در این ماههایی که درگیر بیماری بود
1623
01:36:40,389 --> 01:36:43,851
هیچوقت باور نداشت که قراره بمیره.
1624
01:36:43,877 --> 01:36:47,130
نه اینکه بخواد از فکر به
چنین چیزی سر باز بزنه،
1625
01:36:47,172 --> 01:36:50,216
چنین چیزی صرفا به
ذهنش خطور نکرده بود.
1626
01:36:51,468 --> 01:36:55,430
هیچوقت خودش
رو خیلی جدی نگرفت.
1627
01:36:55,489 --> 01:36:59,451
کارش رو خیلی جدی میگرفت.
1628
01:36:59,492 --> 01:37:02,842
در نگاهش به شمایل
پرزرق و برق بوگارتِ ستاره
1629
01:37:02,867 --> 01:37:05,982
یک بدبینی بازیگوشانه وجود داشت.
1630
01:37:06,024 --> 01:37:11,237
برای بوگارتِ بازیگر احترامی عمیق قائل بود.
1631
01:37:12,030 --> 01:37:17,077
زندگیش غنی بود و پر از شکوفایی.
1632
01:37:17,118 --> 01:37:21,873
هیچ دلیلی نداریم که بخاطرش
بخوایم برای اون غصه بخوریم.
1633
01:37:21,915 --> 01:37:25,669
فقط میتونیم برای خودمون
غصه بخوریم که از دستش دادیم.
1634
01:37:39,724 --> 01:37:45,814
من از آدمها خوشم میاد، از
کشتی تفریحی، شطرنج، سیاست.
1635
01:37:45,855 --> 01:37:47,816
از یه مشروب خوب.
1636
01:37:47,857 --> 01:37:51,152
یه همسر خوب، بچههای خوب.
1637
01:37:53,196 --> 01:37:54,489
اینا رو داشتم.